eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
326 دنبال‌کننده
21هزار عکس
14.8هزار ویدیو
203 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙دعاى روز هشتم ماه مبارك رمضان قالَ رسول اللَّه(ص): اِنَّ الْجَنَّةَ لَتُنْجَدُ وَتُزَیَّنُ مِنَ الْحَولِ اِلى اَلْحَولِ لِدُخُولِ شَهْرِ رِمَضانَ همانا بهشت تزیین و آراسته مى شود از سالى به سال دیگر، به خاطر ورود به ماه رمضان. 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻🇮🇷 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi
❤️ ☘شهید مدافع حرم دهقان امیری، تکه کلامی داشت که می‌گفت: _یه چادر ازحضرت زهرا(س) به خانم ها ارث رسیده و داشتن این حجاب و حفظ کردن اون لیاقت میخواد✨ و حجاب دری ست به سوی بهشت همان حجابی که تقوا را افزون میکند 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻🇮🇷 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ ☘معلم شهید شهاب‌الدین اسماعیلی سراجی ✍فرازی از وصیتنامه: " و ارزشهایمان را که با فداکاری عزیزانمان و اشک‌های به خون نشسته ی مادرانمان و آه تفتیده ی پدرانمان به دست آمده فدای و نسازید. همیشه سعی کنید مانند امواج خروشان دریا، پاک و زلال و وارسته از دلبستگی ها باشید. سکوت به منزله مرگ تدریجی است. پس سکوت موحش را با تلاطم غرّانتان بشکنید و بر ساحل خوابیده و پوسیده و پوشالی و حذرنشین بکوبید و بدی ها را بدان بسپارید" منبع: کتاب شمش سرخ، ص۳۸ 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻🇮🇷 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ ☘ما برای نعمتِ دین ؛ زیر دِین خیلی‌ها هستیم... اسفند ۱۳۶۳ ؛ عملیات بدر ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﭘﯿﮑﺮ ﺑﯽ‌ﺟﺎﻥ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﺎﻥ ﻭﻃﻦ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺟﺒﻬﻪ ؛ پیکرهایی که با طناب بسته شدند تا به بیرون نیافتند ... عکاس: بهرام محمدی فرد 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻🇮🇷 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ ادامه 👆یک طرح زیر دریایی داشت و با پدرش چندین بار به بنیاد نخبگان رفتند که ثبت شود ولی متاسفانه پیگیری صورت نگرفت. گفتند که این  طرح هزینه بالایی دارد.مصطفی خودش طرح را برای کانادا فرستاد و تایید هم شد. اما مصطفی گفت من دوست دارم این طرح را به کشور خودم ارائه بدهم و از دادن طرحش صرف نظر کرد.  مصطفی مدتی برای آموزش خلبانی رفت،حالت پرانتزی بودن پاهایش قبولش نشد. می‌گفت: مصطفی آرزو داشت خلبان شود و با هواپیما را پر از مهمات به قلب تلووید بزند. به مادرش گفته بود: برای هر کسی یک روز، روز عاشوراست، یعنی روزی که آقا امام حسین(ع) ندای «هل من ناصر» را سر داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، «شهید و رستگار» شدند، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آن‌ها باقیمانده است؟»به مادر گفته بود:«اگر از ته قلب راضی بشوی که به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد می‌کنم و دنیای زیبایی برایت می‌سازم که در خواب هم نمی‌توانی ببینی». پدرش گفته بود: مصطفی! چند سال درس را ادامه بده، ان‌شاءالله سال بعد که سن و سالت بیشتر شد خواهی رفت.گفته بود: «بابا! اطمینان داری یک سال دیگه من همین آدم باشم که بخواهم سوریه بروم؟» پدرش با این حرف قانع شد. مصطفی نهایت تلاش خود را کرد و رفت! این شهید بزرگوار،بیست و یکم آبان ماه سال 1394همراه با شهیدان مسعود عسگری، احمد اعطائی و محمدرضا دهقان امیری در شهر العیس حلب به شهادت رسید و در قطعه 26 بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. 🗣 مطالب را منتشرکنید، ودر افزایش سوادرسانه‌ای جامعه سهیم باشیم. کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻🇮🇷 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقای نورانی سوخته بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم بعد از سه ماه دلم برای اهل و عیال تنگ شد و فکر و خیالات افتاد تو سرم. مرخصی گرفتم و روانه شهرمان شدم. مرخصی گرفتم و روانه شهرمان شدم. اما کاش پایم قلم می شد و به خانه نمی رفتم. سوز و گداز از مادر و همسرم یک طرف، پسر کوچکم که مثل کنه چسبید بهم که مرا هم به جبهه ببر، یک طرف. مانده بودم معطل که چگونه از خجالت مادر و همسرم در بیایم و از سوی دیگر پسرم را از سر باز کنم. تقصیر خودم بود. هر بار که مرخصی می امدم آن قدر از خوبی ها و مهربانی های بچه ها تعریف می کردم که بابا و ننه ام ندیده عاشق دوستان و صفای جبهه شده بودند، چه رسد به یک پسر بچه ده، یازده ساله که کله اش بوی قرمه سبزی می داد و در تب می سوخت که همراه من بیاید و پدر صدام یزید کافر! را در بیاورد و او را روانه بغداد ویرانه اش کند. آخر سر آنقدر آب لب و لوچه اش را با ماچ های بادش مانندش به سرو صورتم چسباند و آبغوره ریخت و کولی بازی در آورد تا روم کم شد و راضی شدم که برای چند روز به جبهه ببرمش. کفش و کلاه کردیم و جاده را گرفتیم آمدیم جبهه. شور و حالش یک طرف، کنجکاوی کودکانه اش طرف دیگر. از زمین و آسمان و در و دیوار ازم می پرسید. - این تفنگ گندهه اسمش چیه؟ - بابا چرا این تانک ها چرخ ندارند، زنجیر دارند؟ - بابا این آقاهه چرا یک پا ندارد؟ - بابا این آقاهه سلمانی نمی رود این قدر ریش دارد؟ بدبختم کرد بس که سوال پرسید و من مادر مرده جواب دادم. تا این که یک روز بر خوردیم به یک بنده خدا که رو دست بلال حبشی زده بود و به شب گفته بود تو نیا که من تخته گاز آمدم. قدرتی خدا فقط دندان های سفید داشت و دو حدقه چشم سفید. پسرم در همان عالم کودکی گفت: «بابایی مگر شما نمی گفتید که رزمندگان نوارنی هستند ؟» متوجه منظورش نشدم: - چرا پسرم، مگر چی شده؟ - پس چرا این آقاهه این قدر سیاه سوخته اس؟ ایکی ثانیه فهمیدم که منظورش چیه؛ کم نیاوردم و گفتم: «باباجون، او از بس نورانی بوده صورتش سوخته، فهمیدی؟!» کتاب رفاقت به سبک تانک صفحه 36
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻خروجی‌های حوزه علمیه: 🔸۳ هزار و ۸۹۰ شهید 🔸۳ هزار جانباز 🔸۳۰۰ آزاده 🔸۹۳ شهید روحانی مفقود الاثر 🔸۱۵۶ شهید روحانی ترور 🔸۳۰ شهید مجتهد مسلّم 🔸۷۰ شهید روحانی غواص 🔸۵۶۷ شهید در عملیات کربلای ۵ 🔸و به لحاظ جمعیت،۶ برابر دیگر اقشار جامعه، رزمنده، شهید، جانباز و آزاده تقدیم اسلام و میهن کرده است! امام خمینی(ره): «سلام بر آنان كه تا كشف حقیقت تَفَقُّه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود مُنذران صادقی شدند كه بندبند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره‌ی پیكرشان گواهی كرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمی‌رود كه در دعوت به حق و راه خونین مبارزه‌ی مردم، خود اولین قربانی‌‌ها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد.» حاشیه بعد از حماسه انتخابات، رسانه های دشمن که شکست سختی از مردم ایران خوردند پروژه تخریب و بی‌اعتمادسازی نسبت به روحانیت را رقم زده اند تا دوباره ذائقه ملت را تلخ کنند. فرقی هم نمیکند که مصداقش، طلبه ساده ای باشد یا امام جمعه تهران.. مساله اینجاست که برخی از رسانه داران داخلی نیز در این بازی رسانه ای به نحوی فریب میخورند و قبل اینکه ابعاد قضیه روشن شود شروع به قضاوت های غیرمنصفانه میکنند. 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻🇮🇷 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 بنام ایزد يكتا 🌷یکی از شهیدان قبل از شهادتش دردفترچه خاطراتش می نویسد ای کاش وای کاش روزی روزگاری بیاید مسئولین متوجه بدان گردند که در جنگ برما چه گذشت🌷 🍂 آماده شدن برای شرکت درعملیات بدر 🔹آموزش راپل گردان موسی ابن جعفر علیه‌السلام به فرماندهی سردار شهید مهدی مهدوی نژاد -گروهان شهید محب شاهدین به فرماندهی شهید قربانعلی زمانیپور ┄┅┅❀🔸❀┅┅┄ در آموزش رزمی یه روز گفتند: امروز آموزش راپل داریم؛ گفتیم: راپل چی هست و باید چیکار بکنیم؟ گفتند: یعنی اینکه باید از کوه با طناب پایین بیایم!! ما فکر می‌کردیم حالا حتماً طنابی رو به دار و درختی می‌بندند و ما باید دستمون بگیریم و از شیب تند کوه پایین بیایم!! تا اینکه بالاخره بعداز گذشتن یکی دوتا کوه به محل مورد نظر رسیدیم؛ وقتی جای پایین رفتن رو نگاه کردیم دیدیم خبری از شیب تند نیست و یه صخره‌ای با ارتفاع زیاده که یه دره عمیق هم پایینش قرار داره و تکه‌های بزرگ جدا شده از کوه هم در ته دره وجود داره!!! گفتیم چی فکر می‌کردیم و چی شد؛ اگه از این صخره بیفتیم پایین بزرکترین تکه ازبدنمان که سالم باقی می ماند گوشمان است!! چاره‌ای نبود برای ورود به عملیات این سختی‌ها را می بایست تحمل می کردیم !! دار و درخت که نبود، یه سر طناب رو به تخته سنگی بزرگ بسته بودن؛؛ طنابی رو دور ران‌ها می‌پیچیدن و قلابی رو درونش حلقه می‌کردن و آن طنابی که دور تخته سنگ بود رو از درون حلقه رد می کردن و دور کمر می‌انداختن و یه سرش رو به دست راست و سر دیگه شو به دست چپ می‌دادن و می‌گفتند پشت به دره و رو به صخره برید پایین!! ترس و دلهره افتادن همه رو فرا گرفته بود!! آخه بار اول بود و ترس از افتادن داشتیم و برامون خیلی سخت بود!! اما ما خودمون رو برای بدتر از اینا آماده کرده بودیم و باید هر طور شده وظیفه‌مون رو انجام می‌دادیم!! مربی گفت دست چپ رو محکم به طناب می‌گیرید و دست راست رو کم‌کم شل می‌کنید تا پایین برید؛ اما تعدادی ازبچه‌هااز ترس هر دو سر طناب رو سفت می‌گرفتن و بخاطر همین بین زمین و هوا معلق می‌موندن که واقعاً ترس داشت؛ نوبت که به من رسید طناب رو دستم دادند و پشت به دره و رو به صخره ایستادم و ترس رو هم پشت گوش انداختم و دل رو به دریا زدم و سرازیر شدم!! اولش خیلی ترس داشتم اما وسط‌های صخره که رسیدم و یه کم ترسم ریخت، راحت تر شدم!! پام که به زمین رسید نفس راحتی کشیدم و خوشحال شدم که کم نیووردم ! اما در آنجا جای مادرها واقعا خالی بود که انگشتر طلاشون رو توی لیوان بندازن و آب روی طلا برای ریختن ترسمون بهمون بدند!! البته اگه مادرها بودند اول خودشون زهره ترک می‌شدند وقتی می‌دیدندپسرشانزده (۱۶) سالشون می‌خواد با این وضع از صخره بیاد پایین!!! یکی از بچه‌ها که ترس برش غالب شده بود از پایین اومدن امتناع می کرد وبادست چپش طناب راگرفته بودو وبادست راستش تخت سنگ را محکم چسبیده بود هرچی مربی تلاش کرد بادست راستش سنگ رارها وطناب رابگیرد زیر بار نرفت که نرفت اینجا بود مربی به اجبار دست بنده خدارا ازتخت سنگ باپای خود جدا کرد و به طرف طناب هدایت نمود !! جامانده ازشهیدان : غلامعلی حاجی قربانی ازسمنان 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻🇮🇷 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 بنام ایزد يكتا 🌹طنزجبھہ 🌷جشن پتو "انرژي اتمي" به محلي در کیلومتر 70 جاده اهواز – آبادان و در سه كيلومتري دارخوين گفته مي‌شد كه در سال‌هاي دفاع مقدّس مقرّ لشكر 17 علي بن ابيطالب (ع)  بود .  اين مقرّی بود كه در دوران دفاع مقدّس بسيجيان استان‌هاي قم ، مركزي , سمنان و زنجان را در خود جاي مي‌داد مقر ما بچه های سمنان درسال های دفاع مقدس که جمیع لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب (ع) بودیم ،درانرژی اتمی بود اکثر شبها در کانکسی که بودیم جشنی به نام پتو برگزار و یکی توسط دیگر همرزمانش کتک مفصلی می خورد .یک شب که نوبت من بود ، از همه جا بی خبر از سرویس بهداشتی برگشتم وقتی به محل اسکان رسیدم سروصدای زیادی بگوشم ، دیدم تاریکه ، لامپ را روشن کردم ، بچه‌ها تا مرا دیدند سریعا پتو را از روی آن بنده خدایی که در حال کتک خوردن بود کنار زدند ، نا آشنا بود . ماجرا اینگونه بود اون بنده خدا میاد به بچه های ما بگه بسیار دیر وقته سر وصدای شما زیاده نمی گذاره ما بخوابیم ، بچه ها چون محل را تاریک کرده بودند اشتباه می گیرند و پتو را به روش می کشند هرچه صدا میزنه چرا اینکار را باهاش می کنند آنقدر سر وصدا بوده که صدای اونا نمی شنوند متوجه شدیم یکی از فرماندهان قمی را کتک زدند .منبعد باشرم وحیا و سر بزیر از جلوی اون بنده خدا عبور می کردند جامانده از قافله شهدا غلامعلی حاجی قربانی از سمنان 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال شهید سید مصطفی موسوی🔻🇮🇷 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝 فضیلت و بزرگی در روایات 💫مأمون از آقا امام رضا علیه السلام دربارهٔ «نوروز» پرسید؛ حضرت فرمودند: ➖ روزی است که ملائکه آن را گرامی می‌دارند چرا که در آن روز خلق شدند. ➖ انبیاء هم آن را گرامی می‌دارند چرا که خورشید در آن روز خلق شد. ➖ و نیز ملوک آن را گرامی می‌دارند چرا که اولین روز از زمان است. سأل المأمون على بن الموسى الرضا عن النوروز فقال: هو يوم عظمته الملائكة لانهم فيه خُلقوا و عظمته الانبياء، لان الشمس فيه خُلقت و عظمته الملوك لانه اول يوم من الزمان. 📗آثار الباقیه، ص ۲۶۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑آیا وقتش نرسیده افکار عمومی یکبار از خودش بپرسد: یک آخونددر محروم ترین استان کشور چگونه برای خود چنین قصری ساخت و هزینه اینهمه خدم و حشم از کجاست؟؟ سراغِ تون ميايم….