eitaa logo
زینبیون مصطفی خمینی
155 دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
9.3هزار ویدیو
121 فایل
پایگاه مصطفی خمینی کانالی جهت اطلاع رسانی و بصیرت افزایی ارتباط با ادمین https://eitaa.com/yousefi_313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رادار انقلاب
💢عنوان: تناقض در قرآن به استناد داستان حضرت نوح(ع) میان آیات مربوط به نوح در قرآن تناقض وجود دارد؛ در آیه 9/ قمر آمده است که نوح را تبعید کردند، در حالی که در آیه 38/ هود آمده که قومش او را کردند؛ اگر نوح از منطقه‌اش تبعید شده بود، چطور قومش می‌توانستند در هنگام رد شدن از كنار نوح كه می‌ساخت او را مسخره كنند؟ ✅ آنچه باعث توهم تناقض میان آیه 9/ قمر با آیه 38/ هود شده، کلمه «ازدجر» است که طراح شبهه به «تبعید شدن»، ترجمه کرده است و نتیجه گرفته که نوح از بین قومش رفته بود لذا کردن معنا ندارد. در حالی که با توجه به معنای لغوی «ازدجر» و نیز تفسیرها و روایات اسلامی، از این آیه تبعید شدن حضرت استفاده نمی‌شود. این کلمه در اصل «ازتجر» بود که «تا» مبدل به «دال» شده است و از ریشه «زجر» می‌باشد. «زجر» در لغت دو معنا دارد: اول: راندن با صدای بلند. دوم: منع و نهی و جلوگیری کردن. ✅در تفسیر این آیه نیز سه دیدگاه وجود دارد که در هیچ‌کدام، «تبعید شدن» نیامده است. ✅در عرف نیز از رانده شدن مفهوم «تبعید» فهمیده نمی‌شود و اگر گفته شود فلانی را از راندند یا از جامعه راندند به این معنا نیست که او را از کشور اخراج کردند، بلکه مراد این است که دیگر فلانی نفوذ و اجتماعی ندارد. 📚المعجم المفصل في النحو العربي، ج 1، ص 540. 📚مجمع البحرین، ج 3، ص 315. 📚لسان العرب، ج 4، ص 318. http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
هدایت شده از همسرداری حرفه‌ای
🔴 💠 معلّم از دانش‌آموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد، همه او را کردند. معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد. وقتی همه رفتند معلّم، او را صدا زد و به او برگه‌ای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچ‌کس در این مورد صحبت نکند. روز بعد، معلّم همان بیت شعر را روی نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّه‌ها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند، دستش را بالا ببرد. تنها کسی که دست خود را بالا برد و را خواند همان دانش آموز بود. بچّه‌ها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند. معلّم خواست برای او دست بزنند. معلّم هر روز این کار را تکرار می‌کرد و از بچّه‌ها می‌خواست تشویقش کنند. دیگر کسی او را نمی‌کرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را "خِنگ" می‌نامیدند، نیست و تمام تلاش خود را می‌کرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و بودن را حفظ کند. 💠 آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاس‌های بالاتر رفت. وارد دانشگاه شد. مدرک فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند جهان است. 📙کتاب زندگانی 🆔 @zanashooi_amoozesh