"يُحْيِي‌الْمَوْتَىٰ" -وَقَلب‌هاےِمُرده‌رازِنده‌مےڪُنَد:))💔🚶‍♀ #آقاۍ‌ابا‌عبدالله

•⊂ السَّلاَمُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَهِ اللَّهِ⊃•❤️ دل و دین و دنیامی؟!🌿✨

_

فریادکه‌من‌ازهمه‌ ، دیدارتورا ؛ مشتاق‌ترم ، وزهمه‌محروم‌تر !(:

:))

حیفه برای این جماعت که بخوان بچه تربیت کنن، همون بهتر که سگ تربیت کنن، هر چند اگه بلد بودن، خودشون توسط سگ های خودشون پاره پاره نمی‌شدن! 🆔 @naslechaharome

من خیلی این مداحی رو دوست داشتم و دارم و بار اول بود که شنیدم

♦️شب اول مراسم عزاداری اربعین حسینی - عمود ٢٨۵ 📆 زمان: 👈 دوشنبه ١۴ شهریور ماه ۱۴۰۱ 🔷 با سخنرانی: 👈 حجت الاسلام پناهیان 🔷 با مداحی: 👈 کربلایی سید رضا نریمانی 🚩مکان: 👈 عراق،طریق نجف_کربلا، عمود ٢٨۵ ، موکب امام رضا ع 🔊 بخش اول | #سخنرانی حجت الاسلام پناهیان 🔊 بخش دوم #مناجات | تصور کن که این آقا برای خود حرم دارد 🔊 بخش سوم #روضه | عمری ز کوچه رد شدم و سوخت صورتم 🔊 بخش چهارم #زمینه | سلام ، قبلتی سلام 🔊 ببخش پنجم #سنگین | ای کرم خاک قدم های گدای در تو 🔊 بخش ششم #واحد | سوز همیشه جگرم باش یا حسین 🔊 بخش هفتم #شور | شب بارونه صورتم خیسه 🔊 بخش هشتم #شور | به خونه برگردیم 🔊 بخش نهم #شور #روضه | صلی الله علیک یا عطشان 🔊 بخش دهم #مناجات | گر چه از دنیا فقط دو چشم تر دارم حسین ___ کانال کربلایی سیدرضانریمانی👇 @Seyedrezanarimaniir

موکبی که من بودم و آقای نریمانی اومد خوند جاتون خالی التماس دعا داخل کانال مداحی هارو گذاشته گذاشتم استفاده کنید

🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 ازدواج با دختری کر و کور و لال و کچل و فلج !!! "بسم الله الرحمن الرحیم" بی نام او هرکاری ابتر است      " مشهور است که پدر مرحوم مقدس اردبیلی در اوایل زندگی خود در کنار تبلیغ و ارشاد، به کار کشاورزی در روستای خود «نیار» اشتغال داشت      روزی در زمانی که مشغول زراعت بود، اتفاقاً آب، سیبی را با خود آورد و ایشان هم آن را گرفته و خورد . بلافاصله با خود گفت این سیب برای که بود؟ و چرا آن را خوردم؟ کسی را در مزرعه به کار گمارد و از کنار آب برای پیدا کردن صاحب سیب به راه افتاد .      پس از مدتی صاحب باغ را پیدا کرد و جریان را به او گفت . صاحب باغ که مرد روشن ضمیری بود، او را انسان خوبی یافت . به او گفت: آیا ازدواج کرده ای؟ گفت: خیر، ازدواج نکرده ام . صاحب باغ گفت: آب کشاورزی شما از توی همین باغ می گذرد و سیب هم مال درختان این باغ است و من آن را حلال نمی کنم . هر چه ایشان اصرار نمود و حتی خواست پول آن را بدهد، اما وی قبول نکرد .       بالاخره صاحب باغ گفت به یک شرط راضی می شوم و حلالت می کنم؛ شرط آن که دختری دارم کور و کچل و لال و گنگ و مفلوج ازپا، اگر حاضری با او ازدواج کنی من از تو راضی میشوم والا راضی نمی شوم.      پدر مرحوم مقدس اردبیلی از شدت ایمان، و از ترس عقوبت حق الناس، ناگزیر قبول نمود . صاحب باغ او را به خانه خود برد، مجلس جشن عروسی برقرار کرد و ایشان به حجله روانه شد .      وقتی تازه داماد، نوعروس را در نهایت کمال و جمال دید؛ ترسید که در حجله ی دیگری نرفته باشد؟! سراسیمه بیرون آمد و پدر عروس را خواست و از او پرسید: شما که گفتید دختر من کر و کور و لال و کچل و شل است! این دختر آن چنان نیست؟ !!!      پدر دختر گفت چون دیدم در گرفتن رضایت از حق الناس خیلی جدیت داشتی، پی به ایمان تو بردم و فهمیدم که انسان باخدایی هستی و من همیشه دنبال دامادی مانند تو برای دخترم بودم. اما گفتم دختر من کر است چون غیبت کسی را نشنیده است گفتم کور است چون چشم نامحرم او را ندیده گفتم لال است چون با بیگانه سخن نگفته گفتم کچل است چون مویش را نامحرم ندیده گفتم مفلوج است چون تنها و بدون اجازه ی والدین از خانه بیرون نرفته است.        شیخ محمد اردبیلی همسر خود را برداشته و پیش پدر و مادر خود به نیار آورد . باید هم نتیجه چنین پدری، شخصی چون مرحوم مقدس اردبیلی باشد . "      راستش اگر من جای او بودم، واقعاً نمی دانم چه کار می کردم. چنین تصمیم گیری ای، خیلی سخت است. خواهر های خوبم سعی کنید شما هم کچل وکور وکر باشین 😍😂😊 سلامتی همه کچل ها صلوااااااات😍😍😍

#فکره‌گناه💭 توروخدا کوچیک و سطحی فکر نکن...تا فکره گناه میاد تو ذهنت سریع به بعدش فکر کن بگو: گیریم انجام دادم بعدش چی؟با عذاب وجدانش چیکار کنم؟با عواقبه سنگینش چیکار کنم؟با اشک امام زمانم چی؟اصلا‌اگه موقع انجام دادنش مُردم چی؟اگه دیگه هیچوقت نشد توبه کنم چی؟ فکر کردن به این چیزا باعث میشه بهش بی میل بشی! ببین... باید از ترسو بودنه نفست به نفع خودت استفاده کنی،باید با این حرفایی که گفتم بترسونیش تا دهنش بسته بشه👊 فهمیدی؟ اصلاااا نباید به لذتش فکر کنی..به هیچ وجه نباید فکر کنی فقط باید به بعده گناه فکر کنی و نفستو بترسونی تا نفست ضعیف بشه و کوتاه بیاد....فهمیدی؟ همیشه بگو من فقط مبارزه بلدم👊 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش

: نظرتون چیه یه فلش بک کوچولو بزنیم به ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸؟!... به ۱:۲۰ دقیقه‌ی نحسی که دیگه حاجی نبود؟! به صبح جمعه‌ای که با یه شوک بزرگ شروع شد؟! یادتونه حاجی رو؟! حرفاشو؟! "ما ملت شهادتیم...ما ملت امام حسینیم..." "هر کدام از شما از شما که می‌آید تابوت خودش رو هم به همراه بیاورد!" "یه نکته‌ای رو هم من بگم در مورد این انگشتر فردا نرید بگید زمرده..." "عمر ما میگذرد...تمام میشه.." "اینطوری میشود که او بر جانها امروز حکومت میکند!.." "هر کس از خدا ترسید خدا همه کس را از او میترساند و هرکس..." و یه عالمه حرف دیگه... برای خودم اینطوریه که این چند تا جمله رو که میخونم کل سخنرانیِ اون مبحث با صدای حاجی پلی میشه تو مغزم... اینا به کنار شعاراتونم یادتونه؟! سرودا؟!رجزا؟!اهنگا؟! هر ایرانی یک قاسم سلیمانی،حاج قاسم دلش اینجاست بیا تا برویم،بسم الله قاسم الجبارین،چه سردار عزیزی چه عملدار چه ماهی و الی آخر.... داره یادتون میاد کم‌کم.... ادعاهامونو یادتونه؟! انتقام میگیریم فلان میکنیم بهمان میکنیم قاسم سلیمانی میشیم.... یادتونه یا نه؟؟؟!!! چیکار کردیم؟!؟ داره میشه چهار سال! بجز ادعا چیکار کردیم؟؟؟؟؟؟ یه ماه اول همه پروف و بیو و استوری و پست شده بود حاجی و.... کم‌کم یادتون رفت و رسید به ماهی یه پست و استوری.... بعدتر شد هر سال ۱۳ دی یه استوری... چمونه؟؟؟! چرا انقدر حرف و عملمون فرق داره؟! چرا یک‌باااااااار واینمیسیم پای حرفامون؟!؟ حاجی دلتنگیم حاجی کجایی حاجی نیستی حاجی فلان بهمان لعنتی حرفُ که همه میزنن!!! عمل‌ات کووو؟؟؟ کاش یکم...یکم پای حرفامون وایمیسادیم... کاش فقط واسه دیده شدن و همرنگ جماعت بودن حرف نمیزدیم... کاش کارامون بخاطر جلب توجه نبود... کاش دلی بودیم... واقعی بودیم... هی ادعا هی حرف هی منم منم کردن کاش....

پیشنهاد میکنم این روضه رو هم حتما گوش بدید خیلی زیباست اونجا هم خوندن این روضه رو

نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... #پســت_پـایـــانـی 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت

وقتۍمۍمیرم‌هیچ‌کسۍ‌به‌داد‌من‌نمیرسه‌الا‌حسیـن !

یاداوری اعمال قبل از خواب|•

🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 ازدواج با دختری کر و کور و لال و کچل و فلج !!! "بسم الله الرحمن الرحیم" بی نام او هرکاری ابتر است      " مشهور است که پدر مرحوم مقدس اردبیلی در اوایل زندگی خود در کنار تبلیغ و ارشاد، به کار کشاورزی در روستای خود «نیار» اشتغال داشت      روزی در زمانی که مشغول زراعت بود، اتفاقاً آب، سیبی را با خود آورد و ایشان هم آن را گرفته و خورد . بلافاصله با خود گفت این سیب برای که بود؟ و چرا آن را خوردم؟ کسی را در مزرعه به کار گمارد و از کنار آب برای پیدا کردن صاحب سیب به راه افتاد .      پس از مدتی صاحب باغ را پیدا کرد و جریان را به او گفت . صاحب باغ که مرد روشن ضمیری بود، او را انسان خوبی یافت . به او گفت: آیا ازدواج کرده ای؟ گفت: خیر، ازدواج نکرده ام . صاحب باغ گفت: آب کشاورزی شما از توی همین باغ می گذرد و سیب هم مال درختان این باغ است و من آن را حلال نمی کنم . هر چه ایشان اصرار نمود و حتی خواست پول آن را بدهد، اما وی قبول نکرد .       بالاخره صاحب باغ گفت به یک شرط راضی می شوم و حلالت می کنم؛ شرط آن که دختری دارم کور و کچل و لال و گنگ و مفلوج ازپا، اگر حاضری با او ازدواج کنی من از تو راضی میشوم والا راضی نمی شوم.      پدر مرحوم مقدس اردبیلی از شدت ایمان، و از ترس عقوبت حق الناس، ناگزیر قبول نمود . صاحب باغ او را به خانه خود برد، مجلس جشن عروسی برقرار کرد و ایشان به حجله روانه شد .      وقتی تازه داماد، نوعروس را در نهایت کمال و جمال دید؛ ترسید که در حجله ی دیگری نرفته باشد؟! سراسیمه بیرون آمد و پدر عروس را خواست و از او پرسید: شما که گفتید دختر من کر و کور و لال و کچل و شل است! این دختر آن چنان نیست؟ !!!      پدر دختر گفت چون دیدم در گرفتن رضایت از حق الناس خیلی جدیت داشتی، پی به ایمان تو بردم و فهمیدم که انسان باخدایی هستی و من همیشه دنبال دامادی مانند تو برای دخترم بودم. اما گفتم دختر من کر است چون غیبت کسی را نشنیده است گفتم کور است چون چشم نامحرم او را ندیده گفتم لال است چون با بیگانه سخن نگفته گفتم کچل است چون مویش را نامحرم ندیده گفتم مفلوج است چون تنها و بدون اجازه ی والدین از خانه بیرون نرفته است.        شیخ محمد اردبیلی همسر خود را برداشته و پیش پدر و مادر خود به نیار آورد . باید هم نتیجه چنین پدری، شخصی چون مرحوم مقدس اردبیلی باشد . "      راستش اگر من جای او بودم، واقعاً نمی دانم چه کار می کردم. چنین تصمیم گیری ای، خیلی سخت است. خواهر های خوبم سعی کنید شما هم کچل وکور وکر باشین 😍😂😊 سلامتی همه کچل ها صلوااااااات😍😍😍