eitaa logo
شهید موسوی نژاد
382 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
7 فایل
🌷🌷 اینجا قراره که فقط و فقط از #شـهدا درس زندگی بگیریم 🌷🌷 مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن 🌹سرهنگ پاسدار شهیدسیدعبدالحسین موسوی نژاد ولادت: خمین ۱۳۴۸/۲/۱     شهادت: منطقه سردشت ۱۳۹۰/۴/۳۰ مزار:گلزارشهدای قم "روزانه خواندن زیارت عاشوراراامتحان کنید"
مشاهده در ایتا
دانلود
رَبّ إنّی لِمَا أنزَلتَ إلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ قصص/۲۴ پروردگارا من به هر خیری که برایم بفرستی سخت نیازمندم ما زمین های باران ندیده ایم هر جور بباری دوستت داریم...
انسان گناه می کند و خیال می کند در جای خلوتی گناه کرده و تمام شد رفت... گناه شما بر همه چیز اثر میگذارد! در نسلتان اثر میگذارد، در محیط تان اثر میگذارد..! آیت الله مشکینی
جوری روی خودتون کار کنید که حتی اگه یک گناه هم کردید گریه تون بگیره... 🕊🌹
استادی می‌گفت؛ با امام‌ زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) صحبت کنید، با ایشان انس بگیرید، بگو: دراین اخلاقم گیر کردم شما کمکم کن...! «زمان‌ غیبت‌ حضرت‌، زمان‌ِ تربیت‌ شدن است.
حبیب هشتاد سال داشت صحابی رسول خدا از حسین بن علی چند ده سال بزرگتر بود او خود را به امامش رساند درنگ نکرد کبر نداشت کاش مثل حبیب زندگی کنیم با رندانه ترین مرگ تاریخ هشتاد سال عمر کنی زن و فرزند را ببینی از لذت شان پر شوی صحابی باشی قاری باشی مجاهدت کنی و دست آخر جای آن که مثل ابن مسعود در بستر بمیری در کنار شهید ترین شاهد تاریخ در شمار پر سلام ترین اصحاب عالم شهید شوی...!
مگه عاقبت بخیری غیر اینه؟؟؟ خدایا عاقبت ما رو هم شهادت در رکاب امام زمانمون قرار بده.🤲 ان شاءالله
شهید موسوی نژاد
حبیب هشتاد سال داشت صحابی رسول خدا از حسین بن علی چند ده سال بزرگتر بود او خود را به امامش رساند د
درگوشی یه چی بگم ... رفیق‌... مراقبِ‌ چشمهایی که قراره تا چند روز دیگه برای امام‌ حسین (ع) اشک بریزه‌ باش..
شهید حاج احمد کاظمی: برای خوشایند هیچ کس، جهنم نروید!
فقط امام حسین علیه السلام رو بچسب، هرچی میخوای ازش بخواه، یکی یه دونه ست و از خدا هرچی بخواد بهش میده شهید روح الله قربانی🕊🌷
شهید موسوی نژاد
فقط امام حسین علیه السلام رو بچسب، هرچی میخوای ازش بخواه، یکی یه دونه ست و از خدا هرچی بخواد بهش مید
رفته بودند جنوب توی ، یکی از رفقایش مداحی‌ می کرد و روضه میخواند..! یکدفعه روح الله بلند شد و گفت: سید، رسیدی به گوشواره... از رقیه بخون از بیابون های داغ، پای برهنه، دست های سنگین دشمن... میگفت و بلند بلند گریه می کرد. از خود بی خود شده بود..! همه با دیدن حالِ روح الله به گریه افتادند عاشقِ حضرت رقیه سلام الله بود! همین که شنیده بود تکفیری ها تا حرم حضرت رقیه سلام الله رسیده بودند، دیوانه می شد..! حتی نمی توانست غذا بخورد. می گفت: من نباید الان اینجا باشم و اون حرومی ها برسند نزدیکِ حرم حضرت رقیه..! 🕊🌹
یک بار‌ فاطمه را‌ گذاشت روی اُپن آشپزخانه‌ و به او گفت : بپر بغل بابا... و فاطمه به آغوش او‌ پرید... بعد‌ به من نگاه کرد‌ و گفت : ببین فاطمه چطوری به من اعتماد‌ داشت ! او پرید‌ و میدانست که من او را‌ میگیرم... اگر ما هم این طور به اعتماد‌ داشتیم همه مشکلاتمان حل بود... واقعی یعنی همین که بدانیم در‌ هر شرایطی خدا‌ مواظب ما هست به نقل از‌ همسر‌ شهید مصطفی صدر زاده🕊🌹
لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللّٰهِ وَلِیٌّ وَ لَا شَفِیعٌ ... انعام/۷۰ اون به جز خدا، سرپرست و شفیعی نداره.‌‌..! مارومیگه‌هااااا...!
گاهی خدا انقدر صدات رو دوست داره که سکوت میکنه تا تو بارها بگی ...!!
داستانِ فطرس رمزی است از برکتِ وجودِ سیدالشهدا که بال شکسته‌ها با تماس به حُسین، صاحبِ بال و پَر می‌شوند افراد و ملّتها اگر به راستی خود را به حضرت اباعبدالله‌(ع) برسانند، ازخود رهایی یافته و آزاد می‌شوند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ "شهیدمرتضی مطهری" @shahidmosavinejad
میدونی چیه آقا جون! من شما رو خیلی دوست دارم...! دست خودم نیست دلم ضعف میره واسه گوشه ی صحن هات! دلم دوست داره یه شب تا صبح تو حرمت روبروی گنبدت باشه! خیره به گنبدت باشه! برای شما که کاری نداره! میشه ببریش حرمت خودت پناهش بدی؟! میشه...؟!
دلم میخواد خدا بهم بگه : خسته ام کردی بیا اینم همون که میخواستی...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبل از شروع ماه ، این کلیپ رو ببینید، تا بتونیم محرم رو واقعی و خوب درک کنیم
پیرمردی وسط روضه مان گفت من نگفتم، ولی ارباب مرا هم بخشید...
شب جمعه ای یه نمازی بخونیم و هدیه بدیم به خانم ام‌البنین! در نگاه‌ِ حضرت عباس (ع) اثر داره...!
من کنار سید نشسته بودم و سید هم طبق معمول شال سبزش را روی سرش انداخته بود و با سوز و گداز خاصی مشغول خواندن زیارت عاشورا و مداحی بود. بعد از اتمام مراسم ناگهان شال سبزخود را بر گردن من گذاشت. با تعجب پرسیدم: این چه کاری است؟! گفت: بگذار گردن تو باشد.😉 بعد از لحظه ای دیدم جمعیت حاضر به سوی من آمدند و شروع کردند به بوسیدن و التماس دعا گفتن. با صدای بلند گفتم: اشتباه گرفته اید، مداح ایشان است. اما سید کمی آن طرف تر ایستاده بود و با لبخند به من نگاه می کرد.😊 🕊🌹