eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
337 دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
13.6هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
کلى از عكس هاى شهدا ايرانى، سورى، #حزب_الله لبنان، #حيدريون عراق، #فاطميون افغانستان و #زينبيون پاكستان رو درب هاى ورودى حرم #حضرت_زينب و ديوارهاى صحن زده شده، عكسهارو معمولاً دوستان و همرزمان شهدا به در و ديوارها ميزنن. تصویر بالا برای آذر ماه 1397 هست👆تعداد عکس ها بیشتر شده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سیدعمار الموسوی از مسئولین ارشد لبنان بر بالای مزار شهید حاج : ▪️"حاج قاسم! سید حسن نصر الله بسیار مشتاق بود که مزارت را زیارت کند، اما قسم خورده است که تا اسرائیل و آمریکا رو از صفحه‌ی روزگار محو نکرده، به زیارتت نیاید و ان شاء‌الله اسرائیل و آمریکا به زودی نابود خواهند شد...
وضعیت‌شناسی میدانی انتخابات مجلس98 بخش سوم: معمای لیست‌های متکثر در جبهه انقلاب 💥اختصاصی 🔻🔻🔻 🔴اختلاف‌نظر در عرصه سیاست‌ورزی، امری عادی و بلکه از ضروریات این دنیای پرحادثه و پیچیده است. این اختلافات گاه به بازمی‌گردد، گاه مربوط به و است و گاهی دیگر ریشه در دارد! کمتر پیش می‌آید که سلایق سیاسی یا علائق شخصی، موجب ایجاد اختلافات حاد سیاسی گردد. 🔵با این پیش‌زمینه نگاهی بیاندازید به اختلافات جبهه انقلابی در انتخابات مجلس و در معمای لیست‌ها کمی تأمل کنید! واقعا ریشه اختلافات در چیست؟ آیا این دوستان واقعا برای رضای خدا و حفظ ارزشها و آرمان‌ها اینطور بر صورت هم پنجه می‌کشند یا به نقار و قطع رحم سیاسی رسیده‌اند؟! حاشا و کلا که چنین باشد! راز این اختلافات همان است که امام عزیز در گرماگرم دعوای سیاسی چپ و راست (یون و یت) مطرح فرمود و ریشه را در و تفسیر فرمود. یادمان داد که اگر هفتاد پیغمبر در یکجا جمع شوند، هرگز اختلاف نخواهند کرد. او راه و پرهیز از قدرت‌طلبی را یادمان داد اما جز معدود ، باقی دوستان، در خم کوچه باریک قدرت و سیاست باقی ماندند؛ البته با چهره‌های ظاهرالصلاح و شعارهای مقدس! ⚫️صدالبته که همه فعالان سیاسی جبهه انقلاب که از قضا ممکن است در لیست‌های مختلف هم نام شان مطرح باشد، منظور نظر نیستند اما مع‌الاسف دعوای لیست‌بازی، مصالح عالیه جریان انقلابی را در معرض نابودی قرار داده و در صورت شکست قطعی یا پیروزی کمرنگ در انتخابات آتی، ریل‌گذاری سیاسی غلط در قوه اجرایی کشور، در 1400 تغییر فاحشی نخواهد کرد و این فاجعه، کم‌ترین قربانی‌اش، پیشگیری از جهش اقتصادی، سیاسی و آغاز مقتدرانه گام دوم انقلاب خواهد بود! به راستی چه گناهی بالاتر از این؟ حضور چند نفر از دوستان با تفاوت‌های نه چندان فاحش در دو ساحت تعهد و تخصص، اینهمه ارزش راهبردی دارد که آقایان لیست‌نویس بخواهند آرمان‌ها و آینده انقلاب اسلامی را با آن معامله کنند؟ 🔳این سطح سخیف از نزاع‌های قبیله‌گرایانه سیاسی در جبهه انقلابی، مایه شرمساری و ننگ است! آقایان خوب است از روی عزیز خجالت بکشند و خود را زودتر جمع و جور کنند! یکی به آن یکی می‌گوید تکنوکرات! آن دیگری به این می‌گوید انحصارطلب، آن نفر سوم به این می‌گوید اشرافی. خب گیرم که همه اینها هم در یک سطح خاصی درست باشد، آیا می‌خواهید همدیگر و همه چیز را بر باد بدهید؟ خب وقتی پرده برافتد، هیچکدام‌تان نمی‌مانید! علنی شدن اختلافات درون‌جبهه‌ای آنهم در این سطح نازل و کودکانه، از حضرات بعید بود و هر چقدر که ادامه یابد، جز آبروریزی و کاهش انگیزه و ، برای اقبال به دوستان، نتیجه‌ای نخواهد داشت! 🔶راستی! مردم و حزب‌الله، چه حجتی دارند که آبروی خود را برای این سنخ نزاع‌های سیاسی خرج کنند؟ حرکت در پازل دشمن، آنهم در این سطح وسیع، واقعاً موجب سلب صلاحیت سیاسی نیست؟ آیا کسی که ادعای نمایندگی جریان ناب انقلابی را دارد باید تا این حد به کید دشمن و پازل های پیچیده غربگرایان، بی توجه باشد؟ دوستان دقیقا در همان مسیری حرکت می‌کنند که از ماه‌ها قبل طراحی شده است. وقت آن نرسیده که واقعا به فکر منافع مردم و نظام باشید؟ 🔷حالا که هیچکدام از طرفین قصد کوتاه آمدن از حرف شان ندارند، و به نظر می‌رسد عرضه خوردن لقمه آماده در دوستان وجود ندارد، وقت آن رسیده که وارد میدان شوند و با تشر زدن و فشار حداکثری به سیاست‌گزاران و ، آنان را بر سر جای خویش بنشانند و از شکست و انشقاق و تشتت، پیشگیری کنند. ، نتیجه قطعی است و برای پیشگیری از نتایج تلخ آن، باید کاری کرد. 🔘طبیعی است اگر عقلای جریان انقلابی در تألیف قلوب و ایجاد کاری نکنند، پیاده نظام جبهه انقلاب که بار اصلی رأی آوری و تبلیغ و ترویج بر عهده آنان است، رأسا وارد میدان خواهد شد و ماجرا بیش از این پیچیده می‌شود. یک لحظه تصور کنید، آقایان انقلابی بدون پیاده نظام حزب‌اللهی، واقعا چقدر پایگاه اجتماعی و جایگاه سیاسی مردمی دارند؟ تصور روزگار منهای حزب‌الله موجب خواهد شد حضرات کمی به خود بیایند و از ترس ، به ترک برخی منافع موسمی رضایت دهند! طبیعتا تصمیمات همگرایانه یا واگرایانه این جماعت، توسط شبکه حزب‌الله رصد خواهد شد و تصمیمات مقتضی متناسب با روند اصلاح یا ادامه این لیست‌بازی‌ها، اتخاذ خواهد شد! 🔻انشاءالله به راه امام راحل و راهبردهای الهی رهبری عزیز بازگردیم که توبه ما، موجب جلب عنایت ویژه حضرت حق خواهد بود.
✍️ 💠 دیگر رمق از قدم‌هایم رفته بود، بدنم هر لحظه سُست‌تر می‌شد و او می‌دید نگاهم دزدانه به طرف در می‌دود که به سمتم آمد و دوباره با انگشتانش به مچم دستبند زد. از سردی دستانم فهمید اینهمه ترس و درد و خونریزی جانم را گرفته و پای فراری برایم نمانده که با دست دیگرش شانه‌ام را گرفت تا زمین نخورم. بدن لختم را به سمت ساختمان می‌کشید و حتی دیدن این حال خرابم رؤیای فتح را از یادش نمی‌برد که نبوغ جنگی رفقایش را به رخم کشید :«البته ولید اینجا رو فقط به‌خاطر آب و هواش انتخاب نکرده! اگه بتونیم داریا رو از چنگ بشار اسد دربیاریم، نصف راه رو رفتیم! هم رو جاده درعا مسلط میشیم، هم جاده دمشق امان، هم جاده دمشق بیروت! کل دمشق و کاخ ریاست جمهوری و فرودگاه نظامی دمشق هم میره زیر آتیش ما و نفس حکومت رو می‌گیریم!» 💠 دیگر از درد و ضعف به سختی نفس می‌کشیدم و او به اشک‌هایم شک کرده و می‌خواست زیر پای اعتقاداتم را بکشد که با نیشخندی دلم را محک زد :«از اینجا با یه خمپاره میشه رو زد! اونوقت قیافه و دیدنیه!» حالا می فهمیدم شبی که در به بهانه مبارزه با دیکتاتوری با بنزین بازی می‌کرد، در ذهنش چه آتشی بوده که مردم سوریه هنوز در تظاهرات و او در خیال خمپاره بود. 💠 به در ساختمان رسیدیم، با لگدی در فلزی را باز کرد و می‌دید شنیدن نام دوباره دلم را زیر و رو کرده که مستانه خندید و را به تمسخر گرفت :«چرا راه دور بریم؟ شیعه‌ها تو همین شهر سُنی‌نشین داریا هم یه حرم دارن، اونو می‌کوبیم!» نمی‌فهمیدم از کدام حرف می‌زند، دیگر نفسی برایم نمانده بود که حتی کلماتش را به درستی نمی‌شنیدم و میان دستانش تمام تنم از ضعف می‌لرزید. 💠 وارد خانه که شدیم، روی کاناپه اتاق نشیمن از پا افتادم و نمی‌دانستم این اتاق زندان انفرادی من خواهد بود که از همان لحظه بهشت سعد و جهنم من شد. تمام درها را به رویم قفل کرد، می‌ترسید آدم فروشی کنم که موبایلم را گرفت و روی اینهمه خشونت، پوششی از کشید :«نازنین من هر کاری می‌کنم برای مراقبت از تو می‌کنم! اینجا به‌زودی میشه، من نمی‌خوام تو این جنگ به تو صدمه‌ای بخوره، پس به من اعتماد کن!» 💠 طعم عشقش را قبلاً چشیده و می‌دیدم از آن عشق جز آتشی باقی نمانده که بی‌رحمانه دلم را می‌سوزاند. دیگر برای من هم جز تنفر و وحشت هیچ حسی نمانده و فقط از ترس، تسلیم وحشی‌گری‌اش شده‌ بودم که می‌دانستم دست از پا خطا کنم مثل مصطفی مرا هم خواهد کشت. شش ماه زندانی این خانه شدم و بدون خبر از دنیا، تنها سعد را می‌دیدم و حرفی برای گفتن نمانده بود که او فقط از نقشه جنگ می‌گفت و من از غصه در این ذره ذره آب می‌شدم. 💠 اجازه نمی‌داد حتی با همراهی‌اش از خانه خارج شوم، تماشای مناظر سبز داریا فقط با حضور خودش در کنار پنجره ممکن بود و بیشتر شبیه بودم که مرا تنها برای خود می‌طلبید و حتی اگر با نگاهم شکایت می‌کردم دیوانه‌وار با هر چه به دستش می‌رسید، تنبیهم می‌کرد مبادا با سردی چشمانم کامش را تلخ کنم. داریا هر جمعه ضد حکومت اسد تظاهرات می‌شد، سعد تا نیمه‌شب به خانه برنمی‌گشت و غربت و تنهایی این خانه قاتل جانم شده بود که هر جمعه تا شب با تمام در و پنجره‌ها می‌جنگیدم بلکه راه فراری پیدا کنم و آخر حریف آهن و میله‌های مفتولی نمی‌شدم که دوباره در گرداب گریه فرو می‌رفتم. 💠 دلم دامن مادرم را می‌خواست، صبوری پدر و مهربانی بی‌منت برادرم که همیشه حمایتم می‌کردند و خبر نداشتند زینب‌شان هزاران کیلومتر دورتر در چه بلایی دست و پا می‌زند و من هم خبر نداشتم سعد برایم چه خوابی دیده که آخرین جمعه پریشان به خانه برگشت. اولین باران پاییز خیسش کرده و بیش از سرما ترسی تنش را لرزانده بود که در کاناپه فرو رفت و با لحنی گرفته صدایم زد :«نازنین!» با قدم‌هایی کوتاه به سمتش رفتم و مثل تمام این شب‌ها تمایلی به هم‌نشینی‌اش نداشتم که سرپا ایستادم و بی‌هیچ حرفی نگاهش کردم. 💠 موهای مشکی‌اش از بارش باران به هم ریخته بود، خطوط پیشانی بلندش همه در هم رفته و تنها یک جمله گفت :«باید از این خونه بریم!» برای من که اسیرش بودم، چه فرقی می‌کرد در کدام زندان باشم که بی‌تفاوت به سمت اتاق چرخیدم و او هنوز حرفش تمام نشده بود که با جمله بعدی خانه را روی سرم خراب کرد :«البته تنها باید بری، من میرم ✍️نویسنده: ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
✍️ 💠 دیگر رمق از قدم‌هایم رفته بود، بدنم هر لحظه سُست‌تر می‌شد و او می‌دید نگاهم دزدانه به طرف در می‌دود که به سمتم آمد و دوباره با انگشتانش به مچم دستبند زد. از سردی دستانم فهمید اینهمه ترس و درد و خونریزی جانم را گرفته و پای فراری برایم نمانده که با دست دیگرش شانه‌ام را گرفت تا زمین نخورم. بدن لختم را به سمت ساختمان می‌کشید و حتی دیدن این حال خرابم رؤیای فتح را از یادش نمی‌برد که نبوغ جنگی رفقایش را به رخم کشید :«البته ولید اینجا رو فقط به‌خاطر آب و هواش انتخاب نکرده! اگه بتونیم داریا رو از چنگ بشار اسد دربیاریم، نصف راه رو رفتیم! هم رو جاده درعا مسلط میشیم، هم جاده دمشق امان، هم جاده دمشق بیروت! کل دمشق و کاخ ریاست جمهوری و فرودگاه نظامی دمشق هم میره زیر آتیش ما و نفس حکومت رو می‌گیریم!» 💠 دیگر از درد و ضعف به سختی نفس می‌کشیدم و او به اشک‌هایم شک کرده و می‌خواست زیر پای اعتقاداتم را بکشد که با نیشخندی دلم را محک زد :«از اینجا با یه خمپاره میشه رو زد! اونوقت قیافه و دیدنیه!» حالا می فهمیدم شبی که در به بهانه مبارزه با دیکتاتوری با بنزین بازی می‌کرد، در ذهنش چه آتشی بوده که مردم سوریه هنوز در تظاهرات و او در خیال خمپاره بود. 💠 به در ساختمان رسیدیم، با لگدی در فلزی را باز کرد و می‌دید شنیدن نام دوباره دلم را زیر و رو کرده که مستانه خندید و را به تمسخر گرفت :«چرا راه دور بریم؟ شیعه‌ها تو همین شهر سُنی‌نشین داریا هم یه حرم دارن، اونو می‌کوبیم!» نمی‌فهمیدم از کدام حرف می‌زند، دیگر نفسی برایم نمانده بود که حتی کلماتش را به درستی نمی‌شنیدم و میان دستانش تمام تنم از ضعف می‌لرزید. 💠 وارد خانه که شدیم، روی کاناپه اتاق نشیمن از پا افتادم و نمی‌دانستم این اتاق زندان انفرادی من خواهد بود که از همان لحظه بهشت سعد و جهنم من شد. تمام درها را به رویم قفل کرد، می‌ترسید آدم فروشی کنم که موبایلم را گرفت و روی اینهمه خشونت، پوششی از کشید :«نازنین من هر کاری می‌کنم برای مراقبت از تو می‌کنم! اینجا به‌زودی میشه، من نمی‌خوام تو این جنگ به تو صدمه‌ای بخوره، پس به من اعتماد کن!» 💠 طعم عشقش را قبلاً چشیده و می‌دیدم از آن عشق جز آتشی باقی نمانده که بی‌رحمانه دلم را می‌سوزاند. دیگر برای من هم جز تنفر و وحشت هیچ حسی نمانده و فقط از ترس، تسلیم وحشی‌گری‌اش شده‌ بودم که می‌دانستم دست از پا خطا کنم مثل مصطفی مرا هم خواهد کشت. شش ماه زندانی این خانه شدم و بدون خبر از دنیا، تنها سعد را می‌دیدم و حرفی برای گفتن نمانده بود که او فقط از نقشه جنگ می‌گفت و من از غصه در این ذره ذره آب می‌شدم. 💠 اجازه نمی‌داد حتی با همراهی‌اش از خانه خارج شوم، تماشای مناظر سبز داریا فقط با حضور خودش در کنار پنجره ممکن بود و بیشتر شبیه بودم که مرا تنها برای خود می‌طلبید و حتی اگر با نگاهم شکایت می‌کردم دیوانه‌وار با هر چه به دستش می‌رسید، تنبیهم می‌کرد مبادا با سردی چشمانم کامش را تلخ کنم. داریا هر جمعه ضد حکومت اسد تظاهرات می‌شد، سعد تا نیمه‌شب به خانه برنمی‌گشت و غربت و تنهایی این خانه قاتل جانم شده بود که هر جمعه تا شب با تمام در و پنجره‌ها می‌جنگیدم بلکه راه فراری پیدا کنم و آخر حریف آهن و میله‌های مفتولی نمی‌شدم که دوباره در گرداب گریه فرو می‌رفتم. 💠 دلم دامن مادرم را می‌خواست، صبوری پدر و مهربانی بی‌منت برادرم که همیشه حمایتم می‌کردند و خبر نداشتند زینب‌شان هزاران کیلومتر دورتر در چه بلایی دست و پا می‌زند و من هم خبر نداشتم سعد برایم چه خوابی دیده که آخرین جمعه پریشان به خانه برگشت. اولین باران پاییز خیسش کرده و بیش از سرما ترسی تنش را لرزانده بود که در کاناپه فرو رفت و با لحنی گرفته صدایم زد :«نازنین!» با قدم‌هایی کوتاه به سمتش رفتم و مثل تمام این شب‌ها تمایلی به هم‌نشینی‌اش نداشتم که سرپا ایستادم و بی‌هیچ حرفی نگاهش کردم. 💠 موهای مشکی‌اش از بارش باران به هم ریخته بود، خطوط پیشانی بلندش همه در هم رفته و تنها یک جمله گفت :«باید از این خونه بریم!» برای من که اسیرش بودم، چه فرقی می‌کرد در کدام زندان باشم که بی‌تفاوت به سمت اتاق چرخیدم و او هنوز حرفش تمام نشده بود که با جمله بعدی خانه را روی سرم خراب کرد :«البته تنها باید بری، من میرم ✍️نویسنده: ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
می‌گفت: نزد خانم (سلام الله علیها) رو سفید باشی. شهادتت قبول باشد. خداوند برایت سهل و آسانی قرار دهد. به همراهت... خدا به همراهت. تابوت مدتی در خانه مستقر شد. هر کس با توجه به ارتباطش با ، به شیوه خود با شهید وداع کرد. همه وداع کردند جز ساعت را پرسید: زمان اقامه نماز چه وقت است، نگاه‌ها با حیرت به سوی او چرخید و او در حیرت و تعجب بیشتر دیگران گفت: قبل از اقامه در کنار تابوت ظاهر نخواهم شد، شهدا اولین نماز بود. من 12 روز منتظر «علی» بودم، شما 10 دقیقه منتظر من بمانید تا نمازم را بخوانم. 🌷 🌷 @shahidmostafamousavi
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️دشمنی اسرائیل (بخش دوم و پایانی) 🔷 اعتقاد دارد پایان تاریخ، نه در دستان سردمداران اومانیستی، بلکه در دستان صالحان الهی خواهد بود و در آن جایی برای جریان‌های ضد انسانی و جعلی وجود نخواهد داشت. بر این اساس نهضت و نظامی که آزادی‌خواه و به دنبال ایجاد بسترهای مناسب برای است، نخواهد توانست نسبت به این نظام افراطی، ضدانسانی و نژادپرست مخالفت نداشته باشد، چنانکه هماره یکی از اهداف خود را محو این نظام میداند. 🔷در کنار تضادهای ایدئولوژیک، باید به تهدیدات مکرری که هماره از گذشته تاکنون از سوی این نسبت به منافع ملی و امنیت کشورمان وجود داشته و دارد، توجه نمود، که نمونه آشکار آن را میتوان در نفوذ گسترده صهیونیسم و تشکلهای وابسته به آن، در ابعاد مختلف رژیم پهلوی و تلاش برای تضعیف و وابسته نمودن کشورمان، مشاهده نمود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان شاهد تهدیدات آشکار و نهان آن رژیم، در ضربه زدن به امنیت، استقلال و خودکفایی کشور در عرصه های مختلف میباشیم. 🔷حال مخالفت جمهوری اسلامی ایران با چه تأثیری در معادلات سیاسی دارد؟ این بخش ممکن است دو مفهوم داشته باشد، اول این‌که این امر چه مسائلی را در سر راه جمهوری اسلامی قرار می‌دهد، و چه وجه مثبت یا منفی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی دارد، و دیگر این‌که این امر چه تأثیری بر رژیم صهیونیستی دارد. برای بخش اول می‌توان گفت؛ با هماره این نظام را خاطر نشان خواهد کرد و را برای متذکر میگردد. 🔷دیگر این‌که را به عنوان پرچم‌دار دفاع از مظلومان و آزادی‌خواهان جهان اسلام، یا به تعبیری ملجاء و پناه مظلومان معرفی می‌نماید، اگرچه ممکن است این امر آسیب‌هایی را نیز برای نظام اسلامی ایجاد کند، آسیب‌هایی که ممکن است در هر مخالفت با ظلم، ایجاد شود. به عنوان نمونه می‌توان به سیاست‌های تحریمی که برخی کشورهای تحت سلطه فکری، اقتصادی و سیاسی صهیونیست‌ها،‌ علیه جمهوری اسلامی اعمال می‌کنند، و یا حتی سازمان‌هایی که به این امر می‌پردازند اشاره نمود، که اگر نگوییم در برخی موارد موجب پیشرفت جامعه ایران شده، حداقل در مسیر استقلال ایران در ابعاد مختلف، سهم قابل توجهی داشته است. 🔷اما بخش دیگر که این امر چه تأثیری در نظام جعلی اسرائیل داشته است، می‌توان گفت این مخالفت‌ها، را هماره با مواجه کرده است و نیز توانسته سلطه بلامنازعی را که اسرائیل به دنبال آن بود بر سراسر جهان، بخصوص جهان اسلام، ایجاد کند شکسته و این نظام جعلی را بشکند و به جنبش‌های اسلامی القا کند که می‌توان با مخالفت کرده و این نظام جعلی را به چالش کشید، که نمونه آن را در اسرائیل از و شاهد میباشیم. اگر نگوییم علت اصلی پایداری و موفقیت گروه‌های مقاومت فلسطینی و لبنانی علیه اسرائیل، پایداری ملت ایران در مخالفت با اسرائیل بوده، حداقل باید گفت یکی از عمده‌ترین این دلائل بوده است. منبع: وبسایت پرسمان کانالهای ایتا http://eitaa.com/shahidmostafamousavi @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادشهداکمترازشهادت نیست مقام معظم رهبری