eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
335 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
13.7هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
༻﷽༺ دارم هــــواے شیــــخ الائمہ چشمم بہ دسٺِ شیــــخ الائمہ مِنّـٺ را ڪه ما را خلـق ڪرده از حضــرٺ شیــــخ الائمہ اسـلامِ ناب ماسٺ نهضـٺ شیــخ الائمه با اینڪه سربارش شدم دیدم اسٺ آقـا شـدم بـا شیـــخ الائمہ مےچسبد آخر یک در شـدن با دعوٺِ شیـــخ الائمہ یڪ روز مےبرم در ڪوچہ هایش تحـٺِ لَـواے 🌷 💔🏴 @beyadeshohadaa •┈┈••✾•🔹🔷🔹•✾•┈┈••
╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ #حدیث_نور 💚 امام صادق علیه السلام فرمودند:💚 هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است. ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ #حدیث_نور 💚 امام صادق علیه السلام فرمودند:💚 هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است. ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
•-----≈•≈•🕊▪️🕯▪️🕊•≈•≈•-----• #السلام _علیک_یا_جعفر_بن_محمد_صادق_ع در این شبها که بود روشن مزار بی رواق او که باشد اشک مهدی چلچراغ حضرت صادق آجرک الله یا صاحب الزمان •-----≈•≈•🕊▪️🕯▪️🕊•≈•≈•-----•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیرمردی داخل حرم دستی کشید روی پای جوانی که کنار او نشسته بودو گفت سواد ندارم برایم زیارتنامه میخوانی تاگوش دهم. جوان باکمال میل پذیر فت و شروع کرد به خواندن زیارت نامه السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ رَسُولِ اللّهِ .... وسلام داد به معصومین تا امام عسکری(ع). جوان با لبخندی پرسید: پدرم امام زمانت را میشناسی؟ پیرمرد جواب داد:چرا نشناسم؟ جوان گفت: پس سلام کن. پیرمرد دستش را روی سینه اش گذاشت و گفت : السَّلامُ عَلَیْکَ یا حجة بن الحسن العسکری جوان نگاهی به پیرمرد کرد و لبخند زد و دست خود راروی شانه پیر مرد گذاشت وگفت: «و علیک السلام و رحمة الله و برکاتة» مبادا امام زمان کنارمان باشد و او را نشناسیم.. آقا سلام، باز منم، خاک پایتان دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان! در این کلاس سرد، حضور تو واجب است. این بار چندم است که استاد غایب است؟ ❇️ الّلهُمَّ عَجّل لِولیک الفرج. 🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ایران میتونه تنگه هرمز رو ببنده یا نه؟ این مستند رو ببینید . وقتی ایران در سال ۶۶ تمام ابهت ارتش آمریکا را با انهدام یک نفتکش غول پیکر نابود کرد.
📹چه خوب بود که دوربین بود! اون موقعی که بیرانوند پنالتی بهترین بازیکن جهان و مهار کرد و توپ و جوری محکم بغل گرفت که شهره خاص و عام شد خدا رو شکر دوربین بود! دوربین بود که ثبت کنه این رشادت‌ها رو! ❌اما یه جاهایی هم بود که فرزندان این مرز و بوم جای توپ فوتبال،مین فسفری رو محکم تر بغل میکردن که به قدری حرارت داشت که هرچیزی رو تو خودش ذوب میکرد! داغ بود، خیلی داغ، ولی عملیات نباید لو میرفت! اما تو اون بیابان و میدون مین،زیر نور ماه، جز خدا و ملائکش هیچ دوربینی و هیچ تماشاگری نبود که ببینه و زوم کنه رو صورت این رزمنده ها، این شیر بچه ها که ثبت بشه برای حفظ وطن چه ها که نکشیدن! ❌اونجا که میلاد محمدی توپ و جلو انداخت جوری دویید که همه از جون مایه گذاشتن شو دیدیم! خدا رو شکر دوربین بود! یه جاهایی هم یه عده جوون رعنا و تازه داماد بودن،تیربار و آرپی‌جی روی دوششون میزاشتن و زیر بارون گلوله از سینه خاکریز جوری بالا میرفتن، جوری پائین میومدن و جوری به قلب دشمن میزدن که حسرت ندیدن این صحنه ها تا قیامت روی دل ماست! حیف اونجا دوربین نبود! ❌اونجایی که بچه ها با غیرت عجیبی روی خط دروازه جلوی اسپانیا دیوار گوشتی درست کرده بودن و روی هم افتادن تا دروازه ایران باز نشه! خدا رو شکر دوربین بود! ❌یه روز هایی هم تو تاریخ این سرزمین بود که تو مرز شلمچه،همین جوون های بیست 25 ساله ایران، جلوی موتور جنگی عراق،جلوی لشگر زرهی، جلوی توپ و تانک دیوار گوشتی ایجاد کردن تا پای اجنبی به شهرها نرسه! اونجا راوی تو شلمچه میگفت، دیگه کار از نفر و دسته گروهان گذشته بود، گردان گردان جوون میرفت و برنمیگشت،آخه صحبت ناموس بود! ای کاش، ای کاش دوربین بود ما میدیدیم مردامون چجوری جنگیدن! ❌یه جاهایی بود تو تاریخ ایران که جای کف و سوت و هورای تماشاچی ها،گاز شیمیایی خردل و عامل اعصاب بود! یه جاهایی بود سه نفر بودن و دوتا ماسک! یه جاهایی بود سیاهی زمستون غواص ها به شط میزدن! یه جاهایی بود که تیربار ضد هوایی رو به موازات زمین گذاشته بودن و مثل داسی که گندم درو میکنه، هرچیزی که ارتفاع داشت و درو میکرد! ولی یه عده از همین شیر پاک خورده ها بلند میشدن، سر و سینه شونو سپر سرب داغ میکردن تا تیربار و از کار بندازن! قهرمان بود! ولی دوربین نبود! خدا رو شکر تو جام جهانی دوربین بود
🍂🍃🍂🍃🍂🍃 محمود در دانشکده فردی بسیار فعال و باهوش و این ویژگی‌اش زبانزد همه استادان بود، طوری که در دوره‌های آموزشی برخی از اساتید می‌گفتند چون شما سر کلاس هستید ما تدریس نمی‌کنیم و شما باید برای دانشجویان تدریس کنید. محمود دارای مقام محمود (پسندیده) بود، هیچ وقت ❤️نماز شب❤️ او ترک نمی‌شد و این را من به کرات در دانشکده اصفهان دیدم و بعد از آن در مأموریت‌ها می‌دیدیم که نیمه‌شب از خواب بلند می‌شد و به نماز می‌ایستاد، محمود دارای روح خدایی بود و همه او را دوست داشتند. تمام دوستان و همکاران، محمود را دوست داشتند چون فردی خوش‌مشرب، با محبت و لوتی‌منش بود و هیچ فردی در کنارش احساس خستگی نمی‌کرد. در یکی از روزهای مأموریتی در منطقه پیرانشهر به همراه محمود و آقای مهدی‌نژاد تنها بودیم، بعد از نماز صبح محمود به من گفت: «نخواب چون روزی را بعد از نماز صبح پخش می‌کنند». معمولاً محمود بعد از نماز صبح نمی‌خوابید و مشغول خواندن دعا و قرآن بود. محمود فردی نترس و شجاع بود و در مأموریت‌ها سخت‌ترین کارها را بر عهده می‌گرفت و انجام می‌داد به‌عنوان مثال وقتی نیروها به منطقه پیرانشهر آمده بودند به همراه نیروها برای تحویل پایگاه رفتیم، جاده خراب بود و هوا برفی، محمود نیروها را پیاده کرد و با کمک نیروها در زیر بارش برف و باران و بعد از دو ساعت تلاش سنگ بزرگی که در وسط جاده بود کنار گذاشته شد و نیروها عبور کردند. بی‌اعتنایی به مادیات و عدم دل‌بستگی به ظواهر دنیوی و جایگاه‌ها از خصوصیات بارز محمود بود. برای یک نیروی نظامی تشویقی از اهمیت بالایی برخوردار است، اما محمود برای این‌ مدل تشویق‌ها هیچ ارزشی قائل نبود. به‌عنوان مثال برای او دو بار درجه تشویقی از سوی مقامات بالای نظامی کشور آمده بود و وی در جواب گفت، «من این تشویقی را نمی‌خواهم، اگر برای کل بچه‌های لشکر تشویقی داده‌اید آن را قبول می‌کنم ولی اگر برای من داده‌اید آن را نمی‌خواهم»؛ و همین کار را کرد و تشویقی خود را بازگرداند. همیشه به فکر نیروهای لشکر و بهبود وضع آنها بوده است، هر کجا حق بچه‌ها و نیروها در میان بود محمود با جان و دل کار می‌کرد تا حقی از نیروها ضایع نشود. یادم می‌آید که بعد از یک مأموریت محمود در استراحت بود و وقتی لشکر ۲۵ کربلا برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) مأموریت گرفت، اعلام آمادگی کرد چون عاشق مأموریت و دفاع از حرم اهل بیت(ع) بود. درباره نخواستن پست و مقام باید بگویم قبل از مسؤولیت حاج روح‌الله سلطانی به‌عنوان مسؤول عملیات لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا این پست به محمود پیشنهاد شده بود ولی محمود حتی با اصرار زیاد فرماندهی قبول نکرد و می‌گفت من مسؤولیت نمی‌خواهم "فقط می‌خواهم کار کنم" و همین‌طور بود...
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»↬🌷❃ مقری داریم بنام الوارثین در فکه.اولین سالی که رسول را منطقه بردم، سال اول_راهنمایی بود..به رسول قبرهایی را نشان دادم و گفتم که بچه‌ها شب می‌آمدند در این قبرها راز و نیاز می‌کردند و نماز_شب می‌خواندند هوا تاریک شد و وقت اذان رسید. ما نماز مغرب و عشا را در تاریکی در آن منطقه خواندیم و پس از نماز دیدم رسول نیست.آنقدر دنبال رسول گشتم و بالاخره متوجه شدم که در داخل یکی از این قبرها رفته و چفیه را کشیده روی سرش و به سجده رفته و در حال گریه کردن است... : .یکی از ویژگی های بارز محمدحسن سر به زیری و عدم نگاه به نامحرم بود .. خلیل همیشه چشمهایش را از نگاه_به_نامحرم حفظ میکرد... ده روز قبل از شهادت پسرم، بعد نماز دعا می‌کردم که خدایا صحیح و سالم برگرده..یک دفعه به فکر فرو رفتم گفتم این همه ما ادعا می‌کنیم خدایا کاش ما در زمان امام_حسین(ع) می‌بودیم و در این راه شهید می‌شدیم یا بچه‌هامون به شهادت می‌رسیدند؛ چرا برای شهادت پسرم دعا نکنم؛ .گفتم خدایا اگر قسمتش شهادت هست من راضی‌ام به رضای تو .که بعد از این دعا یک هفته بیشتر طول نکشید که رسول شهید شد. 🌷 متولد : 20 آذر 1365 ...تهران شهادت : 27 آبان 1392 ...سوریه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
9⃣ 1⃣ قسمت نوزدهم خداحافظ سالار 💟خاطرات پروانه چراغ نوروزی، همسر سردار شهید مدافع حرم لینک کانال سید مصطفی موسوی https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت صلوات خاصه امام صادق علیه السلام
یک دنیا دلتنگی یک دنیا حرف در تصویری به کوچکی یک اتاق ... #ژن_خوب به پدر با نفوذ و پولدار داشتن نیست #ژن_خوب غیرتی ست به پهنای مرزهای کشورم قدر #جانباز ان را بدانیم ... #بسیج #بسیجی
سلام من به مدینه ، به غربت صادق سلام من به بقیع و به تربت صادق سلام من به مدینه ، به آستان بقیع سلام من به بقیع و کبوتران بقیع سلام من به مزار مطهر صادق که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع ⚫️شهادت امام صادق ع برهمه شما خوبان تسلیت🏴
امام صادق علیه السلام دوستي داشت كه همواره باهم بودند و به طور صميمي انيس و مونس هم بودند روزي دوستش به غلامش تندي كرد و گفت: اي زنازاده كجا بودي؟ وقتي كه امام صادق علیه السلام اين دشنام را از او شنيد، به قدري ناراحت شد كه دستش را بلند كرد و محكم بر پيشاني خود زد و سپس فرمود: سبحان الله، آيا نسبت ناروا به مادرش ميدهي؟ من تو را آدم پرهيزكاري مي دانستم، ولي اكنون مي بينم ، پرهيزكار نيستي ( ائمه اطهار علیهم السلام، هميشه مأمور نيستند كه از علم غيب خود استفاده كنند) دوست امام علیه السلام به آن حضرت عرض كرد: فدايت گردم، مادر اين غلام از اهالي سند (از سرزمين هند) و بت پرست مي باشد، بنابراين ناسزا به او اشكال ندارد امام صادق علیه السلام به او فرمود: الاعلمت ان لكل امة نكاحا تنح عني آيا نمي داني كه هر امتي بين خود قانون ازدواج دارند؟ از من دور شو از آن هنگام، بين آنها جدايي افتاد و تا آخر عمر ، اين جدايي ادامه يافت •┈••✾🔹📍📚📍🔹✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آه ای شهادت العجل: 🔹 ... 5 حالم هنوز خوب نشده بود اما باید میرفتم. امروز تو دانشگاه کلاس نداشتم، ولی باید آموزشگاه میرفتم و عصر هم باشگاه داشتم. 📱اول یه زنگ به سعید زدم و با شنیدن صداش، انرژی لازم برای شروع روزمو بدست آوردم💕 یه زنگم به مرجان زدم و برای دو سه ساعتم که بین روز خالی بود،باهاش قرار گذاشتم.👭 به چشمام که به قول سعید آدمو یاد آهو مینداخت،ریمل و خط چشم کشیدم و لبای برجسته و کوچیکمو با رژلبم نازترش کردم 👄👌 مانتوی جلو باز سفیدمو با کفش پاشنه بلند سفیدم ست کردم و ساپورت صورتی کمرنگمو با تاپ و شالم👌 موهای لخت مشکیمو دورم پخش کردم و تو آینه برای خودم چشمک زدم و در حالیکه قربون صدقه ی خودم میرفتم از خونه خارج شدم😘 سر کلاس زبان فرانسه همیشه سنگینی نگاه عرشیا اذیتم میکرد. البته خیلی هم بدم نمیومد😉 اینقدر جذاب و خوشگل بود که بقیه دخترا از خداشون بود یه نیم نگاه بهشون بندازه! چندبار به بهونه کتاب گرفتن و حل تمرین ازم خواسته بود شمارمو بدم بهش، اما با وجود سعید این کار برام خطر جانی داشت❗️ حتی اگر بو میبرد که چنین کسی تو کلاسم هست، رفت و آمدم به هر آموزشگاهی ممنوع میشد🚫 بعد از کلاس میخواستم سوار ماشینم شم که صدای سمانه(که یکی از دخترای کلاس و بود) رو شنیدم.👂 -ترنم! برگشتم سمتش، -بله؟ -ببخشید، میتونم چنددقیقه وقتتو بگیرم؟؟ -برای چی؟😳 -کارت دارم عزیزم☺️ -منو؟؟😳 چیزه...یکم عجله دارم آخه... -زیاد طول نمیکشه. -آخه با دوستم قرار دارم. پس بیا سوار ماشین شو تا سر خیابون برسونمت،حرفتم تو ماشین بزن که من دیرم نشه. -باشه عزیزم.ممنون سوار شد و راه افتادیم... 🚗 -خب؟ گفتی کارم داری...؟ -اره☺️ برم سر اصل مطلب یا مقدمه بچینم؟؟ -نه لطفاً برو سر اصل مطلب -باشه،میگم... حیف اینهمه خوشگلی تو نیست؟؟ -جان؟؟ منظورت چیه؟؟ -حیف نیست نعمتی که خدا بهت داده رو اینجوری ازش استفاده میکنی؟ -خدا؟چه نعمتی؟؟ 😳 -بابا همین زیباییتو میگم دیگه. اینجوری که میای بیرون،هرکی هرجوری دلش میخواد راجع بهت فکر میکنه... 🔞 -گفتم برو سر اصل مطلب! -تو کلاس دقت کردی چقدر پسرا نگاهت میکنن؟؟ -خخخخخه،آهااااان... خب عزیزم توهم یکم به خودت برس، به توهم نگاه کنن! حسودی نداره که!!😂 -حسودی؟؟ نه.حسادت نمیکنم. -چرا دیگه. مگه مجبوری خودتو بسته بندی کنی که هیچکس نبینتت بعدم اینجوری حسودی کنی😂 -من میگم این کار تو گناهه!هم خودت به گناه میفتی،هم بقیه، حتی استاد حواسش به توعه،نه به درس!! -سمانه جان نطقت تموم شد بگو پیادت کنم. -باور کن من خیرتو میخوام ترنم... تو دختر سالمی هستی،نذار به چشم یه هرزه نگات کنن! ماشینو نگه داشتم -گمشو پایین😠 -چی؟مگه چی گفتم؟☹️ -گفتم خفه شو و گمشو پایین...😡 هرزه تویی که معلوم نیست زیر اون چادرت چه خبره... سری به نشونه تاسف نشون داد و پیاده شد. همینجور که فحشش میدادم پیاده شدم و تا دور نشده صندلی ای که روش نشسته بود رو با دستمال تمیز کردم تا بفهمه چقدر ازش بدم میاد و دیگه نباید سمت من بیاد 🚫🚫😡 "محدثه افشاری"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•----≈•≈•🕊▪️🕯▪️🕊•≈•≈•----• سلام من به مدينه ، به غربت صادق سلام من به بقيع و به تربت صادق سلام من به مدينه ، به آستان بقيع سلام من به بقيع و کبوتران بقيع سلام من به مزار مطهر صادق که مثل ماه درخشد به آسمان بقيع سلام من به تو اي ماه فاطمي بقيع سلام من به تو اي ياس هاشمي بقيع #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان •----≈•≈•🕊▪️🕯▪️🕊•≈•≈•----•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیسیم ها تــــمام شب این راصدازدند: غـــــواص ها... در آتش و #خـــــون دست وپـا زدند ! اڪسیر عشق بـودڪہ درجـان مازدند حرف از زیــارت حرم ڪربلازدند.. شبتون_شهدایی🌷
✍بخونید 🕊این هفته شهید مدافع حرم🕊 👈با رعايت شهيد از وقتي هجوم داعش و اهالي تكفيري را در تلويزيون مشاهده می‌کنم خيلي بی‌قرارم و زيادي وجودم را فراگرفته براي از اين قوم ، چرا كه اعتقاد دارم اين قوم از نسل همان ظالماني هستند كه به مادر زدند،😡😭 علي را خانه‌نشین كردند، امام حسين را به رساندند و زينب كبري را آواره شهر و ديار غربت كردند و حرمتش را رعايت نكردند. زمان جنگ می‌گفتند (می‌روم تا انتقام سيلي مادر بگيرم)😭 الآن من هم می‌روم تا انتقام بگيرم.✊ 📝از خداي خود سپاسگزارم كه با اينهمه بار من را هم جزء ولايت قرار داد و يك فرصت براي جبران كوچك و بزرگم، براي من فراهم ساخت.😫 💢مي‌گويند دو چيز است كه تا آن‌ها را دارد قدر نمی‌داند، يكي و ديگري سلامتي.✅ الآن شرايط جوري است كه بايد برويم تا اين دو چيز را براي مردم كشورم به آورم. هدف تكفير كشور ماست و الآن جبهه‌ی ما کاملاً مشخص است پس كسي به من خرده نگيرد كه كجا می‌روی و براي چه رفتي.  ما نسل جوان ادامه‌دهنده هستيم و خون حسين و در رگ‌های ما جريان دارد پس می‌رویم، می‌رویم تا دشمن نتواند نگاه چپ به ناموس ما، به كشور ما و به انقلاب ما و به اسلام؛ بكند. ✌️ ⏪از مردم عزيز كشور می‌خواهم هیچ‌وقت از مسير ولايت دور نشوند و راه را با رهبری طي كنند. چون و ٫انقلاب فقط با به مقصد می‌رسد و هیچ‌کس نمی‌تواند بهتر از ايشان اين را پيش ببرد. ✊ كمك می‌کند تا به اصول انقلاب پايبند باشيم. البته نمازي كه از ته دل باشد نه بخاطر اين كه فقط خود را انجام دهيم. نماز از گمراهي نجات مي‌دهد، پس به ٫نماز اهميت زيادي بدهيد همين‌طور قرآن كه راه را به ما نشان مي‌دهد.🌹   ♦️♦️♦️وصیت‌نامه شهید علی دوست برای پسر دوساله‌اش♦️♦️♦️ سخنی با عزیزم: علی جان، تو اوج شیرین‌زبانی تو دارم میرم برام سخته ولی چاره‌ای نیست؛ مواظب باش و همیشه به او خدمت کن و هیچ‌وقت به او نکن؛ از اینکه فرزند شهید هستی هیچ‌وقت ناراحت نشو چون من با کردم و خدا با شما و خدا همیشه با شماست و چه همراه بهتر و خوبی جز خدا؛ دوست داشتم وقتی که بازمی‌گفتی “دهدی جون” پیشت بودم، ولی چاره‌ای نیست و من و دوستام رفتیم تا تو و امثال تو در زندگی کنید “دوست دارم نفسم... ”😍 🍃شادی روح شهید شهدا امام شهدا صلوات🍃 ❤️بر چهره ی دلربای صلوات❤️