#مدافع_عشق
#قسمت_بیست_و_هفتم
❤️ #هوالعشـــق❤
دستے ڪه سالم است را سمت صورتت مےآورم تا لمس کنم چیزی را که باور ندارم.
اشڪهایت! چند بار پلک میزنم. صدایت گنگ و گنگ تر میشود...
_ ریحان!.ریحا...ری..
و دیگر چیزی نمیبینم جز سیاهے!
❣❤️❣❤️❣❤️❣
چیزی نرم و ملایم روی صورتم کشیده میشود. چشمهایم را نیمه باز میکنم و میبندم.حرکات پی در پی و نرم همان چیز قلقلکم میدهد. دوباره چشم هایم را نیمه باز میکنم .نور اذیتم میکند.صورتم را سمت راست میگیرم
نجوایـے را میشنوم:
_ عزیزم؟صدامو میشنوی!
تصویر تار مقابل چشمانم واضح میشود. مادرم خم میشود و پیشانےام رامیبوسد.
_ ریحانه!؟مادر!
پس چیز نرم همان دستان مـــادرم است.
فاطمه کنارش نشسته و با بغض نگاهم میکنم. پایین پایم هم علےاصغر نگاه معصومانه اش را بہ من دوخته. ازبوی بیمارستان بدم می آید! نگاهم به دست باند پیچی شده ام می افتد و باز چشمهایم را با بـےحالےمیبندم.
❣❤️❣❤️❣❤️❣
زبری به کف دستم کشیده میشود. چشمهایم را باز میڪنم. یک نگاه خیره و آشنا که از بالای سر مرا تماشا میکند. کف دست سالمم راروی لب هایت گذاشته ای! خواب میبینم!؟ چندبار پلک میزنم.نه!درست است.این تویـے!باچهره ای زرد رنگ و چشمانےگود افتاده.کف دستم را گاه میبوسی و به ته ریشت میکشے!
به اطراف نگاه میکنم. توی اتاق توام!
یعنـے مرخص شدم!؟صدایت میلرزد...
_ میدونی چند روز منتظر نگهم داشتی!
نا باورانه نگاهت میکنم
_ هیچ وقت خودمو نمیبخشم.
یک قطره اشک مژه های بلندت را رها میکند.
_ دنبال چی هستی؟ چیو میخواستی ثابت کنی!.اینکه دوست دارم؟آره! ریحان من دوســـت دارم...
صدایت میپیچد و...
.
.
و چشمهایم راباز میکنم. روی تخت بیمارستانم
پس تمامش خواب بود!
پوزخندی میزنم و از درد دستم لب پایینم را به دندان میکشم.
چندتقه به در میخورد و تو وارد میشوی باهمان چهره زرد رنگی که درخواب دیدم.آهسته سمتم می آیـے،صدایت میلرزد:
_ بهوش اومدی!
چیزی نمیگویم.بالای سرم مےایستے و نگاهم میکنی. درد را در عمق نگاهت لمس میکنم.
_ چهار روز بیهوش بودی!خیلےازت خون رفته بود...نزدیک بود که...
لب هایت میلرزد و ادامه نمیدهی. یک لیوان برمیداری و برایم آب میوه میریزی...
_ کاش میدونستم کی اینکارو کرده...
با.صدای گرفته در گلو جواب میدهم...
_ تو اینکارو کردی!
نگاهت در نگاهم گره میخورد.لیوان را سمتم میگیری.بغض رادر چشمهایت میبینم...
_ کاش میشد جبران کنم...
_ هنوز دیر نشده...عاشــــق شو!
❣❤️❣❤️❣❤️❣
.
من نه آنم که به تیغ از تو بگردانم روی
امتحان کن به دوصد زخم مرا،بسم الله
❣❤️❣❤️❣❤️❣
✍ ادامه دارد ...
کانال ایتا
@shahidmostafamousavi
کانال استیگرشهدا.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یادشهداکمترازشهادت نیست
مقام معظم رهبری
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹#قاهرF313 یکی از پیشرفته ترین جنگنده های نسل پنجمی جهان✌️🇮🇷
@shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویژگی مهم چین و روسیه در سیاست خارجی
🔻 از انتخابات آمریکا تا قرارداد 25ساله ایران و چین به روایت مسعود براتی
@shahidmostafamousavi
#شهیدی_که_پرچم_آقارا_باخون_خودرنگ_کرد
#محمـدجـواد توی تبلیغـات بود و نقـاشی می ڪشید قـرار شد بـارگاه ملڪوتی امـام حسيـن(ع) رو روی دیــوار نقــاشی ڪنه....
نزدیڪای غـروب ڪارمون تقریبا تمـوم شد محمدجواد در حال رنــگ ڪردن پــرچــم حــرم امام حسين(ع) گفت: "حیفه این پرچم باید با #قـرمـز_خـونی رنـگ بشـه...
هنــوز جمله اش تمـوم نشده بود ڪه صـدای سوت خمپـاره پیچید...
بعد از انفجـار دیدم ترکش خمپاره به سر محمدجواد خـورده و خــون ســرش دقیقا به پــرچـم حــرم امام حسین (ع) پــاشیــده....
#طلبه_شهید_محمدجواد_روزی_طلب
@shahidmostafamousavi
⬅️حاجی مهیاری و تانک عراقی
🔹️چهارشنبه30تیر1361
🔸️شب عیدفطر
⚡شلمچه،عملیات رمضان
🔘حاج مهیاری از پیرمردهای باصفای گردان حبیب بود که با لهجۀ غلیظ اصفهانیش،لازم نبود بپرسی بچۀ کجاست.آن هم به یک پیرمرد با آن سنوسال و آن حاضرجوابی و تندی بگی:حاجی جون بچۀ کجایی؟
اگرهم جرأت میکردی و میپرسیدی،اخم میکرد و درحالی که مثلاً عصبانی شده بود،میگفت:
-بچه خودتی فسقلی.با پنجاه شصت سال سنم به من میگی بچه؟
🔘حاجی مهیاری درعملیات رمضان گُلی کاشت که وِردِ زبان همۀ بچهها شد.شنیدن ماجراهای حاجی،از زبان خودش شیرینتر بود.وقتی از او پرسیدم،گفت:
"صبح روز عملیات،وقتی رسیدیم به کانال پرورش ماهی،خیلی خسته بودم،رفتم توی سایۀ یه تانک که کنار خاکریز بود،استراحت کنم.
همین که نشستم کنارش،متوجه شدم از توی اون سر و صدا میاد.اول فکر کردم بچههای خودمون هستند.بهزور از تانک رفتم بالا.درش باز بود.توش رو که نگاه کردم،دیدم سه تا نرّه خر عراقی دارن با همدیگه زِرزِر میکنند.
سریع یه نارنجک از کمرم درآوردم و ضامنش رو کشیدم.همین که خواستم بندازم توش،دیدم من با این سنوسال که نمیتونم بپرم پایین و در برم.راستش تانکه هم از این "تی-72"ها بود.نویِ نو هم بود.دلم نیومد بترکونمش
👇👇👇👇
@shahidmostafamousavi
🔘از همون بالا داد زدم و اون بدبختا که ترسیده بودن،شروع کردن به"دخیل الخمینی"(پناه می برم به خمینی) گفتن.بهشون حالی کردم که سرخر رو کج کنند و بیان طرف خاکریز خودمون. آوردم تحویلشون دادم."
وقتی پرسیدم: "با نارنجک چیکار کردی؟"
گفت:"هیچی.چیکار باید میکردم؟حیف بود بتّرکه.ضامنش رو زدم سر جاش و گذاشتم کمرم."
🔘حاج"علیاکبر ژاله مهیاری"پیر جبههها،پدر شهید"علیرضا ژاله مهیاری"،سرانجامش این بود که تا پایان جنگ مردانه و غیرتمندانه حضور پیدا کند.
فرزندش میگفت:"جنگ که تمام شد،پدرم همواره حسرت زیارت کربلا را میخورد تا اینکه چند سالی بعد پایان جنگ،روز 27 فروردین 1371 در آرزوی کربلا،جان به جانآفرین تسلیم کرد و در بهشتزهرا (س)قطعۀ 55 ردیف 101 شمارۀ 4 آرام گرفت.
⚡نقل از کتاب:تبسمهای جبهه
⚡نوشته:حمید داودآبادی
📍چاپ:نشر شهید کاظمی
@shahidmostafamousavi
⭕️رئیس جمهور طی حکمی امیرحسین قاضی زاده هاشمی را به عنوان رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران منصوب کرد
@shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعیاتی از جنگ تحمیلی و پذیرش قطعنامه که هیچ جا و هیچ گاه نشنیده اید! بی شک شنیدنش ارزش دار است!
به یاد تمام شهیدانی که این خاک مدیون آنهاست! حتمااااا ببینید..👌
@shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ایران و لبنان آمادهی شکست تحریمهای ظالمانه آمریکا با اجرای عملیات "اراده جدی"
🔺 آیا باز هم آمریکا و اسرائیل از ایران تودهنی میخورند؟
@shahidmostafamousavi
🔰 شبی که حاج قاسم کنار بعثیها خوابید!
رفتیم پیش حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر 41 ثارالله، گفتم: این تانک هایتان را نمیفرستید بروند جلو؟ گفت: اینها مال ما نیست، با کمی تأمل هر دو بلافاصله متوجه شدیم که اینها عراقی هستند.😐
پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران، رژیم بعث عراق با نقض آتشبس از مرزهای جنوبی حملات مجددی را آغاز کرد و از سوی دیگر منافقین با پشتیبانی صدام از غرب کشوراقدام به عملیات فروغ جاویدان کردند که در ایران به عملیات مرصاد موسوم شد.✌️
سردار جعفر اسدی که در محورهای جنوبی همراه با لشگر 41 ثارالله کرمان و حاج قاسم سلیمانی در مقابل دشمن میجنگید خاطره جالبی را از آن دوران روایت کرده است:یادم هست که [در محور اول عملیات مشترک دشمن] در نزدیکی شلمچه تا صبح با بعثیها یک جا خوابیدیم! نماز صبح را که خواندیم شروع کردیم گردانها را آماده کنیم که بروند به طرف مرز، یک مقدار که هوا روشن شد یکی از برادران رزمنده گفت که این تانکهای لشکر 41 ثارالله را هم بگویید با ما بیایند جلو، گفتم کدام تانکها؟! گفتند همینها که اینجا ایستادهاند. من نگاه کردم دیدم چندین تانک و نفربر ایستادهاند جلوی ما.‼️
رفتیم پیش حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر 41 ثارالله، گفتم: این تانک هایتان را نمیفرستید بروند جلو؟ گفت: اینها مال ما نیست، با کمی تأمل هر دو بلافاصله متوجه شدیم که اینها عراقی هستند.😐
من از فرمانده گردان پرسیدم: اصغر کجا میروی؟ گفت: داریم میرویم گروهان آخری را سوار کنیم برویم جلو. گفتم: بگو پیاده شوند. گفت: برای چی؟ گفتم: با کی میخواهی بجنگی؟ گفت: میخواهیم برویم توی مرز آنجا که بعثیها هستند. گفتم: این بعثیها. گفت: نه بابا؟! اینها مال لشکر 41 است. گفتم: نه، اینها بعثی هستند!😄 بعد از نماز صبح که هوا روشن شده بود ما فهمیدیم که آنها بعثی هستند که دیشب تا صبح در نزدیکی هم خوابیدیم، از بس که آنها خسته بودند و ما هم خسته شده بودیم تا دیر زمانی میجنگیدیم و درگیر بودیم و شب به این منطقه آمدیم و از هوش رفته بودیم.😂
حالا صبح بلند شدیم برای نماز که بعد نیروها را بفرستیم بروند جلو دیدیم بعثیها بغل دستمان هستند. همان جا درگیر شدیم؛ درگیری بسیار سنگین و تنگاتنگ که الحمدلله موفق شدیم از مرز بیرونشان کرده و خاکریزهای مرزی را ترمیم بکنیم. پدافند را بردیم آنجا گذاشتیم و جیبهای 106 را مستقر کردیم.✅
#محرم
مکتب #امام_حسین علیه السلام
#حاج_قاسم
@shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعوت مکرون از وزیر خارجه برای سفر به پاریس
امیرعبداللهیان:
🔹رئیس جمهور فرانسه در اجلاس بغداد به سمت من آمد و تاکید کرد بر اینکه ما خیلی علاقمند هستیم تا شما با سفر به پاریس یک بار دیگر مسائل را مرور کنید.
🔹در بغداد وزیرخارجه عربستان سعودی گفت منتظریم دولت ایران مستقر شود تا ارتباطاتمان را از سر بگیریم.
🔹نهتنها اجرای قرارداد چین را به طور جدی پیگیری میکنیم، بلکه این الگو را به سایر کشورها تعمیم میدهیم از جمله هند و روسیه.
@shahidmostafamousavi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️استراتژی #امام_کاظم و هژمونی حاکمان عباسی (بخش چهارم و پایانی)
🔶با اندکی بررسی و پژوهش حول تاریخ و سرگذشت #پیشوایان_مظلوم و مقتدر شیعه، متوجه می شویم که این ذوات مقدسه، برای دستیابی به اهداف و آرمان های وحیانی و آسمانی خود، با چه مخاطرات و سختی های طاقت فرسایی مواجه بودند. در ادامه به یک مورد دیگر از تاکتیک های مبارزاتی و فرهنگی حضرت اشاره خواهیم کرد.
💠حضور در کرسی های آزاد اندیشی و روشنگری دینی و سیاسی
🔷یکی از تکنیک های راهبردی، که #امام_کاظم (ع) به وسیله آن توانستند به اهداف استراتژیک خود دست یابند، حضور در کرسی های آزاد اندیشی و جلسات مناظره و گفتگو بود. کرسی های مناظره و گفتگوی علمیای که بیشتر در جهت تعمیق اندیشهی شیعی، و شبهه زدایی از ارکان فکری و فرهنگی آن، صورت می پذیرفت، بطوری که به خوبی می توان از ماحصل آن، سندهای راهبردی مکتب شیعه را استخراج نمود. به طور کلی می توان اینچنین مناظرات حضرت را دسته بندی کرد:
🔷الف). مناظرات #امامموسیکاظم (ع) با #خلفای_عباسی. [۱] حضرت همچنین با مهدی عباسی مناظرههایی درباره فدک و نیز حرمت خمر در قرآن انجام داده اند. ایشان با هارون عباسی نیز مناظراتی داشته اند. از آنجا که هارون میخواست خویشاوندی پیامبر (ص) با خود را، نزدیکتر از نسبت او با #موسی_بن_جعفر (ع) نشان دهد، حضرت در حضور هارون به نزدیکتر بودنِ انتساب خویش به پیامبر تصریح کردند. [۲] ب). مناظره با دانشمندان یهودی و مسیحی [۳] ج). مناظره با برخی از سران فرق اسلامی از جمله ابوحنیفه [۴]
پی نوشت ها:
[۱] ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۳۱۲-۳۱۳؛ عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۸۴-۸۵؛ الکافی، ج۶، ص۴۰۶
[۲] ر.ک: الکافی، ج۶، ص۴۰۶؛ وسائل الشیعه، ج۲۵، ص۳۰۱؛ عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۸۴-۸۵؛ شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص۲۹۵
[۳] ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۳۱۱-۳۱۲
[۴] الکافی، ج۳، ص۲۹۷
منبع: وبسایت راسخون
#امام_موسی_کاظم
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد