eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
319 دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
14.4هزار ویدیو
203 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆👆👆 💠هر که این دعا را در ایام البیض ( روز 13 ,14, 15 ماه مبارک رمضان) بخواند گناهانش آمرزیده میشود
11 عثمان بن حنیف کارگزار حضرت در بصره بود. یکی از بزرگان بصره او را به مهمانی بزرگی دعوت کرد و او پذیرفت. (از همین مهمانی ها که خیلی از نمایندگان و وزرا و وکلای امروز هم سریع می پذیرن و میرن!) حضرت ازین اتفاق با خبر می شوند و به سرعت واکنش نشان می دهند: ای فرزند حنیف شنیده ام تو را به سفره ای گسترده از طعام دعوت کرده اند و تو با شتاب حضور یافتی! و من گمان نداشتم تو آن را بپذیری در حالی که فقرای آن قوم مورد اعراض قرار می گیرند و بی نیازانشان بر سر طعام دعوت شوند! هشیار باش! امام شما از دنیایش به دو لباس کهنه و از خوراکش به دو قرص نان کفایت نموده است. قطعا شما توانایی این قناعت را ندارید ولی با انصاف به پرهیزکاری و کوشش و پاکدامنی و درستکاری مرا یاری کنید... کاش هم اکنون هم ازین برخوردها و بازخواست ها می دیدیم... 🍃نامه 45🍃
برای پیوستن به کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی در پیام رسان ایتا از لینکها ی زیر استفاده کنید خوشحال میشوم همراه ماباشید #-لینک کانال https://eitaa.com/shahidmostafamousavi #_لینک گروه http://eitaa.com/joinchat/3318284292G79ac8406e3
مرحوم شیخ احمد کافی نقل می کرد که:شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است. می خواست کمکش کنم. لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غُر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛ ولو به جواب دادن یگ سوال شروس https://sapp.ir/900404shahidmostafamousavi
🌷شهاب مهدوی 🌷: 🌹شهید روزه‌دار مدافع حرم 🌹شهید رحیم کابلی 🍀ولادت: ۴۲/۷/۱۱ 🌹شهادت: ۹۵/۲/۱۷ 🕊محل شهادت:سوریه، خان طومان 🌹نحوه شهادت: اصابت تیر خلاص به سر #بــا_ذڪـر_صلـوات
🌷شهاب مهدوی 🌷: خاطرات توسط همسر شهید رحیم کابلی👆👆 🌹نمی‌گذاشت تکان بخورم 🍁اخلاق شهید بسیار خوب بود. آنقدر که هر چه بگویم کم است. اهل صله‌رحم بود و از مهمانانش هم به خوبی پذیرایی می‌کرد. به نماز و روزه تأکید داشت. چیزی که به نفع دین و قرآن بود عمل می‌کرد. 🍁در زندگی مشترکمان نیز واقعا مرد دلسوزی بود. اگر مریض می‌شدم از سرکار می‌آمد خانه را جارو می‌کرد لباس‌ها را اتو می‌زد. نمی‌گذاشت تکان بخورم. خانواده دوست بود و در جمع احترامم را حفظ می‌کرد. 🌹 کمر آقا را شکستیم 🍁تلخ‌ترین خبری که در زندگی‌اش شنید پذیرش قطعنامه بود. خیلی خراب بود، چند شب نتوانست بخوابد. زیاد گریه می‌کرد. 🍁آقای کابلی هیچ وقت ناراحتی‌هایش را به خانه نمی‌آورد اما بعد از این قضیه  سر نمازهایش ناله می‌کرد و می‌گفت ما کمر آقا را شکستیم. 🍁بعد به فاصله کمی فوت امام اتفاق افتاد. دست من را می‌گرفت و ناله می‌زد و گریه می‌کرد 🍁می‌گفت هیچوقت فکر نمی‌کردم مرگ امام را ببینم اگر خودکشی حرام نبود من این کار را می‌کردم تحمل دنیای بدون امام برایش خیلی سخت بود. 🌹 در حسرت شهادت 🌹یک هفته قبل از اینکه بازنشسته شود آمد خانه. انگار تمام غم‌های دنیا در دل او بود، گفتم: «چه شده؟» 🍁گفت: «بازنشسته شدم، من فکر نمی‌کردم یک روزی بازنشسته شوم ولی شهید نشوم. شهادت نصیب من نشد. 🍁اگر هر جای دیگری مشغول کار بودم و بازنشسته می‌شدم خیلی خوشحال بودم ولی حالا که لباس پاسداری از تن من بیرون آمده خیلی ناراحت هستم. 🌹بگو راضی‌ام 🍁موقع خداحافظی دستمو گرفت و گفت برام دعا کن شهید بشم. گفتم من ۲۷ ساله دارم دعا میکنم عاقبتت ختم به شهادت بشه. گفت اینبار فرق داره. واقعا دعا کن شهید بشم. دیگه خسته شدم. 🍁وقتی اینطور حرف زد متوجه شدم که این دفع قضیه خیلی جدیه. گفت خواهش میکنم بگو راضی ام که شهید بشی و چند بار این حرف رو تکرار کرد من هم وقتی اصرار حاجی رو دیدم نمیدونم چی شد بدون اینکه ذره ای به دلم شک راه بدم گفتم: راضی‌ام 🍁قبل خداحافظی بهم گفت: نمیخوای سرتو رو سینه ام بذاری؟‌خیلی از این حرف متعجب شدم. تا بحال این حرف رو بهم نزده بود. منم سرم رو گذاشتم رو سینه حاجی بعد خداحافظی کرد و رفت 🌹 درد پهلوی مادر 🍁بعد از شهادتش دخترم حال بدی داشت. دو هفته گریه می‌کرد و می‌گفت دوست دارم بابا به خوابم بیاید و بگوید چطور شهید شده است. عاقبت پدرش را در خواب دید و نحوه شهادتش را گفت 🍁گفت: که تیر اول به قلب و تیر دوم به پهلویم خورد که درد داشت. در خواب خیلی گریه می‌کرد که پهلوی من اینطور درد داشت پس حضرت زهرا(س) چه کشید. و درنهایت تیر خلاص به سرم زدند. 🍁دخترم در خواب گفته بود بابا چرا روی جسدت خاک ریخت و حاجی هم پاسخ می‌دهد که خمپاره زدند گرد و غبارش بلند شد و خاکی شدم. دخترم با این خواب آرام شد و به این واقعیت رسیدیم که شهدا زنده هستند. روحش شادو یادش
جنت و عرش و سما امشب چراغان ميشود خانه ي زهرا و مولا چون گلستان ميشود💛 او حسن باشد امام دومين شيعيان جمله عالم از قدومش شاد و خندان ميشود💚 💞میلاد کریم اهل بیت(ع) مبارک باد💞
⚪ گمان مبر که حسن بی‌ضریح و بی‌حرم است، کریم آل‌عبا هرچه هست می‌بخشد 💐۱۵رمضان ولادت امام‌حسن‌مجتبی(ع)
شب پانزدهم ماه ✅ 4 رکعت (۲نماز دورکعتی)، در رکعت اول هر دو نماز بعدازحمد، 50بار سوره توحید و در رکعت دومِ هردونماز، بعدازحمد 25بار سوره توحید ❗️پاداش این نماز طبق روایت: خداوند گناهش را در چشم به هم زدنی می آمرزد هرچند به تعداد کف دریا و به تعداد ریگ‌های بیابان و تعداد ستارگان آسمان و تعداد برگ درختان باشد. 📚بحارالأنوار، ج۹۷، ص۳۸۳ به نقل از اربعین شهید نقل از علیه السلام
1_10732201.mp3
722.9K
🔊 دعای روز پانزدهم ماه رمضان 💎کانال سید مصطفی موسوی↙️ #-لینک کانال https://eitaa.com/shahidmostafamousavi گروه http://eitaa.com/joinchat/3318284292G79ac8406e3 شروس https://sapp.ir/900404sha
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
🌹🌹🌹🌹❤️❤️❤️ هر که دلبسته به یاری است در این وادی عشق ما که دلبسته آقای کریمان حسنیم..... ❤️میـــــلاد امام حسن مجتبی مبارک❤️
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
🌺 کی میرسد آن روز که گوییم.. ایوان حسن(ع) عجب صفایی دارد 🌺 تردید نکن تصورش هم زیباست.. ایوان حسن(ع) عجب صفایی دارد😍 🍃🌟🌸میلاد کریم اهلبیت(ع) سبط النبی(ص)، #امام_حسن #مجتبی(ع) بر شما مبارک🌸💫🍃
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ بچه شهرستان بود ... انگار از استان‌های جنوبی آمده بود و حسابی لهجه غلیظ داشت و کمتر با کسی همکلام ‌میشد. آرام می‌آمد و آرام می‌رفت .. وقت سحر و افطار که می‌شد گوشه‌ای می‌نشست و به بقیه نگاه می‌کرد. غذایش را نصفه می‌خورد و نیمه دیگرش را دست نخورده در سفـره می ‌گذاشت برای بچه‌های کرمانشاهی که می‌توانسنتد روزه بگیرند تا سحر چیزی برای خوردن داشته باشند. یک روز کتاب قرآنی که همواره به همره داشت اتفاقـی دست ما افتـاد ، ڪاغذی وسطش بود ، بَر روی آن نوشته شده بود : " خدایا من که مسافرم، مسافر راه نجات خاک تو خودت روزه را بر مسافر واجب نکردی، دلم سخت برای روزه گرفتن تنگ می‌شود. تنها می‌توانم غذایم را با همرزمانم تقسیم کنم. در ثوابشان شریکم کن اگر شهیـد شدم ..."
خبر آمد خبری در راه است روایت پدر: سید مصطفی موسوی جوانترین شهید مدافع حرم پدرشهید با اشاره به اینکه با رفتن مصطفی من یک دوست را از دست دادم می‌گوید: از اینکه پسرم به هدف خودش رسیده و در راهی که دوست داشت شهید شده خوشحالم اما از اینکه یک دوست خوب را از دست داده‌ام دلتنگ و غمگینم. سیدعین‌الله ‌موسوی می‌گوید: مشوق‌اش خودم بودم، چراکه با جنگ آشنا بودم و از بهمن 1365 تا آخر جنگ در جبهه‌ها خدمت می‌کردم و زمانی که گفت می‌خواهد برای دفاع از حرم به سوریه برود مخالفت نکردم و حتی دوست داشتم با هم به سوریه برویم که قسمتم نشد. او می‌گوید: از یک سال و نیم پیش آموزش می‌دید، اما زمانی که در دانشگاه قبول شد گفتم کشور به تحصیلکرده‌ها بیشتر نیاز دارد. گفت شما خیالتان راحت من می‌روم و چند ماه دیگر برمی‌گردم و درسم را ادامه می‌دهم. فقط این را خوب می‌دانم که برای رفتن به سوریه خیلی زیاد تلاش کرد، چون سربازی نرفته بود نمی‌توانست پاسپورت بگیرد ولی بالاخره گرفت. از دانشگاه مرخصی نمی‌دادند که با زحمت زیاد گرفت و به جبهه‌های سوریه اعزام شد. پدر شهید با اشاره به اینکه بیش از ۴۰ سال است در شهرک ولی‌عصر(عج) و میدان زاهدی زندگی می‌کنند می‌گوید: روز تشییع پسرم، اهالی محل یکبار دیگر نشان دادند که وقتی پای شهید در میان باشد سنگ تمام می‌گذارند. آن روز همه همسایگان ساختمان کلید خانه‌شان را آوردند و گفتند همه خانه‌ها در اختیار شماست که مراسم را برگزار کنید، اما در خانه ۳۵ متری که نمی‌شد مراسم بگیریم و همه مراسم را در خانه باجناقم حاج مسلم خسروی ‌ـ که از جانبازان جنگ تحمیلی است ‌ـ و خاله مریم برگزار کردیم. روز تولدش زنگ زد و به‌رغم اینکه همیشه در ۲، ۳ جمله سلام و احوالپرسی می‌کرد حدود ۲۰ دقیقه با پدر حرف زد. پدر شهید می‌گوید: تعجب کرده بودم چراکه وقتی تهران هم بود در حد ۲ جمله حرف می‌زد آن روز حال همه حتی اقوام دور را هم پرسید و گفت بچه‌ها در شهر حلب برایش تولد گرفته‌اند.
هدایت شده از شهید مسعود عسگری
0⃣9⃣ سید مصطفی موسوی: برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که آقا امام حسین(ع) ندای «هل من ناصر» را سر داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، شهید و رستگار شدند، #-لینک کانال و گروه https://eitaa.com/shahidmostafamousavi http://eitaa.com/joinchat/3318284292G79ac8406e3 کانال #شهید_مسعود_عسگری در همه پیام‌رسان ها: @shahid_masoud_asgari