کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
مدافع_حرم #شهید_سعید_مسلمی زمینی شدن: #۱۳۷۰.۱.۹ آسمانی شدن: #۱۳۹۴.۸.۹ مزار:گلزار شهدای اراک
✍🏻بخونید
شکرگزار #خداوندم که مرا لایق #دفاع_از_حرم دانست🙏🙏
✅با سلام و درود به #روح امام #خمینی(ره) و آرزوی #صحت و #سلامتی برای ادامه دهنده راه ایشان امام خامنهای. امروز که شما این نامه را مطالعه میکنید شاید دیگر در بین شما عزیزان نباشم و انشالله خداوند #توفیق #نبرد با دشمنان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و شهادت در راه ایشان نصیب اینجانب کرده باشد.
⭕️در ابتدا از پدر و مادر عزیزم به خاطر تمامی #سختیها و زحماتی که برای بزرگ کردن اینجانب کشیدهاند #تشکر میکنم. از شما عذرخواهی میکنم که نتوانستم حتی گوشهای از زحمات شما را در این دنیا جبران کنم و امیدوارم در آن دنیا به لطف #حضرت_زهرا(س) دستگیر شما باشم.
✳️✳️✳️ پدر و مادرم، حرفی که با شما دارم این است که در نبود من صبور باشید و خدایی نکرده حرف یا عملی انجام ندهید که باعث #رنجش دل امام زمان و #رهبر عزیزتر از جانم و خوشحالی دشمنان #اسلام شود و بدانید که فرزند شما در مقابل عزیزان امام حسین(ع) هیچ ارزشی ندارد و اگر خواستید برای نبود فرزندتان اشک بریزید برای #مظلومیت امام حسین(ع) و فرزندانش گریه کنید.
⬅️همیشه راضی باشید به رضای خداوند و شکرگذار خداوند باشید که فرزندتان در راه #امام_حسین(ع) قربانی شد. و بدانید که من با اراده خودم این راه را انتخاب کردم و همیشه #شکرگزار خداوند هستم که مرا لایق این راه دانست. توصیهای که به خواهران و برادرانم دارم داشتن غیرت علوی و رعایت حجاب زهرایی و نگه داشتن احترام به پدر و مادرم در همهی شرایط است.➡️
↩️صحبتی که با عزیزان دارم ادامه راه شهیدان و گوش به فرمان بودن در برابر #دستورات مقام #معظم رهبری حضرت امام #خامنهای است و همیشه به یاد داشته باشید که در #محضر #خداوند و امام #زمان(عج) هستید.↪️
↔️از شما عزیزان میخواهم همواره #احترام به پدر و مادر و تلاش برای بالا بردن سطح علمی و #رعایت #ادب و #اخلاق و ورزش کردن برای دفاع از اسلام را فراموش نکنید و بدانید روزی نوبت شما هم خواهد رسید و باید برای آن روز خود را آماده کنید تا بتوانید برای #دفاع از اسلام و شادی دل حضرت زهرا(س) از همه چیزتان بگذرید و هیات را حفظ کنید و مراسمات به یاد ما هم باشید و #روضه حضرت زهرا(س) را به یاد ما باهم بخوانید.↔️
امیدوارم عملکردم در مقابل #دشمنان اسلام باعث شادی دل آقا امام #زمان(عج) و نایب بر حق ایشان حضرت امام خامنهای گردیده باشد؛ انشاءالله.
Shahid Seyed Mostafa Mousavi
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_سی_و_ششم
💠 مصطفی در حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) بود و صدای تیراندازی از تمام شهر شنیده میشد.
ابوالفضل مرتب تماس میگرفت هر چه سریعتر از #داریا خارج شویم، اما خیابانهای داریا همه میدان جنگ شده و مردم به #حرم حضرت سکینه (علیهاالسلام) پناه میبردند.
💠 مسیر خانه تا حرم طولانی بود و مصطفی میترسید تا برسد دیر شده باشد که سیدحسن را دنبال ما فرستاد. صورت خندان و مهربان این جوان #شیعه، از وحشت هجوم #تکفیریها به شهر، دیگر نمیخندید و التماسمان میکرد زودتر آماده حرکت شویم.
خیابانهای داریا را به سرعت میپیمود و هر لحظه باید به مصطفی حساب پس میداد چقدر تا حرم مانده و تماس آخر را نیمه رها کرد که در پیچ خیابان، سه نفر مسلّح راهمان را بستند.
💠 تمام تنم از ترس سِر شده بود، مادر مصطفی دستم را محکم گرفته و به خدا التماس میکرد این #امانت را حفظ کند.
سیدحسن به سرعت دنده عقب گرفت و آنها نمیخواستند این طعمه به همین راحتی از دستشان برود که هر چهار چرخ را به #گلوله بستند. ماشین به ضرب کف آسفالت خیابان خورد و قلب من از جا کنده شد که دیگر پای فرارمان بسته شده بود.
💠 چشمم به مردان مسلّحی که به سمتمان میآمدند، مانده و فقط ناله مادر مصطفی را میشنیدم که خدا را صدا میزد و سیدحسن وحشتزده سفارش میکرد :«خواهرم! فقط صحبت نکنید، از لهجهتون میفهمن #سوری نیستید!»
و دیگر فرصت نشد وصیتش را تمام کند که یکی با اسلحه به شیشه سمت سیدحسن کوبید و دیگری وحشیانه در را باز کرد. نگاه مهربانش از آینه التماسم میکرد حرفی نزنم و آنها طوری پیراهنش را کشیدند که تا روی شانه پاره شده و با صورت زمین خورد.
💠 دیگر او را نمیدیدم و فقط لگد وحشیانه #تکفیریها را میدیدم که به پیکرش میکوبیدند و او حتی به اندازه یک نفس، ناله نمیزد.
من در آغوش مادر مصطفی نفسم بند آمده و رحمی به دل این حیوانات نبود که با عربده درِ عقب را باز کردند، بازویش را با تمام قدرت کشیدند و نمیدیدند زانوانش حریف سرعت آنها نمیشود که روی زمین بدن سنگینش را میکشیدند و او از درد و #وحشت ضجه میزد.
💠 کار دلم از وحشت گذشته بود که #مرگم را به چشم میدیدم و حس میکردم قلبم از شدت تپش در حال متلاشی شدن است.
وحشتزده خودم را به سمت دیگر ماشین میکشیدم و باورم نمیشد اسیر این #تروریستها شده باشم که تمام تنم به رعشه افتاده و فقط #خدا را صدا میزدم بلکه #معجزهای شود که هیولای تکفیری در قاب در پیدا شد و چشمانش به صورتم چسبید.
💠 اسلحه را به سمتم گرفته و نعره میزد تا پیاده شوم و من مثل جنازهای به صندلی چسبیده بودم که دستش را به سمتم بلند کرد.
با پنجههای درشتش سرشانه مانتو و شالم را با هم گرفت و با قدرت بدنم را از ماشین بیرون کشید که دیدم سیدحسن زیر لگد این وحشیها روی زمین نفسنفس میزند و با همان نفس بریده چشمش دنبال من بود.
💠 خودش هم #شیعه بود و میدانست سوری بودنش شیعه بودنش را پنهان میکند و نگاهش برای من میلرزید مبادا زبانم سرم را به باد دهد.
مادر مصطفی گوشه خیابان افتاده و فقط ناله #یاالله جانسوزش بلند بود و به هر زبانی التماسشان میکرد دست سر از ما بردارند.
💠 یکیشان به صورتم خیره مانده بود و نمیدانستم در این رنگ پریده و چشمان وحشتزده چه میبیند که دیگری را صدا زد. عکسی را روی موبایل نشانش داد و انگار شک کرده بود که سرم فریاد کشید :«اهل کجایی؟»
لب و دندانم از ترس به هم میخورد و سیدحسن فهمیده بود چه خبر شده که از همان روی خاک صدای ضعیفش را بلند کرد :«خاله و دختر خالهام هستن. لاله، نمیتونه حرف بزنه!»
💠 چشمانم تا صورتش دوید و او همچنان میگفت :«داشتم میبردمشون دکتر، خالهام مریضه.» و نمیدانم چه عکسی در موبایلش میدید که دوباره مثل سگ بو کشید :«#ایرانی هستی؟»
یکی با اسلحه بالای سر سیدحسن مراقبش بود و دو نفر، تن و بدن لرزانم را به صلّابه کشیده بودند و من حقیقتاً از ترس لال شده بودم که با ضربان نفسهایم به گریه افتادم.
💠 مادر مصطفی خودش را روی زمین به سمت پایشان کشید و مادرانه التماس کرد :«دخترم لاله! اگه بترسه، تشنج میکنه! بهش رحم کنید!» و رحم از #روح پلیدشان فرار کرده بود که به سرعت برگشت و با همان ضرب به سرش لگدی کوبید که از پشت به زمین خورد.
بهنظرم استخوان سینه سیدحسن شکسته بود که به سختی نفس میکشید و با همان نفس شکسته برایم سنگ تمام گذاشت :«بذارید خاله و دخترخالهام برن خونه، من میمونم!» که #اسلحه را روی پیشانیاش فشار داد و وحشیانه نعره زد :«این دختر ایرانیه؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مقام معظم رهبری
ادمین تبادلات.ایتا
@mousavi515
کانال
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس نوشته ها
@shahidaghseyedmostaf
💥🌷💥🌷💥🌷💥🌷💥
🌷
⭕️مقصود از قلب در قرآن چیست؟
🔹 #قلب در قرآن به معانى گوناگونى آمده است، از جمله: ۱) به معنى #عقل و #درک، چنان که در آیه ۳۷ سوره «ق» مى خوانیم: «إِنَّ فی ذلِکَ لَذِکْرى لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْب؛ در این مطالب، تذکر و یادآورى است براى آنان که #نیروى_عقل و #درک داشته باشند». ۲) به معنى #روح و #جان، چنان که در سوره «احزاب» آیه ۱۰ آمده است: «وَ إِذْ زاغَتِ الأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ؛ هنگامى که چشم ها از وحشت فرو مانده و #جانها به لب رسیده بود». ۳) به معنى #مرکز_عواطف، آیه ۱۲ سوره «انفال» شاهد این معنى است: «سَأُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْب؛ به زودى در #دل کافران ترس ایجاد مى کنم». و در جاى دیگر در سوره «آل عمران» آیه ۱۵۹ مى خوانیم: «فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک؛ ... اگر سنگدل بودى از اطرافت پراکنده مى شدند».
🔹توضیح این که، در وجود انسان دو مرکز نیرومند به چشم مى خورد: ۱) #مرکز_ادراکات، که همان «مغز و دستگاه اعصاب» است و لذا هنگامى که #مطلب_فکرى براى ما پیش مى آید، احساس مى کنیم با مغز خویش آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار مى دهیم (اگر چه مغز و سلسله اعصاب در واقع وسیله و ابزارى براى روح هستند). ۲) #مرکز_عواطف، که عبارت است از همان #قلبِ_صنوبرى که در بخش چپ سینه قرار دارد و #مسائل_عاطفى در مرحله اول، روى همین مرکز اثر مى گذارد، اولین جرقه از قلب شروع مى شود. ما هنگامى که با مصیبتى روبرو مى شویم بالوجدان فشار آن را روى همین قلب صنوبرى احساس مى کنیم، و همچنان وقتى که به مطلب سرورانگیزى بر مى خوریم، فرح و انبساط را در همین مرکز احساس مى کنیم (دقت کنید).
🔹درست است که مرکز اصلى «ادراکات» و «عواطف» همگى روح و روان آدمى است، ولى تظاهرات و عکس العمل هاى جسمى آنها متفاوت است. عکس العمل درک و فهم، نخستین بار در دستگاه مغز آشکار مى شود، ولى عکس العمل مسائل عاطفى از قبیل محبت، عداوت، ترس، آرامش، شادى و غم در قلب انسان ظاهر مى گردد، به طورى که به هنگام ایجاد این امور به روشنى اثر آنها را در قلب خود احساس مى کنیم. نتیجه اینکه: اگر در قرآن مسائل عاطفى، به قلب (همین عضو مخصوص) و مسائل عقلى، به قلب (به معنى عقل یا مغز) نسبت داده شده، دلیل آن همان است که گفته شد، و سخنى به گزاف نرفته است. از همه اینها گذشته، قلب به معنى عضو مخصوص نقش مهمى در حیات و بقاى انسان دارد، بطورى که یک لحظه توقف آن با نابودى همراه است. بنابراین چه مانعى دارد که فعالیت هاى فکرى و عاطفى به آن نسبت داده شود.
پی نوشت:
📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چاپ ۵۵، ج ۱، ص ۱۲۱
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#قلب #دل #عقل #درک #ادراک #روح #جان
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
بسم الله الرحمن الرحیم
📋 منظور خداوند متعال از دمیدن روحش در کالبد گلی انسان؛
این آیه شریفه از آیات متشابه قرآن مجید است. ممکن است فردی با توجه به ظاهر آیه شریفه بیندیشد که خداوند تبارک و تعالی از روح خودش (یعنی قسمتی از وجودش) به گل انسان در هنگام آفرینش دمیده است.
در حالیکه این تصور کاملا غلط است. خداوند مانند مخلوقاتش نیست که روح و جسم داشته باشد. اصولا خداوند تجزیه پذیر نیست! این اعتقاد با بی نیازی مطلق خدا و توحید منافات دارد.
اضافه شدن "روح" به "خدا" در اصطلاح اضافه تشریفی است. یعنی یک روح گرانقدر و با ارزش که این قدر شرافت دارد که خداوند متعال آنرا به خود نسبت می دهد. همان طور که خانه کعبه را بیت الله می گویند. حال آنکه خداوند نیازی به خانه و کلا جایی برای استراحت ندارد!
پس استفاده از این عبارت برای بیان عظمت روحی است که خداوند برای انسان خلق کرده است.
🔷 آیه روز
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ (ص / آیه ۷۲)
🔶 ترجمه
{خطاب الهی به فرشتگان:} هنگاميكه آن را نظام بخشيدم و از روح خودم در آن دميدم برای او سجده كنيد.
#توحید، #آفرینش، #روح، #آدم، #فرشتگان
🌼 #_هر_روز_یک_آیه 🌼