eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
336 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
13.7هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
دل بہ دریا زدنت ، گرچہ تمـاشــا دارد تو نباشی چہ تماشا لب دریا دارد ؟ #پاســدار_مدافع_حـرم #شهــید_میثم_نجفی #ســالروز_شهـادت #شهادت_اربعین۹۴
گفت‌وگوی «وطن امروز» با سمانه خاکبازان، نویسنده کتاب «بیست سال و سه روز» آینه‌وار از جوان‌ترین شهید مدافع حرم مخاطب جوان می‌تواند خود را در شهید پیدا کند.فاطمه شریفی: لقب جوان‌ترین شهید مدافع حرم سهم سیدمصطفی موسوی است. جوان 20 سال و 3 روزه‌ای که اگر واژه شهید را درذهن‌مان تداعی می‌کردیم چندان با ظاهراوشباهت نداشتاماسیدمصطفی نه‌تنها در این سن کم خیلی زود به آرزوی عارفان کهنسال رسید، بلکه اگر موهای ژل زده و یک ساعت جلوی آینه ایستادنش را می‌دیدیم، قطعا حکم می‌دادیم که تا شهادت فاصله زیادی دارد. اما این روزها شاید انتشار قطعه‌ای از دابسمش مدافعان حرم در این حکم تغییری به وجود آورده است. روایت‌های واقعی و دور از کلیشه، نه در نبردهای بیرون از مرزهای امروز، بلکه در 8 سال دفاع‌مقدس هم چالشی بود که نویسندگان و تاریخ‌نگاران دفاع‌مقدس با آن مواجه بودند. اما شاید این روزها روایت واقع‌گرایانه‌تری از مدافعان حرم به چشم بیاید. سیدمصطفی موسوی الان به ملکوت رفته و ما در زمین دنبال ردپایش می‌گردیم. «بیست سال و سه روز» یک ردپای کوچک از زندگی سیدمصطفی موسوی است که بتازگی از آن رونمایی شده است. کتابی به قلم سمانه خاکبازان که روایتی از زندگی این شهید را برعهده دارد. با نویسنده این اثر به گفت‌وگو نشستیم و از دلایل رسیدن به بیست سال و سه روز پرسیدیم.چه چیز در شهید سیدمصطفی موسوی شما را جذب کرد؟ و چه شد که زندگی ایشان را برای روایت کردن انتخاب کردید؟  جوانی و سن کم شهید و مهم‌تر از آن، اینکه چه اتفاقی در یک جوان امروزی رخ می‌دهد که به شهادت فکر می‌کند؟ اینکه یک جوان در 18 سالگی تمام کارها و برنامه‌ریزی‌های زندگی‌اش را طوری چیده که آینده‌اش در جنگ و در دفاع از تقیدات خود و باور‌های دینی‌اش رقم بخورد برای من جذابیت داشت. دلم می‌خواست بدانم در ذهن این جوان چه می‌گذرد. بویژه که این جوان تمام نشانه‌ها و عناصر جوان امروزی را دارد؛ مثلا  اگر در سطح شهر او را می‌دیدیم باور نمی‌کردیم که این جوان یک رزمنده مدافع حرم است. جوانی که از نظر ظاهر کاملا امروزی است؛ به موهای خود می‌رسد، فرمژه می‌زند، یک ساعت جلوی‌ آینه می‌ایستد و خلاصه خیلی به ظاهرش اهمیت می‌دهد. از طرف دیگر باور‌های بسیار قوی دینی هم دارد. این برای من جذابیت داشت و دوست داشتم جوان‌های امروزی بدانند که خیلی چیزها در کنار هم معنا پیدا می‌کند و اینطور نیست که اگر جوانی بخواهد به باور‌ها و اعتقادات خود دسترسی پیدا کند و از آنها حفظ و حراستی داشته باشد باید قید همه چیز را بزند.چطور این شیوه روایت را برای این خاطرات انتخاب کردید؟ یعنی کتاب را با تولد شهید آغاز کنید و با شهادت اوکتاب رابه پایان برسانید؟  ایشان جوان‌ترین شهید مدافع حرم بود و زندگی کوتاهی داشت. چیزی که من در جوانان و نوجوانان می‌دیدم این بود که علاقه دارند از اتفاقات قبل‌تر اطلاع داشته باشند تا خودشان را در آن حال و هوا قرار بدهند. وقتی ما کتابی را می‌نویسیم شخصیت خواننده با شخصیت اصلی داستان یا روایت همزاد‌پنداری می‌کند. برای ایجاد این حس، باید از قبل‌تر یک سری چینش‌هایی را داشته باشیم تا شخصیت بهتر شکل بگیرد و خواننده نوجوان ما بتواند بیشتر ارتباط برقرار کند. از طرف دیگر می‌خواستم یک سیر زندگی عادی را نشان بدهم از اینکه شهادت می‌تواند نزدیک باشد. اینطور نیست که فرد از کودکی یک موجود عجیب و خاص است و بعد که بزرگ می‌شود، به شهادت می‌رسد؛ نه! شهادت برای همه امکان‌پذیر است. چیز دست‌یافتنی‌ای است. فقط این سیر و تفکر را که در طول زندگی جاری می‌شود باید ادامه بدهد و بخواهد نگاه کند. به همین دلایل این سیر را انتخاب کردم.به نظر خودتان مخاطب اصلی کتاب چه کسانی هستند؟  خواندن کتاب را به همه بویژه جوانان و نوجوانان توصیه می‌کنم. در این کتاب ما شاهد بازتاب یک تفکر هستیم؛ بدون اینکه بایدها و نباید‌ها در این تفکر دخیل شوند. یعنی فردی که با دیدگاه خودش صاف و صادق است و خودش به این نتیجه و عقیده رسیده است. هیچ کس دیگری او را تکان نداده است.  به نظر می‌رسد نوجوان‌ها و جوان‌ها بتوانند ارتباط خوبی با این شخصیت بگیرند.   کتاب شما در تصویر کردن یک شهید اثر نسبتا شجاعانه محسوب می‌شود. در مسیر پرداختن به این قضیه و شکستن این کلیشه قدسی از شهدا، با بازخورد منفی‌ای روبه‌رو شدید یا از طرف انتشارات درخواستی برای نپرداختن به قسمت‌هایی از زندگی شهید داشتید؟ در طول نوشتار می‌شنیدم که این بخش حذف بشود یا به این مساله نپردازید اما خودم اصرار داشتم همه این قسمت‌ها در اثر وجود داشته باشد. https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
برای اینکه وقتی یک جوان این کتاب را مطالعه می‌کند، خودش را به سیدمصطفی نزدیک احساس کند. آنقدر احساس نزدیکی کند که وقتی کتاب را می‌بندد فکر کند سیدمصطفی همراه او است. خود انتشارات روایت فتح خیلی همراه بود و گفته می‌شد که این بخش‌ها را حذف نکنید و کاملا  برای پرداختن به زوایای زندگی شهید به من آزادی عمل داده بودند. الحمدلله با انتشارات همسو بودیم. سعی انتشارات روایت فتح هم بر همین بوده است که تصویری صادقانه و واقعی از شهدا ترسیم و از بزرگنمایی پرهیز شود.   گفت‌وگو با اعضای خانواده شهید و نگارش کتاب چقدر طول کشید؟  مصاحبه‌ها وجود داشت و قبلا گرفته شده بود. من یکسری مصاحبه‌های تکمیلی را با خانواده شهید و یکسری از دوستان‌شان انجام دادم. مصاحبه‌ها 4 ماه طول کشیده بود و نگارش کتاب و مصاحبه‌های تکمیلی که من حین نوشتن گرفتم یک سال به طول انجامید. https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
  چند وقت پیش کلیپی از یکی از مدافعان حرم منتشر شد که همراه یکی از ترانه‌هایی که امروزه بیشتر نسل جوان می‌خوانند، همخوانی می‌کرد و اتفاقا خیلی هم از آن استقبال شد. با توجه به اینکه این شهید هم شخصیت تقریبا متفاوتی از تصور عمومی از شهدای مدافع حرم دارد (حداقل از بعد پوشش)، فکر می‌کنید برای اینکه تصور صحیح‌تری نسبت به شهدای مدافع حرم شکل بگیرد، باید چه کاری انجام داد؟  به نظرم بیشترین عنصری که می‌تواند موثر باشد، همین رسانه است. اهالی رسانه که در هر بخشی فعال هستند نباید فقط تصویر ایده‌آلی از شهدا را مطرح کنند. من سعی کردم در این کتاب همین طور عمل کنم. موضوع شهادت یک موضوع ارزشی است و ما دوست داریم از این ارزش بزرگ حفظ و حراست کنیم. باید این را بپذیریم که بسیاری از شهدای ما و حتی شهدایی که در صدر اسلام داشتیم آدم‌های متفاوتی از مردم زمانه خود نبودند. اینکه ما می‌خواهیم شهادت را یک مفهوم خاص قرار بدهیم و بگوییم شهادت متعلق به یک عده خاص است و بقیه مردم نمی‌توانند به آن برسند، کار درستی نیست. این کلیشه‌شکنی وظیفه ماست. اگر می‌خواهیم به نسل آینده بگوییم شهدا و شهادت یک مفهوم نزدیک و دست‌یافتنی است باید این تصویر را بشکنیم.  من تمام تلاشم را کرده‌ام که یک تصویر واقعی نشان بدهم. همان «سیدمصطفی» کتاب‌های شریعتی و علامه را مطالعه می‌کرده است. ابایی نداشته از اینکه در سفر با دوستانش قلیان بکشد و در عین حال نماز اول وقتش ترک نمی‌شده است.   از میان خاطرات شهید، کدام یک برای خود شما جذاب‌تر بود؟     همه خاطرات سیدمصطفی برای من جذاب بود. جایی بود که با دوستش به یک آبمیوه‌فروشی رفته‌اند و داستان دختری را تعریف می‌کند که دلش می‌خواسته با او دوست شود و سیدمصطفی از این مساله احساس گناه می‌کند؛ اینکه یک جوان در چنین شرایطی که برای بسیاری از ما عادی است، چه جور برداشت و رفتاری دارد. یکی هم خاطره‌ای که از حضورش در سوریه نقل شده است؛ شبی که در تاریکی در سوریه گیر می‌کنند. سیدمصطفی برای اینکه بتواند متوجه حضور دشمن بشود کوله‌ها را پر از قوطی کنسرو می‌کند و دور تا دور محل اقامت‌شان می‌چیند و در واقع یک حفاظ صوتی می‌سازد. اینکه یک رزمنده نوجوان در شرایط حساس و ملتهب می‌تواند با دل و جرأت و مانند یک فرمانده عمل می‌کند، جالب توجه است.   سیدمصطفی موسوی جوان‌ترین شهید مدافع حرم بوده ولی در کتاب جز نام کتاب که بیانگر سن شهید است، به این موضوع پرداخته نمی‌شود. دلیل مشخصی برای این مساله داشتید؟ ساختار کتاب طوری نبود که بخواهد مستقیم‌گویی داشته باشد. نوع رفتار‌ها و برخوردها یا همه خاطرات طوری هست که هرکس کتاب را بخواند متوجه می‌شود ایشان کنکور داده و می‌خواسته وارد دانشگاه شود و مسلما کسی که کنکور داده در حال و هوای 19-18 سالگی هست. علاوه بر آن چون روایت از بدو تولد بوده خواننده متوجه می‌شود الان در 7 سالگی شهید هستیم یا الان در راهنمایی یا دبیرستان هستیم و در دبیرستان است که روحیات عوض می‌شود و آرمان‌های جدیدی در شهید شکل می‌گیرد. در کتاب‌های روایت‌گونه اشاره‌های مستقیم باعث می‌شود خواننده زده شود و اینکه دائما بگوییم الان این شد و آن شد، حالت شعارگونه پیدا می‌کند و از دلنشینی‌اش برای مخاطب کاسته می‌شود. بویژه برای این کتاب که جدا از طیف خوانندگان بزرگسال کتاب، جوان‌ها و نوجوانان هم راغب هستند اتفاقات زندگی شهید را بدانند، به همین خاطر سعی شده بزرگنمایی نشود و فردی که قرار است معرفی شود، دور از دسترس یا غیرواقع جلوه داده نشود.   در بعضی قسمت‌ها ادبیات کتاب تغییر پیدا می‌کند. مثلا در نقل صحبت‌های شهید، این ادبیات خود شهید بوده یا اینکه خودتان تغییراتی دادید؟  قسمت‌هایی از کتاب که در آن از شهید نقل قول آورده شده، گفته‌های خود او است. مثلا در قسمتی از کتاب که با دوستان‌شان در سوریه مشغول گفت‌وگو بودند، دقیقا صحبت‌های خود شهید است. بدون اینکه من بخواهم این گفته‌ها را زیاد یا کم کنم.  من در کلام خود شهید، دستکاری نکرده‌ام چون احساس می‌کردم اگر این کار را انجام دهم از صداقت کتاب کم می‌کند. اگر این مساله که اشاره می‌کنید در نقل‌قول‌های شهید هست ادبیات خود ایشان بوده است اما اگر در بخش‌های دیگر کتاب دیده می‌شود اشکال از کار من بوده است. https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍نگاہ ڪن چہ زیـبا از خستگے خوابـش برده... ای شهیـد دعایـے ڪن ڪہ ما از خستـگیِ گناہ #خوابمـان نبـرد و از قافلہ ی مهدی فاطمہ جا نمانیم
🔴 عدم ورود سپاه به خودروسازی. 🔹سرلشکر صفوی: 🔹خودروسازی یک اختاپوس است که اصلا" سپاه را به بدنه خود راه نمی دهد.
#سخن_ناب می گویم که رضایت "اللّه" تبارک و تعالی، از رضایت هر کس مهمتر است، و اولویت دارد. در کلامی دیگر، اصلا قابل مقایسه نیست. از کار شبهه ناک، پرهیز کردن واقعا هنر است، و دعا کنیم، که نصیبمان شود ازشما می خواهم که برای نابودی استکبار جهانی (آمریکا، اسرائیل، عربستان) دعا کنید، که ان شاءاللّه، با نابودی اینها، ظهور، زمینه سازی خواهد شد🌹🍃 🌷شهــید مــیلاد بــــدری 🌷  #سالروز_شهادت🕊🕊🕊
ماجرای جالب اشنایی یکی از اعضا با شهید🌺👇
.....: 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 قصه از اون جایی شروع شد از دانشگاه پیام اومد میخوان ببرن راهیان نور منم از خدا خواسته دوست داشتم از زندگی روز مره ام یکم جدا باشم ولی خیلی مانع وجود داشت تا بتونم برم و اولین سفر دور از خانواده و بدون اونا بود بعد از چند روز که پیام ها رو دیده بودم و مانع هایی که وجود داشت رفتنم به کل کنسل شد ....اما یه روز دانشگاه کلاس داشتم بعد از کلاس رفتم نماز خونه دقیقا بعد از خوندن نماز دیدم کنار پاهام یه برگه افتاده برداشتمش نوشته بود اردو راهیان نور زمان تا فردا باز گفتم خدایا چیکارکنم این کاغذ چرا کناره من افتاده...... همه چیو سپردم به خودش ...همه چیو ول کردم کار و درس و ..... و راهیه راهیان شدم😊 قشنگ ترین سفر عمرم بود و هرگز فراموشش نمیکنم اونجا که رفتم هیچ کدوم از دوستام نیومدن و تقریبا تنهای تنها بودم...... تو قطارم کسی رو نمیشناختم برای همین با کسی زیاد حرف نمیزدم و گوشیم دستم بود و داشتم با دوستم حرف میزدم که یه دفعه گفت،، این عکسه چیه گذاشتی پروفایلت نکنه رفتی راهیان گفتم اره ...گفت منم اومدم تو کجایی کدوم کوپه ای من باور نکردم و بهش گفتم خب دیگه شوخی بسته چیکار میکنی گفت باور کن منم تو قطارم اینو که گفت دیگه داشتم شک میکردم همه آدرس هایی که میداد درست بود از کوپه اومدم بیرون دنبالش گشتم و پیداش کردم از دوران راهنمایی با هم دوست بودیم و من خیلییییی خوشحال شدم دیدمش چون خیلی احساس تنهایی میکردم اونجا که رسیدیم خیلی جاها رفتیم شرهانی...کانال کمیل...فکه ...شلمچه....جزیره مجنون ولی یه خاطرش یادم نمیره .....توی اوتوبوس بهمون یه برگه هایی میدادن که نامه هایی بود از طرف شهدا و این شهدا اسمشون و تاریخ شهادتشون کاملا متفاوت بود نامه ای برای من بود از طرف شهید سید مصطفی موسوی بود😊 من اصلا نمیشناختمش و نمیدونستم اهل کجاست فقط اینو میدونستم که شهید مدافع حرمه و سال ۹۴ شهید شدن بعد از اینکه از راهیان برگشتم یک هفته بعدش رفتم بهشت زهرا اولین بار دومین بار سومین بار دیگه زندگی بدون دیدن اونا معنی نداشت اونا آرامشِ محض هستند سومین بار سومین بار که رفتم بهشت زهرا ظهر شد منم خسته با دوستم داشتیم دور خودمون میچرخیدیم و تقریبا اینم بگم گم شده بودیم😅 که یه دفعه چشمم خورد به عکسه یه شهید بالای سنگ قبرش خودش بود شهید سید مصطفی موسوی راستش این ما نیستیم که دوست شهید انتخاب میکنیم.... اونا خودشون مارو انتخاب میکنن امیدوارم لیاقت اینو داشته باشم که بتونم راهشونو ادامه بدم...... ان شالله یا زهرا🌹
اینم نامه‌ای که به دوست عزیزمون دادن❤️
نگریستن بہ لبخندتان و صلابت نگاهتان دلِ دربنـد ما را  از بند تن آزاد می‌ڪند مگر می‌شود بہ شمــا نگاه ڪرد و شوق پـرواز را نیافت ؟؟  #نگاهشان_زیباست
برادرشهیـد: محمد خیلی آدم تو داری بود و حرف هیچ کس را به زبان نمی آورد و حتی یکسال که آموزش رفته بود و دوره نظامی می دید از لحاظ رعایت امنیتی☝️ به هیچ کس نگفته بود و از دیگر نکات مثبت محمد این بود اصلا اهل غیبت نبود😌 ولی اهل نماز شب بود☺️ و نماز مغرب و عشاء را در وقت خودش به جا می آورد همزمان با هم نمی خواند. از طرفی هم خانه پدری  محمد کنار دریا است و بیشتر تفریحات محمد ماهگیری🐟🐠 بود و صید خوبی هم می کرد.🐬🐳🐋🐡 از حسنات دیگر محمد که ما از آن بی خبر بودیم و بعد از #شهادتش متوجه شدیم این بود داداش  محمد به طور ماهانه  نصفی از در آمد شغلش را خرج مردم روستای "باشی" و به نیازمندان کمک می کرد و حتی به روستای های همجوار روستای "باشی" به خانواده هایی که تحت پوشش کمیته بودند سرکشی و کمک می کرد.😊🌹 اولین شهیــد مدافـع حــرم بوشهــر روستاے باشـے شهیـد محمـد احمـدے جـوان🌺 #سالروزشهــادت🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| | دوازدهم خرداد سال ۹۴ بود که خبر شهادت اولین شهید فاتحین پخش شد. خبر تلخی بود... حتی برای محمد که تازه از بستر تصادف بلند شده بود و هنوز بدنش جراحت داشت. بدنش زخمی بود اما خودشو برای مراسم تدفین به بهشت زهرا رسوند. یادمه بعد از مراسم، از نزدیک مزار اومد کنار، یکی از فرماندهانش در فاتحین، همراه همسرش دورتر ایستاده بودن و من باایشان فاصله چندانی نداشتم. نگران محمد بودم و زخم های بدنش و لباس مشکی که تنش بود و آفتاب داغ خرداد ماه... متوجه حضور فرمانده شد، چند قدمی نزدیک شد برای احوالپرسی اما یهو راهشو کج کرد و رفت... باهم که تنها شدیم، گفتم: محمد! مؤدبانه‌تر بود که برای احوالپرسی و احترام می رفتی! تعجب کرد: مگه تو هم اونجا بودی؟؟؟ گویا همین که متوجه حضور یک خانوم کنار اون بنده خدا شده، عقب کشیده... حتی انقدر توجه نکرده که خواهرشو ببینه!!! می گفت: خانومش معذب میشد اگه می رفتم جلو! بعدا ازش عذرخواهی می کنم... همین..!؟ دلیلش برای جلو نرفتن، نامحرم بودن نبود! معذب شدن اون خانوم بود! نامحرمی جای خودش... همون روزا بود که عکس شهید بختیاری رو می آورد و باخنده می گفت: ببین! بااین مدل مو هم میشه شهید شد... گاهی فکر می کنم ما که دم از شهید میزنیم، چقدر در رابطه با نامحرم مثل شهید غیرت به خرج میدیم؟؟ 🔺دلتنگی خواهرانه زیاده اما بازگویی مرام شهید مهمتره 🔺محرم و نامحرمی همیشه پابرجاست، فضای مجازی هم استثنا نیست. 🔺آدمها وقتی شهید میشن محرم میشن..!!؟ 🔺مدل مو امروزی اما غیرت ابالفضلی 💌| به قلم خواهر شهید💜 | @Shahid_dehghan |
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ #گذرے_بر_سیره_شهید ✍مراسم عقدمون که خیلی ساده و خودمونی برگزار شد. مراسم عروسیمون هم خیلی ساده تر و همش باذکر صلوات بود.ابوذر برا عروسی خیلی خوب مدیریت کرد که اسراف نشه یا گناهی اتفاق نیفته. ✍آنقدر همیشه از من و کارهای من تعریف میکرد که خودم متعجب میشدم. حتی گاهی غذا بد میشد، ولی اون چنان با ولع و لذت میخورد که من فقط مینشستم نگاش میکردم.میگفتم از نظر من افتضاح شده. میگفت:" نه از نظر من که عالی شده، من نمیدونم چرا نظرت اینجوریه!!" واقعا خوبیهاش قابل توصیف نیست. من هیچ وقت نه اخمش رو دیدم نه صداش رو بلند کرد نه بی محبتی ازش دیدم. #نقل_از_همسر_شهید #شهید_ابوذر_داوودی🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🌺وصــيت شـهـيـد مـدافـع حـرم حضرت زیـنـب(س)اسـماعیل خـانزاده به دخترش ☘اي دختر عزيزم ،جگرگوشه بابا،خيال نڪن من بيخيال تو بودم ، بدان كه بابا تو را بينهايت دوست داشت اما چه كنم كه برمن تڪليف بودواحساس مسئوليت داشتم بابا لحظه اي ازيادتوغافل نخواهد شدودرهمه مراحل زندگي دريادتو خواهم بودولي اگردوست داري باباهم ازتوراضي و خوشحال شود حفظ حجاب و شعائر ديني است و اگر روزي حافظ قرآن شدي به ياد من هم باش و براي شادي روح من قرآن تلاوت ڪن و همچون شب ها كه براي من آيه الڪرسي مي خواندي بيا سر قبر بابا بخوان . 🌷:۱۳۹۴/۹/۲۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅پرداخت خمس قبل از شهادت 🕊شهید مدافع حرم "فرهاد خوشه بر" 🔊 راوی : همسر شهید 🔶بعد از شهادت فرهاد منزل پدرم خیلی شلوغ بود و رفت و آمد زیادی انجام می‌شد. همین حین شخصی روحانی می‌آید و پاکتی را که می‌گفت امانتی شهید است به اقوام می‌دهد. شوهر خواهرم پاکت را که حاوی رسید خمسی دفتر مقام معظم رهبری بود برایم آورد و پرسید: سال خمسی شهید کی بود؟ گفتم: عید فطر بود. اما تاریخ پرداخت خمس را که نگاه کردیم درست چند روز قبل از آخرین اعزام فرهاد بود. فرهاد خمسش را به این روحانی نمی‌داد اما این دفعه آن قدر عجله داشت که فوری این مدت چند ماه را حساب کرده و پرداخته بود تا حتی به اندازه این مدت هم مدیون نباشد. 💐شادی روح پرفتوح شهید صلوات
🔴 آیا تاحالا ازخود پرسیده اید چرا⁉️ ✔در اعتراض خیابانی با وحشیانه ترین شیوه سرکوب می شود ✔در پلیس دربرخورد بازنان وسیاه پوستان با شدت برخورد می کند ✔دولت آمریکا حتی مانع حضور امداد رسانان سایر ایالت ها برای مهار آتش سوزی کالیفرنیا می شود وآتش طی چند هفته جنگل را نابود کرده وجان ده ها انسانها را می گیرد ✔سیل بسیاری ازشهرها را نابود کرد وعده زیادی کشته شدند ✔آتش سوزی 20روز طول کشید تا خاموش بشه ✔برج بعلت نقایص فنی ، آتش گرفت و130 نفر در آتش سوختند ✔بطور میانگین هر روز 48 نفر در در اثر شلیک گلوله کشته وزخمی میشوند ✔زلزله خسارات و ویرانی وحشتناکی ایجاد کرد وچند صد نفر را کشت ✔در گرمای هوا جان70نفر را گرفت ⭕همه موارد بالا در کشور های خودشان امری طبیعی در نظر گرفته میشه وهیچکس بهای بیشتری از آنچه هست به آنها نمیده نه مردم ونه مسئولین. 🔵 اما در ، علی رغم پای کار بودن سپاه ،بسیج ، ارتش ، هلال احمر ، انواع گروه های امدادی وحتی خود مردم در حوادث مختلف ، غرزدن ها وبزرگنمایی ها وسیاه نمایی ها، یک چیز معمولی شده 🔺 در کشور ما یک پلیس به یک بد حجاب تذکر میده میشه چالش ملى! 🔺 زلزله میاد میشه چالش ملى! 🔺تصادف میشه می کنیمش چالش ملی! 🔺چهار تا سگ کشته میشه ، میکننش چالش ملی! 🔺چهارنفر اعدام میشن ، میشه بحران ملی! 🔺جایی آتش می گیره می کنیمش چالش ملی! 💢 اگر حتی یک درصد خشونت پلیس فرانسه در اعتراضات مردم فرانسه تو ایران اتفاق بیفته فوری تو# BBCو آمد نیوز وسلطنت طلبها دعوت به بر اندازی میشه وساعت وجای آن هم مشخص میشه وجالبه که فضای مجازی داخل ایران هم فی الفور پستها رو برای هم می کنند! 💢اگر به جای 70نفرکه در کانادا بعلت گرما مردند، فقط هفت نفر در اثر گرمای خوزستان بمیرند تمام سلبریتی ها وفعالان فضای مجازی بر طبل ناکارآمدی نظام، یاتبعیض قومیتی می کوبند! 💢درزلزله کرمانشاه یادتونه چقدر کردها را تحریک میکردند وداشتند جنگ قومی راه مینداختند! ❌تمام حوادث طبیعی راهم یا با شعار ربط میدن😳 یا وصلش می کنند به ناکارآمدی اسلام وانقلاب 🔹بعضی وقتها فکر میکنم؛ انگاری تو جامعه ما نیاز به فکر کردن نیست چون فضای مجازی هم برای همه فکر میکنه وهم برای همه چیز، نسخه می پیچه! 🔹آیا انصافا صحت و سقم مطالبی که فوروارد می کنیم برایمان مهم است...؟ 🔶 ایران وطن ماست براى سربلندى اش در فضاى مجازى و حقيقى فعاليت كنيم ... 🌴اللهم عجل لولیک الفرج🌴