رود را تا به ابد، تشنه ی مهتاب گذاشت
داغ لبهای خودش را به دل آب گذاشت...
#تاسوعا
تاریخ را به دقت اگر خوب بنگری
دنیا ندیده است شبیهش برادری...
ماندم چگونه این همه اعجاز میکنی
داری بدون دست گره باز میکنی..
#تاسوعا
دستش که به آب خورد یاد وصیت پدرش افتاد
کنارش بمان مظلوم تر از او نیست
چنان سراسیمه بازگشت که دستانش را جا گذاشت...
#تاسوعا