eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
332 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
13.8هزار ویدیو
195 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدافع_حرم زمینی شدن: #۱۳۷۰.۱.۹ آسمانی شدن: #۱۳۹۴.۸.۹ مزار:گلزار شهدای اراک
✍🏻بخونید شکرگزار که مرا لایق دانست🙏🙏 ✅با سلام و درود به امام (ره) و آرزوی و برای ادامه دهنده راه ایشان امام خامنهای. امروز که شما این نامه را مطالعه میکنید شاید دیگر در بین شما عزیزان نباشم و انشالله خداوند با دشمنان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و شهادت در راه ایشان نصیب اینجانب کرده باشد. ⭕️در ابتدا از پدر و مادر عزیزم به خاطر تمامی و زحماتی که برای بزرگ کردن اینجانب کشیدهاند میکنم. از شما عذرخواهی میکنم که نتوانستم حتی گوشهای از زحمات شما را در این دنیا جبران کنم و امیدوارم در آن دنیا به لطف (س) دستگیر شما باشم. ✳️✳️✳️ پدر و مادرم، حرفی که با شما دارم این است که در نبود من صبور باشید و خدایی نکرده حرف یا عملی انجام ندهید که باعث دل امام زمان و عزیزتر از جانم و خوشحالی دشمنان شود و بدانید که فرزند شما در مقابل عزیزان امام حسین(ع) هیچ ارزشی ندارد و اگر خواستید برای نبود فرزندتان اشک بریزید برای امام حسین(ع) و فرزندانش گریه کنید. ⬅️همیشه راضی باشید به رضای خداوند و شکرگذار خداوند باشید که فرزندتان در راه (ع) قربانی شد. و بدانید که من با اراده خودم این راه را انتخاب کردم و همیشه خداوند هستم که مرا لایق این راه دانست. توصیهای که به خواهران و برادرانم دارم داشتن غیرت علوی و رعایت حجاب زهرایی و نگه داشتن احترام به پدر و مادرم در همهی  شرایط است.➡️ ↩️صحبتی که با عزیزان دارم ادامه راه شهیدان و گوش به فرمان بودن در برابر مقام رهبری حضرت امام است و همیشه به یاد داشته باشید که در و امام (عج) هستید.↪️ ↔️از شما عزیزان میخواهم همواره به پدر و مادر و تلاش برای بالا بردن سطح علمی و و و ورزش کردن برای دفاع از اسلام را فراموش نکنید و بدانید روزی نوبت شما هم خواهد رسید و باید برای آن روز خود را آماده کنید تا بتوانید برای از اسلام و شادی دل حضرت زهرا(س) از همه چیزتان بگذرید و هیات را حفظ کنید و مراسمات به یاد ما هم باشید و حضرت زهرا(س) را به یاد ما باهم بخوانید.↔️ امیدوارم عملکردم در مقابل اسلام باعث شادی دل آقا امام (عج) و نایب بر حق ایشان حضرت امام خامنهای گردیده باشد؛ انشاءالله. Shahid Seyed Mostafa Mousavi امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
Shahid Seyed Mostafa Mousavi امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبری کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
♦️سردار سلیمانی در کرمان: ستمگران عالم بدانند که عاقبتی جز نابودی ندارند/ همه ظالمان در ظلم هم شریک هستند مانند داعش و کسانی که داعش را ایجاد کردند Shahid Seyed Mostafa Mousavi
🔺 شهیدی که دوست داشت پشت سر آقای خامنهای نماز بخواند امّا ایشان بر پیکرش نماز خواندند. https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
گمشده هور 14 ..... سردار حاج علی هاشمی ..... کم کم سران و شیوخ به ما اعتماد کردند. احساس می کردند عزت از دست رفته شان به آنان بازگشته است. آنقدر به هم نزدیک شده بودیم که بعدها خودشان در شناسایی ها و کارهای اطلاعاتی به کمک ما می آمدند. شیخ عیسی، امام جمعه سوسنگرد هم بود. با هم جلسه می گذاشتیم و مردم مشکلاتشان را مطرح می کردند. ما هم در حد توانمان می کوشیدیم تا کمکشان کنیم. مردم باور کرده بودند که ما رفتاری انسانی، برابر و مشفقانه با آنان داریم و همین امر سبب جذب صدها نفر به سپاه سوسنگرد شد. در دلم از اینکه نگاهشان تغییر کرده است و ما را در مقابل خودشان نمی بینند، خدا را شکر می کردم. تا جایی که از دستمان بر می آمد دریغ نمی کردیم. اما باز گاهی مسائلی پیش می آمد. یک روز که با سیدصباح از منطقه بر می گشتیم، داشتم دم سپاه از ماشین پیاده میشدم که 3، 4 نفر از بچه های بومی منطقه که جزو بسیج بودند، با گریه جلو آمدند. کنار ماشین ایستاده بودم. گفتم: «بفرمایید، چیزی شده؟» یکی از آنها با چهره ای درهم و ناراحت گفت: «آقای هاشمی ما بک مشکلی داریم و یک گله»، - بفرمایید. - آیا سزاواره که ما در جبهه بجنگیم اون وقت زن و بچه هامون رو در سوسنگرد بازداشت کنند. - موضوع چیه؟ یعنی چی؟ - ما زندگی مان در بستان بوده و الآن از بین رفته. آمده ایم نزدیک پل سابله چادر زده ایم و خانواده هایمان در آن چادرها زندگی میکنند. ما هم گاه گاهی به آنها سر می زنیم. الآن که آمده ایم دیدیم آنها را بازداشت کرده اند. ظاهرا به خاطر سیم برق هایی بوده که ما از تیر چراغ برق برای چادرها کشیده بودیم. این را که شنیدم، عرق شرم بر پیشانی ام نشست، گفتم: «من جدأ شرمنده شما هستم» سيد صباح را فرستادم دنبال رئیس دادگاه تا هر كجا هست پیدایش کند و بیاورد. سید گفت: «برم دنبالش بگردم؟» - بله، برو دنبالش بگرد. خونه باشه، محل کار... هر کجا که باشه ایشون رو بردار بیار سپاه که ببینم موضوع چیه؟ ساعت 5 بعدازظهر بود و دادگاه تعطیل شده بود. نگهبان، در جواب سيد صباح گفته بود که همین الآن رئیس با خانواده به سمت بازار سوسنگرد رفته اند. او هم به بازار رفته بود و رئیس دادگاه را در یک مغازه در حال بستنی خریدن پیدا کرده بود و گفته بود: «على هاشمی فرماندهی سپاه سوسنگرد گفته اند هرچه سریعتر باید بیایید سپاه تا مشکلی که پیش آمده . حل شود». رئیس دادگاه هم گفته بود: «شما بروید من خانواده را به منزل می رسانم و می آیم. من در اتاق سپاه منتظر نشسته بودم تا رئیس دادگاه بیاید. خیلی هم عصبانی بودم.... ادامه دارد.
گمشده هور 15 .... سردار حاج علی هاشمی .... من در اتاق سپاه منتظر نشسته بودم تا رئیس دادگاه بیاید. خیلی هم عصبانی بودم.... تا رئيس داخل آمد، گفتم: «چرا زن و بچه این بسیجی ها رو بازداشت کردی؟» حالتی به خودش گرفت که انگار اصلا روحش هم خبر ندارد و گفت: «من نمی دانم موضوع چیست؟» سعی کردم بر خودم مسلط باشم، گفتم: موضوع اینه که اینها یک سیم برق به خاطر روشنایی چادرشون از تیر برقی گرفتند شما هم دستور دادید خانواده ها بازداشت شند، شما نباید موقعیت رو بسنجيد؟ اینها خودشان در جبهه هستند. زندگی شان از بین رفته، وظيفه ماست چون بسیجی هستند و در حال جنگ، جا و مکانی برایشان تهیه کنیم. حالا که اینها حجب و حیا داشتند و دنبال این کار نیامدند و رفتند در بیابان چادر زدند، سزاواره که حرمت اینها شکسته بشه و خانوادشان بازداشت شند؟» نگاهش را بالا انداخت و با بی تفاوتی گفت: «جرم، جرمه». تا این را گفت از کوره در رفتم. اصلا فکر نمی کرد ما در موقعیت جنگی هستیم. جلو رفتم و یک سیلی توی گوشش خواباندم و گفتم: «تو نباید درست تشخیص بدهی؟ عقل نداری؟ همین الآن به کلانتری زنگ میزنی و اینها را آزاد می کنی و گرنه تصمیم انقلابی میگیرم». رئیس دیگر چیزی نگفت و بیرون رفت. بعد از چند ساعت خبر دادند که زن و بچه ها از زندان آزاد شدند. ادامه دارد
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ در لحظہ ے شهادت ترڪشے بہ پهلویش اصابت ڪرد. وقتے بہ زمین افتاد از ما خواست ڪہ او را بلند ڪنیم. وقتے روے پایش ایستاد رو بہ ڪربلا دستش را بہ سینہ نهاد و آخرین ڪلام را بر زبان جارے ڪرد السلام علیڪ یا ابا عبداللہ... بعد هم بہ همان حالت بہ دیدارارباب بے ڪفن خود رفت... 🌷
✨ اولین تصویر از پیکر مطهر شهید مدافع حرم علی سلطان مرادی در معراج شهدا پس از ۴سال #تهران
✅ شهید عبداللهی و شهید سلطانمرادی در درگیریهای کفر نساج در شمال غرب درعا شهید شدن [Forwarded from سروش]: https://sapp.ir/900404shahidmostafamousavi
‍ ✅ سیدابراهیم، همرزم شهید ✅ شهید عبداللهی و شهید سلطانمرادی در درگیریهای کفر نساج در شمال غرب درعا شهید شدن ✅اتفاقا بعد از شهادت شهید سلطانمرادی و شهید عبداللهی عملیات شکست نخورد و منجر به فتح تل قرین و هباریه شد. 🔰البته شهدای زیادی دادیم از جمله شهید توسلی و شهید فاتح و صابری و صاحبکرم و.... مراسم تشییع پیکر شهید بزرگوار در روز شنبه ساعت 16در محله شماره 2،خلیج فارس. [Forwarded from سروش]: https://sapp.ir/900404shahidmostafamousavi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برسد به دست پدرها و مادرها کلیپ بسیار زیبا و از مراسم آغاز زندگی مشترک زوج دانشجو در معراج شهدا این بار روی سخن ما باپدرها و مادرهایی است که از ترس فقر ، گرانی نگران آینده فرزندانشان هستند
🔴 واکنش جالب دختر #شهید شیرودی به هشتگ #فرزندت_کجاست شهدا رفتند تا مسئولین بی کفایت غارت کنند بخورند و ببرند و به امثال مادهن کجی کنند.. #تلگرام_رسانه_دمشق
خاڪ پاے آزادگـــان، سُرمہ چشمان وطـــــن سالـــــروز ورود ازادگـــــان مبارڪ باد.. #سید_ازادگان_شهید_ابوترابے
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ ✍از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند:در اردوگاه شما را شکنجہ‌تان می‌کنند یا نہ؟همه بہ آقا سید نگاه کردند ولے آقا سید چیزی نگفت مأمور صلیب سرخ گفت: آقا شما را شکنجہ می‌کنند یا نه؟ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید. آقا سید باز هم حرفے نزد. پس شما را شکنجہ نمی‌کنند؟آقا سید با اون محاسن بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمی گفت.نوشتند اینجا خبری از شکنجہ نیست.افسر عراقی کہ فرمانده اردوگاه بود، آقاے ابوترابی را برد تواتاق خودش گفت:تو بیشتر از همہ کتک خوردی، چرا بہ اینها چیزے نگفتی؟ آقای ابوترابی برگشت فرمود: ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند..دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمی‌برند. فرمانده اردوگاه کلاه نظامی کہ سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشت روی دو زانو جلو آقا سید و تو سر خودش می زد می گفت شما الحق هستید. روایت در مورد " سلام برآنهایی کہ از همه چیز گذشتند تامابه هرچہ میخواهیم برسیم سلام برآنهایی کہ قامت راست کردند تاقامت ماخم نشود..سلام برآنهایی ک بہ نفس افتادندتا ما از نفس نیافتیم،، 🍃 🌺🍃
🚨ماجرای جانباز خراسانی چیست؟! 🔻"قاسم رضایی"، جانباز اعصاب و روان اهل فریمان، بعلت شباهت به مهاجرین افغانستانی به آن کشور دیپورت میشود و زمستان گذشته در غربت به علت سرما و گرسنگی در یکی از روستا های افغانستان فوت میکند مصاحبه فارس با همسر مرحوم رضایی: 🔹چندی روز قبل خبری عجیب و تاسف بار در رسانه ها منتشر شد که طی آن یکی از جانبازان اعصاب و روان سال های دفاع مقدس در یکی از مناطق تهران گم شده و مدتی بعد در یکی از شهر های افغانستان فوت می‌کند. آنها یک سال قبل برای دیدار با یکی از بستگان به تهران آمدند. قاسم در یکی از پارکهای افسریه گم شده و دیگر از او خبری نمی‌شود. 🔹همسرش می‌گوید: حال قاسم از ابتدا کم کم بدتر می شد تا اینکه دیگر نمی دانست چه کار می کند. حتی یک بار می خواسته تمام خانواده را آتش بزند که برادرش مانع شده ولی خانه آتش می گیرد. در تهرات هم به او قرص داده بودند تا آرام باشد ولی در یک آن غافل شدن، قاسم گم می شود. 🔹همسر: پسر بزرگم هر هفته با چند تن از دوستانش به تهران می‌آمد تا شاید ردی از پدرش پیدا کند تا اینکه یک روز با ما تماس گرفتند و گفتند همسر شما چون شبیه افغانستانی‌ها بوده از اصفهان توسط ماموران رد مرز شده و از زابل او را به افغانستان فرستادند. مجددا به اداره مهاجرین در مشهد رفتم تا کارش را پیگیری کنم. آنجا مشخصات قاسم را دادم. آنها هم عکسی را نشانم دادند که قاسم نبود. خیلی گریه کردم و با التماس از کارمندان آنجا خواهش کردم که عکس شوهر من را هم بزنند شاید او هم پیدا شود. آن کارمند گفت سیستم ما سراسری است و اگر همسرت اینجا باشد پیدا می‌شود. وقتی مشخصات را زد 10 دقیقه بعد او را پیدا کردند و مشخص شد همسر من در افغانستان از شدت سرما و نداشتن جا، درحالیکه تنها پلاستیکی روی خود کشیده بود، بعد از 4 روز گرسنگی فوت کرده است. 🔹به دادسرای قم رفتم و شکایت کردم.گفتند:خانم با مامور دولت نمی‌توانید کاری کنید.او کارش را انجام داده و شوهرت هم هیچ مدرکی همراهش نبوده، گفتم هرکس با شوهرم صحبت می‌کرد متوجه می‌شد که او حالت عادی ندارد. آیا شما هرکس که مدرک دنبالش نباشد بدون هیچ حساب و کتاب به افغانستان میفرستید؟ 🔹دیروز از بنیاد شهید به خانه ما آمدند و قرار شد پیکر همسرم را برگردانند. مدارک ما را هم برای پیگیری گرفتند و البته گفتند که چرا رفتید با رسانه ها صحبت کردید؟ من هم گفتم در این یک سال همه جا رفتم و کسی جوابم را نداده است. الان هم به دنبال عذرخواهی نیسیتم، فقط می خواهیم که پیکر شوهرم را برگردانند. محل دفن او مشخص است اما نمی دانند در کدام قبر دفن شده است. 🔹حالا هم تنها خواسته‌ای که ما داریم این است که پیکر همسرم را به ما برگردانند. وقتی فکر می‌کنم او چطور از دنیا رفته آنقدر ناراحت می‌شوم که آرزو می‌کنم ای کاش خودم هم بمیرم. تصور اینکه او در آن روزها چه کشیده، برایم غیرقابل تصور است.