eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
329 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
13.9هزار ویدیو
198 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقتل سوزناک از لحظات اخر عمر امام حسن مجتبی ع😭 🏴 برادر حاج میثم مطیعی @Allah_Almighty 🏴 💔 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسن عباسی، ۱۴سال پیش در مورد عملکرد و تفکرات روحانی هشدار داده بود. همان موقع نسبت به مدیربت فشل و خسته و قدیمی‌آنها ایراد گرفت... ✅ @shohadayeiran57
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 مدرک خیانت و مذاکره روحانی با اسرائیلی ها که توسط دکتر حسن عباسی ارائه شد و تائید شد.. 🆘کانال رسمی انقلابیون👇 http://eitaa.com/joinchat/2245328896C48e7560e93
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 مفتخر به سلمان 🔹 پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به‌مناسبت روز بزرگداشت جناب سلمان فارسی (هفتم صفر) و در آستانه‌ی سالروز وفات این صحابی والامقام پیامبر مکرم اسلام (ص)، نماهنگ «مفتخر به سلمان» را
#تموم_زندگیم_مال_حسینه... 🍃با کمک همسر و دختران با معرفتم ، ۲۰ نفر رو راهی کربلا کردیم #کانال_عارفین @Arefin
🔴 با کمک همسر و دختران با معرفتم، ۲۰ نفر رو راهی کربلا کردیم 💬 سید جواد حیدری: ممنون از آقای پناهیان که یادآوری کرد امسال زمان امتحانِ صداقت ادعایی است که سالهاست میگیم: جان و مالم فدای تو ای حسین جان! 🔻من البته به دلیل هزینه های زندگی هیچوقت پس اندازی نداشتم.😔 ولی همسر عزیز و دختران گل و بامعرفتم وقتی اینها و حدیث ثواب عجیب کمک به زائر حسین(ع) رو شنیدند، مشتاقانه طلاهاشون را دادند که خرج زیاد شدن زوار حسین(ع) و قدرت اسلام و مستضعفان و مقدمۀ نابودی ظلم بشه و خوشحالی حضرت زهرا بشه.😊 👈🏻 طلاها را فروختم ۱۶میلیون تومان و دادم برای راهی شدن حدود ۲۰ نفر که بخاطر مشکلی مالی نمیتوانستند بروند اربعین. همسر و دخترانم خیلی خوشحال و شاد و شاکرند از این توفیقی که خدا نصیبشون کرده.. و این هم تنها عکس یادگاری از قربانی ما برای حسین🙂 🆔برگرفته از سایت استاد پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
........... گمشده هور71 ........... .... سردار حاج علی هاشمی .... روزهای پایانی این فصل را با من بخوان این عاشقانه ست این فصل را با من بخوان باقی فسانه ست هلیکوپترها موشک می زنند. بچه ها را کم کرده ام. هر کسی فقط راهش را گرفته و میدود. حتی نمی توانیم برگردیم و پشت سرمان را نگاه کنیم. نمی خواهم باور کنم که جزیره دارد از دستمان می رود. انگار دویدن هایم هدفی ندارد. تمام آرزوهایم در این قرارگاه جمع شده. از اینجا می خواهم کجا بروم؟ باد می وزد و آتش نیها شعله گرفته به گمانم زلف لیلی رها شده و بی قراری میکند. مجنون دارد می رود... تمام شیرینی ها و سختی ها، شب های پردلهره ی شناسایی، نگاه های نگران و منتظر، بومیهایی که برای خودشان کلی مرد جنگ و دفاع شده اند، دستاوردهای بزرگ مهندسی، شهدای خیبر و بدر، قلب امام، این فکرها کم کم دارد من را هم مجنون می کند. یک چشمم رو به آسمان است و می خواهم آخر آخرش را ببینم. یک چشم دیگرم نی می بیند و آتش و آب و مأموران ویژه ی عراقی را. یعنی این همه نیرو و چند هلی کوپتر آمده اند تا به کار نصرت پایان دهند؟ قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ بعد از این همه سال جنگیدن و دفاع سرنوشت جنگ به کجا می رسد؟ از این مجنون کجا بروم که سال هاست گرفتارش شده ام؟ هوشنگ پای مصنوعی اش گیر کرده لای خاکسترها و جا می ماند. گرما و آتش نیزارها نفسم را بریده است. دور و برمان فقط آب است و من که هیچ وقت شنا را یاد نگرفتم. تنها میدوم، تنها. *.*.* قلیه ماهی را درست کردم و سبزی را خریدم و نان پختم، سفره را آماده کردم و منتظر نشستم. در می زنند. با ذوق دم در میدوم، على آمد. - رسمیه، پس كو على؟ - خبر نداری مجنون رو گرفتند، عمليات شده، شیمیایی زدند. - خودش گفت: ننه ناهار درست کن میام. على قول داده. مگه میشه نیاد؟! غروب که شد بابات زنگ زد به ملاح که در جزیره بود و پرسید: به من بگو چی شده؟ علی چی شده؟ ملاح گفت: معلوم نیست، حاجی نیست، گوشی از دست آقات افتاد و شروع کرد به گریه کردن. 🍂 🍂ادامه دارد.
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 مفتخر به سلمان 🔹 پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به‌مناسبت روز بزرگداشت جناب سلمان فارسی (هفتم صفر) و در آستانه‌ی سالروز وفات این صحابی والامقام پیامبر مکرم اسلام (ص)، نماهنگ «مفتخر به سلمان» را
▪️✨▪️ ▪️گفتگوی شگفت انگیز کعبه با کربلا: گفت باکرب وبلا کعبه من از توبرترم تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم کربلا در پاسخش گفتا اگرتو خانه ای من همه خون خدا میجوشد ازبام و درم کعبه گفتا مردو زن برگرد من آرد طواف من مَطاف مسلمین از کِهتر و از مِهترم کربلا گفتا چه گویی هرشب آدینه من میزبان انبیا از اوّلین تا آخرم کعبه گفتا انبیا برگرد من گردیده اند توکجا ومن کجا تودیگری من دیگرم کربلاگفتا که روح انبیارا کعبه ای است آن منم، زیرا مزار زاده ی پیغمبرم کعبه گفتا مرتضی درمن به دنیا آمده این شرافت بس، که من خود زادگاه حیدرم کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو من حسینش را گرفتم تا قیامت دربرم کعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار وصف اسماعیل باشد خاطرات هاجرم کربلا گفتا منم در خیمه گاه و قتلگاه سعیِ هفتاد ودو ثارالله را یاد آورم کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین سالها و قرنها جوشد ز دامان کوثرم کربلا گفتا که زمزم راچه باخون حسین زمزم تو آب ومن خون خدا را ساغرم "صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصویری زیبا از مسیر پیاده‌روی اربعين از ارتفاع ۱۹ هزار پایی... زوار حسین (ع) رودی از طلا
زیبا ترین و مهربان ترین رهبر و فرمانده کل قوا در جهان کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
‼️خرید کالاهای شانسی 🔷س 788: آیا خریدن کالاهای شانسی جایز است؟ ✅ج: اگر مورد معامله، همان کالای داخل جعبه باشد، اشکال ندارد. ولو به امید یافتن جایزه باشد. اما اگر مورد معامله چیزی است که خصوصیت و مقدار آن مجهول است، چنین بیعی باطل است. 🆔 @resale_ahkam
گمشده هور72 .......... .... سردار حاج علی هاشمی .... روزهای پایانی این فصل را با من بخوان این عاشقانه ست این فصل را با من بخوان باقی فسانه ست دیگه نفهمیدم چی شد، ننه میزدم توی سر و کله خودم. گفته بودند گم شدی هر چه گشته اند پیدایت نكرده اند. مگه میشه؟ تو جزیره را عین کف دستت می شناختی، آنقدر که آنجا بودی خانه نبودی. این سال ها که بی تو گذشت، بر ما خیلی سخت گذشت. تمام ترسم از این است که ننه على را از پس چروک های صورتش و موهایش که سپيد شده نشناسی. گفته بودی: نوبت سهم شما هم می رسد، اما سهم ما بعد از جنگ فقط چشم انتظاری بود و نگرانی های همیشگی که دست از سر ما بر نداشته. پدرت رفت. تمام آرزویش دیدن دوباره ی تو بود. بعد از تو دوازده سال حصير انداخت توی کوچه و نشست دم در و زل زد به آدم هایی که می آیند و می روند شاید نشانه ای از تو در آنها پیدا کند. دوازده سال زل زد به انتهای کوچه تا بیایی و ببینی که در انتظار نشسته است. پدرت رفت على از بچگی با دردسر و سختی بزرگت کردم، همان وقت ها که در یک اتاق کرایه ای زندگی میکردیم و درآمد پدرت فقط روزی پنج تومان بود. وقتی به دنيا آمدی، پاهایت کج بود. خرج دوا و درمانت زیاد می شد. دایی کمک کرد و پولش را داد تا بدهیم دکتر خشایار پایت را عمل کند. چهارده روزه بودی که پایت را شکستند و دوباره گچ گرفتند یک سال در گچ بود، سنگین شده بودی و حمام کردن و جابه جا کردنت سخت بود. پدرت بیکار شد، دنبال یک مهندس که کارخانه داشت راه افتادیم و بابا راننده ی او شد. از اهواز رفتيم تهران، و بعد مازندران از بیکاری خیلی بهتر بود. کنار دریا یک خانه گرفتیم که هر روز مار می آمد زیر رختخواب های تو و خواهرت قمر، چاره ای نبود. باید می ساختيم. مطلب زیر مروریست از زبان سردار گرجی از جریان جزیره مجنون و شهادت سردار آزاده هور، حاج علی هاشمی که تا آخرین لحظات در کنار ایشان حضور داشتند و در کتاب "زندان الرشید" روایت شده است. این مطلب در تکمیل خاطرات "گمشده هور" تقدیم می شود. ........... گمشده هور ............ برداشتی از کتاب زندان الرشید خاطرات سردار گرجی زاده صدای حاج عباس هواشمی بلند شد و گفت حاج علی خوب گوش کن من دارم سه هلی کوپتر می بینم که به سمت قرارگاه می آیند. هر دقیقه چند گلوله جنگی و شیمیایی به زمین می خورد. حالت تهوع داشتم. چفیه را خیس کردم و روی صورتم گذاشتیم. علی دو دستش را پشت کمرش گره کرده بود و در سنگر قدم می زد. بعد پیراهنش را توی شلوار کرد و فانسقه اش را محکم بست و گفت گرجی بچه ها را آماده کن به عقب برویم. احساس خوبی ندارم. حوالی ظهر بود. وضو داشتیم. به امامت علی نماز ظهر و عصر رو خوندیم. صدای زنگ تلفن درآمد. صدای غلامپور را شنیدم که با عصبانیت می گفت گرجی مگر تو آدم نیستی؟ حرف حساب سرت نمی شود؟ چطور بگویم بیایید عقب؟ بچه ها می گفتند برادر گرجی ما با دستور حاج علی عقب می رویم. ولی جان تو و جان حاج علی! خودم را کنترل کردم تا گریه نکنم. وقتی رفتند فضای قرارگاه خلوت شد. علی سرگرم انجام دادن کارهایش بود و انگار نه انگار جزیره در آتش و خون می سوخت. آرام و مطمئن بود. حاج علی پرسید، در قرارگاه چند ماشین داریم؟ گفتم دو ماشین که یکی آمبولانس است. گفت خوب است. در حین حرف زدن صدای زنگ تلفن بلند شد. گوشی رو برداشتم. صدای عصبانی غلامپور بود که می گفت شما هنوز آنجا هستید؟ بابا چرا حرف گوش نمی کنید؟ شما باید شرعا برگردید. گفتم بله حاجی داریم آماده می شویم. ... لامذهب ها بس کنید بیاید عقب. شما اعصاب مرا خرد کردید. از قرارگاه بیرون رفتیم. ناگهان صدای غرش هلی کوپتر را شنیدم. آنها در فاصله پانصد متری ما روی جاده در حال پرواز بودند. علی صدا زد همه به طرف ماشین ها. به محض اینکه راننده دنده یک را زد و حرکت کرد، در یک صد متری ما هلی کوپترهای عراقی به زمین نشستند و سه موشک به طرف ما شلیک کردند. راه بسته شده بود. علی فریاد زد بروید میان نیزارها. من با وزن زیاد نمی تونستم مثل علی سریع بدوم. من و علی حدود پانصد متر میان نیزارها همراه هم بودیم. یکی از هلی کوپترها موشکی به طرف ما شلیک کرد.با انفجار موشک من و علی، هر یک به سمتی پرتاب شدیم. به دنبال علی و بچه های دیگر گشتم. خبری از علی نبود. شروع کردم به فریاد، ولی دریغ از شنیدن صدای علی!!!! آنقدر میان نیزار علی را صدا زدم که دیگر صدایم درآمد. برای آرامش خودم گفتم "حاج علی! هر جا هستی به خدا می سپارمت".... پایان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا می شود امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - چهار صد میلیون یاور داشته باشد و... قرآن چه موجودی است که در مراتب مختلفه ی نزول، حکایت از شنیدنی ها و دیدنی ها می کند؛ عدیل قرآن (عترت) هم حکایت از نعمت های عالم می کند؛ ولی ما از غمخوار، هادی، حامی و ناصرهای خود قدردانی و شکرگذاری نمی کنیم و واسطه ی خیر را پی می کنیم؛ که: (فعقروها) پس ناقه را پی کردند. و ائمه - علیهم السلام - را که ولی نعمت های ما و مجاری فیض هستند نمی توانیم مشاهده کنیم. امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - هم اگر بیاید با او همان معامله را می کنیم که با آبای طاهرینش کردیم. آیا می شود امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - چهارصد میلیون یاور داشته باشد و ظهور نکند؟!
#شهادت، سهمِ کسانی مےشود که عالم را، #محضر_خدا مےدانند و کسانی که عالم را محضر خدا بدانند #گناه نمےکنند و شهدا، اینگونه اند ما نیز #شهادت را سهمِ خود کنیم با گناه نکردن... #صبحتون_شهدایی #شهدای_اربعه @shahid_dehghan
#‌زائران_اربعین ؛ یادتان باشد ڪہ ستون بہ ستون را مدیون قطره قطره خون شهیدانید آن ها ڪہ پشت پیراهن خاڪے نوشتند " مسافــرڪربــلا" ولے هیچ گاه #حـــــرم یار را ندیدند...
✨حزب منحله دمکرات مدعی شد؛ ✨یکی از فرماندهان بلند پایه ی سپاه از حومه کرکوک حمله به دمکرات را فرماندهی می کرد. ✨حزب منحله دمکرات کردستان مدعی شد که یکی از فرماندهان کل سپاه پاسداران شخصا حملات موشکی را هدایت کرده است. ✨گروهک تروریستی دمکرات هنوز هم‌ از شوک حملات موشکی سپاه به مقرهایشان در عمق خاک کردستان عراق خارج نشده اند. ✨ کمال کریمی عضو دفتر سیاسی حزب منحله و تروریستی دمکرات کردستان در مراسم چهلمین روز حملە موشکی و پهپادی سپاه بە مراکز سیاسی حزب دمکرات کردستان در کویسنجق، گفت: پهپادههای ایرانی کە هم زمان با حملە موشکی سپاه پاسداران بە مرکز سیاسی و اردوگاه دمکراتها بر فراز کوی سنجق دور می‌زدند، از حومە شهر کرکوک بە پرواز درآمدە بودند. کمال کریمی در محل برگزاری یادبود این حملە موشکی به تلویزیون کردستان٢٤ گفت: پهپادهایی کە همزمان با حملە موشکی و روز بعد هنگام بە خاک سپردن شهدا بر فراز کوی سنجق پرواز می‌کردند، از منطقه کرکوک آمدە بودند. کریمی در ادامه گفت: موشکهای بالستیک ایران از داخل این کشور بە سوی ما شلیک شدەاند. سە فروند موشکی کە بە نشست رهبری دمکرات اثبات کردەاند ( پ ن ادمین : این یه نکته ی مهم برای دوستان هست ، این مقام گروهک دمکرات از دفتر سیاسی مرکزی داره علنا میگه که به محل نشست ۳ موشک خورده ) از نوع موشک‌های هوشمند بودند". این عضو دفتر سیاسی حزب منحله و تروریستی دمکرات، همچنین مدعی شد: سردار محمد پاکپور از فرماندهان سپاه پاسداران هنگام حملە بە قلعه دمکرات خود از منطقه "جدیده" در حومە کرکوک این حمله را هدایت کرده است. شایان ذکر است سپاه پاسداران روز شنبه ١٧ شهریور ١٣٩٧ مرکز نشست سیاسی رهبری حزب منحله دمکرات کردستان و اردوگاه دمکرات‌ها در حومه کوی‌سجق را موشک باران کرد کە منجر بە هلاکت دهها کادر رهبری این گروهک شد.