eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
333 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
13.7هزار ویدیو
194 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✈️۱۲تیر سالروز انهدام هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو آمریکا در خلیج فارس 💐تمام۲۹۰سرنشین که ۶۶نفر آنها کودک بودندبه شهادت رسیدند ❗️فرمانده ناو پس از این جنایت مدال شجاعت گرفت... ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نام:سید مصطفی نام خانوادگی: موسوی معروف به: جوانترین شهید مدافع حرم/نابغه مدافع/شهیدی از شهدای اربعه حلب/شهید دهه هفتادی فرزند: عین الله ولادت: پنج شنبه18 آبان 1374 محل ولادت: تهران شهادت: پنج شنبه21 آبان1394 محل شهادت: العیس حلب/سوریه نحوه شهادت: شلیک توپ جنگی 23 و ترکش بر قسمت های گلو، قلب و پهلو،چانه و پیشانی سمت: بسیجی تکاور یگان: فاتحین تهران ورود پیکر به ایران: جمعه 22 آبان تشییع پیکر: دوشنبه 25 آبان   مزار: بهشت زهرا/ قطعه 26/ردیف 79/شماره 16 سن: بیست ساله فرزند: دوم/تک پسر رشته تحصیلی: دانشجوی رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب الگوی شهید: شهید دفاع مقدس عباس بابایی ویژگی های شهید: متدین/آرام/کم حرف/اهل عمل/مودب/درسخوان/بانظم/بخشنده/مهربان/ولایتمدار/ مقلد رهبرمعظم له/معنوی گرا/مخلص/عزتمند/عاطفی/رقابت علمی/دوری از معصیت/عمل به واجبات/محب اهل بیت(ع)/مطیع والدین/بابصیرت/اجتماعی/مبتکر/خلاق/دقیق و حساس/پاکیزه/مرتب/خندان/غیرتمند/تلاشگر/شجاع/جسور/مستقل/محکم/معتقد/احساساتی/کم توقع/با معرفت/خوش پوش/کیفیت گرا و ... علایق شهید:  درس و علم و اختراع/شرکت در فعالیت های فرهنگی - مذهبی - معنوی مدرسه، بسیج، هییت و مسجد محل/اهل سفر/کمک به دیگران/اهل مطالعه/پیگیر اخبار از تلویزیون حتی به زبان های انگلیسی و عربی/پیگیر سخنان رهبری به روز/شرکت در فعالیت های علمی/عاشق شخصیت هایی چون مقام معظم رهبری مد ظله العالی، شهدا، شهید بابایی، آوینی، دکتر شریعتی، چمران/ عاشق پرواز و خلبانی، فعالیت های نظامی/عاشق مبارزه با اسراییل/عاشق شهادت✌️ جمله ای از شهید: رویای اصلی من این است که خلبان شوم و با هواپیمای پر از مهمات به قلب تل آویو بزنم. جمله معروف شهید در سوریه:  من برای آمدن به اینجا برنامه ریزی کرده ام، همان طوری که برای حضورم در کرانه باختری برنامه دارم. 🕊روحش شاد و یادش گرامی و راهش پررهرو🕊 امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری ادمین تبادلات @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چگونه هواپیمای مسافربری ایران به دست آمریکا سقوط کرد⁉️ ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
🔺پیش بینی جالب و قابل تامل در کتاب عصر ظهور از آینده انقلاب ایران☝️ جناحی که فقط با گرفتن امتیاز از دشمن موافق است.. اما سرانجام تفکر جناح دیگر غلبه پیدا میکند !! ✖️کتاب در اوایل دهه ۶۰ به چاپ رسیده است. 💠 لطف کنید ما را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس کانال @shahidmostafamousavi گروه @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋 ۲۹ روز تا عرفه 🦋 🌼امروز به نیت ❣شهید سید مصطفی موسوی❣ قرائت ☘ دعای مجیر ☘ ✨ان شاءالله عمل گفته شده را انجام دهیم تا شفاعت شهید شامل حالمان شود✨ ویادشهدا و ياد درگذشتگان😔 💠 لطف کنید ما را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس کانال @shahidmostafamousavi گروه @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکمرانی سایبری سازمان نظارت بر مخابرات انگلیس (Ofcom) می‌تواند شرکت‌هایی مانند فیس‌بوک و توئیتر را وادار کند در برابر محتوای مخرب، تروریستی و سوءاستفاده از کودکان از کاربران‌شان محافظت کنند دولت انگلیس اعلام کرده است به قانون‌ گذاران این قدرت رامی‌دهد تا شبکه‌های  اجتماعی را به دلیل مطالب مخرب در پلتفرم‌شان جریمه کند؛ به این ترتیب سازمان نظارت برمخابرات انگلیس (Ofcom) می‌تواند شرکت‌هایی مانندفیس‌بوک و  توئیتر را وادار کند در برابر محتوای  مخرب،تروریستی و سوءاستفاده از کودکان از کاربران‌شان محافظتکنند. حال، این خبر را با روایت دیگری بخوانید و به جایدولت انگلیس، فقط قوه قضائیه یا مجلس شورای اسلامی راجایگزین کنید. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ طبیعی است کهموج عظیم رسانه‌ای با هدایت رسانه‌هایی که آبشخورفکری‌شان رسانه ملکه انگلیس است، علیه ایران شروع بهسم‌پاشی می‌کنند. اکنون مجلس شورای اسلامی در صدداست به وزارت ارتباطات کمک کند که سامان‌دهی فضایرسانه‌ای کشور را انجام دهد و برای این منظور آسیب‌شناسیمختصری از مشکلات این وزارتخانه را در اول تیرماه درخانه ملت به وی یاد آوری کرده است . یکی از موضوعاتمهمی که دولت‌ها در سالیان اخیر مطرح می‌کنند، حاکمیت درفضای سایبر است که جامعه را به سمت حاکمیت سایبر علیهحاکمیت رسمی سوق می‌دهد. حکمرانی سایبری اگرچهامروزه به صورت کم‌رنگ در جوامع در حال توسعه خود رانشان می‌دهد، اما در جوامع توسعه‌ یافته از اجرای آن اباییندارند و از آن به عنوان دغدغه‌های حقیقی و واقعی سخن بهمیان می‌آورند. قدرت اطلاعات اگر در دستان و تحتحکمرانی دولت باشد،‌ موجب پیشرفت و امنیت کشورمی‌شود؛ اما اگر همین قدرت نرم و نامحسوس در دستانجریان‌های مخرب و گروه‌های ضد نظام قرار بگیرد، به هدفیجز تارج اموال و افکار عمومی نمی‌اندیشند. هنگامی کهگروهک داعش برای حمله به مجلس شورای اسلامی در سال1396 از تلگرام استفاده کرد یا منافقین و سلطنت‌طلب‌ها ازشبکه‌های اجتماعی برای آشوب‌های بنزینی 1398 استفادهکردند؛ می‌توان پیش‌بینی کرد در آینده، به حکمرانی رسمیکشور از طریق فضای مجازی تعرض خواهد شد. در شرایطیکه دشمن تلاش می‌کند منابع قدرت کشورمان را به شدتکاهش دهد، مسئولان نباید اجازه دهند منابع قدرت سایبریکه دانش و مدیریت آن در داخل وجود دارد، از کنترل لایهحکومت خارج شود و به دست جریان‌های مافیایی خارج ازکشور بیفتد. اگر حکمرانی در اینترنت به خوبی درک شود،همان حکمرانی سرزمین که در قرارداد صلح «وستفالی» بهتصویب رسید، عاید خواهد شد؛ یعنی یک حکومت مستقل،بر سرزمین فیزیکی و امور داخلی خود قدرت و حاکمیتدارد. فرهاد مهدوی ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مطالعه قانون اساسی آمریکا که کوچک‌ترین قانون اساسی دنیاست، یک بار هم کلمه «برابری» را نمی‌بینیم. کشوری که حتی داخل مرزهای خود دنبال برابری و عدالت نیست، بدون شک در تلاش خواهد بود نهاد‌های بین‌المللی را هم تحت تأثیر افکار خود در دست بگیرد. تلاش آمریکا و در کنار آن عربستان سعودی برای تمدید تحریم های تسلیحات سازمان ملل در حالی صورت می گیرد که اولا طبق برجام و قطعنامه 2231 سازمان ملل تحریم های مورد اشاره  در برجام در 18 اکتبر کاملا  ملغی خواهد شد و ایران دیگر در این حوزه محدودیتی نخواهد داشت و دوما تلاش عربستان را می توان جایگاه آل سعود را بعنوان بازیچه آمریکا و صهیونیسم تحلیل و ارزیابی نمود. در ادامه به اظهار نظرهای از مقامات آمریکایی و سعودی در این حوزه می پردازیم: نماینده عربستان سعودی در سازمان ملل مدعی شد :  " ریاض همچنان بر موضع خود درباره تمدید تحریم تسلیحاتی ایران تاکید داشته و در این باره با روسیه و چین در ارتباط است. " انصارالله یمن به کمک موشک‌های ساخت ایران، اهداف غیرنظامی در عربستان سعودی را هدف قرار می‌دهد. ایران به تامین سلاح به گروه‌های مسلح در سوریه، عراق و لبنان می‌پردازد. ایران نه تنها ثبات منطقه بلکه ثبات همه جهان را تهدید می‌کند."  در همین رابطه برایان هوک نماینده ویژه آمریکا در امور ایران مدعی شد: "به خاطر توافق ناکارآمد هسته‌ای، ایران ظرف چهار ماه قادر خواهد بود آزادانه جت‌های جنگی، هلیکوپترها، کشتی‌های جنگی، زیردریایی‌ها، سامانه‌های آتش‌بار و موشک‌هایی با برد معین را وارد کند.  از آن‌ پس ایران در موقعیتی خواهد بود که این تسلیحات و فناوری‌های آن‌ها را به حلقه‌های نیابتی‌شان مانند حزب‌الله، جهاد اسلامی فلسطین، حماس، گروه‌های شیعه در عراق، شبکه‌های شبه‌نظامی سوریه در بحرین و حوثی‌ها در یمن صادر کند. وقتی به خطرات پایان یافتن تاریخ تحریم تسلیحاتی نگاه کنیم، می‌بینیم که این خطری برای امنیت اسرائیل است چرا که هیچ کشوری بیش از ایران پشتیبان تروریسم و یهودی‌ستیزی نیست."  حال که نخستین جلسه شورای امنیت سازمان ملل  پیرامون قطعنامه پیشنهادی آمریکا درباره تحریم تسلیحاتی، چهارشنبه گذشته( 4 تیر) برگزار شد. برخی اعضای دائم شورای امنیت، مخالفت جدی خود را با این قطعنامه اعلام کردند؛ اما آمریكایی‌ها برای قطعنامه پیشنهادی واشنگتن دست از زمینه‌سازی با دروغ و اتهام‌زنی به جمهوری اسلامی ایران برنداشتند. جلسه دوم شورای امنیت نیز دیروز 10 تیرماه بصورت مجازی برگزار شد که ظریف وزیر امور خارجه کشورمان صحبت های دقیق و مهمی داشتند. نماینده روسیه نیز بشدت از سیاست های آمریکا انتقاد کرد و اعلام نمود که مسکو برای آمریکاد تعتماد نخواهد کرد و زیر با تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران نخواهد رفت. در این میان سه کشور اروپایی که مخالف تمدید های تسلیحاتی بودند ولی بیشتر سعی در راضی نگه داشتن آمریکا بر آمدند، موضوعی که مستقل بودن اروپا را بشدت زیر سؤال می برد.  نماینده کشورمان در سازمان ملل نیز در یک یادداشت کوتاه توئیتر نوشت: ": امروز بار دیگر اعضای شورای امنیت حمایت خود را از برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ اعلام کردند. سخنان آنها ثابت کرد که از حرکت آمریکا برای تمدید ممنوعیت تسلیحاتی ایران که نقض قطعنامه ۲۲۳۱ است پشتیبانی نمی‌کنند. آمریکا باید پیش نویس قطعنامه نگون‌بخت خود را به سرعت کنار بگذارد پیش از آنکه بار دیگر رد شود."    26 مهر امسال (18 اكتبر) یكی از كلیدی‌ترین تاریخ‌های اشاره شده در برجام تحت عنوان «لغو تحریم تسلیحاتی ایران» است كه آزمون جدی تعهد بین‌المللی در برابر ایران محسوب می‌شود. حال که با اجرای بند اشاره شده در برجام و بر اساس قطعنامه 2231، تحریم تسلیحاتی و به‌تبع آن، کل تحریم‌های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران به صورت ساختارمند از بین می‌رود، باید توجه داشت که اجرای سیاست‌های متعدد از سوی آمریکا برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران که در طول 41 سال گذشته در قامت جنگ نظامی، جنگ فرهنگی، جنگ سیاسی تحت عنوان انزوای بین‌المللی، و جنگ اقتصادی انجام می‌شد، حالا به ایستگاه آخر خود رسیده است؛ به نحوی که اگر تحریم نیز کارآیی کامل خود را از دست بدهد، دیگر آمریکا توان مقابله با جمهوری اسلامی را حتی به صورت رسانه‌ای نیز نخواهد داشت.   » دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریكا كه سه سال پیش با خروج از برجام امیدوار بود بتواند مذاکره‌ای یک‌طرفه را به منظور محدودسازی کامل ایران و به‌تبع آن، تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران احیا كند، حالا کم‌کم آماده می‌شود تا چند روز مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریكا، با منقضی شدن همیشگی تحریم‌های تسلیحاتی شورای امنیت علیه ایران روبه‌رو شود؛ اتفاقی كه نشانه‌ای واضح از شكست کامل كارزار فشار حداكثری او در مقابل جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.  از طرف دیگر، رفتار سازمان ملل درباره قطعنامه 2231 می‌تواند آزم
ونی سخت برای سازمان ملل در جهت حفظ هویت مستقل خود باشد. فلسفه تشکیل سازمان‌های بین‌المللی که بر اساس تقویت مشارکت همگانی در مسیر صلح و ثبات بین‌المللی است، با دیدگاه برابری بین اعضای آن است که می‌تواند روحیه مشارکت همگانی را برای ایجاد جهان بدون ظلم و استبداد کارساز کند؛  از این‌رو باید توجه شود در مطالعه قانون اساسی آمریکا که کوچک‌ترین قانون اساسی دنیاست، یک بار هم کلمه «برابری» را نمی‌بینیم. کشوری که حتی داخل مرزهای خود دنبال برابری و عدالت نیست، بدون شک در تلاش خواهد بود نهاد‌های بین‌المللی را هم تحت تأثیر افکار خود در دست بگیرد. آمریکایی‌ها به دنبال این هستند که فضای جهان را برای برتری خود فراهم کنند. نگاه آنها، نگاه قلمروگرایی مبتنی بر برتری‌طلبی آمریکاست. حال که تحریم تسلیحاتی علیه ایران به ایستگاه آخر خود رسیده است، بررسی صنعت دفاعی کشور و دغدغه غرب از پایان آن، نشان می‌دهد برداشت دشمنان کشورمان این است که ایران نه تنها با پایان تحریم‌ها چندان به دنبال خرید تسلیحات نخواهد بود، بلکه بیشتر به صادرکننده‌ای قوی در این حوزه تبدیل خواهد شد؛ اتفاقی که به شدت آمریکا را نگران کرده است. ممکن است این روند، پایانی بر سلطه سلاح‌های آمریکا در منطقه نیز باشد و کشورهایی که چندین بار ناکارآمدی سلاح‌های آمریکا، از جمله پهپاد گلوبال هاوک را دیدند، دیگر تمایلی به خرید تجهیزات تسلیحاتی از ایالات متحده نداشته باشند. دستگاه دیپلماسی ما هم در این زمینه باید فعال شود و به جای دیپلماسی توئیتری، به دنبال اقناع‌ و افشارگری رفتار بی‌ثبات‌ساز آمریکا در جهان باشد. اکبر معصومی ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۱۲ تیر ماه سالروز شهادت جستجوگر نور شهید " ابراهیم احمدپوری فعالی " گرامی باد ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ واقعی از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  ۸۱ ❤️تک تک تصاویر، لبخندها، شوخی هایِ حرص دهنده و محبتهایِ بی منتِ یان در مقابل چشمانم رژه رفت.. مرگ حقش نبود.. به حسام خیره شدم.. این صورت محجوب چطور میتوانست، پر فریب و بدطینت باشد؟ او با کلک، یان را وارد مسیری کرده بود که هیچ ربطی به زندگیش داشت.. دروغگویی هایِ این جوان و خودخواهیش محضِ به دام انداختنِ مردی دو رگه، یان و خیراندیشی هایش را به دهان مرگ پرتاب کرده بود.. حالا باید از حسام متنفر میشدم؟؟ چرا انزجار از این جوان تا این حد سخت بود؟ (پس تو و دوستات باعث کشته شدنِ یان شدین.. این حقش نبود.. اون به همه مون کمک کرد..) سری تکان داد و لبی کش آورد ( بله.. درسته.. حقش نبود به همین خاطر هم الان زندست دیگه..) به شنیده ام شک کردم.. با تحیر خواستم تا جمله اش را دوباره تکرار کند و او شمرده شمرده اینکار را انجام داد. ( امکان نداره.. چون خودت اون شب، وقتی تو اون اتاق گیر افتاده بودیم بهم گفتی که اونا یان رو کشتن.. من اشتباه نمیکنم..) کنار ابرویش را خاراند ( درسته.. خودم گفتم.. اما اون مال اون شب بود.. ) معنی حرفش را نمیفهمیدم و او این را خوب متوجه شده بود ( اون شب چندین بار بهتون گفتم که اونجا پره دوربینه.. پس من نمیتونستم از زنده بودنِ یان حرفی بزنم.. چون عثمان و بالا دستی هاش فکر میکردن که یان رو کشتن.. و من حق نداشتم رویاشونو بهم بزنم..) رویا؟؟ یعنی یان زنده بود؟؟ هر چی بیشتر میگذشتم ذهنم توانایی حلاجی اش را بیشتر از دست میداد. و حسام با صبوری جز به جز را برایم نقل میکرد ( خب یان یه روانشناس صلح طلب آلمانی بود که با طعمه قرار دادنش میخواستیم به هدفمون برسیم. پس مردونگی نبود که بی خیال امنیت و آسایشش بشیم. یعنی تو قاموسمون نامردی جا نداره.. مدتی که از ورود یان به نقشه میگذره، اون به وسطه ی تغییراتی که عثمان کرده بود بهش شک میکنه و تصمیم میگیره تا بیشتر در موردش تحقیق کنه.. توی تحقیقاتش متوجه میشه که یکی از سه خواهر عثمان یعنی خواهر وسطی، چندین سال قبل توسط افراطیون تو پاکستان کشته شده اما اون قصه ی دیگه ایی رو واسه شما تعریف کرده.. پس سراغ من میاد و جریان رو مو به مو بیان میکنه.. چند روزی به پروازتون مونده بود و من میترسیدم تا همه چیز بهم بخوره به همین خاطر، کمی از ماجرا رو با کلی سانسور براش تعریف کردیم.. و اون به این نتیجه رسید که وجود عثمان خودِ خطر واسه امنیت خوونواده ی دانیاله.. پس از اونجایی که خودشو به صلح طلب میدونست، پا به پای ما واسه خروجتون از آلمان تلاش کرد.. بعد از پرواز هواپیماتون به سمت ایران، ما مطمئن بودیم که رفقای عثمان و صوفی، بی خیال یان نمیشن. به هر حال یان به حلقه ی اتصال به ما بود هر چند ناخواسته و این خطر وجود داشت تا هویت واقعی عثمان توسط یان لو بره.. پس از نظر اونها به ریسکش نمیارزید و بهتر بود که از بین بره.. اما با یه مرگ بی سروصدا مثه تصادف.. حالا دیگه یان میدونست که من یه ایرانی معمولی نیستم. به همین خاطر بود که هر وقت تو تماسهای تلفنی تون در باره ی من ازش میپرسیدین سعی میکرد تا بحث رو عوض کنه.. بعد از چند روز حفاظت، کار دوستان ما واسه صحنه سازی مرگ یان شروع شد. چون اونا با دستکاری ماشین یان واسه کشتن اش اقدام کرده بودن. یکی از بچه ها به شکل یان گریم شد و به جای اون سوار ماشینی شد که توسط هم ردیفهای عثمان و صوفی دستکاری شده بود. ادامه دارد.... ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🍂دفع هم و غم🍃🍂 ✨ حضرت امام رضا ؏ : 🖊 براے دفع هم و غم و ڪدورت ها ۴۱ بار"یا شکور"بگوید و بر آب بدمد و بیاشامد اثر کلی دارد       📚 بحرالغرائب ۶۹    🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ واقعی از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  ۸۲: ❤️و درست تو یه جاده یی کوهستانی و پرپیچ و خم، نزدیک رودخونه از مسیر منحرف شد و به ته دره سقوط کرد. اما با خروج به موقع رفیقمون و نجات جوونش قبل از انفجار و قرار گرفتن ماشین در مسیر جریان شدید رودخونه، همه فکر کردن که جنازه رو آب برده.. یان هم در حال حاضر، برای مدتی با یه هویت جدید به یه کشور دیگه نقل مکان کرده..) با چشمانی درشت شده به حرف پدرم ایمان آوردم. سپاه بیش از حد پیچیده بود.. این جوان ودستانش لحظه به لحظه شگفتی ام را بیشتر میکردند.. از او خواستم تا با یان صحبت کنم و اومردانه قولش را داد.. و باز بازگویی ادامه ماجرا ( اون شب وقتی سراسیمه وارد خونتون شدم، اجرای نقشه کمی جلو افتاد. چون حالا دیگه اونا مطمئن بودن که من به اون خونه رفت و آمد دارم. بچه ها شبانه روز شما و منزلتونو زیر نظر داشتن که اتفاقی رخ نده. چون به هر حال ما به طور قطع نمیدونستیم که عکس العمل بعدی شون چیه.. اما اینم میدونستیم که میان سراغتون. اون شب که تو بیمارستان گوشی به دستتون رسید، من خواب نبودم در واقع مثلا خواب بودم.. پس تو اولین فرصت یه شنود تو گوشیتون کار گذاشتم و تمام مکالماتتون شنود میشد و ما میدونستیم که قراره به واسطه ی اون دعوای سوری از مطب پزشک فرار کنید.. و انتظار دزدیده شدن حسام یعنی من رو هم داشتیم.. تلخی تمام آن لحظات دوباره در کامم زنده شد. ( نترسیدین جفتمونو بکشن؟؟ ) دستی به محاسنش کشید و قاطع جوابم را داد ( نه.. امکان نداشت.. حداقل تا وقتی که به رابط برسن.. اونا فکر میکردن که منو دانیال اسم اون رابط رو میدونم . پس زنده موندنمون، حکم الماس رو براشون داشت.. و اصلا اونا تا رسیدن ارنست جرات تصمیم گیری برایِ مرگ و زندگیمونو نداشتن) چهره ی غرق در خونش دوباره در ذهنم تداعی شد و زیر لب نجوا کردم که چیزی تا کشته شدنت نمانده بود ای شوریده سر.. و باز پرسیدم، از نحوه ی نجات و زنده ماندمان.. نفسی عمیق کشید ( خب با ورود عثمان و صوفی به ایران، بچه ها اونا رو زیر نظر داشتن و محل استقرارشونو شناسایی کرده بودن.. در ضمن علاوه بر اون ردیابهایی که لو رفت یه ردیاب کوچیک هم زیر پوست دستم جاساز شده بود که در صورت انتقالم به یه مکان دیگه، با فعال کردنش بتونن پیدام کنن.. شما هم که به محض دزدیده شدن توسط همکارا زیر نظر بودین.. بعدشم که با ورود ارنست به فرودگاه و تماسش مبنی بر رسیدن، بچه ها دستگیرش کردن و همه چی به خیرو خوشی تموم شد..) راست میگفت. اگر او و دوستانش نبودند…. اما عثمان… ادامه دارد.... ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
📣 درخواستی کاربران ‼️ ✨ اگر كسی مشروب خوار باشد و نتواند آن را ترك كند، مؤمنی اين آيات را بر ظرفی پاك و پاكيزه كه هنوز مصرف نشده باشد، با نيتی خالص و توجه به خدا و معنیِ آن بنويسد و سپس آن نوشته ها را شسته و آب آن را به شراب خوار دهد، (به گونه اي كه نداند)، محبت مشروب از دل او بيرون رود و در به سمت آن نرود. بسم الله الرحمن الرحيم؛ يا ايُّها المُدّثّر قُمْ فَانْذِرْ وَ رَبُّكَ فَكَبّرْ وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ وَ الرُّجْزَ فاهجُرْ وَ لا تَمْنُنْ تَسْتكثر وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِر. 📚 (خواص الآيات، ص ۱۹۰ 💙👈 دعا و اذکار الـهے 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  ۸۴: ❤️با همان متانت برایم آرزویِ سلامتی کرد. و قول داد تا هر چه زودتر دانیال را ببینم و صدایِ مهربانِ یان را بشنوم.. (دیگه با خیال راحت زندگی کنید.. همه چیز تموم شد..) بی خبر از اینکه جنگ جهانیِ احساسم تازه در حالِ وقوع بود.. و من پیچیده شد در روسریِ به احترامش سرکرده، فقط تماشایش نشستم. چند روز دیگر از عمرم باقی بود؟؟؟ دو روز؟؟ دو ماه؟؟ همه اش نذرِ دوباره دیدنش میکردم. رفت و بغض گلویم را فشرد.. من در این شهر جز خدایی که تازه شناخته بودم، دیگر کسی را نداشتم.. حتی مادر.. و حتی این حسامِ امیر مهدی نام را.. کاش میشد که صدایش کنم که باز هم به ملاقاتم بیا.. اما… و او رفت.. همانطور نرم وصبور.. فردای آن روز، پروین آمد همراه با زنی که خوب میشناختمش.. خودش بود مادر محجبه و پوشیده در چادرِ حسام. به در چشم دوختم.. نبود.. نمیاد.. گوشهایم، صوت قرآنش را طلب میکردند.. اما دریغ.. پروین و مادری که فاطمه خانوم صدایش میکرد، با لبخند کنار تختم ایستادند و در آغوشم گرفتند. فاطمه خانوم پیشانی ام را بوسید ( قربون چشمایِ آبی رنگت برم.. امیرمهدی گفت که فارسی متوجه میشی، گفت که بیایم بهت سر بزنیم.. منو پروین خانومم اومدیم یه کم از این حال و هوا درت بیاریم.. خیالت بابت مادرتم راحت باشه. این پروین خانوم عین خواهرش ازش مراقب میکنه.. نگران هیچی نباش.. فقط به خدا توکل کن و به فکر خوب شدن باش..) پروین با معصومیتی خاص در حالیکه کمپوت را روی میز میگذاشت، اشک چشمانش را پاک کرد و مدام قربان صدقه ام میرفت. فاطمه خانم از کیفش شیشه ی کوچکی درآورد.( مادر.. یه کم تربت کربلا رو ریختم تو آب زمزم، نیت کردم که بخوری و امام حسین خودش شفات بده..) و پروین مدام زیر لب آمین میگفت. در دل به چهره ی سرخ شده از فرطِ کینه ی پدر، پوزخند زدم.. پدری که یک عمر از شیعه و مقدساتشان بد میگفت، و حالا همین شیعه تمام زندگیم را لذت وارد تسخیر کرده بود.. حسینی که مریدش میتوانست حسام باشد، فاتحه ی دوست نداشتن اش خوانده بود.. فاطمه خانم با صلواتهای مکرر شیشه کوچک را به دهانم نزدیک و محتویش را به بافت بافت وجودم تزریق کرد.. این شهد، طعم بهشت میداد.. ادامه دارد.... ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  ۸۴: ❤️با همان متانت برایم آرزویِ سلامتی کرد. و قول داد تا هر چه زودتر دانیال را ببینم و صدایِ مهربانِ یان را بشنوم.. (دیگه با خیال راحت زندگی کنید.. همه چیز تموم شد..) بی خبر از اینکه جنگ جهانیِ احساسم تازه در حالِ وقوع بود.. و من پیچیده شد در روسریِ به احترامش سرکرده، فقط تماشایش نشستم. چند روز دیگر از عمرم باقی بود؟؟؟ دو روز؟؟ دو ماه؟؟ همه اش نذرِ دوباره دیدنش میکردم. رفت و بغض گلویم را فشرد.. من در این شهر جز خدایی که تازه شناخته بودم، دیگر کسی را نداشتم.. حتی مادر.. و حتی این حسامِ امیر مهدی نام را.. کاش میشد که صدایش کنم که باز هم به ملاقاتم بیا.. اما… و او رفت.. همانطور نرم وصبور.. فردای آن روز، پروین آمد همراه با زنی که خوب میشناختمش.. خودش بود مادر محجبه و پوشیده در چادرِ حسام. به در چشم دوختم.. نبود.. نمیاد.. گوشهایم، صوت قرآنش را طلب میکردند.. اما دریغ.. پروین و مادری که فاطمه خانوم صدایش میکرد، با لبخند کنار تختم ایستادند و در آغوشم گرفتند. فاطمه خانوم پیشانی ام را بوسید ( قربون چشمایِ آبی رنگت برم.. امیرمهدی گفت که فارسی متوجه میشی، گفت که بیایم بهت سر بزنیم.. منو پروین خانومم اومدیم یه کم از این حال و هوا درت بیاریم.. خیالت بابت مادرتم راحت باشه. این پروین خانوم عین خواهرش ازش مراقب میکنه.. نگران هیچی نباش.. فقط به خدا توکل کن و به فکر خوب شدن باش..) پروین با معصومیتی خاص در حالیکه کمپوت را روی میز میگذاشت، اشک چشمانش را پاک کرد و مدام قربان صدقه ام میرفت. فاطمه خانم از کیفش شیشه ی کوچکی درآورد.( مادر.. یه کم تربت کربلا رو ریختم تو آب زمزم، نیت کردم که بخوری و امام حسین خودش شفات بده..) و پروین مدام زیر لب آمین میگفت. در دل به چهره ی سرخ شده از فرطِ کینه ی پدر، پوزخند زدم.. پدری که یک عمر از شیعه و مقدساتشان بد میگفت، و حالا همین شیعه تمام زندگیم را لذت وارد تسخیر کرده بود.. حسینی که مریدش میتوانست حسام باشد، فاتحه ی دوست نداشتن اش خوانده بود.. فاطمه خانم با صلواتهای مکرر شیشه کوچک را به دهانم نزدیک و محتویش را به بافت بافت وجودم تزریق کرد.. این شهد، طعم بهشت میداد.. ادامه دارد.... ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  ۸۵ ❤️نمیدانم چه سری در آن تربت معجون شده در آبِ زمزم بود که چشمانِ فاطمه خانم و پروین را به سلامتیِ محالم، امیداوار و گریان میکرد. چند روزی از آن ماجرا گذشت و غیر از ملاقاتهایِ هروزه ی آن دو زنِ مهربان، حسام به دیدنم نیامد. دل پر میکشید برایِ شنیدنِ آوازِ قرآن و دیدنِ چشمانِ به زمین دوخته اش.. اما نیامد.. بالاخره حکم آزادیم از زندانِ بیمارستان امضا شد. و من بیحال شده از فرط خواستن و نداشتن، خود را سپردم به دستانِ پروینی که با مهربانی لباس تنم میکرد، محضِ رهایی.. چند روز دیگر به دیدن دنیا مهلت بود؟؟؟ همه اش را به یکبار دیدنِ دانیال و… شاید حسام میبخشیدم. پروین با قربان صدقه زیر بغلم را گرفت و با خود در راهرویِ بیمارستان حرکت داد. نزدیک به در ورودی که رسیدیم ریه هایم خنک شد.. از بویِ تند بیمارستان خالی شدم و سرشار از عطری که زیادی آشنا بود. صدایش پیچک شد به دورِ سرم. خودش بود.. نفس نفس زنان و لبخند به لب. مثل همیشه.. و باز مردمک چشمانش خاک رو زیر و رو میکرد ( سلام.. سلام.. ببخشید دیر کردم.. کار ترخیص طول کشید.. ماشین تو پارکینگ پارک.. تا شما آروم آروم بیاین، من زودی میارمش تا سوار شین) نفسهایم را عمیق کشیدم. خدایا بابت سوپرایزیت متشکرم. پروین با لحن مادران ایرانی، خود را فدایِ این حسام و جدی که نمیدانستم کیست، میکرد..حسامی که امیرمهدی بود و لایق این همه دوست داشتن. راستی چرا خبری از فاطمه خانم نبود؟ بیچاره مادرم که هیچ وقت اجازه ی مادری کردن را به او ندادم.. کاش خوب میشد.. کاش حرف میزد.. کاش… مردانه برایش دختری میکردم.. سوار ماشین شدیم.. پروین روی صندلی عقب در کنارم، سرم را به شانه میکشید.. حسام مدام شیرین زبانی میکرد و سر به سر پروین میگذاشت. و من حسرت میخوردم به رنگی که زندگیش داشت و من سالها از آن محروم بودم.. خطاب قرارم داد ( سارا خانووم.. حالتون که بهتره انشالله.. کم کم پاشنه ی کفشاتونو وربکشین که دانیال قراره تشریف فرما بشه.. ) به سرعت در جایم نشستم. متوجه حالم شد. ( البته به زودی.. ) این به زودی چرا انقدر دیر بود؟ پس باز هم باید روزهایم با ترسِ ملاقاتِ عزرائیل میگذشت، که دوستی اش گل نکند و تا آمدن دانیال، سراغم را نگیرد. به خانه رسیدیم. پروین زودتر برایِ باز کردن در از ماشین خارج شد. قبل از پیاده شدن؛ حسام صدایم زد. به تصویر چشمانِ خیره به روبه رویش در آیینه نگاه کردم ( مادرم کاری براشون پیش اومد نتونستن بیان، گفتن از طرفشون ازتون عذر خواهی کنم.. ) چند کتاب به سمتم گرفت ( این چندتا کتابم آوردم که مطالعه بفرمایید.. کتابای خوبین.. شاید به دردتون خورد.. هم حوصله تون سر نمیره.. هم اینکه شاید براتون جذاب بود..) اینجا هیچ هم زبانی نداشتم و جز حسام کسی زبان آلمانی نمیدانست. در سکوت نگاهش کردم. وقتی متوجه مکث طولانی ام در گرفتن کتابها شد به عقب برگشت (حالتون خوب نیست؟؟ چیزی شده؟؟ بابت کتابها ناراحت شدین..) چرا باید بابت کتابها دلگیر میشدم؟ ( دیگه قرآن برام نمیخوونید..) لبخند زد ( هر وقت امر کنید، میام براتون میخوونم.. ) ناگهان انگار چیزی به ذهنش رسیده باشد به سمت داشبورد ماشین اش رفت و چیزی را از آن درآورد ( تو این فلش، تلاوت چندتا از بهترین قاریهای جهان هست.. اینم پیشتون بمونه تا هر وقت دلتون خواست گوش کنید..) فلش را روی کتابها گذاشت و به طرفم گرفت. بغض گلویم را فشرد.. این فلش یعنی دیگر به ملاقاتم نمیآمد؟؟ من بهترین تلاوتهایِ دنیا را نمیخواستم.. گوشهایم فقط طالب یک صدا بود.. کتابها و فلش را بدونِ تشکر و یا گفتن کلمه ایی حرف، گرفتم و به خانه رفتم.. دلم چیزی فراتر از بغض و غم گرفته بود.. به سراغ مادر رفتم.. ماتِ جانمازش گوشه ایی از اتاق، چمپاتمه زده بود. ناخواسته بغلش کردم.. بوسیدم.. بوییدم.. فرصت کم بود.. کاش زودتر دخترانه هایم را خرجش میکردم. و او انگار در این عالم نبود.. نه لبخندی.. نه اخمی.. هیچ.. هیچه هیچ.. سرخورده و ماتم زده به تاقم کوچ کردم. کتابهایِ حسام روی میز بود. ترجمه ایی انگلیسی و آلمانی از نقش زن در اسلام.. نهج البلاغه و امام علی.. لبخند رویِ لبهایم نشست. حالا دلیل سوالش مبنی بر ناراحت شدم را میفهمیدم. دادن کتابی از علی به دختری سنی زاده مثله من.. چهره ی برزخی پدر در مقابل چشمانم زنده شد.. کجا بود که ببیند تنفراتش، وجب به وجبِ زندگیش را با طعمی شیرین پر کرده بودند.. و من .. سارای بی دین.. دخترِ سنی زاده.. عاشق همین تنفرات شده بودم.. هر چه که پدر از آن بد میگفت، یقینا چیزی جز خوبی نبود.. فلش را در دستانم فشردم.. این به چه کارم میآمد؟؟ منی که قرآن را با صدایِ امیرمهدیِ فاطمه خانم دوست داشتم.. ادامه دارد.. ادامه دارد.... ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ا