🍃سخنان حاج قاسم در باب عنایات غیبی در جنگ ۳۳ روزه
من میخواستم به این نکته برگردم که در آن کوران حوادث که خیلی سخت بود، یکی از برادرهای حزبالله که اهل تدین و تشرع بود و در جنوب مسئول بود، در حالتی که به تعبیر خودش حالت خواب نبوده گفت
🍃 «دیدم یک بانویی آمد و یک یا دو بانوی دیگر هم در کنارش بودند. من در عالم خواب حس کردم حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) است. رفتم به سمت پاهای مبارکشان؛ به ایشان گفتم که ببینید وضع ما را، ببینید ما چه وضعی داریم. حضرت فرمودند که «درست میشود». گفتم نه. من مُصر بودم به پای ایشان بیفتم و اصرار داشتم از ایشان چیزی بگیرم. بعد از اصرار کردن، ایشان فرمودند «درست میشود» و یک دستمال از داخل روپوشی که داشتند بیرون آوردند و تکان دادند و فرمودند «تمام شد». یک لحظه بعد یک هلیکوپتر اسرائیلی با موشک زده شد و بعد از این، زدن تانکها شروع شد.» و زدن تانکها همان نقطهی شکست رژیم در جنگ بود. از اینجا بود که معادلهی جدید آمد و اولین موشکهای کُرنت در این جنگ رونمایی شد و برای اولین بار تانکهای مرکاوای اسرائیلی که تا حالا به این شکل زده نشده بودند، منهدم شدند و نزدیک به هفت تانک در یک روز زده شد.🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹دیشب ساعت ۲ نصف شب تو خیابونهای خلوت نجف دنبال ماشین میگشتم که برم کربلا، یه ماشین با چهارتا جوون عراقی با صدای موسیقی بلند و مشغول حرکات موزون گفتند بیا بالا حاجی.
نشستم
گفت: موزیک ماکو مشکل؟
گفتم لا مشکل.
+ موزیک ایرانی؟
_ ماکو مشکل
صدا رو زیاد کرد و... 😕😕😕
● حالا آهنگو کوش کنید👆😉
#سلام_فرمانده
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیر
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اجرای سرود "سلام فرمانده" در روسیه
🔸 سرود "سلام فرمانده" با حضور جمعی از کودکان و نوجوانان ساکن مسکو، پایتخت روسیه در پارک پیروزی، محل موزه جنگ روسیه اجرا شد.
#سلام_فرمانده
🍃مدیر دنیا حجه بن الحسن علیه السلام هستند
آقا نجفى قوچانى، عالم برجسته و وارسته عصر مشروطه ضمن اشاره به شروع جنگ جهانى اول و پخش خبر آن در نجف می نویسد:
«رفتم به بیرونى مرحوم آخوند خراسانى که صنادید قوم در آنجا همیشه جمع بودند.
🍃 شنیدم که پسر کوچک مرحوم آخوند نقل می کند که وقتى در تهران بودیم، سید مقدسى که در همسایگى ما بود، شبى خواب دیده بود که پیغمبر و حضرت رضا و حضرت حجت وارد شده بودند به منزل سید و سید احتراماً به پا ایستاده بود و پیغمبر نشسته بود و آن دو امام نیز در خدمت پیغمبر به پا ایستاده بودند. بعد حضرت رضا به پیغمبر شکایت از روس نموده بود که شیعیان ما از دست این خرس شمال در فشار و نکال هستند، تدبیرى بفرمایید.
🍃پیغمبر فرموده بود، چون امروزه مدیر دنیا حجت بن الحسن است عرض شکایت به او بنمایید، حضرت رضا همان شکایت از روس را به حضرت حجت نمود.
🍃حضرت حجت گفت: تا ۲۰ ماه به من مهلت بده تا آنکه تدبیر این کار تمام شود و بعد از آن روس مضمحل گردد و حالا که این جنگ شروع شده سه ماه مانده که ۲۰ ماه تمام شود و من یقین دارم که روس تا سه ماه دیگر مضمحل خواهد شد... و با این فشنگ صِربى، آتش براى روس برافروخته توسط حاج ویلهلم ، امپراتور مقتدر آلمان در جنگ جهانى اول را قوت و نصرت بدهد.
🍃اى به قربان حضرت حجت که تدبیرى نمود. الان از هر طرف که شود کشته شود اسلام است و الا ما آخوندها چه از دستمان می آید با روس منحوس ؟».
چرا حاج قاسم اولین مصاحبه مطبوعاتی را در مورد جنگ ۳۳ روزه انجام داد ؟
قدرت حزب الله و انسجام نظامی نیروها در جنگ ۳۳ روزه آنقدر مهم و اثر گزار بود که تمامی معادلات دشمن را بهم زد و نابودی زودهنگام اسرائیل و محو اسرائیل از صفحه ی روزگار و پوشالی بودن این سست ترین خانه ی عنکبوت را در نبرد آخر تضمین می کند.
فان حزبالله هم الغالبون
و با چنین قدرتی بود که خداوند متعال به شیعیان علی ابن ابی طالب داد تا دشمن صهیونسیتی (یهود) که در طول تاریخ ضد بشریت بودند وباشیطان بودند اینگونه به زانو بیافتند و حزبالله همیشه پیروز هست
✍قدم هایی برای خودسازی یاران امام زمان (عج)
⇦قدم اول: نماز اول وقت
⇦قدم دوم:احترام به پدرومادر
⇦قدم سوم:قرائت دعای عهد
⇦قدم چهارم: صبر در تمام امور
⇦قدم پنجم:وفای به عهدباامام زمان(عج)
⇦قدم ششم:قرائت روزانه قرآن
⇦قدم هفتم:جلوگیری ازپرخوری وپرخوابی
⇦قدم هشتم: پرداخت روزانه صدقه
⇦قدم نهم:غیبت نکردن
⇦قدم دهم:فرو بردن خشم
⇦قدم یازدهم:ترک حسادت
⇦قدم دوازدهم:ترک دروغ
⇦قدم سیزدهم:کنترل چشم
⇦قدم چهاردهم:دائم الوضو
🖋جبهه ی فرهنگی انصار المهدی
⚡شیطان با تمام قوا و برنامه های منسجم و دقیق حجاب زنان و دختران کشور امام زمان علیه السلام را مورد هجمه ی همه جانبه و مستمر قرار داده ، به طوری که ویروس بی حجابی مانند ویروس واگیردار با قدرت انتقال بالا روسری ها را از سر بر می دارد.
⚡خواهران و برادران اگر در خیمه ی مهدی فاطمه سلام الله علیه به حسین زمانت می خواهی یاری برسانی و از رسیدن این سیلی ها به صورت و سینه مولایت دفاع کنی .کمر همت ببند و دو واجب الهی را با زبان و قلم و قدمت احیاء کن و با امر به معروف و نهی از منکر خود را به یاری حضرتش برسان و در این راه این آیات را شبانه روز با خود تکرار کن
رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي گفت پروردگارا سينه ام را گشاده گردان وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي و كارم را براى من آسان ساز وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي و از زبانم گره بگشاى يَفْقَهُوا قَوْلِي سخنم را بفهمند
⚡مهدی جان ای پدر مهربان ما قلبهامان اندوهگین از بی مهری های امت پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم است .چه بسا برای جدت اباعبدالله سیاه می پوشند و هم اکنون در جبهه ی شیطان مقابل تو و در به تاخیر انداختن ظهورت گام بر می دارند.ما ضعیفیم اما به دامان تو پناهنده ایم به مادرت فاطمه سلام الله علیها و به ان چادر خاکی اش قسم دست بر سرمان بکش و ما را به سربازی ات بپذیر و زبانمان را به امر به معروف و نهی از منکر بگشا بگونه ای که از سرزنش کنندگان نهراسیم و امر خدا را زنده کنیم.
زیاده خواهی و تهدید گروسی برای تقلیل واکنش ایران
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی:
🔹درصورتی که ایران همکاری خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را محدود کند، قطعا باعث "بدتر شدن" شرایط میشود.
🔸به طور راسخ هرگونه اقدام خشونتآمیز علیه تاسیسات هستهای در ایران و توسط هرکسی را محکوم میکنم.
🇮🇷 @voifarsi | صدای ایران
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_هشتم
💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا کاسه دلم ترک بردارد و از رفتن حلیه #وحشت کنم.
در هیاهوی بیمارانی که عازم رفتن شده بودند حلیه کنارم رسید، صورت پژمردهاش به #شوق زنده ماندن یوسف گل انداخته و من میترسیدم این سفرِ آخرشان باشد که زبانم بند آمد و او مشتاق رفتن بود که یوسف را از آغوش لختم گرفت و با صدایی که از این #معجزه به لرزه افتاده بود، زمزمه کرد :«نرجس #دعا کن بچهام از دستم نره!»
💠 به چشمان زیبایش نگاه میکردم، دلم میخواست مانعش شوم، اما زبانم نمیچرخید و او بیخبر از خطری که #تهدیدشان میکرد، پس از روزها به رویم لبخندی زد و نجوا کرد :«عباس به من یه باطری داده بود! گفته بود هر وقت لازم شد این باطری رو بندازم تو گوشی و بهش زنگ بزنم.»
و بغض طوری گلویش را گرفت که صدایش میان گریه گم شد :«اما آخر عباس رفت و نتونستم باهاش حرف بزنم!»
💠 رزمندهای با عجله بیماران را به داخل هلیکوپتر میفرستاد، نگاه من حیران رفتن و ماندن حلیه بود و او میخواست #حسرت آنچه از دستش رفته به من هدیه کند که یوسف را محکمتر در آغوش گرفت، میان جمعیت خودش را به سمت هلیکوپتر کشید و رو به من خبر داد :«باطری رو گذاشتم تو کمد!»
قلب نگاهم از رفتنشان میتپید و میدانستم ماندنشان هم یوسف را میکُشد که زبانم بند دلم شد و او در برابر چشمانم رفت.
💠 هلیکوپتر از زمین جدا شد و ما عزیزانمان را بر فراز جهنم #داعش به این هلیکوپتر سپرده و میترسیدیم شاهد سقوط و سوختن پارههای تنمان باشیم که یکی از فرماندهان شهر رو به همه صدا رساند :«به خدا #توکل کنید! عملیات آزادی #آمرلی شروع شده! چندتا از روستاهای اطراف آزاد شده! به مدد #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آزادی آمرلی نزدیکه!»
شاید هم میخواست با این خبر نه فقط دل ما که سرمان را گرم کند تا چشمانمان کمتر دنبال هلیکوپتر بدود.
💠 من فقط زیر لب #صاحبالزمان (علیهالسلام) را صدا میزدم که گلولهای به سمت آسمان شلیک نشود تا لحظهای که هلیکوپتر در افق نگاهم گم شد و ناگزیر یادگاریهای برادرم را به #خدا سپردم.
دلتنگی، گرسنگی، گرما و بیماری جانم را گرفته بود، قدمهایم را به سمت خانه میکشیدم و هنوز دلم پیش حلیه و یوسف بود که قدمی میرفتم و باز سرم را میچرخاندم مبادا #انفجار و سقوطی رخ داده باشد.
💠 در خلوت مسیر خانه، حرفهای فرمانده در سرم میچرخید و به زخم دلم نمک میپاشید که رسیدن نیروهای مردمی و شکست #محاصره در حالیکه از حیدرم بیخبر بودم، عین حسرت بود.
به خانه که رسیدم دوباره جای خالی عباس و عمو، در و دیوار دلم را در هم کوبید و دست خودم نبود که باز پلکم شکست و اشکم جاری شد.
💠 نمیدانستم وقتی خط حیدر خاموش و خودش #اسیر عدنان یا #شهید است، با هدیه حلیه چه کنم و با این حال بیاختیار به سمت کمد رفتم.
در کمد را که باز کردم، لباس عروسم خودی نشان داد و دیگر دامادی در میان نبود که همین لباس #عروس آتشم زد. از گرما و تب خیس عرق شده بودم و همانجا پای کمد نشستم.
💠 حلیه باطری را کنار موبایلم کف کمد گذاشته بود و گرفتن شماره حیدر و تجربه حس #انتظاری که روزی بهاریترین حال دلم بود، به کام خیالم شیرین آمد که دستم بیاختیار به سمت باطری رفت.
در تمام لحظاتی که موبایل را روشن میکردم، دستانم از تصور صدای حیدر میلرزید و چشمانم بیاراده میبارید.
💠 انگشتم روی اسمش ثابت مانده و همه وجودم دست #دعا شده بود تا معجزهای شود و اینهمه خوشخیالی تا مغز استخوانم را میسوزاند.
کلید تماس زیر انگشتم بود، دلم دست به دامن #امام_مجتبی (علیهالسلام) شد و با رؤیایی دست نیافتنی تماس گرفتم. چند لحظه سکوت و بوق آزادی که قلبم را از جا کَند!
💠 تمام تنم به لرزه افتاده بود، گوشی را با انگشتانم محکم گرفته بودم تا لحظه اجابت این معجزه را از دست ندهم و با #رؤیای شنیدن صدای حیدر نفسهایم میتپید.
فقط بوق آزاد میخورد، جان من دیگر به لبم آمده بود و خبری از صدای حیدرم نبود. پرنده احساسم در آسمان #امید پر کشید و تماس بیهیچ پاسخی تمام شد که دوباره دلم در قفس دلتنگی به زمین کوبیده شد.
💠 پی در پی شماره میگرفتم، با هر بوق آزاد، میمُردم و زنده میشدم و باورم نمیشد شرّ عدنان از سر حیدر کم شده و #عشقم رها شده باشد.
دست و پا زدن در برزخ امید و ناامیدی بلایی سر دلم آورده بود که دیگر کارم از گریه گذشته و به درگاه #خدا زار میزدم تا دوباره صدای حیدر را بشنوم. بیش از چهل روز بود حرارت احساس حیدر را حس نکرده بودم که دیگر دلم یخ زده و انگشتم روی گوشی میلرزید...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
کانالهای ایتا
http://eitaa.com/shahidmostafamousavi
@shahidmostafamousavi
کانال استیگر.عکس.شهدا
@shahidaghseyedmostafamousavi
گروه
https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
امروزفضی
لت زنده نگهداشتن یادشهداکمترازشهادت نیست
مقام معظم رهبری