eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
335 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
13.7هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🖋جبهه ی فرهنگی انصار المهدی ⚡شیطان با تمام قوا و برنامه های منسجم و دقیق حجاب زنان و دختران کشور امام زمان علیه السلام را مورد هجمه ی همه جانبه و مستمر قرار داده ، به طوری که ویروس بی حجابی مانند ویروس واگیردار با قدرت انتقال بالا روسری ها را از سر بر می دارد. ⚡خواهران و برادران اگر در خیمه ی مهدی فاطمه سلام الله علیه به حسین زمانت می خواهی یاری برسانی و از رسیدن این سیلی ها به صورت و سینه مولایت دفاع کنی .کمر همت ببند و دو واجب الهی را با زبان و قلم و قدمت احیاء کن و با امر به معروف و نهی از منکر خود را به یاری حضرتش برسان و در این راه این آیات را شبانه روز با خود تکرار کن رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي گفت پروردگارا سينه‏ ام را گشاده گردان وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي و كارم را براى من آسان ساز وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي و از زبانم گره بگشاى يَفْقَهُوا قَوْلِي سخنم را بفهمند ⚡مهدی جان ای پدر مهربان ما قلبهامان اندوهگین از بی مهری های امت پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم است .چه بسا برای جدت اباعبدالله سیاه می پوشند و هم اکنون در جبهه ی شیطان مقابل تو و در به تاخیر انداختن ظهورت گام بر می دارند.ما ضعیفیم اما به دامان تو پناهنده ایم به مادرت فاطمه سلام الله علیها و به ان چادر خاکی اش قسم دست بر سرمان بکش و ما را به سربازی ات بپذیر و زبانمان را به امر به معروف و نهی از منکر بگشا بگونه ای که از سرزنش کنندگان نهراسیم و امر خدا را زنده کنیم.
زیاده خواهی و تهدید گروسی برای تقلیل واکنش ایران مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی: 🔹درصورتی که ایران همکاری خود با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را محدود کند، قطعا باعث "بدتر شدن" شرایط می‌شود. 🔸به طور راسخ هرگونه اقدام خشونت‌آمیز علیه تاسیسات هسته‌ای در ایران و توسط هرکسی را محکوم می‌کنم. 🇮🇷 @voifarsi | صدای ایران
اگر قدر دان نظام اسلامی نباشیم.....👆
✍️ 💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا کاسه دلم ترک بردارد و از رفتن حلیه کنم. در هیاهوی بیمارانی که عازم رفتن شده بودند حلیه کنارم رسید، صورت پژمرده‌اش به زنده ماندن یوسف گل انداخته و من می‌ترسیدم این سفرِ آخرشان باشد که زبانم بند آمد و او مشتاق رفتن بود که یوسف را از آغوش لختم گرفت و با صدایی که از این به لرزه افتاده بود، زمزمه کرد :«نرجس کن بچه‌ام از دستم نره!» 💠 به چشمان زیبایش نگاه می‌کردم، دلم می‌خواست مانعش شوم، اما زبانم نمی‌چرخید و او بی‌خبر از خطری که می‌کرد، پس از روزها به رویم لبخندی زد و نجوا کرد :«عباس به من یه باطری داده بود! گفته بود هر وقت لازم شد این باطری رو بندازم تو گوشی و بهش زنگ بزنم.» و بغض طوری گلویش را گرفت که صدایش میان گریه گم شد :«اما آخر عباس رفت و نتونستم باهاش حرف بزنم!» 💠 رزمنده‌ای با عجله بیماران را به داخل هلی‌کوپتر می‌فرستاد، نگاه من حیران رفتن و ماندن حلیه بود و او می‌خواست آنچه از دستش رفته به من هدیه کند که یوسف را محکم‌تر در آغوش گرفت، میان جمعیت خودش را به سمت هلی‌کوپتر کشید و رو به من خبر داد :«باطری رو گذاشتم تو کمد!» قلب نگاهم از رفتن‌شان می‌تپید و می‌دانستم ماندن‌شان هم یوسف را می‌کُشد که زبانم بند دلم شد و او در برابر چشمانم رفت. 💠 هلی‌کوپتر از زمین جدا شد و ما عزیزان‌مان را بر فراز جهنم به این هلی‌کوپتر سپرده و می‌ترسیدیم شاهد سقوط و سوختن پاره‌های تن‌مان باشیم که یکی از فرماندهان شهر رو به همه صدا رساند :«به خدا کنید! عملیات آزادی شروع شده! چندتا از روستاهای اطراف آزاد شده! به مدد (علیه‌السلام) آزادی آمرلی نزدیکه!» شاید هم می‌خواست با این خبر نه فقط دل ما که سرمان را گرم کند تا چشمان‌مان کمتر دنبال هلی‌کوپتر بدود. 💠 من فقط زیر لب (علیه‌السلام) را صدا می‌زدم که گلوله‌ای به سمت آسمان شلیک نشود تا لحظه‌ای که هلی‌کوپتر در افق نگاهم گم شد و ناگزیر یادگاری‌های برادرم را به سپردم. دلتنگی، گرسنگی، گرما و بیماری جانم را گرفته بود، قدم‌هایم را به سمت خانه می‌کشیدم و هنوز دلم پیش حلیه و یوسف بود که قدمی می‌رفتم و باز سرم را می‌چرخاندم مبادا و سقوطی رخ داده باشد. 💠 در خلوت مسیر خانه، حرف‌های فرمانده در سرم می‌چرخید و به زخم دلم نمک می‌پاشید که رسیدن نیروهای مردمی و شکست در حالی‌که از حیدرم بی‌خبر بودم، عین حسرت بود. به خانه که رسیدم دوباره جای خالی عباس و عمو، در و دیوار دلم را در هم کوبید و دست خودم نبود که باز پلکم شکست و اشکم جاری شد. 💠 نمی‌دانستم وقتی خط حیدر خاموش و خودش عدنان یا است، با هدیه حلیه چه کنم و با این حال بی‌اختیار به سمت کمد رفتم. در کمد را که باز کردم، لباس عروسم خودی نشان داد و دیگر دامادی در میان نبود که همین لباس آتشم زد. از گرما و تب خیس عرق شده بودم و همانجا پای کمد نشستم. 💠 حلیه باطری را کنار موبایلم کف کمد گذاشته بود و گرفتن شماره حیدر و تجربه حس که روزی بهاری‌ترین حال دلم بود، به کام خیالم شیرین آمد که دستم بی‌اختیار به سمت باطری رفت. در تمام لحظاتی که موبایل را روشن می‌کردم، دستانم از تصور صدای حیدر می‌لرزید و چشمانم بی‌اراده می‌بارید. 💠 انگشتم روی اسمش ثابت مانده و همه وجودم دست شده بود تا معجزه‌ای شود و اینهمه خوش‌خیالی تا مغز استخوانم را می‌سوزاند. کلید تماس زیر انگشتم بود، دلم دست به دامن (علیه‌السلام) شد و با رؤیایی دست نیافتنی تماس گرفتم. چند لحظه سکوت و بوق آزادی که قلبم را از جا کَند! 💠 تمام تنم به لرزه افتاده بود، گوشی را با انگشتانم محکم گرفته بودم تا لحظه اجابت این معجزه را از دست ندهم و با شنیدن صدای حیدر نفس‌هایم می‌تپید. فقط بوق آزاد می‌خورد، جان من دیگر به لبم آمده بود و خبری از صدای حیدرم نبود. پرنده احساسم در آسمان پر کشید و تماس بی‌هیچ پاسخی تمام شد که دوباره دلم در قفس دلتنگی به زمین کوبیده شد. 💠 پی در پی شماره می‌گرفتم، با هر بوق آزاد، می‌مُردم و زنده می‌شدم و باورم نمی‌شد شرّ عدنان از سر حیدر کم شده و رها شده باشد. دست و پا زدن در برزخ امید و ناامیدی بلایی سر دلم آورده بود که دیگر کارم از گریه گذشته و به درگاه زار می‌زدم تا دوباره صدای حیدر را بشنوم. بیش از چهل روز بود حرارت احساس حیدر را حس نکرده بودم که دیگر دلم یخ زده و انگشتم روی گوشی می‌لرزید... ✍️نویسنده: کانالهای ایتا http://eitaa.com/shahidmostafamousavi @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 امروزفضی
لت زنده نگهداشتن یادشهداکمترازشهادت نیست مقام معظم رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋 بسیاری از بدبختی‌ها و مشکلات عالم بخاطر این زیاده‌خواهی‌ها و اشرافی‌گری‌ها و تجمل‌پرستی‌هاست/ حج، تعلیم ساده زیستی است 🔻 رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار دست‌اندرکاران حج: یک نمونه‌ی دیگر از تعالیم تعلیم ساده زیستی است، احرام مظهر ساده زیستی است دیگر، یعنی در احرام هیچ چیز زیادی وجود ندارد فقط همین که بدن شما را بپوشاند، فقط بدن شما را بپوشاند این ساده زیستی است واجب نیست که در همه‌ی زندگی شما این‌جوری بپوشید با احرام زندگی کنید نه، اما میخواهد بگوید که این کار را یاد بگیرید، یاد بگیرید که میشود ساده زیستی کرد و باید ساده زیستی را ترویج کرد. این هم باز مثل همان موضوع قبلی همزیستی است. شما اگر نگاه کنید بسیاری از بدبختی‌ها و مشکلات عالم بخاطر این زیاده‌خواهی‌ها و اشرافی‌گری‌ها و تجمل‌پرستی‌ها و مانند اینها است، بخش عظیمی از ثروت عالم دارد صرف این چیزها میشود در همه جا. حالا در کشور ما هم متأسفانه همین‌جور، در جاهای دیگر دهها برابر، صدها برابر دارد صرف این چیزها میشود. اینجا موظفید دیگر به ساده زیستی. یعنی خصوصیت حج این است که وقتی میخواهد تعلیم بدهد این‌جوری تعلیم میدهد یعنی باید این چند روز را شما این‌جور ساده زیستی داشته باشید این هم یک تعلیم است، است. ۱۴۰۱/۰۳/۱۸ 🏷 | 💻 @Khamenei_ir
عنایات امام زمان علیه السلام در جنگ سی وسه روزه تموز سید هاشم صفی الدین رئیس شورای اجرایی حزب الله 🍃 به هر حال ما معتقدیم كه امام زمان عج‌الله‌فرجه‌ در این جنگ ۳۳ روزه به جبهه‌ی ما عنایت داشت و به این باور داریم. 🍃هركس می‌خواهد باور كند و هركس نمی‌خواهد باور نكند، اما ما بر این باوریم كه این جبهه‌ی امام زمان عج‌الله‌فرجه‌است و بسیاری از برادران ما در جبهه با این باور می‌جنگیدند و مطمئن بودند كه امام عصر عج‌الله‌فرجه‌ است كه این جبهه را رهبری و تأیید می‌كند. مجاهدان ما بر این باور بودند كه به این ایستادگی مثال‌زدنی دست یافتند. ما معتقدیم كه این قدرت از مصادیق این آیه بود كه «یثَبِّتُ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِت» و این یعنی یك پایداری اسطوره‌ای و تاریخی است. بخواهیم تمام اتفاقات جنگ ۳۳ روزه را خلاصه كنیم، این‌گونه است كه این جنگ در واقع ادامه‌ی جنگ ۲۰۰۰ و آن نیز ادامه‌ی جنگ ۱۹۹۶ و آن نیز ادامه‌ی جنگ ۱۹۹۳ بود و دیدیم كه خداوند متعال  چگونه حزب‌الله را تقویت كرد تا به‌سلامت از مرحله‌ای به مرحله‌ی دیگر عبور كند، به گونه‌ای كه مرحله‌ی گذشته زمینه‌ساز مرحله‌ی بعد باشد. ✅ ما معتقدیم كه جنگ ۲۰۰۶ موجب آمادگی ما برای اتفاقات آینده است كه خدای متعال از آنها آگاه است. ✅ما تردیدی نداریم كه مرحله‌ی جدیدی در راه است كه خداوند برای حزب‌الله در نظر گرفته تا موجب عظمت بیشتر آن باشد.
🍃كامیون‌های حامل اسلحه‌ی مقاومت عبور می‌كرد بدون این‌كه اسرائیلی‌ها چیزی بفهمند! از همان روزهای نخست، عملیات نظامی در برابر دشمن اسرائیلی آغاز شد و به‌ویژه در جنوب لبنان و سپس در بقاع غربی و در هر جایی كه اسرائیلی‌ها حضور داشتند، مجاهدان حزب‌الله امدادها و توفیقات الهی را احساس می‌كردند. در آن زمان تمام جنوب لبنان در اشغال بود و انتقال سلاح به این منطقه با توفیق و امداد عظیم الهی صورت گرفت. شما تصور كنید اسرائیل تمام ورودی‌های جنوب را مسدود كرده بود و حالت جنگی شدیدی برقرار بود و كامیون‌های حامل اسلحه‌ی مقاومت عبور می‌كرد بدون این‌كه اسرائیلی‌ها چیزی بفهمند! البته ما اسلحه‌ها را جاسازی می‌كردیم و احتیاط‌های لازم را انجام می‌دادیم، اما چیزی كه باعث می‌شد این  جاسازی‌ها مخفی بماند، آیه‌ی شریفه‌ی وَجَعَلنا بود كه: «وَجَعَلْنَا مِن بَینِ أَیدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَینَاهُمْ فَهُمْ لاَ یبْصِرُونَ»۲. برادران ما این آیه را حفظ بودند و تكرار می‌كردند. گاهی اتفاق می‌افتاد كه قبل از رسدیدن كامیون حامل اسلحه به پست بازرسی اسرائیلی‌ها، مشكلی برای نیروهای اشغالگر پیش می‌آمد و سرباز اسرائیلی مجبور می‌شد به كامیون بگوید سریع‌تر عبور كنید!🍃
 این آمادگی‌ها در این سطح بالا، طی چه زمان و مراحلی به دست آمد؟ ورزیدگی و زبدگی مجاهدین حزب‌الله به‌دلیل تمرینات دقیق و فشرده‌ای بود که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ یعنی از زمان فرار رژیم صهیونیستی یا شکست آن در جنوب لبنان شروع شده بود. این تمرینات و آمادگی‌ها لاینقطع تا سال ۲۰۰۶ - به‌عنوان طرحی که حزب‌الله پیش‌بینی کرده بود به نام طرح سیدالشهدا - استمرار داشت. مدیر این طرح و طراح این طرح عماد بود. لذا او چیدمان دقیقی کرده بود که در مواجهه با دشمن چگونه عمل بکند.   نکته‌ی سوم درباره‌ی تاکتیک حزب‌الله است. برخلاف دیگر جنگ‌ها که یک خاکریز مقدم در آن وجود دارد، این جنگ هیچ خاکریز مقدمی نداشت، هر نقطه‌اش یک خاکریز بود، یعنی از نقطه‌ی تماس که تقاطع مرز فلسطین اشغالی با لبنان بود، حداقل تا نهر لیتانی، هر نقطه از آنجا اعم از تپه‌ها، قریه‌ها، خانه‌ها یک خط مقدم و یک خاکریز بود؛ نه یک خاکریز معلوم که در جنگ‌ها متداول است و ما در جنگ خودمان از آن استفاده می‌کردیم، بلکه خاکریزی با تاکتیک ویژه. این تاکتیک حزب‌الله مشابه یک میدان مین هوشمند گسترده بود که هیچ نقطه‌ی خالی و امنی در آن وجود نداشت. لذا شما اگر به شیوه‌ی حرکت دشمن نگاه بکنید، می‌بینید دشمن در بعضی از روستاها - روستاهای چسبیده به مرز - از ورود به این روستاها عاجز شد و نتوانست وارد این‌ها بشود؛ از ورود به شهرها هم عاجز شد و در نهایت تصمیم گرفت برود از وادی‌الحجیر به سمت لیتانی بیاید که همان نقطه‌ی شکنندگی و شکست دشمن بود.
ای_که_دستت_می‌رسد_کاری_بکن ... *کمک به بازسازی دبستان شهید منصوری* روستایی میدان بزرگ شهرستان پلدختر با ۹۰ دانش آموز دختر و پسر کارهای اجرایی : ۴ چشمه سرویس بهداشتی و ساخت دیوار به طول ۴۵ متر آمیزی دیوار و درب های مدرسه حداقل چهار عدد کولر ۳۵۰۰ با محافظ 👈جهت مشارکت در هزینه ها عمرانی گروه جهادی روح اله ۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۱۹۱۲۳۱ # جهاد_ادمه_دارد ... # ذخیره_توشه_آخرت # گروه_جهادی_روح_الله
پس از یک سال، جناب «نصرالله» چقدر دلتنگ «حاج قاسم سلیمانی» می‌شوید؟ من بشدت دلتنگ او می‌شوم. من بشدت دلتنگ او می‌شوم. ما از سال ۱۹۸۸ به طور مشترک با یکدیگر کار کردیم. کجا؟ در محور مقاومت، در زمینه جهاد در راه خدا، در زمینه نبرد حق علیه باطل، در پرونده‌های منطقه‌ای، در پرونده‌های حساس، در روزهای سخت که حزن و اندوه و اشک و خون و فداکاری در آنها وجود داشت. ما همواره در دوران سختی و مشقت و اوج چالش‌ها در کنار یکدیگر بودیم. به عنوان نمونه، این‌گونه نبود که ما برای درس خواندن در دانشگاه و برای فعالیت در کارهای تجاری در کنار هم بنشینیم، نه اصلاً اینطور نبود، بلکه ماهیت کاری که با یکدیگر انجام می‌دادیم، کاملاً نوعی روابط متفاوت را میان ما ایجاد کرده بود؛ روابطی از جنس عاطفی، انسانی، فکری و عملی. از همین روی، نوعی برادری میان ما شکل گرفته بود و گاهی احساس می‌کردم که من و حاج قاسم یک فرد واحد هستیم؛ بدین معنا که من جزئی از او و او جزئی از من است و دو نفر نیستیم. افراد کمی در زندگی من هستند که احساس می‌کنم این‌گونه‌اند؛ «حاج قاسم» یکی از آنها بود... بله من به‌شدت دلم برای او تنگ می‌شود.
رسول خدا صلي الله عليه و آله مى فرمود: دو ركعت نماز در دل شب پيش من از دنيا و آنچه در آن است محبوبتر است. شب نماز شب میخوانیم به نیت ظهور
برای آگاهی از روحیه‌ی بالای مقاومت در جنگ ۳۳ روزه، تنها اشاره به ماجرای حمله‌ی موشكی به ناو جنگی اسرائیلی كافی است. صحنه‌ی بسیار عجیب و شگفت‌انگیزی بود. جناب سید حسن در تلویزیون مشغول سخن گفتن بود كه فرمود: «به این كشتی اسرائیلی روی دریا نگاه كنید كه چگونه مورد هدف قرار می‌گیرد و در آتش خواهد سوخت.» برخی با خود گفتند این ماجراجویی‌ها دیگر چیست؟! او با تكیه به چه قدرتی این حرف‌ها را میزند؟! اما من دقیقاً می‌دانم كه در ماجرای ناو اسرائیلی، توكل جناب سید بر خدای متعال بود و اعتمادی جز بر پروردگار جهان نداشت و اصلاً بر چه چیز دیگری می‌توانست اعتماد كند؟! صحنه‌ای بود كه خداوند عزوجل آن را ترتیب داد و نشان‌دهنده‌ی قدرت و عظمت خداوند بود. با این سخن سید حسن، جبروت و هیبت اسرائیل در مقابل چشمان همه‌ی جهان در هم شكست و این یك صحنه‌ی ربّانی و الهی بود.  به هر حال ما معتقدیم كه امام زمان عج‌الله‌فرجه‌ در این جنگ ۳۳ روزه به جبهه‌ی ما عنایت داشت و به این باور داریم. هركس می‌خواهد باور كند و هركس نمی‌خواهد باور نكند، اما ما بر این باوریم كه این جبهه‌ی امام زمان عج‌الله‌فرجه‌است و بسیاری از برادران ما در جبهه با این باور می‌جنگیدند و مطمئن بودند كه امام عصر عج‌الله‌فرجه‌ است كه این جبهه را رهبری و تأیید می‌كند. مجاهدان ما بر این باور بودند كه به این ایستادگی مثال‌زدنی دست یافتند. ما معتقدیم كه این قدرت از مصادیق این آیه بود كه «یثَبِّتُ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِت»۷. و این یعنی یك پایداری اسطوره‌ای و تاریخی است.