eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
333 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
13.8هزار ویدیو
194 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
: 🔅 هر روز در یمن، ست... دنیای ما به لحظه‌ی پایان رسیده است یعنی به انتهای زمان، جان رسیده است گویی که کفر، از پس ایمان رسیده است جامانده‌ایم... زخم به جریان رسیده است باید دوباره پرچم حق را علم کنیم وقتش رسیده پای عدو را قلم کنیم امروز عمقِ زخمِ یقین بیشتر شده چشمان اشک‌بار و حزین بیشتر شده در وسعت زمان، غمِ دین بیشتر شده کودک‌کشی، به روی زمین بیشتر شده یا فارس‌َالحجاز! به لب آمده‌است جان یک آیه از صحیفه‌ی صبرت، بخوان! بخوان! ما زخم و غم و اشتیاق‌ها ما را بخوان به معرکه‌ درد و داغ‌ها تا جان دهیم در قدمت از فراق‌ها آتش گرفته‌ایم در این احتراق‌ها چون لاله، داغدار تو هستیم تا ابد لب دوختیم در تب این لحظه‌ها، مدد... دل‌خسته‌ایم، عطر اویس قرن کجاست؟ یوسف ندیده‌ایم، بگو پیرهن کجاست؟ سر روی دست آمده... اما بدن کجاست؟ کرب‌وبلا کجاست؟ زمین یمن کجاست؟ هرروز کربلاست در این خاک روسیاه این روضه می‌برد دل ما را به قتلگاه انگار روضه تا سر بابا رسیده است یک کودک سه‌ساله به صحرا رسیده است مادر کنار حضرت دریا رسیده است شش‌ماهه داده است.. به اینجا رسیده است حالا دوباره صف کشیده‌اند زیر گلوی حضرت شش‌ماهه دیده‌اند تاریخ، از شکوه غم شیعه، خون شده از ظلم، خانه‌های جهان بی‌ستون شده هفت‌آسمان، به حرمت‌تان نیلگون شده باور کنید کاخ ستم سرنگون‌شده بس نیست بُهت مبهم دنیا در این سکوت؟ این خانه، سست‌تر شده از بیت عنکبوت فریاد می‌زنیم در این عصر بی‌امان موعود! رحم کن به دلِ‌پاک کودکان آقا! بیا که ظلمِ فراگیر در جهان ما را رسانده است به الغوث و الامان آقا! زمین پر است از این ظلم آشکار ای وارث همیشه‌ شمشیر ذوالفقار! رو بر دروغ‌گویی و افسانه کرده‌ایم ما در سکوتِ مرگِ جهان لانه کرده‌ایم در کنج عافیت‌طلبی خانه کرده‌ایم در خود تنیده‌ایم.. چه کاشانه کرده‌ایم؟ با رعدوبرق چشم، شما جان به ما بده شدیم، رونقِ به ما بده
اگر چه عشق هنوز از سرم نیفتاده👇👇
اگر چه عشق هنوز از سرم نیفتاده ولی مسـیر مـن و او به هم نیفتاده   به خواب سخت فرو رفته پای همت من وگـرنـه اسـم کسـی از قـلـم نـیـفـتـاده   به غیر، کار ندارم به خویش میگویم چرا هنوز به ابرویت  خم نیفتاده ؟!   بقیع شاهد زنده ، شبیه سامرا که اتفاق از این دست کم نیفتاده   بماند اینکه به آن قوم رحم کرده حسین هـنـوز سـفـره ی شـاه از کـرم نـیـفتاده   بماند اینکه چه خمپاره ها که آمده است ولـی به حـُرمـت او در حـَرم نـیـفـتـاده   گذار پوست به دباغخانه می افتد هنوز کار به دست عجم نیفتاده   اگـر کـه پرچم عباس ، روی گنبد رفـت سه ساله خواست بگوید علم نیفتاده   سه ساله خواست بگوید که دختر علیست هـنـوز قـیـمـت تـیـغ دو دم ، نـیـفـتـاده !  
◾چه فرقی هست بین اون یازده نفری که برای وطن تو زمین فوتبال میجنگن و اون یازده نفری که برای دفاع از وطن ، وسط میدون میجگن و شهید میشن؟ برا اولی اون همه هیاهو و برا دومی این همه سکوت؟ #شهدای_مریوان
افتخارم اینه ساداتم...: ❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ 💠مکاشفه شهیدعبدالحسین برونسی با حضرت زهرا( س ) 🔰شهید برونسی فرمانده است توی عملیات رمضان، تیربار دشمن می گیره تو گردان عده ای شهید میشن گردان زمین گیر میشه. 😞 سید کاظم حسینی میگه : من معاون شهید برونسی بودم، اصلا بچه ها نمی تونستن سرشونو بلند کنن، یه دفه دیدم شهید برونسی بیسیم چی و پیک و همه رو ول کرد و رفت یه جاافتاد به سجده رفتم دیدم آروم آروم داره گریه می کنه، میگه یا زهرا مدد، مادر جان مدد...😭 بهش گفتم: حالا وقت این حرفا نیس ، پاشو فرماندهی کن !بچه های مردم دارن شهید میشن، ولی شهید برونسی انگار مرده بود و اصلا توجهی به این خمپاره ها و حرفهای من نداشت. گفت : بعد از لحظاتی بلند شد و گفت: سید کاظم ؟ گفتم: بله ؟ گفت: سیدکاظم اینجا که من ایستادم قدم کن، 25 قدم بشمار بچه های گردان رو ببر سمت چپ، بعد 40 قدم ببر جلو. گفتم : بچه ها اصلا نمیتونن سرشونو بلند کنن عراقی ها تیربارو گرفتن تو بچه ها. چی میگی؟ گفت : خون همه بچه ها گردن من، من میگم همین. گفت : وقتی این دستورو داد آتیش دشمنم خاموش شد، 25 قدم رفتم به چپ، 40 قدم رفتم جلو، بعد یه پیرمردی بود توی گردان ما خوب آرپیچی می زد، یه دفه شهید برونسی گفت فلانی آرپیچی بزن، گفت : آقای برونسی من که تو این تاریکی چیزی نمی بینم 😳 گفت : بگو یا زهرا و شلیک کن. می گفت : یا زهرا گفت و شلیک کرد و خورد به یه تانک و منفجر شد. تمام فضا اتیش گرفت و روشن شدفضا، گفت اون شب 80 تانک دشمن رو زدیم و بعد عقب نشینی کردیم 💪 چند روز بعد که پیش روی شد و رفتیم شهدا رو بیاریم، رفتم اونجا که شهید برونسی به سجده افتاده بود و می گفت یا زهرا مدد 😭 نگا کردم دیدم جلومون میدون مین هست.😳 قدم شماری کردم 25 قدم به چپ دیدم معبریه که دشمن توش تردد می کرده اگر من 30 قدم می رفتم اونورتر توی مین ها بودم 40 قدم رفتم جلو دیدم میدان مین دشمن تموم میشه رفتم دیدم اولین تانک دشمن رو که زدن فرمانده های دشمن با درجه های بالا افتادن بیرون و کشته شدن. شهدا رو که جمع کردیم برگشتیم تو سنگر نشستم، گفتم آقای برونسی من بچه ی فاطمه ام ، من سیدم، به جده ام قسم از پیشت تکون نمی خورم تا سِر اون شب رو بهم بگی، تو اون شب تو سجده افتادی فقط گفتی یا زهرا مدد، چی شد یه دفه بلند شدی گفتی 25 قدم به چپ؟ 40 قدم جلو، بعد به آرپیچی زن گفتی شلیک کن؟ شلیک کرد به یه تانک خورد که فرماندهان دشمن تو اون تانک بودن ؟ قصه چیه؟ گفت سید کاظم دست از سرم بردار! گفتم نه تا این سِر رو نگی رهات نمیکنم، گفت میگم ولی قول بده تا زنده ام به کسی نگی☝️ گفتم باشه! گفت : تو سجده بودم همینطور که گفتم یا زهرا مدد، (توعالم مکاشفه) یه خانومی رو دیدم به من گفت چی شده؟ گفتم بی بی جان موندم؛😔 اینا زائرین کربلای حسین تو هستند، اینجا موندن چه کنم؟😭 گفت : آقای برونسی جلوت میدون مینه، حرکت نکن، 25 قدم برو به سمت چپ، اونجا معبر دشمنه، از اونجا بچه ها رو 40 قدم ببر جلو میدون مین تموم میشه فرمانده های دشمن یه جا جمع شدن تو تانک جلسه دارن آرپیچی رو شلیک کن ایشالا تانک منفجر میشه و شما ان شاء ا... پیروز میشی😍 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃↫✨«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»↬✨❃ بنام داریوش رضایی نژاد 🌹رضایی نژاد و احمدی روشن در واقع پیش آھنگ و پیشقراول یک در کشور هستند و نداشتن مدرک تحصیلی نزد این طور افراد از نظر علمی یک موضوع غیر قابل طرح تلقی می شود. اینها حکم را دارند.شب عملیات، خط شکن ها بودند که راه را باز می کردند، مین ها را خنثی می کردند، خاکریز اول دشمن را، منکوب و نابود می کردند، نوار می کشیدند تا نیروهای خودی در معبر امن پیش بیایند. ممکن است در باز کردن معبر، خط شکنها هم نثار کنند که این اتفاق می افتاد و در مورد علمی هم همین اتفاق افتاد، ولی راه را به هر حالی برای نیروهای دیگر باز می کند و پیروزی مسجل می شود.. بدانیم زمانی که مردم سرگردانند، شهدا راهنمایی های آنها نور است. نوری که شهدا با نثار جانشان در راه ایجاد کرده اند، حالا عزیز راہ برای روندگان پیداست و سرگردانی از بین میرود. 🌹به عمل رضایی نژاد و احمدی روشن که به ظاهر مدرک تحصیلی نداشتند هشدار می دهد که مبادا بود و نبود مدرک تحصیلی، شما را بفریبد. درس را بخوانید، آموختن را محکم بچسبید لازم شد مدرک هم بگیرید، بگیرید اما بدانید که قرار است اینها وسیله پیشرفت کشور در ساحت علم باشد. آنها راه را به وضوح نشان دادند. ثابت کردند که آموختن پیشرفت دارد و اگر اخذ مدرک قرار باشد موانع ایجاد کند، لازم نیست خود را در این موضوع متوقف کنید به ممکن است در این میانه مجاهدات علمی که در کشور ما رفته رفته به یک روال دارد تبدیل می شود، جاهلانی چیزهای در خصوص مدرک تحصیلی بالا نداشتن تسخیر کنندگان ساحات های تازہ علمی و به زبان بیاورند؛ اینها از گروه سوء استفاده کنندگان از مدرک تحصیلی هستند که ناگهان پیدا می شوند و از فوق لیسانس یا دکتری نداشتن و سخن میگویند. غافل از آنکه اینگونه سخن گفتن جاهلان، سبب می شوند همگان بدانند که گروه سوء استفاده کننده از مدرک تحصیلی، فهم ناقصی از علم دارند. معلوم است؛ سخن جاهلان جایگاہ و پایگاہ و اساسی ندارد. 🌹دکتر روستا آزاد استاد تمام شیمی دانشگاہ صنعتی شریف: داریوش رضایی نژاد سدی را در ساخت ممنوعه علمی شکست که حکم فجیعترین شکل ترور خیابانی در مقابل چشم دختر خردسال و همسرش، برای او صادر کردند. شواهد و اطلاعات موثق نشان میدهد که طراحان پازل علمی دنیا، ترور خونین مقابل چشمان را برای داریوش رضایی نژاد کافی ندانسته اند.آنها هنوز هم دلشان از داریوش ما خنک نشده است. 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
سلام آقا... ای آستان قدس تو تنها پناه من ای چلچراغ چشم تو، خورشید راه من ای مظهر عنایت حق هشتمین امام ای خاک پاک مرقد تو بوسه گاه من میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
🔻"سپاه" انتقام شهدای مریوان را می‌گیرد 🔹فرمانده سپاه سنندج: "سپاه" انتقام خون‌های پاک شهدای عملیات تروریستی مریوان را می‌گیرد/ تمام شهدای عملیات تروریستی مریوان از نیروهای بومی کردستان بودند 🔹سردار خرم‌نیا فرمانده انتظامی کردستان: کردستانی‌ها با "اتحاد و همبستگی" پاسخ مناسبی به بدخواهان ملت ایران می‌دهند/ حضور گسترده مردم استان در مراسم تشییع پیکر مطهر شهیدان والامقام عملیات تروریستی مریوان، نشانگر انزجار مردم از حرکت‌های تروریستی و ناجوانمردانه است 🔹ماموستا خالدی امام جمعه دیواندره: نیروهای سپاه در عملیات تروریستی مریوان برای حفظ "امنیت، شرف، آبرو و اقتدار نظام" جان خود را از دست دادند/ هر حرکت مذبوحانه و ناجوانمردانه تروریست‌ها عزمِ مردم را در پاسداری از نظام بیشتر جزم می‌کند 🔹ماموستا راستی امام جمعه موقت سنندج: اقدامات جنایتکارانه تروریست‌ها در به شهادت رساندن نیروهای سپاه مریوان به‌شدت محکوم است/ این اقدامات کور تروریستی باعث می‌شود که مسلمانان متحدتر از گذشته پشتیبان نظام و رهبری شوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 📜 سید تعریف می کرد و می گفت داشتیم به منطقه عملیاتی اعزام می شدیم در راه یک نوار نوحه سینه زنی گذاشته بودم، این نوار را با مهدی زیاد گوش کرده بودم و کاملا برامون تکراری بود. 👥 برای همه معمول اینه که وقتی یک نواری تکراری می شه، دیگه اون حس و حال و اشتیاق اولیه برای گریه کردن به وجود نمیاد، خصوصا اینکه اون نوار مداحی "نوحه" باشه نه "روضه". ⚠️ اما اونروز با روزهای دیگه فرق می کرد. یک نواری که قبلا بیش از ده ها بار آنرو گوش کرده بودیم در ماشین گذاشته بودم و به راهمون ادامه می دادیم، همینکه داشتم رانندگی می کردم متوجه شدم مهدی به پهنای صورتش داره اشک می ریزه و گریه می کنه. 😔 تو حال و هوای خودش بود، بعد دیدم یک ورقه کاغذ برداشت و شروع کرد به نوشتن. در حال نوشتن بود که به مقصد رسیدیم و وقتی ماشین ترمز کرد، مهدی هم سرش را از اون برگه بلند کرد و اون رو روی داشبورت ماشین گذاشت و رفتیم برای عملیات... ✅ بعد از عملیات ایندفعه تنها بسوی ماشین برگشتم چون مهدی آسمانی شده بود. در حال روشن کردن ماشین بودم که یک دفعه دیدم برگه ای کف ماشین افتاده اون رو برداشتم و نگاهش کردم؛ بله همون برگه ای بود که مهدی در حال نوشتن مطالبی روی اون بود آخرین نوشته آقا مهدی! قطعه شعری در وصف حضرت علی اکبر (ع)! 🌸 مهدی عاشق حضرت علی اکبر (ع) بود، وقتی ازش پرسیدم اسم گروهان ویژه خط شکنت رو چی بذاریم فوری گفت بگذارید گروهان حضرت علی اکبر (ع). 😢 حتی اسم هیات عزاداری محله اشون هم به اسم علی اکبر (ع) هست. وقتی می خواست آقا رو صدا بزنه می گفت علی اکبر لیلا! ابتدای شعرش هم همین رو گفته. «بسم‌ الله الرحمن الرحیم» یا علی اکبر لیلا؛ عشقت میان سینه من پا گرفته                          شکر خدا که چشم تو ما را گرفته دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی                       حالا که کار عاشقی بالا گرفته عمریست آقاجان دلم از دست رفته                  پایین پای مرقدت ماوا گرفته گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب                     شش گوشه هم با نور تو ماوا... 📜 شعری که با رسیدن ماشین به مقصد نتونست کلمه آخرش رو کامل کنه! حالا فهمیدم آنروز گریه جانسوز مهدی برای کدام یک از اولیای خدا بود! کسی که مهدی به او علاقه زیادی داشت و همین علاقه هم باعث شد حضرت علی اکبر (ع) او را به مهمانی خود قبول کنه. 💖 مهدی جان سلام ما رو به آقا برسون... ۹۴/۰۱/۲۸ 🍃🌸 🌹 🌺 🌸 🕊🌸 🌸🕊🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ سردار سلیمانی در یادواره شهدای استان همدان: 🔹 به جوانان می گویم: حزب و جناح فرع است. اصل ولی فقیه است، اگر کسی با آن (ولی فقیه) مواجه شد، ما با جانمان با آن موجه می شویم.اصل و نگهدارنده ای نظام ولی فقیه است و برای ما مانند قرآن ناطق است و با جانمان از آن دفاع می کنیم. 🔹 امروز برای ما اصل این نظام است نظام جمهوری اسلامی با هیچ نظامی قابل مقایسه نیست. 🔹 رئیس جمهور آمریکا در جواب رئیس جمهور ما مطالب سخیفی در توئیت خود بیان کرد. 💥💥💥 شان رئیس جمهور نیست که جواب تو را بدهد. من به عنوان یک سرباز جواب تو را می دهم. 🔹 تو ما را تهدید می کنی به اینکه اقدامی انجام می دهی که در دنیا سابقه ندارد. 🔹 این ادبیات کاباره است. این ادبیات "کاباره چی" با دنیا حرف میزند. 🔹 تو که سابقه نداری بلکه که فکرت دنبال چیزهای دیگری است. 🔹 از فرماندهان و سیاست های خود بپرسید، از سازمان های امنیتی خود بپرسید و حرف های ندانسته را به زبان جاری نکن. 🔹 شما چه می تونستید بکنید که در طول این 20 سال نکردید. شما با ده ها دستگاه تانک و نفربر و صدها فروند هلی کوپرتهای پیشرفتی آمدید به افغانستان و جنایتهایی را انجام دادید. 🔹 از هیچ جنایتی فروگذار نکردید. عروسی ها را به خاک و خون کشیدید. 🔹 شما بعد از 2001 تا 2018 با 110 هزار سرباز چه غلطی کردید؟ 🔹امروز دارید پیش طالبان التماس میکنید برای گفتگو. 🔹 فرمانده آمریکایی آمد پیش من و از ما خواهش کرد با مجاهدین عراقی.... 💥💥 💥یادتان رفته برای سربازانتان پوشک بزرگسال تهیه می کردید و امروز آمدید ما را تهدید می کنید؟؟ 🔹جنایت هایی که انجام دادید در قرون وسطی سابقه نداشت. 🔹 شما رد جنگ 33 روزه چه غلطی کردید؟ غیر از این است که شروط حزب الله برای پایان جنگ را پذیرفتید؟ 🔹شما تا به امروز چه غلطی کردید که برای ما خط و نشان می کشید؟ 🔹در گذشته آمریکا ابهتی داشت اما امروز زباله‌های ایران یعنی منافقین را دور خود جمع کرده‌اید تا چه چیزی را ثابت کنید. 🔹 ایران نمی خواهد. من حریف تو هستم. نیروی قدس حریف شماست. 🔹 هیچ شبی نیست که ما نخوابیم و به شما فکر نکنیم. آغاز جنگ با شماست و پایان با ما. 🔹دریای سرخ دیگر برای حضور آمریکایی‌ها امن نیست. 🔹 نیروی قدس حریف نظامیان آمریکایی است.
🍂🍃🍂🍃🍂🍃 وصيت نامه شهيد🕊 حاج علي اسحاقي❤️ *ضربات دشمن بر پيكر شهيد آرامتر و گواراتر از نوشيدن آب خنك در روز گرم تابستان است* ولاتحسبن الذين قتلو في سبيل الله امواتاً بل احيا عند ربهم يرزقون گمان نكنيد آنها كه در راه خدا گشته شده اند مرده اند بلكه آنها زنده اند و نزد خداي خويش روزي مي خورند بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان بدانيد اگر شهيد شويد موفقيد و اگر هم بردشمن پيروز شويد باز هم موفقيد اين سر پيروزي صدرالاسلام است (امام خميني ) با سلام به رهبر عظيم شأن و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران آن پير جماران و با سلام به تمامي خانواده هاي گلگون كفني كه با خون خود از اول انقلاب بلكه از صدر اسلام حامي اسلام بود و همواره با آبياري كردن درخت انقلاب سرخ شهادت را پيمودن و با سلام به تمامي مجروحين و معلولين انقلاب و جنگ تحميلي در هركجا كه هستند و سلام من به پدر پيرو زحمتكش و مادر عزيزم پدر و مادر عزيزم از شما شرمنده ام كه براي آخرين بار به جبهه مي رفتم از شما خداحافظي نكردم چون فكر كردم كه ممكن است تحت تأثير احساسات محبت آميز شما قرار بگيرم و سد راهم شود و مرا از رفن باز دارد و شما خواهرانم و تنها برادرم طلب بخشش مي كنم. مادر جان از تو مي خواهم كه اگر خداوند اين سعادت بزرگ كه همان شهادت در راه خودش است نصيبم كرد افتخار كن و برايم گريه نكن بلكه براي سرور و سالار شهيدان كربلا امام حسين (ع) گريه كن و از خداوند طلب صبر كن تا خداوند اين قرباني را از تو مورد قبول درگاهش قرار بدهد. بار خدايا در اين دنيا آنطور كه تو مي خواهي نتوانستم زندگي كنم پس مرگم را در راه خودت قرار بده تا بلكه كفاره گناهانم را ادا كرده باشم بار خدايا خودت ميداني كه براي اين عازم جبهه هاي حق علي باطل شدم تا بتوانم قدمي در راه رضاي خود قرار بدهي و مرا به درگاه خودت بپذيري به اميد ديدار الله در آخر از همه خانواده ام و فرزندانم خداحافظي مي كنم و همه را به خداي بزرگ مي سپارم (وسلام) 🍂🍃🍂🍃🍂 چند بيت شعر از زبان شهيد حاج علي اسحاقي: مراعشق حسيني بود در سر اطاعت كردم از فرمان رهبر زفرمانش زجان لبيك گفتم به راه مكتبم درخون بخفتم بدادم سر براه دين و قرآن بخوردم تركش و تكبير گفتم بود نامم علي اسحاقيم من كلامي جز كلام حق نگفتم والسلام 🍀🌹🍀🌹🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزگاری جوانانی از همین خاک برپاخواستند و جان دادند تا خاک ندهند و امروز چه زود فرتموش کردیم رنگ خون انان را گروه جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی https://t.me/joinchat/GidENESGmuKn2mBRuXiDuQ
🌹🌹 *یادتان هست* 🌹🌹 🖊 *به قلم : محمد باقر زاهدی* *اصل : مدرس دانشگاه* اینروزها نه حال مردم خوب است ؟ نه حال کشور ؟ هر کجا که وارد می شوی ؟ سخن از خرابی اوضاع و نامیدی است ؟ این درحالیست که کشور نه دچار قحطی شده ؟ ونه جنگ ؟ پس چه اتفاقی افتاده که همه ما احساس می کنیم اوضاع مملکت قفل گردیده ؟ وچرخهای امورات مردم نمی چرخد ؟ 🌹اگر نگاهی به ۷ الی ۸ سال گذشته بنماییم می بینیم با اینکه بنده نقد فراوانی به عملکردهای مدیریت اون موقع دارم اما گام نهادن وجرات دادن ومیدان دادن جوانان دانشمند ما غوغایی به پا کرده بود ؟ *یادتان هست ؟* 🌳 سالی یک میلیون مسکن ساخته می شد ؟ که از قبل ان دو میلیون نفر کارگر ومهندس کار می کرد ودر چرخه آن چرخ تمامی کارگاهها وصنایع می چرخید ؟ وبا وجود تورم موجود اما همه درآمد داشتند ؟ *یادتان هست* صنایع عظیم هسته ای ما به چنان عظمتی رسیده بود که دنیا را متحیر ساخته بود واین صنعت می توانست تمام نیازهای سوختی راکتورهای ما را تامین نماید وهمچنین نیازهای پزشکی ما را ؟ ویک رودخانه ای عظیم از غرور وامید به آینده را در جوانان ایجاد کرده بود ؟ *یادتان هست ؟* 🌹جوانان ما موشک فضایی وماهواربر ساختند و به همراه آن میمون به فضا فرستادند وقرار بود ماهوارهایمان را با موشک ایرانی به فضا بفرستیم 🌹 یادتان هست مهندسان وجوانان نیروی دریایی ناوشکن عظیم جماران که تماما ایرانی بود را ساختند ، بدون کوچکترین محصول خارجی ؟ وقرار بود کشتیهای عظیم را با پیشرانه های هسته ای بسازند ؟ *یادتان هست ؟* 🌳 جوانان دانشگاهی ما جنگنده صاعقه وقاهر وموشک های پیشرفته پدافندی را ساختند ؟ *یادتان هست ؟* 🌳 هزاران کیلومتر جاده را ودهها سد کوچک وبزرگ را ودهها نیروگاه حرارتی توسط مهندسان جوان خودمان ساخته شد ⚫ *امروز دیگر خبری از آن همه اخبار خوب وامیدوار کننده وغرور آفرین نیست !!* *اخبار را که می شنوی ؟ همه از اختلاس ودزدی وفرار مفسدان خبر رسانی می کنند ؟ وکلام مردم هم شده همین موضوعات ؟؟* 🌐 ایرانی نشان داده با به حرکت ومیدان دادن به مهندسان جوان خود کارهای بزرگی می تواند انجام بدهد ؟ ومی تواند از غیر ممکن ! ممکن بسازد ؟ این راه وخواسته نیازمند مدیران بزرگ با اندیشه های بزرگ است ؟ 🌳 مسولان ترسو با مشاوران متملق وچاپلوس ونا امید با اندیشه هایی کوچک مرد کارهای بزرگ نیستند وقادر نیستند موجهای بزرگ امید وکار در کشور بسازند ؟ مدیرانی که نهایت افق آنها نگاهداری صندلی قدرت است ؟ تنها می تواند تولید فساد ونارضایتی ونا امیدی نسلی بنماید نه کار وامید به آینده ؟ 🌹 *یادمان باشد انتخاب بدون تفکر واندیشه ، سمی است که ذره ذره تن را آب می کند وآنگاه متوجه خواهیم شد که دیگر دیر شده باشد وتنها از میان رفته باشد* 🌹 والعاقبه للمتقین 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
...... روایتی تکان دهنده و زیبا ...... ... شب اول قبر آیت‌‌الله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟! پرسیدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، شروع کرد به تعریف کردن: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور وحشتناک! به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود! بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می‌کشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید. وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم. آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبه‌اش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد.. ... ناقل آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سردار حاج علی هاشمی شهید هور
........ گمشده هور 1 ......... سردار حاج علی هاشمی ... طرح عملیات جدیدی آماده و شناسایی ها انجام شده بود. همه فرماندهان و مسئولان رده بالا را در نزدیکی روستای ساچت بیرون از سنگر و در سایه خاکریزی جمع کردم تا جلسه ای برای چگونگی انجام عملیات داشته باشیم. موقعیت برای حمله آماده بود، اما در دلم کمی تردید داشتم و احساس میکردم اگر چند روز عملیات به تأخیر بیفتد، بهتر خواهد بود. اما نمی توانستم دلیل قانع کننده ای برای این احساس پیدا کنم، تصمیم گرفتم اگر مخالفتی شد سکوت کنم. روی زمین نشستم، تسبیحم را در دست می چرخاندم و به صحبت های فرماندهان که در مورد نحوه اجرای عملیات سخن می گفتند، گوش میدادم. صحبت ها که تمام شد، گفتم: «بچه ها پیشنهاد میکنم عملیات چند روزی عقب بیفتد حاضران تعجب کردند. همیشه طرفدار حمله و یورش بردن به دشمن بودم. یکی از فرماندهان واکنش نشان داد و مخالفت کرد. گفتم: «عقب افتادن عملیات دلیل تاکتیکی ندارد، الحمدلله هم نیروهای ما و هم ارتش آماده اند اما فکر میکنم اگر عملیات چند روزی عقب بیفتد، نتایج بهتری خواهد داشت » دیگر مخالفتی نبود و قرار شد عملیات چند روز به تأخیر بیفتد. دو سه روزی نگذشته بود که حادثه انفجار بمب در دفتر نخست وزیری به دست منافقان پیش آمد. وقتی این خبر در منطقه پیچید، غم و ماتم فضای جبهه را پر کرد. بچه ها مانند کسانی که عزیزانشان را از دست داده اند، در سوگ نشستند. عراقی ها هم کم نیاوردند و به خاطر اینکه روحیه ی ما را بیش از پیش خراب کنند و برایمان فشار روانی ایجاد کنند، تير رسام شلیک میکردند. صدای کل زدن و هلهله و شادی شان منطقه را پر کرده بود و دل ما را خون می کرد، باید کاری می کردیم، دستور اجرای عملیات به تأخير افتاده را صادر کردم و نام عملیات را به یاد شهدا، "رجایی و باهنر" گذاشتیم. نیروها جان تازه ای گرفتند، می خواستند انتقام خون شهدا را بگیرند و این فرصت مناسبی بود. 🍂 🍂ادامه دادد