eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
336 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
13.7هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
گمشده هور13 .... سردار حاج علی هاشمی .... پس از چند ماه از مقام های بالای سپاه دستور انحلال واحدها و تیپها رسید. بعضی تیپها از جمله امام حسن که فرمانده اش "حسين كلاه کج" بود و تیپ ۳۷ نور و چند یگان دیگر منحل شد. از مرکز به من ابلاغ کردند که سپاه سوسنگرد را تحویل بگیرم. با بچه های قدیمی سپاه حمیدیه به سپاه سوسنگرد رفتیم. وقتی آنجا را تحویل گرفتم، اوضاع نابسامانی داشت. شهر تازه آزاد شده، هنوز پاکسازی نشده بود. مردم کم کم داشتند به خانه و زندگی شان بر می گشتند. منافقین در شهر تردد می کردند و در سپاه سوسنگرد فقط هشت نفر از بومیهای خود منطقه که اصلا روحیه ی خوبی نداشتند، مانده بودند. دستور بود و ما هم تابع بودیم. اما ته دلم راضی نبود. احساس میکردم از مناطق عملیاتی به شهر کشیده شده ام، در حالی که می توانم طرح عمليات بنویسم، کارهای بزرگی در جنگ انجام بدهم و تیپ و لشكر اداره کنم. به بازسازی سازمان سپاه سوسنگرد و احیای دوباره آن پرداختم. باید کارهای جدیدی آنجا انجام میدادیم. دلم به نیروهای ورزیده ای که از ابتدای جنگ با هم بودیم خوش بود. خیلی کم پیش آمده بود که مجموعه ما از هم بپاشد یا کسی برود. به هم عادت کرده بودیم و حالا میخواستیم به سوسنگرد سر و سامان بدهیم. بومی های منطقه به دلیل رفتار تبعیض آمیز مسئولان قبلی از فرماندهان و مدیران شهری دل خوشی نداشتند و ما را از خودشان نمی دانستند. تحمل دیدگاه آنها برایم سخت بود، عرب زبان بودم و احساس میکردم با مردم سوسنگرد اشتراکات فرهنگی بسیاری دارم. می خواستیم ارتباط صمیمانه و دوستانه ای با مردم برقرار کنیم و اعتماد آنان را به خودمان و سپاه جلب کنیم. با بزرگان طوایف و شيوخ که مورد احترام مردم بودند ولی به جهت بعضی رفتارهای نادرست مسئولان قبلی كلا جنگ را رها کرده بودند، دیدار می کردیم و به آنان مسئولیت می سپردیم تا ما را از خودشان و خودشان را از ما بدانند و سرنوشت جنگ برایشان اهمیت پیدا کند. بعضی دیدارها از قبل هماهنگ می شد، اما گاهی اوقات به یکی از بچه ها میگفتم بیا برویم خانه فلان شيخ. بدون هماهنگی می رفتیم، می نشستیم با بزرگ طایفه گرم می گرفتیم و در مورد مشکلات و وضعیت موجود صحبت می کردیم. کم کم سران و شیوخ به ما اعتماد کردند. احساس می کردند عزت از دست رفته شان به آنان بازگشته است. آنقدر به هم نزدیک شده بودیم که بعدها خودشان در شناسایی ها و کارهای اطلاعاتی به کمک ما می آمدند. ادامه دارد.
اینجا #ستاره ای است... در تاریکی شهر برای آنان که راه گم کرده اند ! #شبتون_شهدایی🌙 #التماس_دعا♥️ 🍃🌙| @shahid_dehghan
🌸 هر که آمد به تماشاے تو بے دل برگشت ... دلربایی هنر این "شهدا" مے باشد ...🌸 سلام ! صبحت بخیر علمدار ! 🌹🌹🌹🌹🌹 #صبحتون_منور_به_نور_شهدا @shahidataei64
باید که ساخت با شرر عشق ؛ چاره چیست؟ فی بُعدِها عَذابْ وَ فی قُربِها مَمات... ۱۲ @shahid_javad_allahkaram
موضوع: صبح شنبه بيست و سوم آبان نودو چهار براى ديدن پيكر مسعود به معراج شهدا رفتيم از نحوه شهادت مسعود و جراحت هاش هيچ اطلاعى نداشتم تابوت مسعودو زمين گذاشتن وقتى پرچم رو كنار زدن من سمت زخمى صورت مسعود نشسته بودم اولين چيزى كه به چشمم خورد، صورت پر از زخم و چشم تخليه شده پاره تنم بود لحظه اول با ديدنش يه شوك ريز بهم وارد شد يه لحظه از درون لرزيدم ،طورى كه اطرافيان متوجه نشدن به صورت ماهش نگاه كردم چشم ديگش سالم و نيمه باز بود و نگاهم مى كرد با ديدن نگاه مهربونش آرامش گرفتم اون روز با اون يك چشم با هم صحبت كرديم صبح روز شهادت از شدت دلتنگى مسعودو صدا ميزدم و ازش مى خواستم بياد ببينمش هيچ چيز جز ديدن روى ماهش نمى تونست آرومم كنه حالا پيكر پاك مسعود جلوى روم بود و چشم نيمه بازى كه براى دلِ تنگِ مادرش نگه داشته بود... https://eitaa.com/shahid_masoud_asgari https://sapp.ir/shahid_masoud_asgari
ماه‌روی نازنینم صبح بخیر  شور عشق آتشینم صبح بخیر هم پر پروانه‌ها درباغ عشق من گلی جز تو نچینم صبح بخیر نذر چشمانت دوچشم عاشقم عشق من ای نازنینم صبح بخیر کانال https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافع_حرم زمینی شدن: #۱۳۷۰.۱.۹ آسمانی شدن: #۱۳۹۴.۸.۹ مزار:گلزار شهدای اراک
✍🏻بخونید شکرگزار که مرا لایق دانست🙏🙏 ✅با سلام و درود به امام (ره) و آرزوی و برای ادامه دهنده راه ایشان امام خامنهای. امروز که شما این نامه را مطالعه میکنید شاید دیگر در بین شما عزیزان نباشم و انشالله خداوند با دشمنان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و شهادت در راه ایشان نصیب اینجانب کرده باشد. ⭕️در ابتدا از پدر و مادر عزیزم به خاطر تمامی و زحماتی که برای بزرگ کردن اینجانب کشیدهاند میکنم. از شما عذرخواهی میکنم که نتوانستم حتی گوشهای از زحمات شما را در این دنیا جبران کنم و امیدوارم در آن دنیا به لطف (س) دستگیر شما باشم. ✳️✳️✳️ پدر و مادرم، حرفی که با شما دارم این است که در نبود من صبور باشید و خدایی نکرده حرف یا عملی انجام ندهید که باعث دل امام زمان و عزیزتر از جانم و خوشحالی دشمنان شود و بدانید که فرزند شما در مقابل عزیزان امام حسین(ع) هیچ ارزشی ندارد و اگر خواستید برای نبود فرزندتان اشک بریزید برای امام حسین(ع) و فرزندانش گریه کنید. ⬅️همیشه راضی باشید به رضای خداوند و شکرگذار خداوند باشید که فرزندتان در راه (ع) قربانی شد. و بدانید که من با اراده خودم این راه را انتخاب کردم و همیشه خداوند هستم که مرا لایق این راه دانست. توصیهای که به خواهران و برادرانم دارم داشتن غیرت علوی و رعایت حجاب زهرایی و نگه داشتن احترام به پدر و مادرم در همهی  شرایط است.➡️ ↩️صحبتی که با عزیزان دارم ادامه راه شهیدان و گوش به فرمان بودن در برابر مقام رهبری حضرت امام است و همیشه به یاد داشته باشید که در و امام (عج) هستید.↪️ ↔️از شما عزیزان میخواهم همواره به پدر و مادر و تلاش برای بالا بردن سطح علمی و و و ورزش کردن برای دفاع از اسلام را فراموش نکنید و بدانید روزی نوبت شما هم خواهد رسید و باید برای آن روز خود را آماده کنید تا بتوانید برای از اسلام و شادی دل حضرت زهرا(س) از همه چیزتان بگذرید و هیات را حفظ کنید و مراسمات به یاد ما هم باشید و حضرت زهرا(س) را به یاد ما باهم بخوانید.↔️ امیدوارم عملکردم در مقابل اسلام باعث شادی دل آقا امام (عج) و نایب بر حق ایشان حضرت امام خامنهای گردیده باشد؛ انشاءالله. Shahid Seyed Mostafa Mousavi امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
Shahid Seyed Mostafa Mousavi امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
♦️سردار سلیمانی در کرمان: ستمگران عالم بدانند که عاقبتی جز نابودی ندارند/ همه ظالمان در ظلم هم شریک هستند مانند داعش و کسانی که داعش را ایجاد کردند Shahid Seyed Mostafa Mousavi
🔺 شهیدی که دوست داشت پشت سر آقای خامنهای نماز بخواند امّا ایشان بر پیکرش نماز خواندند. https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
گمشده هور 14 ..... سردار حاج علی هاشمی ..... کم کم سران و شیوخ به ما اعتماد کردند. احساس می کردند عزت از دست رفته شان به آنان بازگشته است. آنقدر به هم نزدیک شده بودیم که بعدها خودشان در شناسایی ها و کارهای اطلاعاتی به کمک ما می آمدند. شیخ عیسی، امام جمعه سوسنگرد هم بود. با هم جلسه می گذاشتیم و مردم مشکلاتشان را مطرح می کردند. ما هم در حد توانمان می کوشیدیم تا کمکشان کنیم. مردم باور کرده بودند که ما رفتاری انسانی، برابر و مشفقانه با آنان داریم و همین امر سبب جذب صدها نفر به سپاه سوسنگرد شد. در دلم از اینکه نگاهشان تغییر کرده است و ما را در مقابل خودشان نمی بینند، خدا را شکر می کردم. تا جایی که از دستمان بر می آمد دریغ نمی کردیم. اما باز گاهی مسائلی پیش می آمد. یک روز که با سیدصباح از منطقه بر می گشتیم، داشتم دم سپاه از ماشین پیاده میشدم که 3، 4 نفر از بچه های بومی منطقه که جزو بسیج بودند، با گریه جلو آمدند. کنار ماشین ایستاده بودم. گفتم: «بفرمایید، چیزی شده؟» یکی از آنها با چهره ای درهم و ناراحت گفت: «آقای هاشمی ما بک مشکلی داریم و یک گله»، - بفرمایید. - آیا سزاواره که ما در جبهه بجنگیم اون وقت زن و بچه هامون رو در سوسنگرد بازداشت کنند. - موضوع چیه؟ یعنی چی؟ - ما زندگی مان در بستان بوده و الآن از بین رفته. آمده ایم نزدیک پل سابله چادر زده ایم و خانواده هایمان در آن چادرها زندگی میکنند. ما هم گاه گاهی به آنها سر می زنیم. الآن که آمده ایم دیدیم آنها را بازداشت کرده اند. ظاهرا به خاطر سیم برق هایی بوده که ما از تیر چراغ برق برای چادرها کشیده بودیم. این را که شنیدم، عرق شرم بر پیشانی ام نشست، گفتم: «من جدأ شرمنده شما هستم» سيد صباح را فرستادم دنبال رئیس دادگاه تا هر كجا هست پیدایش کند و بیاورد. سید گفت: «برم دنبالش بگردم؟» - بله، برو دنبالش بگرد. خونه باشه، محل کار... هر کجا که باشه ایشون رو بردار بیار سپاه که ببینم موضوع چیه؟ ساعت 5 بعدازظهر بود و دادگاه تعطیل شده بود. نگهبان، در جواب سيد صباح گفته بود که همین الآن رئیس با خانواده به سمت بازار سوسنگرد رفته اند. او هم به بازار رفته بود و رئیس دادگاه را در یک مغازه در حال بستنی خریدن پیدا کرده بود و گفته بود: «على هاشمی فرماندهی سپاه سوسنگرد گفته اند هرچه سریعتر باید بیایید سپاه تا مشکلی که پیش آمده . حل شود». رئیس دادگاه هم گفته بود: «شما بروید من خانواده را به منزل می رسانم و می آیم. من در اتاق سپاه منتظر نشسته بودم تا رئیس دادگاه بیاید. خیلی هم عصبانی بودم.... ادامه دارد.
گمشده هور 15 .... سردار حاج علی هاشمی .... من در اتاق سپاه منتظر نشسته بودم تا رئیس دادگاه بیاید. خیلی هم عصبانی بودم.... تا رئيس داخل آمد، گفتم: «چرا زن و بچه این بسیجی ها رو بازداشت کردی؟» حالتی به خودش گرفت که انگار اصلا روحش هم خبر ندارد و گفت: «من نمی دانم موضوع چیست؟» سعی کردم بر خودم مسلط باشم، گفتم: موضوع اینه که اینها یک سیم برق به خاطر روشنایی چادرشون از تیر برقی گرفتند شما هم دستور دادید خانواده ها بازداشت شند، شما نباید موقعیت رو بسنجيد؟ اینها خودشان در جبهه هستند. زندگی شان از بین رفته، وظيفه ماست چون بسیجی هستند و در حال جنگ، جا و مکانی برایشان تهیه کنیم. حالا که اینها حجب و حیا داشتند و دنبال این کار نیامدند و رفتند در بیابان چادر زدند، سزاواره که حرمت اینها شکسته بشه و خانوادشان بازداشت شند؟» نگاهش را بالا انداخت و با بی تفاوتی گفت: «جرم، جرمه». تا این را گفت از کوره در رفتم. اصلا فکر نمی کرد ما در موقعیت جنگی هستیم. جلو رفتم و یک سیلی توی گوشش خواباندم و گفتم: «تو نباید درست تشخیص بدهی؟ عقل نداری؟ همین الآن به کلانتری زنگ میزنی و اینها را آزاد می کنی و گرنه تصمیم انقلابی میگیرم». رئیس دیگر چیزی نگفت و بیرون رفت. بعد از چند ساعت خبر دادند که زن و بچه ها از زندان آزاد شدند. ادامه دارد
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ در لحظہ ے شهادت ترڪشے بہ پهلویش اصابت ڪرد. وقتے بہ زمین افتاد از ما خواست ڪہ او را بلند ڪنیم. وقتے روے پایش ایستاد رو بہ ڪربلا دستش را بہ سینہ نهاد و آخرین ڪلام را بر زبان جارے ڪرد السلام علیڪ یا ابا عبداللہ... بعد هم بہ همان حالت بہ دیدارارباب بے ڪفن خود رفت... 🌷
✨ اولین تصویر از پیکر مطهر شهید مدافع حرم علی سلطان مرادی در معراج شهدا پس از ۴سال #تهران
✅ شهید عبداللهی و شهید سلطانمرادی در درگیریهای کفر نساج در شمال غرب درعا شهید شدن [Forwarded from سروش]: https://sapp.ir/900404shahidmostafamousavi