eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
336 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
13.5هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 دو ماشین نظامی و عده‌ای مدافع تازه نفس وارد حرم شده بودند و باورم نمی‌شد حلقه شکسته شده باشد که دیدم مصطفی به سمتم می‌دود. آینه چشمانش از شادی برق افتاده بود، صورتش مثل ماه می‌درخشید و تمام طول حرم را دویده بود که مقابلم به نفس‌نفس افتاد :«زینب اومده!» 💠 یک لحظه فقط نگاهش کردم، تازه فهمیدم را می‌گوید و او از اینهمه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم می‌پیچید :«تمام منطقه تو محاصره‌اس! نمی‌دونیم چجوری خودشون رو رسوندن! با ۱۴ نفر و کلی تجهیزات اومدن کمک!» بی‌اختیار به سمت صورت ابوالفضل چرخیدم و به‌خدا حس می‌کردم با همان لب‌های خونی به رویم می‌خندد و انگار به عشق سربازی با همان بدن پاره‌پاره پَرپَر می‌زد که مصطفی دستم را کشید و چند قدمی جلو برد :«ببین! خودش کلاش دست گرفته!» 💠 را ندیده بودم و میان رزمندگان مردی را دیدم که دور سر و پیشانی‌اش را در سرمای صبح با چفیه‌ای پوشانده بود. پوشیده در بلوز و شلواری سورمه‌ای رنگ، اسلحه به دست گرفته و با اشاره به خیابان منتهی به ، گرای مسیر حمله را می‌داد. از طنین صدایش پیدا بود تمام هستی‌اش برای دفاع از حرم (علیهاالسلام) به تپش افتاده که در همان چند لحظه همه را دوباره تجهیز و آماده نبرد کرد. 💠 ما چند زن گوشه حرم دست به دامن (علیهاالسلام) و خط آتش در دست بود که تنها چند ساعت بعد محاصره شکست، معبری در کوچه‌های زینبیه باز شد و همین معبر، مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سال‌های بعد بود تا چهار سال بعد که آزاد شد. در تمام این چهارسال با همه انفجارهای انتحاری و حملات بی‌امان تکفیری‌ها و ارتش آزاد و داعش، در ماندیم و بهترین برکت زندگی‌مان، فاطمه و زهرا بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند. 💠 حالا دل کندن از حرم (علیهاالسلام) سخت شده بود و بی‌تاب حرم (علیهاالسلام) بودیم که چهار سال زیر چکمه تکفیری‌ها بود و فکر جسارت به قبر مطهر حضرت دل‌مان را زیر و رو کرده بود. محافظت از حرم (علیهاالسلام) در داریا با حزب‌الله بود و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای به زیارت برویم. 💠 فاطمه در آغوش من و زهرا روی پای مصطفی نشسته بود و می‌دیدم قلب نگاهش برای حرم (علیهاالسلام) می‌لرزد تا لحظه‌ای که وارد داریا شدیم. از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده و از حرم (علیهاالسلام) فقط دو گلدسته شکسته که تمام حرم را به خمپاره بسته و همه دیوارها روی هم ریخته بود. 💠 با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، می‌توانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کرده‌اند و مصطفی دیگر نمی‌خواست آن صحنه را ببیند که ورودی رو به جوان محافظ‌مان خواهش کرد :«میشه برگردیم؟» و او از داخل حرم باخبر بود که با متانت خندید و رندانه پاسخ داد :«حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟» دیدن حرمی که به ظلم زیر و رو شده بود، طاقتش را تمام کرده و دیگر نفسی برایش نمانده بود که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست :«نمی‌خوام ببینم چه بلایی سر قبر اوردن!» 💠 و جوان لبنانی معجزه این حرم را به چشم دیده بود که (علیه‌السلام) را به ضمانت گرفت :«جوونای و تا آخرین نفس از این حرم دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، (علیه‌السلام) خودش از حرم دخترش دفاع کرد!» و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد تا دست حیدری (علیه‌السلام) را به چشم خود ببینیم. 💠 بر اثر اصابت خمپاره‌ای، گنبد از کمر شکسته و با همه میله‌های مفتولی و لایه‌های بتنی روی ضریح سقوط کرده بود، طوری که دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده و هرگز دست‌شان به قبر مطهر حضرت سکینه (علیهاالسلام) نرسیده بود. مصطفی شب‌های زیادی از این حرم دفاع کرده و عشقش را هم مدیون (علیهاالسلام) می‌دانست که همان پای گنبد نشست و با بغضی که گلوگیرش شده بود، رو به من زمزمه کرد :«میای تا بازسازی کامل این حرم بمونیم بعد برگردیم ؟» 💠 دست هر دو دخترم در دستم بود، دلم از عشق (علیهاالسلام) و (علیهاالسلام) می‌تپید و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود که عاشقانه شهادت دادم :«اینجا می‌مونیم و به کوری چشم و بقیه تکفیری‌ها این حرم رو دوباره می‌سازیم ان‌شاءالله!»... ✍️نویسنده: ایتا 🌎 @shahidmostafamousavi سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi
✍️ 💠 دو ماشین نظامی و عده‌ای مدافع تازه نفس وارد حرم شده بودند و باورم نمی‌شد حلقه شکسته شده باشد که دیدم مصطفی به سمتم می‌دود. آینه چشمانش از شادی برق افتاده بود، صورتش مثل ماه می‌درخشید و تمام طول حرم را دویده بود که مقابلم به نفس‌نفس افتاد :«زینب اومده!» 💠 یک لحظه فقط نگاهش کردم، تازه فهمیدم را می‌گوید و او از اینهمه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم می‌پیچید :«تمام منطقه تو محاصره‌اس! نمی‌دونیم چجوری خودشون رو رسوندن! با ۱۴ نفر و کلی تجهیزات اومدن کمک!» بی‌اختیار به سمت صورت ابوالفضل چرخیدم و به‌خدا حس می‌کردم با همان لب‌های خونی به رویم می‌خندد و انگار به عشق سربازی با همان بدن پاره‌پاره پَرپَر می‌زد که مصطفی دستم را کشید و چند قدمی جلو برد :«ببین! خودش کلاش دست گرفته!» 💠 را ندیده بودم و میان رزمندگان مردی را دیدم که دور سر و پیشانی‌اش را در سرمای صبح با چفیه‌ای پوشانده بود. پوشیده در بلوز و شلواری سورمه‌ای رنگ، اسلحه به دست گرفته و با اشاره به خیابان منتهی به ، گرای مسیر حمله را می‌داد. از طنین صدایش پیدا بود تمام هستی‌اش برای دفاع از حرم (علیهاالسلام) به تپش افتاده که در همان چند لحظه همه را دوباره تجهیز و آماده نبرد کرد. 💠 ما چند زن گوشه حرم دست به دامن (علیهاالسلام) و خط آتش در دست بود که تنها چند ساعت بعد محاصره شکست، معبری در کوچه‌های زینبیه باز شد و همین معبر، مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سال‌های بعد بود تا چهار سال بعد که آزاد شد. در تمام این چهارسال با همه انفجارهای انتحاری و حملات بی‌امان تکفیری‌ها و ارتش آزاد و داعش، در ماندیم و بهترین برکت زندگی‌مان، فاطمه و زهرا بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند. 💠 حالا دل کندن از حرم (علیهاالسلام) سخت شده بود و بی‌تاب حرم (علیهاالسلام) بودیم که چهار سال زیر چکمه تکفیری‌ها بود و فکر جسارت به قبر مطهر حضرت دل‌مان را زیر و رو کرده بود. محافظت از حرم (علیهاالسلام) در داریا با حزب‌الله بود و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای به زیارت برویم. 💠 فاطمه در آغوش من و زهرا روی پای مصطفی نشسته بود و می‌دیدم قلب نگاهش برای حرم (علیهاالسلام) می‌لرزد تا لحظه‌ای که وارد داریا شدیم. از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده و از حرم (علیهاالسلام) فقط دو گلدسته شکسته که تمام حرم را به خمپاره بسته و همه دیوارها روی هم ریخته بود. 💠 با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، می‌توانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کرده‌اند و مصطفی دیگر نمی‌خواست آن صحنه را ببیند که ورودی رو به جوان محافظ‌مان خواهش کرد :«میشه برگردیم؟» و او از داخل حرم باخبر بود که با متانت خندید و رندانه پاسخ داد :«حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟» دیدن حرمی که به ظلم زیر و رو شده بود، طاقتش را تمام کرده و دیگر نفسی برایش نمانده بود که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست :«نمی‌خوام ببینم چه بلایی سر قبر اوردن!» 💠 و جوان لبنانی معجزه این حرم را به چشم دیده بود که (علیه‌السلام) را به ضمانت گرفت :«جوونای و تا آخرین نفس از این حرم دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، (علیه‌السلام) خودش از حرم دخترش دفاع کرد!» و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد تا دست حیدری (علیه‌السلام) را به چشم خود ببینیم. 💠 بر اثر اصابت خمپاره‌ای، گنبد از کمر شکسته و با همه میله‌های مفتولی و لایه‌های بتنی روی ضریح سقوط کرده بود، طوری که دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده و هرگز دست‌شان به قبر مطهر حضرت سکینه (علیهاالسلام) نرسیده بود. مصطفی شب‌های زیادی از این حرم دفاع کرده و عشقش را هم مدیون (علیهاالسلام) می‌دانست که همان پای گنبد نشست و با بغضی که گلوگیرش شده بود، رو به من زمزمه کرد :«میای تا بازسازی کامل این حرم بمونیم بعد برگردیم ؟» 💠 دست هر دو دخترم در دستم بود، دلم از عشق (علیهاالسلام) و (علیهاالسلام) می‌تپید و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود که عاشقانه شهادت دادم :«اینجا می‌مونیم و به کوری چشم و بقیه تکفیری‌ها این حرم رو دوباره می‌سازیم ان‌شاءالله!»... ایتا 🌎 @shahidmostafamousavi سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV
پرسیدند حد توکّل چیست؟ حضرت رضا (ع) فرمودند : اینکه با وجود خدا از هیچکس نترسی🌱 {امالی الصدوق _صفحه ٢٤٠}
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ابعاد وجودی‌ شخصیت‌ امام علی (ع) 🔹این بزرگوار شخصیتی است که دارای ابعاد بسیار است و است که دارای است. تمام اسماء و صفات الهی در ظهور و در بروز در دنیا و در عالم، با واسطه رسول اکرم در این شخصیت ظهور کرده است. و ابعادی که از او مخفی است، بیشتر از آن ابعادی است که از او ظاهر است. 🔹همین ابعادی هم که دست بشر به آن رسیده است و میرسد، در یک مردی، در یک جمع شده است، جهات متناقض، جهات متضاد. انسانی که در حال این که و بزرگترین زاهد است، جنگجو و بزرگترین جنگجوست در دفاع از اسلام. اینها در افراد عادی جمع نمیشود، آنکه زاهد است، به حسب افراد عادی، جنگجو نیست، آنکه جنگجوست زاهد نیست. 🔹در عین حالی که در آنطور زهد میکردند و آنطور در خوراک و در آنطور چیزها به حداقل قناعت میکردند، قدرت بازو داشتند، آن را، و این هم جزء اموری است که جمعش، جمع متضادین است. در عین حالی که دارای و دارای و روحانیه و سایر است، در عین حال می‌بینیم که در هر رشته‌ای، مردمی که اهل آن رشته‌اند او را از خودشان میدانند، 🔹 حضرت امیر را از خودشان میدانند،  حضرت امیر را از خودشان میدانند،  حضرت امیر را از خودشان میدانند،  حضرت امیر را از خودشان میدانند، هر قشری که اهل یک رشته است، حضرت امیر را از خودش میداند. و حضرت امیر از همه است، دارای است و دارای . بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۳/۰۶/۲۳ منبع: سایت جامع امام خمینی @tabyinchannel
سالروز فتح خیبر 24 رجب سال هفتم هجری شاهد رویدادی عظیم در غزوات پیامبر خاتم(ص) بود که تاریخ تاکنون نظیر آن را سراغ ندارد، فتح قلعه خیبر توسط امام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) شاید در وهله نخست واقعه‌ای بزرگ دانسته نشود، اما بازخوانی وقایع این غزوه و نوع استحکامات قلعه خیبر و ترفندهای یهودیان برای جلوگیری از شکستشان زوایای دیگری را پیش روی ما قرار می‌دهد. ● و اما جنگ خیبر که میان مسلمانان و یهود اتفاق افتاد، در آن دوره یهودیان منطقه خیبر هشت قلعه داشتند که بسیار مستحکم و دارای امکانات زیادی بود، به طوری که اگر دو سال هم در این قلعه‌ها بسته می‌شد، هیچ کس تشنه و گرسنه نمی‌ماند، در مدتی که حکومت نوپای اسلامی در مدینه شکل گرفته بود، یهودی‌ها علیه مسلمانان توطئه می‌کردند، از جمله در جنگ احزاب با وجود اینکه با پیامبر(ص) قرار گذاشته بودند که هیچ کدام علیه طرف دیگر کارشکنی نکنند و همدیگر را در مقابل دشمن کمک کنند، خلف وعده کردند. *روز فتح خیبر پرچم سپاه اسلام بر دست چه کسی بود ● پیامبر(ص) در نهایت تصمیم گرفتند با آن‌ها مبارزه کنند، به همین منظور مسلمانان اطراف قلعه‌ها را گرفتند، امّا هر چه تلاش کردند نتوانستند قلعه‌ها را فتح کنند. روزهای اول و دوم سپاه اسلام به سرکردگی خلیفه اول و دوم برای فتح قلعه‌ خیبر اقدام کردند، اما موفق نشد تا پیامبر(ص) فرمودند: «لَأُعْطِینَّ الرَّایةَ غَداً رَجُلًا یحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ‏ لَا یرْجِعُ حَتَّى یفْتَحَ اللَّهُ عَلَى یدَیه»، فردا پرچم را به دست کسی می‌سپارم که خدا و پیامبرش را دوست می‌دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست می‌دارند، باز نمی‌گردد مگر آن که خداوند به دست او پیروزمان خواهد کرد. ● با این وجود کسی احتمال نمی‌داد منظور پیامبر(ص)، (ع) باشد، چون ایشان در آن ایام مبتلا به چشم درد شدیدی شده بودند و اصلاً نمی‌توانستند حرکت کنند، صبح روز بعد (ص) سراغ (ع) را گرفتند و فرمودند: او را بیاورید، سپس آب دهان مبارکشان را به چشم‌های امام(ع) مالیدند و درد چشم‌های حضرت از بین رفت و پرچم سپاه را به دستان مبارکش دادند و فرمودند: اگر خداوند یک نفر را به دست تو هدایت کند، از دنیا و تمام آنچه در آن است، برای تو بهتر است. در روایات آمده که درب خیبر از جنس سنگ سخت و اندازه آن چهار ذراع در پنج وجب و به ضخامت چهار انگشت بود که امیرالمؤمنین(ع) آن را با دست چپ کنده و سپر قرار داد و در پایان آن را چهل ذراع به پشت سر خود پرتاب کرد. ● در این روز جعفر بن ابیطالب(ع) که مدت‌ها در حبشه سکنی داشت، به مدینه باز می‌گردد و پیامبر اکرم(ص) در واکنش به این واقعه می‌فرماید: «بایهما اشد سرورا؟ بقدومک یا جعفر ام بفتح الله علی اخیک خیبر»؛‌ نمی‌دانم به کدام بیشتر خوشحال شوم، از اینکه پس از سالیان دراز موفق به ملاقات شما شدم، یا از اینکه خداوند به وسیله برادر تو (ع) دژهای یهود را به روی ما گشود؟، سپس حضرت(ص) خطاب به جعفر(ع) فرمود: «می‌خواهم امروز به تو چیزی را هدیه کنم» و نماز مخصوصی را که بعدها به نام معروف شد، به جعفر(ع) تعلیم داد. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم 💥خود بزرگ بینی و تفاخر در دین ما جایی ندارد ☀️سلام بر شما که متواضع و فروتنید،بدرستیکه تواضع از بزرگترین عبادات است،صبحتان بخیرونیکی🌷 🌤اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ذکرروزچهارشنبه :یا حَیُّ یا قَیّومُ 🌅وَلاتُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ و روى خود را از مردم (به تکبّر) بر مگردان، و در زمین مغرورانه راه مرو، زیرا خداوند هیچ متکبّر فخر فروشى را دوست ندارد._لقمان۱۸ 📝نامه (ع) به مالک اشتر هرگز با خدا مستيز، كه تو را از كيفر او نجاتى نيست، و از بخشش و رحمت او بى نياز نخواهى بود. بر بخشش ديگران پشيمان مباش، و از كيفر كردن شادى مكن، و از خشمى كه توانى از آن رها گردى شتاب نداشته باش. به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نيز فرمان مى دهم، پس بايد اطاعت شود، كه اين گونه خود بزرگ بينى دل را فاسد، و دين را پژمرده، و موجب زوال نعمت هاست. و اگر با مقام و قدرتى كه دارى، دچار تكبّر يا خود بزرگ بينى شدى به بزرگى حكومت پروردگار كه برتر از تو است بنگر، كه تو را از آن سركشى نجات مى دهد، و تندروى تو را فرو مى نشاند، و عقل و انديشه ات را به جايگاه اصلى باز مى گرداند. نامه 53 نهج البلاغه ♨️ ؛ هر مسئولی در نظام جمهوری اسلامی با ارباب رجوع خویش با تکبر رفتار کرد بدانید این مسئول در مسیر و اعتقاد دینی ما نیست.والسلام 🆔 @mah_davit313
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم قاضی در تراز نظام جمهوری اسلامی اینچنین باید باشد ☀️سلام‌برشما که صبورو مقاومید،صبحتان‌بخیر🌷 🌅قال الله تعالی فی کتابه؛أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِى الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ/ص۲۸ آیاکسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده ‏اند همانند فسادگران در زمین قرار مى‏ دهیم، یا اهل تقوا را مانند فاجران قرار مى ‏دهیم؟ 🌤اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ نامه (ع) به مالک اشتر سپس از ميان مردم، برترين فرد نزد خود را براى قضاوت انتخاب كن، كسانى كه مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نياورد، و برخورد مخالفان با يكديگر او را خشمناك نسازد، در اشتباهاتش پافشارى نكند، و بازگشت به حق پس از آگاهى براى او دشوار نباشد، طمع را از دل ريشه كن كند، و در شناخت مطالب با تحقيقى اندك رضايت ندهد، و در شبهات از همه با احتياطتر عمل كند، و در يافتن دليل اصرار او از همه بيشتر باشد، و در مراجعه پياپى شاكيان خسته نشود. ؛ معیار در انتخاب یک قاضی و یک سیستم قضایی در ترازنظام جمهوری اسلامی سفارش امیرالمومنین ع به مالک اشتر در انتخاب قضات است و اگرقضاتی رادیدید که چنین نیستندآنهارابه عذاب الهی بشارت دهید. 🆔 @mah_davit313
⭕️علم ائمه علیهم‌السلام 🔹یکی از علیه‌ السلام؛ کسی‌ که از خبر دادن پیش او، مساوی است با خبر دادن از همین واضحاتِ لَدَی‌الْکُل [نزد همه]. گفت: یا ، هرچه از تو سؤال می‌شود، زود جواب می‌دهی؛ چرا فکر نمی‌کنی؟ [حضرت امیر علیه‌ السلام] گفت: «این انگشتان دست ما، چندتا است؟». گفت: پنج تا است. [حضرت] گفت: «چرا فکر نکردی؟ [آن مسائل هم] پیش ما این‌طور است!». منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
یه_خط_روضه بیست_یکم امام حسن(ع) رو کرد به برادرش و گفت: پاسخ مَردم و اطعام یتیمان با من تو فقط دور و بر زینب باش 😢
📌 نقشه محل زندگی دروزی‌ها در منطقه ✍ در لبنان و فلسطین اشغالی، سوریه و اردن 🟢 علیه‌السلام در وصف سفیانی: ... او از تبار است و دایی‌هایش از قبیله كلب هستند. (التشریف‌بالمنن سید بن‌طاووس ص ۲۹۶) ⚪️ همچنین از امیرالمؤمنین حیدر کرار علیه‌السلام ضمن روایتی طولانی نقل شده: و آنرا علامت‌هایی‌ست و با همراه است و فرمانده‌ی آن مردی از قبیله‌ی بنی‌کلب است. (عصر ظهور علامه کورانی ص ۱۱۶) 🔴 پیامبر اکرم صلوات‌الله علیه فرمودند: سفیانی با ۳۶۰ سوار شورش میکند تا اینکه به دمشق میرسد و در هم ۳۰۰۰۰ نفر از قبیله با او بیعت میکنند. (یوم الخلاص ص ۶۷۱؛ بیان الائمه جلد ۲ ص ۵۸۶) ✍ اشاره حدیث به مراحل ابتدایی خروج و اشاره به همراهی ها در به نتیجه رسیدن و شورش سهمگین از جنوب سوریه و به صورت خاص و از سوی پدر به بنی‌امیه و از سوی مادر به قبیله بنی كلب و دروزی‌ها میرسد. ✍ سفیانی پس از از منطقه‌ای به نام (دره خشک و بی‌آب و علف در جنوب سوریه امروزی) شورش میکند. ✍ و درعا در ، هفته‌هاست محل اعتراضات سراسری اقتصادی و اجتماعی قبیله‌ی بنی‌کلب روایات یا همان دروزی های ساکن جنوب است. ❤️ السلام علیک یا اباعبدالله 🇮🇷🇵🇸 🗣 مطالب را منتشر کنید، و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید. کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی🔻 @shahidmostafamousavi کانال استیکر🔻 @shahidaghseyedmostafamousavi