👌تفاوت ایشاالله ، انشاالله و ان شاءالله درکجاست؟؟
↻ ایشاالله: یعنی خدا را به خاک سپردیم (نعوذبالله) (استغفرالله)
↻ انشاالله: یعنی ما خدا را ایجاد کردیم (نعوذبالله) (استغفرالله)
↻ ان شاءالله: یعنی اگر خداوند مقدر فرمود (به خواست خدا)
انتشار دهیم تا اشتباه نکنیم🙏
گروه جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
https://sapp.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk
هدایت شده از دوستے با شهــــــدا🇵🇸
در شب زیارتے اباعبدالله علیه السلام
یاد کنیـــــم از شهـــــدا❤️🕊
هدایت شده از قم خبر
عطر موهایت قرار
از شهر مے گیرد بگو
دل ربودن را کدام
#عطار یادت داده است؟!
#شهید_روح_الله_طالبی_اقدم
کانال شهید #مدافع_حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم 👇🌹
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃📝| پست اینستاگرامی #مادر_شهید
🔹سالروز نوشتن وصیت نامه آقا #محمدرضا
هروقت وارد اتاقت میشدم و آنجا را جمع وجور میکردم تکه های کوچک کاغذی را می دیدم که روی آنها مشخصات خودت را به سبک وسیاق وصیتنامه نوشته بودی...
با هربار دیدن آن برگه ها قلبم میلرزید و درد شدیدی به سراغم می آمد...غصه تمام وجودم را میگرفت
با خودم کلنجار میرفتم و به درگاه خدا ناله میکردم که تو چرا اینکار ها را میکنی؟؟
و هربار که از دانشگاه برمیگشتی و اتاق مرتب شده ات را میدیدی میگفتی: مامان لطفا دست به این تکه کاغذ های من نزن...
وهربار ناراحتی من...و هربار سخن تو: یدونه کاملش رو نوشتم و داخل یکی از کتابهات که خیلی دوستش داری برات گذاشتم.
الان که فکرش را میکنم تعجب میکنم این آخری را کی؟کجا؟ ودر چه حالتی نوشتی ک من متوجه نشدم!!!
محمدرضا جان میدانی امروز چه روزیست؟
همان روزیست که آخرین و کاملترین و جدی ترین حرفهایت را نوشتی و به قلب تاریخ سپردی تا راه گشای هم سن وسالهای خودت باشد...
نه! بلکه راهگشای همه ی عاشقان شهدا...
#محمدرضا_جان
یادت همواره جاودان...💛
۱۴/شهریور/۹۴
آتش قلب مادر...
🍃📝| @shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
هدایت شده از شهیدحرم سیداسماعیل سیرت نیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
:
☝️هیس... گوش کنید
❤️صدای #مادر رهبر انقلاب
👈قابل توجه مادران گوشی به دست !
🌷مادر بر اولاد خیلی تأثیر دارد ...
@ShahidSiratnia1
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
گمشده هور۳۴
.... سردار حاج علی هاشمی ....
.... بغض راه گلویش را بسته، چشم می دوزم به صورت خاک گرفته اش و دوباره می پرسم،
- کارها چه طور پیش میره؟ نیروها رو رسوندی؟ و سرش را همین طور که پایین است به سمت نیزارها می چرخاند.
- على اكبر چی شده؟ حرف بزن ببینم!
صدایش پایین آمده و نگاهش سمت جزیره مانده،
- کربلایی هایمان رفتند. با هم، نزدیک دژ شهید شدند. شوکه شده ام،
- سيدناصر و سالمی با هم،
- چه طور؟! مگه قرار نبود شما عملیاتی نباشید؟ مگه نگفتم سریع برگردید عقب؟
- به آرزوشون رسیدند. خودشون خواسته بودند از امام حسین که تو این عملیات شهيد شند.
درجا خشکم زده است... باز بوی جانمازهای تبرکی پیچیده در جزیره...
نیروهای شناسایی نصرت ماهها آموزش دیده اند و استادکار شده اند. از دست دادن تک تکشان برایم تکان دهنده است.
هفته چهارم درگیری است. عراقی ها سرسختانه می خواهند جزیره را که حالا پر شده از نیروهای ایرانی، پس بگیرند ولی با مقاومت ما روبرو می شوند. هر لحظه خبر بدی می رسد. باکری رفت، حسین رفت، همت رفت. بالأخره جزيره آرام شد....
ادامه دارد.
لینک
گروه جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
https://sapp.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk