#سید_محمد_نور_خدایے_داشت
✍آشنايي من و سيد محمد همان روز خواستگاريمان بود و ازدواجي كاملاً سنتي داشتيم. پدر من و ايشان از دوستان قديمي و هممسجدي بودند. سال ۱۳۵۷پدرهايمان با هم قرار گذاشتند تا به همراه همسرانشان به زيارت امام رضا (ع) بروند. در اين سفر مادرها از فرزندانشان صحبت ميكنند و مادر سيد محمد كه متوجه ميشود حاج حسن (پدر من) دختري در خانه دارد بعد از بازگشت از سفر مشهد به خواستگاري من ميآيند. ابتدا پدرو مادر مخالفت داشتند اما با ديدن سيدمحمد همه نظرات تغيير كرد. ديدار او دل همهمان را نرم كرد. آن زمان من ۱۳ سال بيشتر نداشتم. با اين سن كم، خواستگارهاي زيادي به خانه مان رفت و آمد ميكردند اما وقتي سيد محمد را ديدم از ته دل از خدا خواستم تا اين وصلت جور شود. از همان ابتدا مهر او بر دلم نشست و او را دوست داشتم. سيد محمد نور خدايي داشت.
من بيشتر به واسطه همسرم با انقلاب و آرمانهاي آن آشنا شدم. او از نوجواني فردي بسيار مومن و انقلابي و گوش به فرمان امام خميني(ره) بودند. واجباتش ترك نميشد. يكي از خصوصياتي كه همه به سيد محمد نسبت ميدهند خواندن نماز اول وقتش بود. در مدت زندگي مشتركمان اصلاً به خاطر ندارم كه نمازش از اول وقت بگذرد يا قضا شده باشد. سيد محمد وقتي با من ازدواج كرد ۱۷سال بيشتر نداشت و تحصيلاتش در سطح ابتدايي بود، ولي به قدري معلومات بالايي داشت كه هميشه به خودم ميگفتم او در كلاس كدام استاد حاضر ميشود كه اينگونه فهميده است.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_سید_محمد_رباط_جزی
@shahidmosavinejad