#شیرینی_رمضان_امسال ✍سلام حسین آقای عزیزم✋ امسال سومین ماه رمضانی بود که دوراز تو وبدون حضور جسمانی ات به سر شد. هرچند حضور معنوی و نورانی ات درکنار ما احساس می شد. امسال هم توفیق داشتم مهمان سفره الهی در این ماه مبارک باشم که لحظاتش چه تلخ و چه شیرین گذشت. همسر عزیزم ماه مبارک رمضان امسال خیلی برایم متفاوت بود. سه سال پیش اولین ماهِ روزه ی بدونِ حضورت را، چهل روز بعد شهادتت تجربه کردم؛ وآه حسرت از سحرهای بدون تو... پیش خودم می گفتم خدایا باید ۷ سال صبر کنم دخترمون (نازنین زهرا) به سن تکلیف برسد تا همراهم باشد در سحرهای تنهایی... اما به لطف خدا و دعاهایت این رویا زود به واقعیت پیوست... چرا که امسال نازنین زهرا، هم پای من بیدار می شد و در تمام لحظات سحری همراهم بود و با وجود دخترمان تنهایی را خیلی کمتر احساس کردم. و از این بابت خدا را شاکرم ... و شیرینی دیگری که نصیبم شد این بود که توفیق داشتم یک سحر مهمان تو باشم وبعدچندسال یک سحر دونفره باهم بودیم وچقدر برایم عاشقانه ولذت بخش بود... حسین عزیزم دلتنگی های ما وتنهایی های سحرهای ماه رمضانم فدای قلب نازنین امام زمان(عج) و عمه جانمان حضرت زینب(س) که در روز عاشورا فرمودند:(ما رایت الا جمیلا) و نایب برحقش حضرت آیت الله سید علی خامنه ای. حسین جانم الگوی زندگی من و فرزندانم عمه جانمان است که در روز عاشورا چیزی جز زیبایی ندیدند و ما هم شعار ایشان را سرلوحه زندگی دنیاییمان قرار میدهیم و چیزی جز زیبایی از شهادتت ندیدیم دستمان را بگیر و شفیع ما باش درجوار اباعبدالله دعایم کن تا شرمنده روی تو نباشم #همسر_شهید_حسین_مشتاقی

به او گفتم: راضی ام شهید شوی ولی الان نه؛ توی پیری. حسین آقا گفت: “لذتی که علی اکبر امام حسین ع برد، حبیب نبرد.” 💠روزی از جوانی خود گذشتی، تا ما بتوانیم امروز جوانی کنیم. 🌸🍃روز جوان، بر تو ای جوان بهشتی مبارک🌸🍃 #همسر_شهید_حسین_مشتاقی @shahidmoshtaghi

۱۴ فروردین شروع ماجرای خانطومان خوب یادمه پنج سال پیش همچین شبی، شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ مرد خانه ی ما مجددا عزم سفر به سرزمین حضرت زینب سلام الله علیها کرد و با خوشحالی و انگیزه ی فراوان برای همیشه از خانواده و دوقلوهای دلربایش خداحافظی کرد. #همسر_شهید_حسین_مشتاقی @shahidmoshtaghi

#دلنوشته طبق معمول مناسبت ها، دیشب یک بار دیگر از خیابان خواب من عبور کردی؛ بهترینم ... کاش یک دوربینی بود که با آن می شد بعضی از خواب ها را ضبط کرد! و هر وقت دلت گرفت دوباره پخششان کرد. کاش یک دوربینی بود که با آن می شد از بعضی خواب ها عکس گرفت! از بعضی لبخندها، از بعضی اخم ها ... کاش یک آلبومی بود که می شد عکس خواب ها را داخلش گذاشت تا هر وقت دلت تنگ شد با ورق زدنش کلی خاطره ی خوب را تازه کنی. با هر نگاه کردن به اخمش بگویی! باشه... حواسم هست! ببخشید... می دانم اشتباه کردم و ته دلت به این فکر کنی که هنوز هوایت را دارد و خوب و بد کارهایت برایش مهم است؛ این یعنی زنده ست...! با هر نگاه کردن به لبخندش ته دلت قند آب شود و کلی ذوق کنی که بالاخره توانستم...! حسین آقای عزیزم💞 می ترسم از روزی که لبخندت یادم نیاید، اخمت یادم نیاید!!! گاهی برای اینکه یادم بیاید مجبور می شوم دفتر خاطرات مان را ورق بزنم و دوباره بخوانمش. نتوانستم همه ی آن خاطرات را بنویسم و این غمگینم می کند!!! همسر عزیز تر از جانم💞 همیشه دوستت دارم و یادم نمی رود چیزهایی را که با تو بدست آوردم. یادم نمی رود این من، منِ قبل از تو نیست. مطمئن باش من آدم جا زدن نیستم، آدم تسلیم شدن نیستم. فقط شاید باید کمی بیشتر نگاهم کنی. مرا بیشتر از اینها نگاه کن! مرا سنگینی نگاه تو آرزوست. خوش به حال اذان صبح دوم اردیبهشت که بشارت تولد تو را با خودش آورد تولدت مبارک رفیق همیشه همراه من ... #همسر_شهید_حسین_مشتاقی https://ble.im/281188

#سرود #سرود_شهید #سالگرد_شهید_مشتاقی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 اجرای سرود شهید، توسط دانش آموزان پایه سوم دبستان غیردولتی پسرانه تربیت فرهیختگان آینده هدیه به روح شهید مشتاقی پدر همکلاسی عزیزشان امیرمهدی مشتاقی اجرا در مراسم سالگرد شهید #مسجد_مهرآباد 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 سپاسگزارم از خانم معلم دلسوز و مهربان خانم شمسایی عزیز و هم کلاسی های خوب امیرمهدی جانم و خانم شبستانی، مدیریت محترم دبستان تربیت #همسر_شهید_حسین_مشتاقی @shahidmoshtaghi