eitaa logo
«مُشْتٰاقُ‌اْلْحُسِینِ‌عَلَیهِ‌اْلْسَلامِ»
390 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
200 ویدیو
6 فایل
#شهید_مدافع_حرم_حسین_مشتاقی شهید ولایت در خان طومان, شهیدی که روز مبعث پیامبر اکرم(ص) فدای حریم ولایت شد. ارتباط باادمین @mohsenmsh67
مشاهده در ایتا
دانلود
بهر دلم که دردکِش و داغدار تُست داروی صبر بایدو آن در دیار تُست ...
پنجمین سالگرد به روایت تصویر ۱۴۰۰/۲/۱۷ 👇👇👇
۱۴۰۰ به همراهیِ امیرمهدی جان ... رای دادن کافی نیست؛ همدیگر را به رای دادن تواصی کنید. بعضی فکر می کنند همین که در انتخابات شرکت کردند، رسالتشان انجام شده است. قرآن خلاف این را می گوید. چرا؟ چون قرآن می گوید: «ان الانسان لفی خسر، الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و توصوا بالحق و توصوا بالصبر». می گوید ایمان و عمل صالح، انسان را از خسران نجات می دهد؛ اما نه به تنهایی! رای دادن مثل ایمان و عمل صالح است. اما «تواصوا بالحق» هم لازم است. رای دادن لازم است، اما کافی نیست. اگر کسی خانواده ی خودش را توصیه به شرکت در انتخابات نکند، همسایه های خودش را توصیه نکند، دوستان خودش را توصیه نکند و برای این کار تبلیغ نکند، طبق آیه قرآن از جمله زیانکاران است. هم آن کسی که شرکت نکند و هم آن کسی که شرکت بکند و تبلیغ نکند، زیانکار هستند. به نیابت از پدر شهیدم🥀 @shahidmoshtaghi
به آخر سال رسیده ایم به آخرین پنجشنبه امسال بدون شما یادمان کنید که یاد بگیریم تقوا را بر آرزوی شهادت مقدم بداریم. @shahidmoshtaghi
فقط یک اسم نیست بلکه یک رسم است. بود و ... چای ریز سفره ی امام حسین(ع) ... اصلا زندگی اش را گره زده بود به صاحب اسمش ... همانطور که مادر شهید میگوید: عاشق و خادم مسجد بود. تمام وقت های آزادش را در آنجا می گذراند. به ایام محرم که نزدیک می شدیم، برای رفتن به مسجد بال درمی آورد. مسجد را آماده ایام عزا می کردند. در و دیوار آنجا را سیاه پوش، آبدارخانه را تمیز و وسایل پذیرایی را مهیا می کرد. هیچ وقت نمی گذاشت بزرگترها به آبدارخانه بیایند و ظرف بشورند. یکی از آقایان می گفت: «وقتی چای و خوردم، دیگه همه ظرف ها جمع شده بود. استکانم گرفتم و رفتم آبدارخانه بشورمش ولی حسین آقا اومد، منو بغل کرد و کنار کشید. گفت تا ما هستیم، شما نباید این کارو بکنید!» به بزرگترها احترام می گذاشت، به کوچکترها محبت می کرد. مسجدی ها می گفتند که هرچندبار که درخواست چای می دادیم، حسین آقا با روی خوش برای ما می آورد. خانم ها به من می گویند، ما انگار هنوز حسین آقا را می بینیم، که دریک دستش، سینی استکان هاست و در دست دیگرش کتری و از آبدارخانه بیرون می آید تا ازما پذیرایی کند. @shahidmoshtaghi
مسیر نگاهت...❤️ ما را از تمام دل بستگے هاے دنیایے مان دور مے ڪند... و مهتاب لبخندت مارا بہ آسمان نزدیڪ تر... @Shahidmoshtaghi
فقط یک اسم نیست بلکه یک رسم است. بود و ... چای ریز سفره ی امام حسین(ع) ... اصلا زندگی اش را گره زده بود به صاحب اسمش ... همانطور که مادر شهید میگوید: عاشق و خادم مسجد بود. تمام وقت های آزادش را در آنجا می گذراند. به ایام محرم که نزدیک می شدیم، برای رفتن به مسجد بال درمی آورد. مسجد را آماده ایام عزا می کردند. در و دیوار آنجا را سیاه پوش، آبدارخانه را تمیز و وسایل پذیرایی را مهیا می کرد. هیچ وقت نمی گذاشت بزرگترها به آبدارخانه بیایند و ظرف بشورند. یکی از آقایان می گفت: «وقتی چای و خوردم، دیگه همه ظرف ها جمع شده بود. استکانم گرفتم و رفتم آبدارخانه بشورمش ولی حسین آقا اومد، منو بغل کرد و کنار کشید. گفت تا ما هستیم، شما نباید این کارو بکنید!» به بزرگترها احترام می گذاشت، به کوچکترها محبت می کرد. مسجدی ها می گفتند که هرچندبار که درخواست چای می دادیم، حسین آقا با روی خوش برای ما می آورد. خانم ها به من می گویند، ما انگار هنوز حسین آقا را می بینیم، که دریک دستش، سینی استکان هاست و در دست دیگرش کتری و از آبدارخانه بیرون می آید تا ازما پذیرایی کند. @shahidmoshtaghi