eitaa logo
در محضر استاد
1.1هزار دنبال‌کننده
68 عکس
20 ویدیو
3 فایل
این کانال به بیان دیدگاه و اندیشه های استاد شهید مطهری(ره) در مناسبت های مختلف اختصاص دارد. ازاینکه با نظرات خویش ما را در اداره بهتر کانال یاری می کنید، سپاسگزارم. بازنشر مطالب با ذکر آدرس کانال بلامانع است. ارتباط با مدیر: https://eitaa.com/hpouryahya
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دهه‌های با فضیلت در سال از نظر دستورهای اسلامی 🔹از نظر دستورهای اسلامی لااقل دو ده شب در سال هست که وضع خاصی دارند و عنایت خاصی به آنها هست. 1⃣ یکی ده شب اول ماه ذی‌الحجه است. شاید از نظر فضیلت هیچ ده شب متوالی مثل این ده شب وجود ندارد. موسی(ع) در اول ذی‌القعده به میقات الهی رفت و یک میقات و به اصطلاح یک نوع خلوت سی شبی با خدای خودش داشت، ولی مثل اینکه در آن سی شب نتوانست به پایان برساند، لذا تکمیل شد به ده شب دیگر و شد چهل شب، یک اربعین. آن ده شبی که با آن تکمیل شد، همین ده شب اول ذی‌الحجه بود. و لهذا در اخبار و روایات ما نمازی وارد شده که در دهه اول ذی‌الحجه بین نماز مغرب و عشاء خوانده می‌شود. در کتاب‌های دعا هم برای این شبها آداب خاصی هست و اهل معنا معتقدند که در این شبها آثار خاصی هست که در شبهای دیگر نیست؛ یعنی اگر کسی به دستورهایی که در باره این شبها رسیده عمل کند آثار خاصی دارد. 2⃣ ده شب دیگری که در فضیلتْ بعد از این ده شب است -اگرچه بعضی از شبهایش افضل از شبهای این ده شب است- ده شب آخر ماه مبارک رمضان است. رسول خدا(ص) از شب بیست و یکم ماه رمضان دستور می‌دادند دیگر برای ایشان بستر پهن نشود و این ده شب را در مسجد به حال اعتکاف به سر می‌بردند. آنچه برای موسی(ع) در آن چهل شب حاصل شد، برای امت اسلام در ماه رمضان حاصل می‌شود و شب قدر در واقع برای آن کسی است که این وظیفه خودش را به پایان می‌رساند. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚آشنایی با قرآن، جلد 13، صفحه 67 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
☑️علی(ع) در بستر شهادت‏ 🔹امشب شب بسیار پر اضطرابی است برای‏ فرزندان علی(ع)، برای شیعیان و دوستان علی(ع). کم و بیش بسیاری فهمیده بودند که دیگر علی (ع) از این ضربت مسموم نجات پیدا نخواهد کرد. همان‏طور که شنیده‌اید علی(ع) در جنگ خندق از عمروبن عبدود یک ضربت سختی خورد که بر فرق نازنین علی(ع) فرود آمد و مقداری از فرق امام را شکافت اما به گونه‌ای نبود که خطرناک باشد. آن زخم بهبود پیدا کرد. نوشته‌اند که ضربت این لعین ازل و ابد در همان نقطه وارد شد که قبلًا ضربت عمروبن عبدود وارد شده بود. شکاف عظیمی در سر مبارک علی(ع) پیدا شد. خیلی افراد باز امیدوار بودند که علی(ع) بهبود پیدا کند. یکی از فرزندان علی(ع) ظاهراً دختر بزرگوارش‏ ام‌کلثوم، وقتی آمد عبور کند چشمش به عبدالرحمن بن ملجم افتاد، گفت‏‌ ای لعین ازل و ابد! به کوری چشم تو امیدوارم خدا پدرم را شفا عنایت کند. لبخندی زد، گفت من این شمشیر را به هزار درهم خریده‌ام، شمشیر بسیار کارآمدی است، هزار درهم داده‌ام این شمشیر را مسموم کرده‌اند. من خودم می‌دانم این ضربتی که من بر پدر تو زدم اگر آن را بر همه مردم تقسیم کنند همه مردم می‏‌میرند، خاطرت جمع باشد. این سخن تا حدود زیادی امید فرزندان علی(ع) را از علی(ع) قطع کرد. 🔹گفتند طبیب بیاورید. مردی است به نام هانی بن عمرو سَلولی. رفتند و این مرد را احضار کردند و آوردند تا معاینه کند و بلکه بتواند معالجه کند. نوشته‌اند دستور داد گوسفندی یا بزی را ذبح کردند. از ریه او رگی را بیرون کشید، آن رگ را گرماگرم در محل زخم انداخت، می‌خواست ببیند آثار این سم چقدر است یا می‌خواست بفهمد چقدر نفوذ کرده است؛ وقتی که این مرد از آزمایش طبی خودش فارغ شد سکوت اختیار کرد، حرفی نزد؛ فقط همین قدر رو کرد به امیرالمؤمنین(ع) و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین(ع)! اگر وصیتی دارید بفرمایید. اینجا بود که دیگر امید خاندان علی(ع) و امید شیعیان علی(ع) قطع شد. بعضی گفته‌اند مقاومت بدن علی(ع) در مقابل ضربت شمشیر و این مسمومیت یک امر خارق العاده است؛ علی القاعده باید علی(ع) به ضرب همان شمشیر از دنیا می‌رفت. 🔹در این لحظات آخر، علی(ع) گاهی بی‏هوش می‌شد، گاهی به هوش می‌آمد. وقتی به هوش می‌آمد باز زبان مقدسش به ذکر خدا و نصیحت و موعظه جاری بود؛ چه نصایحی، چه مواعظی، چه سخنانی! دیگر در آن وقت غیر از اولاد علی(ع) کسی کنار بستر علی(ع) حاضر نبود. ذکر مصیبت من همین یک کلمه است. اطفال علی(ع) دور بستر علی(ع) را گرفته‌اند، می‌بینند آقا گاهی صحبت می‌کند و گاهی از حال می‌رود. یک وقت صدای علی(ع) را شنیدند، مثل اینکه با کسی حرف می‌زند، با فرشتگان حرف می‌زند: ارْفَقوا مَلائِکةَ رَبّی بی‏، فرشتگان پروردگارم که برای قبض روح من آمده‌اید! با من به مدارا رفتار کنید. یکمرتبه دیدند صدای علی(ع) بلند شد: اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریک لَهُ وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسولُهُ الرَّفیقُ الْاعْلی‏ الرَّفیقُ الْاعْلی‏. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 آزادی معنوی، صفحه 72 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
✅ تذکراتی برای شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان‏ 🔹این شبها را شب «احیاء» هم می‌‏نامند. احیاء یعنی زنده کردن، زنده نگه‏داشتن. در فارسی هم می‌بینید ترجمه‌‏اش را شب‏‌زنده‌‏داری آورده‌اند و چه تعبیر عالیی است! این تعبیر می‌خواهد بگوید که یک وقت هست شب برای ما مرده است و یک وقت هست شب برای ما زنده است. 🔹چطور می‌شود که شب مرده باشد یا شب زنده باشد؟ بستگی دارد که ما چگونه باشیم، وقتی که انسان مانند یک لاشه بیفتد؛ سر شب می‌خورد، بعد هم خستگی و کسالت و سیری، تا صبح می‌‏افتد مثل لاشه‏‌ای که فقط نفس می‌کشد، او دیگر حیات ندارد؛ خودش مرده است، شبش هم قهراً مرده است. از آن بدتر این است که انسان نخوابد ولی شب را در زیر صفر بگذراند، به فسق و فجور و گناه و معصیت بگذراند. این از مردن یک درجه هم پایین‌‏تر است، زیر صفر است. 🔹و اما شب را زنده نگه‏داشتن به این است که انسان خودش در آن شب زنده باشد یعنی حیات معنوی داشته باشد. حیات معنوی انسان به یاد خداست. به هر اندازه و در هر حالت که قلب انسان از خدا غافل نباشد انسان زنده است؛ روزش زنده است شبش هم زنده است. و هستند و بوده‌اند انسانهایی که در خواب هم زنده‌‏اند، یعنی خواب و بیداری برای آنها علی ‏السویّه است. در عین اینکه می‌خوابند و همان استفاده جسمانی که ما از خواب می‌بریم- یعنی رفع کسالت- آنها هم می‌برند، ولی این خوابْ مشاعر آنها را از کار نمی‌اندازد یعنی در عالم خواب هم بیدارند، یعنی وقتی هم که خواب هستند چون خدا هرگز از قلب آنها بیرون نمی‌رود خوابشان هم بیداری است. در کوچه راه می‌روند باز هم زنده‌‏اند، در مغازه هستند معامله می‌کنند مشغول کسب و کار خودشان هستند باز هم زنده هستند، یعنی هرگز کسب و کار و شغل و گرفتاری و غم و غصه و چک و سفته و امثال اینها آنها را از خدا غافل نمی‌کند. روزشان بیدار، شبشان هم بیدار. 🔹حال، ما در سال لااقل یکی دو سه شب را به عنوان تشبّه به اولیای خدا زنده نگه داریم یعنی واقعاً کوشش کنیم که در این شبها تمام شب را به یاد خدا بسر ببریم، حالت توبه و استغفار داشته باشیم، برای خودمان از خدا چیز بخواهیم؛ این خودش یعنی یاد خدا. به همین شکل به یاد خدا باشیم که دائماً از خدای متعال بخواهیم و مسئلت بکنیم. یکی از بزرگان می‌گفت (چه نکته خوبی!) ما همیشه وقتی دعا می‌کنیم به خدا می‌گوییم خدایا به ما بده، هیچ وقت دعا نمی‌کنیم خدایا از ما بگیر، در صورتی که ما به این دعا بیشتر احتیاج داریم؛ ما به آن چیزهایی که خدا باید از ما بگیرد بیشتر احتیاج داریم تا آن چیزهایی که بخواهد به ما بدهد. تا اینهایی که از ما باید بگیرد از ما نگیرد هیچ چیز قابل دادن نیست. ما باید بگوییم خدایا این حب جاه و مال را از ما بگیر، این حسادتها را از ما بگیر، این کینه‌‏ها و عقده‌ها را از ما بگیر، این کدورتهای قلبی را از ما بگیر، این پرده‌ها را از جلو چشم ما بردار؛ به این «بگیر» ها بیشتر احتیاج داریم تا به اینکه چه را به ما بده. اول آنچه باید از تو بگیرند آنها را بیرون بریز، آنگاه بگو بده. آن وقت است که دعای تو مستجاب می‌شود و «بده»ها به اجابت مقرون می‌شوند. 🔹نکته دیگر این است‏ هیچ وقت چیزی را بر خدا حتم نکنید، یعنی نگویید خدایا فلان چیز را به هر حال من می‌خواهم، من کار ندارم حکمت اقتضا می‌کند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست. ادب عبودیت اقتضا می‌کند که انسان از خدا بخواهد و وقتی که انسان از خدا چیز می‌خواهد، اول این را باید بخواهد: خدایا این قلب من را هدایت کن که از تو آن چیزی را بخواهد که حکمت و مصلحت است و الّا من خیلی اوقات گمراه می‌شوم، چیزهایی برای خود می‌خواهم که نباید بخواهم. چه دعای بزرگی است! 🔹در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «خدایا اگر زمانی من گنگ و لال شدم نفهمیدم از تو چه باید بخواهم، خدایا اگر از مطلوب واقعی خودم کور شدم، چشمهایم آن مطلوبهای واقعی خودم را ندید و چیزهایی را دید که اصلًا نباید من به اینها توجه کنم، خدایا اولین دعای من این است که با آن لطف و کرم خودت دست به قلب من بینداز و دل مرا هدایت کن که بفهمم چه بخواهم، مرا به مصالح خودم راهنمایی کن. از کرم تو و از لطف عمیم تو اینها عجیب و چیز تازه‏‌ای نیست»(1). یعنی تو چقدر لطف داری که بسیاری از اوقات اصلًا قلب من را خودت هدایت کرده‌ای که من چه از تو بخواهم، اینها هم جزء لطف های توست. یکی از شرایط دعا، همین ایمان به لطف عمیم پروردگار است و اینکه رحمت پروردگار بی‏‌منتهاست و اینکه انسان هر اندازه عاصی و گناهکار باشد اگر به مانند یک بنده تائب و بنده‌‏ای که تصمیم گرفته است دیگر نافرمانی نکند به درگاه الهی قدم بگذارد محال و ممتنع است که پروردگار او را از در خانه خودش دور کند. 1- فیض الاسلام،خطبه 218 (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚آشنایی باقرآن،جلد 9،صفحه54 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
عبودیت و بی نیاز شدن روح از بدن‏ 🔹انسان در نتیجه تقرب به خداوند -و تقرب به خداوند در نتیجه عبودیت و اخلاص و خود را فراموش کردن و تذلل در نزد پروردگار و اطاعت محض در برابر پروردگار- می‌رسد به این مرحله که درعین اینکه بدنش نیازمند به روح است، روحش از بدنش بی‌نیاز می‌شود، چطور؟ ما الآن، هم روحمان نیازمند به بدنمان است، هم بدنمان نیازمند به روحمان. الآن اگر آن روح و قوه حیات ما نباشد این بدن ما زنده نیست؛ اگر هم این بدن ما نباشد این روح ما در اینجا کاری از او ساخته نیست، نمی‌تواند کاری بکند. اما آیا همه انسانها همین جورند؟ هم بدنشان نیازمند به روح است و هم روحشان نیازمند به بدن؟ یا اینکه انسانهایی در نتیجه تقرب به خدا و عبودیت پروردگار، می‌رسند به این حد که لااقل روحشان از بدنشان بی‌نیاز می‌شود. چطور بی‌نیاز می‌شود؟ یعنی این قدرت را پیدا می‌کنند که به اصطلاح روح را از این بدن تخلیه کنند یعنی همان استقلال روح را در مقابل بدن حفظ می‌کنند. 🔹در زمان خودمان، هستند چنین اشخاصی که قدرت دارند تخلیه کنند، یعنی روح را از بدن منفک کنند به طوری که خودش را مسلط بر این بدن می‌بیند. بدنِ خودش را می‌بیند که در اینجا مثلاً مشغول عبادت است و خودش در جای دیگر سیر می‌کند، افق وسیعتری را دارد می‌بیند. شیخ شهاب الدین سهروردی عبارتی دارد، می‌گوید ما حکیم را حکیم نمی‌شماریم مگر آن وقتی که قدرت داشته باشد بر اینکه روح خودش را از بدنش خلع کند. 🔹برای ما خیلی این حرفها سنگین و زیاد است. چنین چیزهایی را باور نمی‌کنیم؛ حق هم داریم باور نکنیم، برای اینکه ما خیلی از این مراحل پرت هستیم. ولی از آن بدبینی و باورنکردن‌های خودتان کمی پایین بیایید. ما که نرفته‌ایم، ما که راه عبودیت را همان قدم اولش را هم طی نکرده‏‌ایم تا ببینیم آیا همین مقدار اثر در عبادت خدا هست؟ ما یک ماه رمضان یک روزه درست نگرفتیم. شما همین یک ماه رمضان را واقعاً تجربه کنید؛ شما همه کارها را در دنیا تجربه می‌کنید، یک ماه رمضان را تجربه کنید و یک روزه واقعی، همین‌طور که پیغمبر اکرم(ص) فرموده است و ائمه اطهار(علیهم السلام) دستور داده‌اند بگیرید، یعنی اولاً ظاهر روزه را که ترک کردن مأکولات و مشروبات و یک عده مسائل دیگر است عمل کنیم. این کار را که البته همه ما می‌کنیم. ولی آن روزه‏‌ای که در حدیث «روزه خاص» تعبیر شده است آن روزه را هم بگیریم؛ یعنی در این یک ماه، تنها دهان ما روزه نگیرد، زبان ما هم روزه بگیرد. در ماه رمضان کوشش کنیم که زبان ما غیبت نکند، دروغ نگوید ولو این دروغ برایمان منافع زیادی دارد؛ زبان ما افطار نکند، چون روزه تنها به نخوردن نیست. پیغمبر(ص) فرمود: «رُبَّ صائِمٍ لا حَظَّ لَهُ الَّا الْجوعُ وَ الْعَطَشُ‏؛ ای بسا روزه دارهایی که حظّ و بهره‌ای ندارند جز گرسنگی و تشنگی». زبان ما بیهوده و لغو نگوید، جز حرفی که مورد نیاز زندگی دنیای ما یا آخرت ماست حرف دیگری نزند. گوش ما غیبت نشنود، لهو و لعب نشنود، فحش نشنود؛ چشم ما به ناموس مردم خیره نشود؛ دست ما به طرف خیانت دراز نشود؛ قدم ما به طرف خیانت و ظلم نرود. در مقابل، این ماه رمضان را ماه اطعام و دلجویی و محبت و احسان و خدمت قرار بدهیم. امتحان کنیم، یک ماه رمضان کوشش کنیم انسان باشیم، آن وقت شما ببینید بعد از یک ماه، عبادت و عبودیت اثر خودش را می‏بخشد یا نمی‏بخشد؛ ببینید بعد از یک ماه همین روزه شما را عوض می‌کند یا نمی‌کند؛ ببینید بعد از یک ماه همین روزه به شما ربوبیت یعنی خداوندگاری و تسلط و قدرت می‌دهد یا نمی‌دهد. اگر دیدید نداد، مراحل بعد را انکار کنید. اما اگر دیدید در این یک ماه این مقدار ربوبیت و تصاحب یعنی تسلط بر نفس خودتان، بر غرائز و شهوات خودتان، بر اعضاء و جوارح خودتان پیدا می‌کنید پس باور کنید که مراحل دیگر هم عملی است. 🔹آیا از این بالاتر هم هست؟ آیا این مَرکب عبودیت از این هم بیشتر انسان را به خدا نزدیک می‌کند و از این بیشتر هم به انسان قدرت و توانایی می‌دهد؟ بله، می‌رسد به مرحله‌‏ای که هر تصرفی که بخواهد، در بدن خودش می‌کند. حتی این قدرت را پیدا می‌کند جلو حرکت قلب خودش را یک ساعت بگیرد و نمیرد، قدرت پیدا می‌کند دو ساعت نفس نکشد و نمیرد، قدرت پیدا می‌کند که با همین بدن طی الارض کند؛ بله قدرت پیدا می‌کند. این اثر عبادت است. 🔹آیا از این بالاتر هم هست؟ بله، اگر شما وحشت نمی‌کنید، بالاترش هم هست. آن مرحله بالاتر، آن قدرتی است که بنده‏ای در اثر بندگی و عبودیت خداوند می‌تواند در دنیای بیرون خودش هم تصرف کند، می‌تواند چوبی را تبدیل به اژدها کند، می‌تواند قرص ماه را دو نیم کند، بله می‌تواند. اما این مراحل از ما خیلی دور است. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚آزادی معنوی، صفحه 67 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────
هدایت شده از بنیاد شهید مطهری
🟢 برخی نشست‌های علمی به مناسبت سالگرد شهادت استاد مطهری 🔻دیگر نشست‌ها و مراسم نیز در این کانال اطلاع‌رسانی می‌شود ⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
مسأله فلسطین 🔹اگر می‌خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می‌خواهیم در نزد خدا و پیغمبر خدا(ص) محترم باشیم، باید این اصل را زنده کنیم. اگر پیغمبر اسلام زنده می‌بود، امروز درباره چه مسئله‌ای می‌اندیشید؟ واللهِ و باللهِ قسم می‌خورم که پیغمبر اکرم(ص) در قبر مقدسش امروز از یهود می‏‌لرزد. این یک مسئله‌ دودوتا چهارتاست. اگر کسی نگوید، گناه کرده است. من اگر نگویم واللهِ مرتکب گناه شده‌ام، و هر خطیب و واعظی اگر نگوید مرتکب گناه شده است. 🔹گذشته از جنبه اسلامی، قضیه فلسطین مربوط به دولتی از دولتهای اسلامی هم نیست؛ مربوط به یک ملت است، ملتی که او را به زور از خانه‌اش بیرون کرده‌اند. تاریخچه فلسطین چیست؟ مدعی هستند که در سه هزار سال پیش دو نفر از ما (داود و سلیمان) برای مدت موقتی در آنجا سلطنت کرده‌اند. تاریخ را بخوانید؛ در تمام این مدت دو سه هزار ساله، کی بوده است که سرزمین فلسطین به یهود تعلق داشته است؟ کی بوده است که بیشتر سرزمین فلسطین مال ملت یهود باشد؟ قبل از اسلام هم مال آنها نبود، بعد از اسلام هم مال آنها نبود. روزی که مسلمین فلسطین را فتح کردند، فلسطین دراختیار مسیحیها بود، چطور شد که یک‌دفعه نام وطن یهودی به خود گرفت؟ یکی از قضایایی که کارنامه قرن ما را تاریک می‌کند همین قضیه است. 🔹واللهِ و باللهِ ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللهِ قضیه‌‏ای که دل پیغمبر اکرم(ص) را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی(ع) را خون کرده، این قضیه است. اگر می‌خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می‌خواهیم به عزاداری حسین بن علی(ع) ارزش‏ بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی(ع) امروز بود و خودش می‌گفت برای من عزاداری کنید، می‌گفت چه شعاری بدهید؟ اگر حسین بن علی(ع) بود می‌گفت: اگر می‌خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. 🔹ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا(ص) داریم؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم، خودمان را شیعه علی بن ابیطالب(ع) بخوانیم. اصلاً من باید بگویم بعد از این، داستانی را که ما از علی بن ابیطالب(ع) نقل می‌کنیم، حرام است که دیگر در منابر نقل کنیم که روزی علی بن ابیطالب(ع) شنید دشمن‏ به کشور اسلامی حمله کرده است. فرمود: "شنیده‌ام زینت یک زن مسلمان را یا زنی که در حمایت مسلمانان است گرفته‌اند؛ شنیده‌ام دشمن سرزمین مسلمین را غارت کرده است، مردانشان را کشته یا اسیر کرده است، متعرّض زنان آنها شده است، زیورها را از گوش و دست زنها جدا کرده است، اگر یک مرد مسلمان با شنیدن این خبر دق کند و بمیرد، سزاوار است و مورد ملامت نیست". 🔹آیا ما وظیفه نداریم که کمک مالی به آنها بکنیم؟ آیا اینها مسلمان نیستند، عزیزان ندارند؟ آیا اینها برای حق مشروع بشری قیام نمی‌کنند؟ واللهِ این انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است. اولین سؤالی که بعد از مردن از ما می‌کنند همین است که در زمینه همبستگی اسلامی چه کردید؟ پیغمبر(ص) فرمود: «هرکس بشنود صدای مسلمانی را که فریاد می‌کند: مسلمانان به فریاد من برسید، و او را کمک نکند، دیگر مسلمان نیست». چه مانعی دارد که ما برای اینها حساب باز کنیم؟ چه مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاص به اینها بدهیم؟ چرا یهودیان دنیا کمک بکنند و ملتهای دیگر آنها را تحسین کنند، بارک الله بگویند، ملتِ بیدار بگویند، ولی ما نکنیم؟ مردم بیدار آن مردمی هستند که فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقایق شناس باشند. پس بیاییم به خودمان ارزش بدهیم، به کار و فکر خودمان ارزش بدهیم، به کتاب‌های خودمان ارزش بدهیم، به پولهای خودمان ارزش بدهیم، خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند کنیم. (این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.) 📚 حماسه حسینی، جلد 1،صفحه 270 ╭─────────── 🆔@shahidmotaharihowzeh ╰───────────