eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
334 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
13.7هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
شبهای جمعه یا شبهای عزاداری با هم می رفتیم مجالس. ترجیح می داد به مجالسی برویم که شلوغ و آب و رنگ دار نباشد. جلسه ای بود در مسجد یکی از پادگانها. می رفتیم آنجا. روحانیی داشت که دوستمان بود؛ به نام «‌میر اسدالله موسوی » که بعدها شهید شد. جمعیت زیادی جمع نمی شد. ولی در آن جمعیت زار زار می گریست. ما دلمان از سنگ بود و به این زودی ها تحت تأثیر قرار نمی گرفتیم ولی حال و هوای او ما را تکان می داد. شهید یوسف کلاهدوز کتاب هاله‌ای از نور، ص103
تابستان بود، سال سوم دبیرستان، سه شنبه صبح ها می رفتیم مسجد مهدیه ی همدان، زیارت عاشورا. فکر می کردیم هر کس بیشتر اشک بریزد خوشبخت تر است. اگر یک روز کم گریه می کردیم، تا فردا از غصه دق می کردیم. مصطفی بعضی وقت ها می گفت «...تو نمی ذاری من گریه ام بگیره، بیا از هم جدا بشینیم.» می رفت یک گوشه می نشست و به قول مداح ها برای خودش نمکی گریه می کرد. يادگاران، جلد 22 كتاب شهيد مصطفي احمدي روشن ، ص 6
قبل از عملیات ثامن الائمه (ع) بود. بعد از بحثهایی که در شورای عالی دفاع صورت گرفت، کلاهدوز و شهید نامجو مأمور شدند تا سریعاً در منطقه حضور یابند و علت کندی عملیات را جستجو کنند . آنجا وقتی دیده بودند که برادران سپاه و ارتش از مشکلات و کمبودها گله مند هستند و مرتب از نارساییها شکایت می کنند، یک دفعه خروشیده و نهیب زده بودند که: « شما توکلتان را از دست داده اید ! این حرفها یعنی چه ؟ از چه می ترسید. طلسم صدام باید شکسته شود ولو این که شهید و زخمی زیاد بدهیم. این طلسم با توکل باید شکسته شود. » نهیب ایشان چنان شوری در میان نیروها ایجاد کرده بود که یک عده حتی استغفار کردند. وقتی هم عملیات با پیروزی و موفقیت به پایان رسید، اهمیت شهامت و قاطعیت او در آن روز هرچه بیشتر مشخص شد. شهید یوسف کلاهدوز کتاب هاله‌ای از نور، ص74
تابستان بود، سال سوم دبیرستان، سه شنبه صبح ها می رفتیم مسجد مهدیه ی همدان، زیارت عاشورا. فکر می کردیم هر کس بیشتر اشک بریزد خوشبخت تر است. اگر یک روز کم گریه می کردیم، تا فردا از غصه دق می کردیم. مصطفی بعضی وقت ها می گفت «...تو نمی ذاری من گریه ام بگیره، بیا از هم جدا بشینیم.» می رفت یک گوشه می نشست و به قول مداح ها برای خودش نمکی گریه می کرد. يادگاران، جلد 22 كتاب شهيد مصطفي احمدي روشن ، ص 6
✍ پیامبر اکرم(صلوات‌الله‌علیه وآله) میفرمایند: 🔷 ای ابوذر! پنج چیز را، قبل از پنج چیز غنیمت شمار؛ 💥جوانی قبل از پیری، 💥سلامتی قبل از مریضی، 💥دارایی قبل از فقر، 💥فراغت قبل از اشتغال، 💥زندگی پیش از مرگ. 📚مکارم‌الاخلاق، ج ۱، ص ۴۵۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خطبه های طوفانی امام جمعه اهل‌سنت آساوله سنندج: 🔹 اگر ولی امرم سید علی اجازه دهد به جنگ اغتشاشگرانی که به مال و جان مردم آسیب می‌زنند میروم. به جنگ کسانی می‌روم که به شرف و ناموس ملت اسلامی کرد بی‌ادبی می‌کنند و می‌خواهند ملت کرد را بی‌شرف و بی‌ناموس کنند. به جنگ کسانی می‌روم که حجاب امت پیغمبر را هدف قرار داده‌اند. 🔹 حکومت ایران بداند ما کرد ها بدون هیج چشم داشتی مقابل بی‌دینی می‌ایستیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷🌷 حجة الاسلام امینی خواه: ...... از حاج قاسم پرسیده بودند(در عالم رؤیا) بعد از شهادت ، که شما اوضاعت موقع شهادت چطور بود؟ ایشون فرموده بود تو ماشین که نشسته بودیم از فرودگاه بغداد، داشتیم می رفتیم یهو دیدم بوی عطری در ماشین پیچید، برگشتم امیرالمؤمنین را کنار خودم دیدم، حضرت من رو قاپیدند، بردند کنار خودشون ، دیدم ماشین منفجر شد، ومن کلا نجف بودم محضر امیرالمؤمنین و از اونجا نظاره گر بودم که چه داره می گذره...