📚داستان های آموزنده📚:
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
✍یادداشت حضرت آیتالله العظمی #خامنه_ای درباره #مناجات_شعبانیه
🔻بسمالله الرحمنالرحیم
#دعا، وسیلهی مؤمن و ملجأ مضطر و رابطهی انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بیرابطهی روحی با خدا و بدون عرض نیاز به غنی بالذات، در عرصهی زندگی سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قل ما یعبؤا بکم ربیّ لولا دعاؤکم».
🔹بهترین #دعا آن است که از سرمعرفتی عاشقانه به خدا و #بصیرتی عارفانه به نیازهای انسان انشا شده باشد،
و این را فقط در مکتب پیامبر خدا (صلّیاللَّهعلیه والهوسلّم) و اهلبیت طاهرین او - که اوعیهی علم پیامبر(ص) و وراث حکمت و معرفت اویند - میتوان جست.
🔹ما بحمداللَّه ذخیرهیی بیپایان از ادعیهی مأثورهی از اهلبیت (علیهمالسّلام) داریم که انس با آن، صفا و معرفت و کمال و محبت میبخشد و بشر را از آلایشها پاکیزه میسازد.
🔹مناجات مأثورهی ماه #شعبان - که روایت شده اهلبیت (علیهمالسّلام) بر آن مداومت داشتند - یکی از دعاهایی است که لحن #عارفانه و زبان شیوای آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالییی همراه است که نظیر آن را در زبانهای معمولی و محاورات عادی نمیتوان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست.
🔹این مناجات، نمونهی کاملی از تضرع و وصف حال برگزیدهترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبی است.
هم درس معارف است، هم اسوه و الگوی عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا.
🔹مناجاتهای پانزدهگانه که از امام زینالعابدین حضرت علیبنالحسین (علیهالسّلام) نقل شده، گذشته از خصوصیت بارز دعایی مأثور از اهلبیت (علیهمالسّلام)، این مزیت را داراست که به مناسبت حالات مختلف #مؤمن، مناجاتها را انشا فرموده است.
🔺خداوند به همه توفیق استفاضه و خودسازی به برکت این کلمات مبارک را عنایت فرماید.
#شهیدی_که_روی_هوا_راه_میرفت❗️
#شهید_احمد_علی_نیری
#عارفانه
🍃شهید احمدعلی #نیری یکی از شاگردان خاص مرحوم آیت الله حق شناس بود ؛ وقتی مردم دیدند که آیت الله حق شناس در مراسم ترحیم این شهید بزگوار حضور یافت و ابعادی از شخصیت او را برای مردم بیان کرد ، تازه فهمیدند که چه گوهری از دست رفته است!
☘مرحوم آیت الله حق شناس درباره شهید نیری گفت: " #در_این_تهران_بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟"
در بخشی از کتاب #عارفانه نوشته شده است: آیت الله حق شناس ، در مجلس ختم این شهید با آهی از حسرت که در فراق احمد بود ، بیان داشتند: رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این #جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!"
🍀سپس در همان شب در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش اظهار داشتند: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده وخادم مسجد ، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم ، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است. #اما_نه_روی_زمین ! بلکه #بین_زمین_و_آسمان_مشغول_تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم #احمد_آقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت #تا_زنده ام به کسی حرفی نزنید
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
گاهی باید نشست، کنج دنج اتاق دل و #بهشتی_عاشقانه ساخت. تنها به #عشق_حسین(ع).
بهشتی عاشقانه، برای #اشک.
برای التیام و #رهایی.
به دور از تمام خستگی ها و رنج های دنیا.
تمام دلبستگی های فانی و آمال بیاساس.
گاهی باید نشست کنج دنج اتاق دل و خلوتی #عارفانه ساخت.
خلوتی عارفانه، برای اشک.
برای #تفکر و تعمق.
برای کاوش در کردار و رفتار و خواسته ها و اندوخته ها.
گاهی باید نشست و اشک ریخت برای این #خود درمانده.
برای نرسیدن ها و جاماندگی هایش.
باید اشک ریخت و #یاری طلبید و دل را سبک کرد و آنگاه، این اشک بامسمّا قداستی بی مانند می یابد، که به عشق حسین(ع)، مزین
مگر نه اینکه نام حسین(ع)،اعجاز می کند!
#اعجازی_عاشقانه.
وه که چه زیباست، تجلی منتهای این اعجاز، آنجا که #سجاد، در واپسین لحظه های تنفس در این قفس، سر از زمین بر می کند و با #ادبی عاشقانه، ذکر حسین(ع) بر لب جاری می سازد.
♡وه که چه زیباست، تجلی این اعجاز!♡
به مناسبت سالروز تولد #شهید_مدافع_حرم #سجاد_عفتی
📅تاریخ تولد : ۳۰ تیر ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۲۹ آذر ۱۳۹۴.خانطومان سوریه
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت هفتم
راوی : دکتر محسن نوری ( دوست شهید )
یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند.
یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید.
از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.
تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم. همان جا پشت درخت مخفی شدم …
می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه ، چندین دخترجوان مشغول شنا بودند
همان جا خدا را صدا زدم و گفتم:
" خدایا کمک کن.
خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه می کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو ازین گناه میگذرم"
از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم....
خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود ... یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته
بود هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.
گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم ..
حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشک میریختم و مناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم؛ یا یاالله ک یالله
به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده می شد به اطراف نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد
همه می گفتند
سبوح القدوس و رب الملائکه و الروح
از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…”
احمد این را گفت و برگشت به سمتم:
" محسن، این ها رو برای تعریف از خودم نگفتم، گفتم که بدانی انسانی که گناه رو ترک کنه چه مقامی پیش خدا داره"
بعد گفت: تا زنده ام برای کسی از این ماجرا حرفی نزن!
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید #احمد_علی_نیری
🔻