eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
332 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
13.7هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
«محمدنبی حبیبی» دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی بامداد امروز بر اثر عارضه قلبی دار فانی را وداع گفت. روحش شاد باذکر صلوات
هدایت شده از شهید مسعود عسگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفسیر عجیب ٤٢ سال پیش آیت الله خزعلی از نشانه های ظهور که اکنون محقق شده ‌اند... #شهيد_مصطفى_نبى_لو #شهيد_مسعود_عسگرى @shahid_masoud_asgari
هدایت شده از شهید مسعود عسگری
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کسانی‌که‌در این کلیپ درحال اجرای عملیات هستند، همرزمان از هستندکه توسط کارگردانی آقای ساخته‌و‌به تقدیم‌ شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب عروسی مان🎉 در آن گیر و دار پذیرایی از مهمان ها به من گفت بیا نماز جماعت...☺️ گفتم : نه، الان درست نیست، آخه مردم چی می گن....😕 گفت:« چی میخوان بگن؟؟؟🤔 گفتم: می خندن به ما 🙄🍃 گفت: به این چیزا اصلا اهّمیت نده.‌☺️ اذان که گفته شد بلند شد نماز بخواند.... دید همه نشسته اند و کسی از جا بلند نمی شود....😒 از همه مهمان ها خواست برای نماز جماعت آماده شوند 👌🍃 همه هاج و واج به هم نگاه می کردند.😳 نماز جماعت در مجلس عروسی؟ عجیب بود. سابقه نداشت.‌..کم کم همه آماده نماز شدند...❤️ گفتند:«به شرط این که خود داماد امام جماعت بشه...😁 نماز جماعت را به امامت سید مسعود خواندیم....😊😍 برگرفته از خاطره همسر کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همۀ فرماندهان در پایگاه سپاه سوسنگرد جمع شده بودند قبل از مصرف ناهار، برای گرفتن وضو به بیرون از ساختمان آمدم وقتی آمادۀ وضو گرفتن شدم،حسن را دیدم که وضو گرفته بود و داشت آستین پیراهنش را پایین می کشید باهم خوش و بشی کردیم حسن با همان لهجۀ تهرانی گفت «حاج آقا چطوی؟» گفتم «الحمدلله » چهرۀ حسن طور دیگری شده بود با همیشه فرق داشت او جلو آمد و با دست روی شانۀ من زد و بی مقدمه گفت «آقای ناصری حیفه تا زمانی که جنگ هست، ما شهید نشیم، حیفه کاری بکن که شهید بشی » گفتم «حسن آقا چه باید کرد؟»گفت «دو تا راه داره یکی خلوص و دیگری تلاش و کوشش اگه این دو تا رو خوب انجام بدیم، شهید میشیم بهت بگما، بعد از جنگ معلوم نیست سرنوشت ما چی میشه و عاقبتمون به کجا ختم میشه بهترین عاقبتی که می تونیم به دست بیاریم، اینه که شهید بشیم در شرایط شهادت ، همه چیز سعادته» بعد از این صحبت ها، گفت «آقای ناصری التماس دعا داریم اگه زودتر از من شهید شدی، شفاعت منو هم بکن » نگاهی به چهره و سیمای او انداختم اصلاً با روزهای دیگر تفاوت داشت او پس از صرف ناهار و کمی استراحت، خداحافظی کرد و رفت بعد از رفتن او، نزد « شهید علی هاشمی» رفتم و به او گفتم « حسن چنین حرفهایی زد چهره اش انگار پیام خاصی داشت به نظرم به همین زودی ها شهید میشه » علی هاشمی گفت «افرادی مثل حسن باید شهید بشن این ها لیاقت دارن و مزد لیاقت خودشونو می گیرن » منبع کتاب من اینجا نمی مانم ، آقا حسن برای شهادت ماهم دعا کن کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار ✨ ✅ حکایت اول: از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟ گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!!!؟ ✅ حکایت دوم: پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود... پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...!! پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید: انشاءالله خدا او را هدایت میکند...! دختر گفت: پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟؟!!!!... ✅ حکایت سوم: از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟... گفت: آری... مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛ یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم.. صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...! گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم... گفتند: پس تو بخشنده تری...! گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!! اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!! ✅ حکایت چهارم: عارفی راگفتند: خداوند را چگونه میبینی؟! گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد.... کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی https://eitaa.com/shahidmostafamousavi sapp.ir/900404shahidmostafamousavi
تمام شب تا صبح، در انتظار آفتاب رویت، من و مهتاب خاطراتت، چه شبی را سپری کردیم..غافل از اینکه تو آسمانی هستی و دست نیافتنی...صبح بخیر کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی https://eitaa.com/shahidmostafamousavi sapp.ir/900404shahidmostafamousavi