#کلام_استاد
☑️ ذکر مصیبت امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام)
🔹ایام از یک طرف ایام و لیالی احیاء است، ایام و لیالی دعاست، ایام و لیالی عبودیت و بندگی کردن است و از طرف دیگر ایام شهادت مولای متقیان علی(ع) است، ایام شهادت آن مردی که یکی از بزرگترین بندگان خداست. بعد از پیغمبر اکرم(ص) ما بندهای به این بندگی سراغ نداریم.
🔹رسول اکرم به قاتل امیرالمؤمنین علی (ع) لقب «اَشْقَی الاْخِرین» داده بود. رسول خدا(ص) سخن به گزاف نمیگفت. برای آن این لقب را داده بود که با شهادت علی (ع) لطمه بزرگی به عالم اسلام وارد شد که غیر قابل جبران بود. اشخاص بزرگ همه وقت وجودشان مفید است، ولی گاهی از نظر اجتماعی در یک موقع خاصی قرار میگیرند که وجود آنها در آن موقع خیلی حساسیت پیدا میکند.
🔹یک شخصیت اجتماعی گاهی در یک موقعیت قرار میگیرد که سرنوشت یک ملت عظیم را در دست میگیرد و لحظات خاصی پیش میآید که اگر در آن لحظات از بین برود، از بین رفتنش از بین رفتن فرد نیست، از بین رفتن حق است، از بین رفتن یک رژیم و یک مسلک است.
🔹نتیجه طبیعی از میان رفتن علی (ع) روی کار آمدن خطرناکترین حزبی{خوارج} بود که تاریخ اسلام به خود دیده است. این است که فاجعه شهادت علی(ع)، قطع نظر از مقام قدس و قربی که علی(ع) در نزد خدا دارد، زیان بزرگی برای ملت مسلمان بود که اثرش برای همیشه در تاریخ باقی ماند.
🔹تخمین زدهاند در حدود چهل و پنج ساعت از ضربت خوردن علی(ع) تا وفات و شهادتش یعنی تا آن لحظهای که مرغ روحش به عالم ملکوت پرواز کرد فاصله شد و به نظر من این مدت چهل و پنج ساعت از حیرتانگیزترین دورههای زندگی علی(ع) است. شخصیت علی را در این چهل و پنج ساعت انسان میبیند. یقین و ایمان علی در این چهل و پنج ساعت بر دیگران نمایان میشود. از نظر خود او لحظات و ساعاتی است که جایزه خودش را گرفته است، مسابقه را به نهایت رسانده است، با کمال افتخار میخواهد نزد پروردگارش برود. علی(ع) چیز دیگری است.
🔹وقتی که در احد شهید نشد ناراحت شد. رفت خدمت رسول اکرم(ص): یا رسول الله شما به من اینطور فرموده بودید که خداوند شهادت را روزی من میکند، پس چطور من در احد شهید نشدم؟ فرمود: علی جان دیر نمیشود، تو حتماً شهید این امت خواهی بود. بعد پیغمبر(ص) یک سؤال مانندی از علی(ع) کرد: علی جانم! بگو آن وقتی که در بستر شهادت افتاده باشی چگونه صبر خواهی کرد؟ چه جوابی میدهد! یا رسولَ الله! آنجا که جای صبر نیست، آنجا جای بُشری است و جای شکر و سپاسگزاری است.
🔹همیشه علی(ع) به دنبال این گم گشته خودش میرفت. اجمالاً میدانست که این فرق او در راه خدا شکافته خواهد شد. میگفت خدایا آن لحظه نازنین، آن لحظه زیبا، آن لحظه پرلذّت و پربهجت چه لحظهای خواهد بود؟ پیغمبر(ص) به علی(ع) فرموده بود که شهادت تو در ماه رمضان است، در آن ماه رمضان سال 41 هجری علی(ع) مثل اینکه قلبش احساس کرده بود که دیگر هرچه میخواهد واقع بشود در این ماه رمضان واقع میشود. بچههای علی(ع) احساس کرده بودند که در این ماه رمضان علی(ع) یک حالت انتظار و اضطراب و دلهرهای دارد، مثل اینکه انتظار یک امر بزرگی را میکشد.
🔹یکی از آن جملههای بسیار زیبای امیر المؤمنین(ع) که در خلال همین چهل و پنج ساعت ایراد کرده این است؛ دیگران خیلی مضطرب و ناراحت بودند، اشک میریختند و گریه میکردند ولی خودش اظهار بشاشت میکرد، فرمود: به خدا قسم که اگر مُردم من هیچ کراهتی ندارم، یک ذرّه کراهت ندارم. این برای من یک امر نشناختهای نبود، یک مهمان ناشناختهای نبود، یک مهمان شناخته شده بود. بعد فرمود: میدانید مَثَل من مَثَل کیست؟ مَثَل آن عاشقی است که به دنبال مطلوب و معشوق خودش میرود و او را مییابد. مَثَل من مَثَل آن تشنهای است که در یک شب تاریک دنبال آب میرود ناگهان آب را پیدا میکند، چقدر خوشحال میشود!
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚 آزادی معنوی، صفحه 53 و بیست گفتار، صفحه 220
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شهادت مظلومانه مولی الموحدین امام علی(ع) تسلیت باد. 🏴
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
هدایت شده از بنیاد شهید مطهری
❇️ «بنیاد علمی و فرهنگی شهید مطهری» برگزار میکند:
🟡 وبینارهای «بازشناسی استاد مطهری»(۱)
✅ حجتالاسلام دکتر قاسم کاکایی
🔹موضوع: مطهری آنگونه که من شناختم
سهشنبه ۲/۱۴، ۱۸:۳۰
✅ دکتر امیرعباس علیزمانی
🔹موضوع: مطهری چگونه مطهری شد؟
چهارشنبه ۲/۱۵، ۱۸:۳۰
✅ حجتالاسلام دکتر محمدعلی مهدوی راد
🔹موضوع: «اقامه قرآن» در اندیشه استاد مطهری
پنجشنبه ۲/۱۶، ۱۸:۳۰
پخش زنده از:
motahari.ir/live
و
http://instagram.com/motahari.ir
#کلام_استاد
✅ دهههای با فضیلت در سال از نظر دستورهای اسلامی
🔹از نظر دستورهای اسلامی لااقل دو ده شب در سال هست که وضع خاصی دارند و عنایت خاصی به آنها هست.
1⃣ یکی ده شب اول ماه ذیالحجه است. شاید از نظر فضیلت هیچ ده شب متوالی مثل این ده شب وجود ندارد. موسی(ع) در اول ذیالقعده به میقات الهی رفت و یک میقات و به اصطلاح یک نوع خلوت سی شبی با خدای خودش داشت، ولی مثل اینکه در آن سی شب نتوانست به پایان برساند، لذا تکمیل شد به ده شب دیگر و شد چهل شب، یک اربعین. آن ده شبی که با آن تکمیل شد، همین ده شب اول ذیالحجه بود. و لهذا در اخبار و روایات ما نمازی وارد شده که در دهه اول ذیالحجه بین نماز مغرب و عشاء خوانده میشود. در کتابهای دعا هم برای این شبها آداب خاصی هست و اهل معنا معتقدند که در این شبها آثار خاصی هست که در شبهای دیگر نیست؛ یعنی اگر کسی به دستورهایی که در باره این شبها رسیده عمل کند آثار خاصی دارد.
2⃣ ده شب دیگری که در فضیلتْ بعد از این ده شب است -اگرچه بعضی از شبهایش افضل از شبهای این ده شب است- ده شب آخر ماه مبارک رمضان است. رسول خدا(ص) از شب بیست و یکم ماه رمضان دستور میدادند دیگر برای ایشان بستر پهن نشود و این ده شب را در مسجد به حال اعتکاف به سر میبردند. آنچه برای موسی(ع) در آن چهل شب حاصل شد، برای امت اسلام در ماه رمضان حاصل میشود و شب قدر در واقع برای آن کسی است که این وظیفه خودش را به پایان میرساند.
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚آشنایی با قرآن، جلد 13، صفحه 67
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
✅ تذکراتی برای شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان
🔹این شبها را شب «احیاء» هم مینامند. احیاء یعنی زنده کردن، زنده نگهداشتن. در فارسی هم میبینید ترجمهاش را شبزندهداری آوردهاند و چه تعبیر عالیی است! این تعبیر میخواهد بگوید که یک وقت هست شب برای ما مرده است و یک وقت هست شب برای ما زنده است.
🔹چطور میشود که شب مرده باشد یا شب زنده باشد؟ بستگی دارد که ما چگونه باشیم، وقتی که انسان مانند یک لاشه بیفتد؛ سر شب میخورد، بعد هم خستگی و کسالت و سیری، تا صبح میافتد مثل لاشهای که فقط نفس میکشد، او دیگر حیات ندارد؛ خودش مرده است، شبش هم قهراً مرده است. از آن بدتر این است که انسان نخوابد ولی شب را در زیر صفر بگذراند، به فسق و فجور و گناه و معصیت بگذراند. این از مردن یک درجه هم پایینتر است، زیر صفر است.
🔹و اما شب را زنده نگهداشتن به این است که انسان خودش در آن شب زنده باشد یعنی حیات معنوی داشته باشد. حیات معنوی انسان به یاد خداست. به هر اندازه و در هر حالت که قلب انسان از خدا غافل نباشد انسان زنده است؛ روزش زنده است شبش هم زنده است. و هستند و بودهاند انسانهایی که در خواب هم زندهاند، یعنی خواب و بیداری برای آنها علی السویّه است. در عین اینکه میخوابند و همان استفاده جسمانی که ما از خواب میبریم- یعنی رفع کسالت- آنها هم میبرند، ولی این خوابْ مشاعر آنها را از کار نمیاندازد یعنی در عالم خواب هم بیدارند، یعنی وقتی هم که خواب هستند چون خدا هرگز از قلب آنها بیرون نمیرود خوابشان هم بیداری است. در کوچه راه میروند باز هم زندهاند، در مغازه هستند معامله میکنند مشغول کسب و کار خودشان هستند باز هم زنده هستند، یعنی هرگز کسب و کار و شغل و گرفتاری و غم و غصه و چک و سفته و امثال اینها آنها را از خدا غافل نمیکند. روزشان بیدار، شبشان هم بیدار.
🔹حال، ما در سال لااقل یکی دو سه شب را به عنوان تشبّه به اولیای خدا زنده نگه داریم یعنی واقعاً کوشش کنیم که در این شبها تمام شب را به یاد خدا بسر ببریم، حالت توبه و استغفار داشته باشیم، برای خودمان از خدا چیز بخواهیم؛ این خودش یعنی یاد خدا. به همین شکل به یاد خدا باشیم که دائماً از خدای متعال بخواهیم و مسئلت بکنیم. یکی از بزرگان میگفت (چه نکته خوبی!) ما همیشه وقتی دعا میکنیم به خدا میگوییم خدایا به ما بده، هیچ وقت دعا نمیکنیم خدایا از ما بگیر، در صورتی که ما به این دعا بیشتر احتیاج داریم؛ ما به آن چیزهایی که خدا باید از ما بگیرد بیشتر احتیاج داریم تا آن چیزهایی که بخواهد به ما بدهد. تا اینهایی که از ما باید بگیرد از ما نگیرد هیچ چیز قابل دادن نیست. ما باید بگوییم خدایا این حب جاه و مال را از ما بگیر، این حسادتها را از ما بگیر، این کینهها و عقدهها را از ما بگیر، این کدورتهای قلبی را از ما بگیر، این پردهها را از جلو چشم ما بردار؛ به این «بگیر» ها بیشتر احتیاج داریم تا به اینکه چه را به ما بده. اول آنچه باید از تو بگیرند آنها را بیرون بریز، آنگاه بگو بده. آن وقت است که دعای تو مستجاب میشود و «بده»ها به اجابت مقرون میشوند.
🔹نکته دیگر این است هیچ وقت چیزی را بر خدا حتم نکنید، یعنی نگویید خدایا فلان چیز را به هر حال من میخواهم، من کار ندارم حکمت اقتضا میکند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست. ادب عبودیت اقتضا میکند که انسان از خدا بخواهد و وقتی که انسان از خدا چیز میخواهد، اول این را باید بخواهد: خدایا این قلب من را هدایت کن که از تو آن چیزی را بخواهد که حکمت و مصلحت است و الّا من خیلی اوقات گمراه میشوم، چیزهایی برای خود میخواهم که نباید بخواهم. چه دعای بزرگی است!
🔹در نهجالبلاغه میفرماید: «خدایا اگر زمانی من گنگ و لال شدم نفهمیدم از تو چه باید بخواهم، خدایا اگر از مطلوب واقعی خودم کور شدم، چشمهایم آن مطلوبهای واقعی خودم را ندید و چیزهایی را دید که اصلًا نباید من به اینها توجه کنم، خدایا اولین دعای من این است که با آن لطف و کرم خودت دست به قلب من بینداز و دل مرا هدایت کن که بفهمم چه بخواهم، مرا به مصالح خودم راهنمایی کن. از کرم تو و از لطف عمیم تو اینها عجیب و چیز تازهای نیست»(1). یعنی تو چقدر لطف داری که بسیاری از اوقات اصلًا قلب من را خودت هدایت کردهای که من چه از تو بخواهم، اینها هم جزء لطف های توست. یکی از شرایط دعا، همین ایمان به لطف عمیم پروردگار است و اینکه رحمت پروردگار بیمنتهاست و اینکه انسان هر اندازه عاصی و گناهکار باشد اگر به مانند یک بنده تائب و بندهای که تصمیم گرفته است دیگر نافرمانی نکند به درگاه الهی قدم بگذارد محال و ممتنع است که پروردگار او را از در خانه خودش دور کند.
1- فیض الاسلام،خطبه 218
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚آشنایی باقرآن،جلد 9،صفحه54
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
✅ مسأله فلسطین
🔹اگر میخواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر میخواهیم در نزد خدا و پیغمبر خدا(ص) محترم باشیم، باید این اصل را زنده کنیم. اگر پیغمبر اسلام زنده میبود، امروز درباره چه مسئلهای میاندیشید؟ واللهِ و باللهِ قسم میخورم که پیغمبر اکرم(ص) در قبر مقدسش امروز از یهود میلرزد. این یک مسئله دودوتا چهارتاست. اگر کسی نگوید، گناه کرده است. من اگر نگویم واللهِ مرتکب گناه شدهام، و هر خطیب و واعظی اگر نگوید مرتکب گناه شده است.
🔹گذشته از جنبه اسلامی، قضیه فلسطین مربوط به دولتی از دولتهای اسلامی هم نیست؛ مربوط به یک ملت است، ملتی که او را به زور از خانهاش بیرون کردهاند. تاریخچه فلسطین چیست؟ مدعی هستند که در سه هزار سال پیش دو نفر از ما (داود و سلیمان) برای مدت موقتی در آنجا سلطنت کردهاند. تاریخ را بخوانید؛ در تمام این مدت دو سه هزار ساله، کی بوده است که سرزمین فلسطین به یهود تعلق داشته است؟ کی بوده است که بیشتر سرزمین فلسطین مال ملت یهود باشد؟ قبل از اسلام هم مال آنها نبود، بعد از اسلام هم مال آنها نبود. روزی که مسلمین فلسطین را فتح کردند، فلسطین دراختیار مسیحیها بود، چطور شد که یکدفعه نام وطن یهودی به خود گرفت؟ یکی از قضایایی که کارنامه قرن ما را تاریک میکند همین قضیه است.
🔹واللهِ و باللهِ ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللهِ قضیهای که دل پیغمبر اکرم(ص) را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی(ع) را خون کرده، این قضیه است. اگر میخواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر میخواهیم به عزاداری حسین بن علی(ع) ارزش بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی(ع) امروز بود و خودش میگفت برای من عزاداری کنید، میگفت چه شعاری بدهید؟ اگر حسین بن علی(ع) بود میگفت: اگر میخواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد.
🔹ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا(ص) داریم؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم، خودمان را شیعه علی بن ابیطالب(ع) بخوانیم. اصلاً من باید بگویم بعد از این، داستانی را که ما از علی بن ابیطالب(ع) نقل میکنیم، حرام است که دیگر در منابر نقل کنیم که روزی علی بن ابیطالب(ع) شنید دشمن به کشور اسلامی حمله کرده است. فرمود: "شنیدهام زینت یک زن مسلمان را یا زنی که در حمایت مسلمانان است گرفتهاند؛ شنیدهام دشمن سرزمین مسلمین را غارت کرده است، مردانشان را کشته یا اسیر کرده است، متعرّض زنان آنها شده است، زیورها را از گوش و دست زنها جدا کرده است، اگر یک مرد مسلمان با شنیدن این خبر دق کند و بمیرد، سزاوار است و مورد ملامت نیست".
🔹آیا ما وظیفه نداریم که کمک مالی به آنها بکنیم؟ آیا اینها مسلمان نیستند، عزیزان ندارند؟ آیا اینها برای حق مشروع بشری قیام نمیکنند؟ واللهِ این انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است. اولین سؤالی که بعد از مردن از ما میکنند همین است که در زمینه همبستگی اسلامی چه کردید؟ پیغمبر(ص) فرمود: «هرکس بشنود صدای مسلمانی را که فریاد میکند: مسلمانان به فریاد من برسید، و او را کمک نکند، دیگر مسلمان نیست». چه مانعی دارد که ما برای اینها حساب باز کنیم؟ چه مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاص به اینها بدهیم؟ چرا یهودیان دنیا کمک بکنند و ملتهای دیگر آنها را تحسین کنند، بارک الله بگویند، ملتِ بیدار بگویند، ولی ما نکنیم؟ مردم بیدار آن مردمی هستند که فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقایق شناس باشند. پس بیاییم به خودمان ارزش بدهیم، به کار و فکر خودمان ارزش بدهیم، به کتابهای خودمان ارزش بدهیم، به پولهای خودمان ارزش بدهیم، خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند کنیم.
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚 حماسه حسینی، جلد 1،صفحه 270
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#اطلاعیه
🔴قابل توجه اعضای محترم کانال🔴
از این پس تمامی امور مربوط به برگزاری دوره(معرفی کتاب،اعلام محدوده مطالعه،گزیده مطالب کتاب،زمان برگزاری آزمون و...) از طریق کانال زیر اطلاع رسانی خواهد شد
👇👇👇
https://eitaa.com/motaharidoreh1400
👆👆👆
و کانال فعلی طرح صرفاً به بیان دیدگاه و سخنان استاد شهید مطهری(ره) در موضوعات و مناسبت های مختلف اختصاص خواهد یافت.
لازم است شرکت کنندگان محترم در دوره، سریعاً نسبت به عضویت در کانال فوق اقدام نمایند.
با تشکر
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
May 11
#کلام_استاد
✅ عبودیت و بی نیاز شدن روح از بدن
🔹انسان در نتیجه تقرب به خداوند -و تقرب به خداوند در نتیجه عبودیت و اخلاص و خود را فراموش کردن و تذلل در نزد پروردگار و اطاعت محض در برابر پروردگار- میرسد به این مرحله که درعین اینکه بدنش نیازمند به روح است، روحش از بدنش بینیاز میشود، چطور؟ ما الآن، هم روحمان نیازمند به بدنمان است، هم بدنمان نیازمند به روحمان. الآن اگر آن روح و قوه حیات ما نباشد این بدن ما زنده نیست؛ اگر هم این بدن ما نباشد این روح ما در اینجا کاری از او ساخته نیست، نمیتواند کاری بکند. اما آیا همه انسانها همین جورند؟ هم بدنشان نیازمند به روح است و هم روحشان نیازمند به بدن؟ یا اینکه انسانهایی در نتیجه تقرب به خدا و عبودیت پروردگار، میرسند به این حد که لااقل روحشان از بدنشان بینیاز میشود. چطور بینیاز میشود؟ یعنی این قدرت را پیدا میکنند که به اصطلاح روح را از این بدن تخلیه کنند یعنی همان استقلال روح را در مقابل بدن حفظ میکنند.
🔹در زمان خودمان، هستند چنین اشخاصی که قدرت دارند تخلیه کنند، یعنی روح را از بدن منفک کنند به طوری که خودش را مسلط بر این بدن میبیند. بدنِ خودش را میبیند که در اینجا مثلاً مشغول عبادت است و خودش در جای دیگر سیر میکند، افق وسیعتری را دارد میبیند. شیخ شهاب الدین سهروردی عبارتی دارد، میگوید ما حکیم را حکیم نمیشماریم مگر آن وقتی که قدرت داشته باشد بر اینکه روح خودش را از بدنش خلع کند.
🔹برای ما خیلی این حرفها سنگین و زیاد است. چنین چیزهایی را باور نمیکنیم؛ حق هم داریم باور نکنیم، برای اینکه ما خیلی از این مراحل پرت هستیم. ولی از آن بدبینی و باورنکردنهای خودتان کمی پایین بیایید. ما که نرفتهایم، ما که راه عبودیت را همان قدم اولش را هم طی نکردهایم تا ببینیم آیا همین مقدار اثر در عبادت خدا هست؟ ما یک ماه رمضان یک روزه درست نگرفتیم. شما همین یک ماه رمضان را واقعاً تجربه کنید؛ شما همه کارها را در دنیا تجربه میکنید، یک ماه رمضان را تجربه کنید و یک روزه واقعی، همینطور که پیغمبر اکرم(ص) فرموده است و ائمه اطهار(علیهم السلام) دستور دادهاند بگیرید، یعنی اولاً ظاهر روزه را که ترک کردن مأکولات و مشروبات و یک عده مسائل دیگر است عمل کنیم. این کار را که البته همه ما میکنیم. ولی آن روزهای که در حدیث «روزه خاص» تعبیر شده است آن روزه را هم بگیریم؛ یعنی در این یک ماه، تنها دهان ما روزه نگیرد، زبان ما هم روزه بگیرد. در ماه رمضان کوشش کنیم که زبان ما غیبت نکند، دروغ نگوید ولو این دروغ برایمان منافع زیادی دارد؛ زبان ما افطار نکند، چون روزه تنها به نخوردن نیست. پیغمبر(ص) فرمود: «رُبَّ صائِمٍ لا حَظَّ لَهُ الَّا الْجوعُ وَ الْعَطَشُ؛ ای بسا روزه دارهایی که حظّ و بهرهای ندارند جز گرسنگی و تشنگی». زبان ما بیهوده و لغو نگوید، جز حرفی که مورد نیاز زندگی دنیای ما یا آخرت ماست حرف دیگری نزند. گوش ما غیبت نشنود، لهو و لعب نشنود، فحش نشنود؛ چشم ما به ناموس مردم خیره نشود؛ دست ما به طرف خیانت دراز نشود؛ قدم ما به طرف خیانت و ظلم نرود. در مقابل، این ماه رمضان را ماه اطعام و دلجویی و محبت و احسان و خدمت قرار بدهیم. امتحان کنیم، یک ماه رمضان کوشش کنیم انسان باشیم، آن وقت شما ببینید بعد از یک ماه، عبادت و عبودیت اثر خودش را میبخشد یا نمیبخشد؛ ببینید بعد از یک ماه همین روزه شما را عوض میکند یا نمیکند؛ ببینید بعد از یک ماه همین روزه به شما ربوبیت یعنی خداوندگاری و تسلط و قدرت میدهد یا نمیدهد. اگر دیدید نداد، مراحل بعد را انکار کنید. اما اگر دیدید در این یک ماه این مقدار ربوبیت و تصاحب یعنی تسلط بر نفس خودتان، بر غرائز و شهوات خودتان، بر اعضاء و جوارح خودتان پیدا میکنید پس باور کنید که مراحل دیگر هم عملی است.
🔹آیا از این بالاتر هم هست؟ آیا این مَرکب عبودیت از این هم بیشتر انسان را به خدا نزدیک میکند و از این بیشتر هم به انسان قدرت و توانایی میدهد؟ بله، میرسد به مرحلهای که هر تصرفی که بخواهد، در بدن خودش میکند. حتی این قدرت را پیدا میکند جلو حرکت قلب خودش را یک ساعت بگیرد و نمیرد، قدرت پیدا میکند دو ساعت نفس نکشد و نمیرد، قدرت پیدا میکند که با همین بدن طی الارض کند؛ بله قدرت پیدا میکند. این اثر عبادت است.
🔹آیا از این بالاتر هم هست؟ بله، اگر شما وحشت نمیکنید، بالاترش هم هست. آن مرحله بالاتر، آن قدرتی است که بندهای در اثر بندگی و عبودیت خداوند میتواند در دنیای بیرون خودش هم تصرف کند، میتواند چوبی را تبدیل به اژدها کند، میتواند قرص ماه را دو نیم کند، بله میتواند. اما این مراحل از ما خیلی دور است.
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚آزادی معنوی، صفحه 67
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
✅ شب آخر ماه مبارک رمضان
🔹به عنوان تذکر و یادآوری عرض میکنم. شب آخر ماه مبارک رمضان است. در دعای دهه آخر این مضمون را همیشه میخوانیم، میگوییم که خدایا این ایام ماه رمضان است که منقضی شد و شبهای این ماه است که متصرّم شد و گذشت، یعنی شبهای پرخیری و روزهای پربرکتی گذشت و رفت. اللهُمَّ انْ کنْتَ رَضیتَ عَنّی فی هذَا الشَّهْرِ فَازْدَدْ عَنّی رِضاک خدایا اگر در این ماه از ما راضی شدی پس بر رضای خودت بیفزا وَ انْ لَمْ تَکنْ رَضیتَ عَنّی فَمِنَ الْآنَ فَارْضِنی و اگر راضی نشدهای، خدایا از تو مسئلت داریم الآن از ما راضی باش. و شب آخر ماه رمضان تقریباً آخرین فرصت است برای اینکه انسان جلب مغفرت و رضایت پروردگار را بکند و در حدیث است که آن مقدار که مغفرت خدای متعال در همه این ماه شامل حال بندگان شده است در این شب و روز آخر شامل حال بندگان میشود.
🔹زین العابدین(ع) رسم و دأبشان این بود {که در شب آخر ماه رمضان بردگان را به ترتیب خاصی آزاد میکردند.} میدانید که اصلًا فلسفه بردگی تعلیم و تربیت اسلامی است که یک نفر برده که از بلاد کفر آمده، مدتی در خانواده یک نفر مسلمان زندگی میکند. بعد که مدتی در این خانه میمانَد و حقیقت اسلام و مسلمانی و عدالت اسلامی و معالم دینی، اصول دین، فروع دین و اخلاق دین را یاد میگیرد آزاد میشود؛یعنی یک دوره تعلیم و تربیت اجباری. یکی از عبادتهایی که ائمه اطهار(علیهم السلام) بجا میآوردند همین بود که میرفتند غلامها یا کنیزها را میخریدند و آنها را یک مدت معدود در خانه خودشان نگه میداشتند و یک نوع تعلیم و تربیت اجباری اسلامی (به اصطلاح) میدادند و بعد اینها را آزاد میکردند. یکی از عبادتهای امام سجاد(ع) همین بود.
🔹قهراً اینها در طول سال ممکن بود که نسبت به امام تقصیراتی مرتکب شوند. اگر تقصیری در طول سال مرتکب میشدند حضرت یادداشت میکردند. شب آخر ماه رمضان که میشد همه اینها را یک جا جمع میکردند و بعد به یک یک اینها میفرمود که فلانی یادت هست فلان روز چنین کاری کردی؟ فلانی تو یادت هست؟ بعد میگفت خدایا من از حق خودم نسبت به همه اینها صرفنظر کردم و از همه اینها گذشتم. خدایا تو هم از این بنده خودت درگذر. بعد به آنها میفرمود: همه شما را در راه خدا آزاد کردم.
🔹غرضم این جهت است که این یک عملی بوده است که در شب آخر ماه مبارک رمضان انجام میدادند. ضمناً دعایی است که در روز آخر ماه رمضان میخوانند که دعای وداع ماه مبارک رمضان است. اینها را عرض کردم برای اینکه افرادی شاید توفیق پیدا کنند که این شبانهروز را واقعاً شبانهروز عبادت قرار بدهند. خداوند انشاءالله به همه توفیق عنایت بفرماید.
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚 آشنایی با قرآن، جلد 9، صفحه 73
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
✅ علامت قبولی روزه
🔹اگر ما ماه رمضانی را گذراندیم، شبهای احیایی را گذراندیم، روزههای متوالی را گذراندیم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس کردیم که بر شهوات خودمان بیش از پیش از ماه رمضان مسلّط هستیم، بر عصبانیت خودمان از سابق بیشتر مسلّط هستیم، بر چشم خودمان بیشتر مسلّط هستیم، بر زبان خودمان بیشتر مسلّط هستیم، بر اعضا و جوارح خودمان بیشتر مسلّط هستیم و بالاخره بر نفس خودمان بیشتر مسلّط هستیم و میتوانیم جلو نفس امّاره را بگیریم، این علامت قبولی روزه ماست.
🔹اما اگر ماه رمضانی گذشت و تمام شد و حظّ ما از ماه رمضان -آنطور که پیغمبر اکرم(ص) فرمود که بعضی از مردم حظّشان از روزه فقط گرسنگی و تشنگی است- فقط این بوده که یک ماه یک گرسنگیهایی و یک تشنگیهایی کشیدیم (اغلب هم از بس که سحر و افطار میخوریم تشنه و گرسنه هم نمیشویم ولی لااقل بدحال میشویم)، یک بدحالی پیدا کردیم و در نتیجه این بدحالی قدرت ما بر کارکردن کمتر شد و بعد آمدیم روزه را متهم کردیم که روزه هم شد کار در دنیا؟! (آن که محصل و دانشجوست گفت من در تمام این ماه رمضان قدرت درس خواندنم کم شد و آن که اهل کار دیگری است گفت قدرت فلان کار من کم شد، پس روزه بد چیزی است)، این علامت قبول نشدن روزه ماست.
🔹اگر انسان در ماه رمضان روزهگیر واقعی باشد، اگر واقعاً به خودش گرسنگی بدهد و همینطور که گفته شده است سه وعده غذا را تبدیل به دو وعده کند، یعنی قبلاً یک صبحانه ویک ناهار و یک شام میخورد، حالا دیگر ناهار نداشته باشد، افطارش فقط به اندازه یک صبحانه مختصر باشد، بعد هم سحر نه خیلی زیاد بر معده تحمیل کند بلکه یک غذای متعارف بخورد، بعد احساس میکند که هم نیروی بدنیاش بر کار افزایش پیدا کرده است و هم نیروی روحیاش بر کار خیر و برای تسلط بر نفس. این حداقل عبادت است. ما در دو آیه از آیات قرآن اینچنین میخوانیم، یعنی در دو جا این آیه تکرار شده است: یا ایهَا الَّذینَ امَنُوا اسْتَعینوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ؛ ای اهل ایمان! از نماز و از صبر- که به روزه تفسیر شده است- کمک بگیرید. این تعبیر خیلی عجیب است! به ما میگویند از نماز استمداد کن، از روزه استمداد کن، یعنی تو نمیدانی که این نماز چه منبع نیرویی است! این روزه چه منبع نیرویی است! اگر به شما گفتند نماز بخوانید، شما را به یک منبع نیرو هدایت کردهاند و اگر گفتهاند روزه بگیرید شما را به یک منبع نیرو هدایت کردهاند. برای اینکه بر نفس و روح خودتان مسلط بشوید نماز بخوانید، روزه بگیرید.
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚 آزادی معنوی، صفحه 50
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
#روز_بزرگداشت_ملاصدرا
✅ حکمت صدرالمتألّهین
حکمت الهی به وسیله صدرالمتألهین دگرگونیای یافت که میتوان آن را یک «جهش» نامید، جهشی در فلسفه اسلامی. این جهش مسبوق به یک سلسله دگرگونی های تدریجی بود که قبلًا به وسیله دیگران انجام یافته بود. مسلّم آن است که در گذشته حکمت مشّاء و حکمت اشراق دو روش مختلف تلقّی میشدند و عرفان هم راه جدایی داشت، همچنانکه کلام که ناظر به حقایق اسلامی است مستقل از همه اینها بود. به وسیله صدر المتألهین اختلاف مشّاء و اشراق حل شد و مکتبی به وجود آمد که نه تقیّد به گفتههای مشّاء داشت و نه به گفتههای اشراق؛ در برخی مسائل با این مکتب موافق بود و در بعضی مسائل با آن مکتب؛ و همچنین بسیاری از موارد اختلاف نظر فلسفه و عرفان حل شد و چهره بسیاری از حقایق اسلامی روشن گشت بدون آنکه از راه های کلامی متعارف آن روزگار بهره گرفته شود. این بود که فلسفه صدرالمتألهین به منزله یک چهار راه تلقی شد که در آنجا راه های چهارگانه مشّاء، اشراق، عرفان و کلام با یکدیگر تلاقی میکردند. صدرالمتألهین سلوک عقلی فلسفی را با سلوک قلبی عرفانی هماهنگ کرده و این خود نوعی ابتکار است.
✅ داستان ملاصدرا و اخباریها
ملاصدرا خودش یک مرد محدّث است. شرح اصول کافى اش نشان مىدهد که ضمن اینکه فیلسوف است مرد محدّثى هم هست؛ علاوه بر این خیلى اهل زیارت و مکه رفتن و از این حرفها بوده به طورى که هفت سفر رفت مکه. یک سفر رفته بود کربلا یا نجف. اخباریین به اعتبار این که این هم یکى از محدثین است آمدند به دیدنش. از او پرسیدند شما چندهزار حدیث حفظ هستید؟ (چون آنها همه اهمیتشان این بود که این مىگفت من پنج هزار حدیث حفظم، آن مىگفت من ده هزار حدیث حفظم، دیگرى مىگفت من پانزده هزار حدیث حفظم؛ فضیلت همین بود؛ حفظ کردن) گفت من حدیثى حفظ نیستم. گفتند چطور مىشود؟! ملاصدرا گفت حالا ممکن است یک حدیثى بفرمایید استفاده کنیم. حدیثى را اینها خواندند. بعد معنى حدیث را از اینها پرسید. یک معنىاى کردند. بعد خودش یک معنى دیگرى کرد. گفت حالا اگر حدیث را اینجور معنى کنیم چطور است؟ گفتند این بهتر است. بعد فوراً حدیثى را روایت کرد با سندش، گفت: «حدیثٌ تَدْریه خَیرٌ مِنْ اَلْفٍ تَرْویه؛ یک حدیث معنایش را بفهمى از هزار حدیث روایت کنى بهتر است».
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚مقالات فلسفی، صفحه 230 و شناخت از نظر قرآن، صفحه 45
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
#شهادت_حضرت_حمزه
☑️ گریه بر شهید
🔹در صدر اسلام در میان شهدای زمان پیامبر(ص)، آن که از همه بیشتر درخشید و به او لقب «سیدالشهداء» یعنی سالار شهیدان در آن زمان دادند، جناب حمزة بن عبدالمطّلب عموی بزرگوار رسول اکرم(ص) بود که در احد شهید شد. آنان که به زیارت مدینه مشرف شدهاند حتماً به احد هم مشرف شدهاند و قبر حمزه را در احد زیارت کردهاند.
🔹حمزه که از مکه به مدینه مهاجرت کرده بود، کسی نداشت، خودش تنها بود. وقتی که پیامبر اکرم(ص) از احد برگشت به مدینه، دید در خانه همه شهداء گریه هست جز خانه جناب حمزه؛ حضرت فقط یک جمله فرمود: «امّا حَمْزَةُ فَلا بَواکی لَهُ» یعنی همه شهدا گریه کننده دارند جز حمزه که گریه کننده ندارد. تا این جمله را فرمود، صحابه رفتند به خانههایشان و گفتند: پیامبر(ص) فرمود حمزه گریه کننده ندارد. زنانی که برای فرزندان خودشان یا شوهرانشان یا پدرانشان یا برادرانشان میگریستند، به احترام پیامبر(ص) و به احترام جناب حمزة بن عبدالمطّلب آمدند به خانه حمزه و برای حمزه گریستند؛ و بعد از این دیگر سنت شد هرکس برای هر شهیدی که میخواست بگرید، اول میرفت خانه جناب حمزه و برای او میگریست.
🔹این جریان نشان داد که اسلام با اینکه با گریه بر میّت (میّت عادی) چندان روی خوشی نشان نداده است، مایل است که مردم بر شهید بگریند، زیرا شهید حماسه آفریده است و گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موج اوست.
🔹بعد از حادثه عاشورا و شهادت امام حسین(ع) که همه شهادت ها را تحت الشعاع قرار داد، لقب «سیدالشهداء» به ایشان انتقال یافت. البته به جناب حمزه هم سیدالشهداء گفته و میگوییم ولی سیدالشهدای مطلق، امام حسین(ع) است. یعنی جناب حمزه سیدالشهدای زمان خودش است و امام حسین(ع) سیدالشهدای همه زمانهاست، آنچنان که مریم عذرا «سیدة النساء» زمان خودش است و صدیقه کبری «سیدة النساء» همه زمانها.
🔹قبل از شهادت امام حسین(ع) آن شهیدی که سمبل گریه بر شهید بود و گریه بر او مظهر شرکت در حماسه شهید و هماهنگی با روح شهید و موافقت با نشاط شهید به شمار میرفت جناب حمزه بود، و بعد از شهادت امام حسین(ع) این مقام به ایشان انتقال یافت.
📚 قیام و انقلاب مهدی (عج)، صفحه 90
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
✅ فاجعه اندلس
🔹تاریخ بشر نشان میدهد که هرگاه قدرتهای حاکم میخواهند جامعهای را تحت سلطه خود قرار دهند و آن را استثمار کنند، تلاش میکنند تا روح جامعه را فاسد کنند و برای این منظور تسهیلات شهوترانی را برای مردم زیاد میکنند و آنها را به شهوترانی ترغیب میکنند. نمونه عبرتانگیزی از این شیوه کثیف، فاجعهای بود که در اسپانیای مسلمان- که یکی از سرچشمههای رنسانس به حساب میآمد و از پیشرفتهترین تمدنهای اروپا محسوب میشد- برای مسلمانان اتفاق افتاد.
🔹مسیحیان برای خارج کردن اسپانیا از چنگ مسلمانان، از راه فاسد کردن روحیه و اخلاق جوانان مسلمان وارد عمل شدند. تا آنجا که توانستند وسائل لهو و لعب و شهوترانی را به سهولت در اختیار مسلمانان قرار دادند و در این کار تا آنجا پیش رفتند که حتی سرداران و مقامات دولتی را نیز فریفتند و آنان را آلوده ساختند و به این ترتیب توانستند عزم و اراده و نیرو و شجاعت و ایمان و پاکی روح مسلمین را از میان بردارند و آنها را به آدمهایی زبون و ضعیف و شهوتران و شرابخواره و زنباره مبدل کنند. و پر واضح است که غلبه و پیروزی بر چنین مردمی کار دشواری نیست.
🔹مسیحیان به انتقام حکومت 300- 400 ساله مسلمانان آنچنان انتقامی از آنان گرفتند که تاریخ نیز از بازگوکردن آن جنایات شرمسار است. همان مسیحیانی که برحسب تعلیمات حضرت مسیح موظفند وقتی سیلی به سمت راست صورتشان میخورد سمت چپ صورت خود را پیش بیاورند، در اندلس دریای خون از کشتگان مسلمان به راه انداختند و روی چنگیز را سفید کردند. البته شکست مسلمانان نتیجه دون همتی و فساد روح خود آنان بود و مکافات عمل نکردن به قرآن و دستورات آن.
🔹در زمان ما نیز استعمار هرجا که پا میگذارد، تکیه روی همان موضوعی میکند که قرآن دربارهاش هشدار داده است؛ یعنی میکوشد تا دلها را فاسد کند. دل که فاسد شد، دیگر نه تنها از عقل کاری نمیآید، بلکه خود تبدیل به زنجیر بزرگتری بر دست و پای انسان میشود. این است که میبینیم استعمارگران و استثمارکنندگان انسان از باز کردن مدرسه و دانشگاه بیم ندارند و حتی خود در تأسیس آن اقدام میکنند، اما از سوی دیگر با تمام قوا میکوشند تا قلب و روح دانشجو و دانشآموز را فاسد و تباه کنند. آنها از این حقیقت به خوبی آگاهند که قلب و روح مریض و بیمار هیچ کاری نمیتواند صورت دهد و به هر پستی و بهرهکشی و استثمار تن میدهد.
🔹قرآن به تعالی و پاکی روح جامعه اهمیت زیادی میدهد. در آیه شریفهای میفرماید: «وَ تعاوَنوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لاتَعاوَنوا عَلَی الْاثْمِ وَ الْعُدْوانِ»،با یکدیگر همکاری و تعاون و فعالیت مشترک داشته باشید در زمینه نیکیها و پاکیها؛ یعنی اولًا دنبال کار خیر و نیک باشید و گرد پلیدی و زشتی نگردید و ثانیاً کار نیکو را دسته جمعی و گروهی انجام دهید نه به صورت انفرادی و تنها.
📚 آشنایی با قرآن، جلد 1، صفحه 72
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
✅ شخصیت امام خمینی(ره)
🔹من لااقل 12 سال در خدمت ایشان[حضرت امام]تحصیل کردهام؛ در سفری که به پاریس رفتم چیزهایی از روحیه این مرد کشف کردم که نه تنها بر ایمان من بلکه بر حیرت من افزود. وقتی که برگشتم رفقا پرسیدند چه دیدی؟ گفتم چهارتا «آمَنَ» دیدم:
🔸«آمَنَ بِهَدَفِهِ» به هدفش ایمان دارد. دنیا جمع بشوند نمیتوانند او را از هدفش منحرف کنند.
🔸«آمَنَ بِسَبیلِهِ» به راهی که برای هدف خودش انتخاب کرده ایمان دارد، امکان ندارد او را از این راه منصرف کرد؛ شبیه همان ایمانی که پیغمبر(ص) به هدفش و به راه خودش دارد.
🔸«آمَنَ بِقَوْلِهِ» من دیدم در همه رفقا و دوستانی که من سراغ دارم احدی به اندازه ایشان به روحیه مردم ایران ایمان ندارد. افرادی به ایشان میگویند کمی آرامتر، مردم سرد میشوند، مردم از پا در میآیند. میگوید مردم این طور نیستند که شما میگویید، من مردم را از شما بهتر میشناسم.
🔸از همه بالاتر: «آمَنَ بِرَبِّهِ». در جلسه خصوصی ایشان [امام] به من گفت: «فلانی این ما نیستیم [که این نهضت را ایجاد کردهایم] من دست خدا را حس میکنم.» آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس میکند و در راه خدا قدم برداشته، مصداق آن اصل قرآنی است: «انْ تَنْصُرُوا اللهَ ینْصُرْکمْ»، تو اول یک قدم به طرف خدا بردار، خدا به تو عنایت میکند. آیه دیگر:«انَّهُمْ فِتْیةٌ امَنوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدًی. وَ رَبَطْنا عَلی قُلوبِهِمْ اذْ قاموا»، جوانمردانی بودند، به پروردگارشان ایمان آوردند، اعتماد و تکیه کردند، خدا هم بر بینش آنها افزود. آنها برای خدا قیام کردند، ما هم دل آنها را محکم کردیم. این را من در این مرد میبینم. برای خدا قیام کرده و خدای متعال یک قلب قوی به این مرد داده که اصلا تزلزل، ترس، بیم در این دل راه ندارد.
🔹قرآن وعده داده که برای خدا قیام کنید، برای خدا عمل کنید، برای خدا بجنبید، آنوقت عنایات خدا را احساس میکنید. در خانهات بنشینی، خدا را نمیبینی، عنایت خدا را نمیبینی. ساکت باشی خدا را نمیبینی، عنایات خدا را نمیبینی. ساکن باشی خدا را نمیبینی، عنایت خدا را نمیبینی. حرکت کن، برای خدا هم حرکت کن، آنوقت است که خدا را میبینی و عنایات خدا را لمس میکنی. آدمی که به امید خدا و برای خدا حرکت کرده و عنایات خدا را دائما به چشم دل میبیند آیا او از تهدید میترسد؟
🔹به یکی از مقامات که زمانی با من صحبت میکرد، گفتم آیا هیچ کس باور میکند که این مردی که روزها مینشیند این اعلامیههای آتشین را میدهد سحرها اقلا یک ساعت با خدای خودش راز و نیاز میکند و اشکهاست که دائما جاری است؟! هیچ کس باور نمیکند. درست نمونه علی(ع) است. فرزند علی(ع) است و علیوار و «بچه علی» وار عمل میکند: هُوَ البَکاءُ فِی الْمِحْرابِ لَیلًا/هُوَ الضَّحّاک اذَا اشْتَدَّ الضَّرابُ. شاعر درباره علی(ع) گفته است: در میدان جنگ به روی دشمن لبخند میزند، در محراب عبادت در حالی که به خدای خودش توجه دارد اشک میریزد؛ و ما نمونهاش را در این مرد داریم میبینیم. کسی باور نمیکند که این فردی که در روزها اینچنین اعلامیههای آتشین میدهد شبها با خدای خودش چه عوالمی دارد! چه راز و نیازی دارد! چه اشکها میریزد!
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه 50
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فرا رسیدن چهاردهم خرداد، سالروز عروج ملکوتی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(قدس سره الشریف) تسلیت و تعزیت باد.
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
✅ بزرگترین هدیه یک رهبر به ملت خود
🔹از جمله کارهایی که رهبران بزرگ ما و بالخصوص حضرت آیت الله العظمی امام خمینی در این سالها انجام دادند این بود که "خودباختگی" را از مردم ما گرفتند و مردم ما را به آن خود واقعی و به آن روح جمعی مؤمن ساختند.
🔹بزرگترین هدیهای که یک رهبر به ملتش میتواند بدهد «ایمان به خود» است، یعنی آن ملت را به خودش مؤمن کند. یک رهبر ممکن است هدیهای که به مردمش میدهد هدیه مادی باشد، فرض کنید یکی از منابع مادی را که دشمن میبرده است بگیرد و به ملت پس بدهد. ممکن است هدیه سیاسی باشد، استقلال سیاسی به ملت خودش بدهد. ممکن است ایمان به رهبر باشد یعنی ملت معتقد شود که رهبر ما رهبر خیلی بزرگی است. ولی اینها آنقدر مهم نیست که هدیهای که یک رهبر به ملتش میدهد این باشد که این ملت را به خودش مؤمن و معتقد کند که بگوید من نباید زیر بار دشمن بروم، زیر بار استبداد بروم، زیر بار استعمار بروم، من از خودم تاریخ دارم، از خودم فرهنگ دارم، من هیچ احتیاجی ندارم که از غرب الگو بگیرم.
📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه 139
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
✅ نقش روحانیت در نهضت انقلابی ایران
🔹در نهضتی که از 15 خرداد به این طرف شد، روحانیت تنها نیرویی بود که پیش افتاده بود و پیشتاز بود و به گونهای وارد عمل شد که فساد را از ریشه کند. دست انداخت روی آن ریشه اصلی: استبداد داخلی، استعمار خارجی. یک درخت 2500 ساله را که احدی خیال نمیکرد بکند، کند و دور انداخت، یک امر باورنکردنی برای دنیا.
🔹آنچه گفتیم مربوط به گذشته این انقلاب و رابطه روحانیت با گذشته انقلاب بود. برای ما کافی نیست که پیوسته بیاییم درباره روحانیت و گذشته انقلاب بحث کنیم و خودمان را سرگرم کنیم که روحانیت چنین نقشی در گذشته داشته است. گذشته گذشت. فکر برای آینده باید کرد. در آینده، این انقلاب نیاز زیادی به روحانیت دارد به شرط آن که روحانیت وظایف خودش را در آینده انقلاب خوب درک کند. کارش را باید ده برابر کند، تحقیق علمیاش را باید ده برابر کند، تبلیغش را باید ده برابر کند. رابطهاش را با مردم، در جمع مردم آمدن، به میان مردم رفتن، درد مردم را از نزدیک لمس کردن و احساس کردن، اینها را باید چندین برابر کند.
📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه 187
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
☑️ سخنی پیرامون شخصیت امام صادق(ع)
به مناسبت اینکه امروز روز وفات امام ششم، صادق اهلالبیت(علیهم السلام) است، سخنان من در اطراف آن شخصیت بزرگوار و نکاتی از سیرت آن حضرت خواهد بود.
🔹امام صادق (ع) در ماه ربیعالاول سال 83 هجری در زمان خلافت عبدالملک بن مروان اموی به دنیا آمد، و در ماه شوال یا ماه رجب سال 148 هجری در زمان خلافت ابوجعفر منصور عباسی از دنیا رحلت کرد. در زمان یک خلیفه سفّاک اموی بهدنیا آمد و در زمان یک خلیفه مقتدر سفّاک عباسی از دنیا رحلت کرد، و در آن بین شاهد دوره فترت خلافت و انتقال آن از دودمانی به دودمان دیگر بود.
🔹امام صادق (ع) شیخالائمه است، از همه ائمه دیگر عمر بیشتری نصیب ایشان شد، شصت و پنج ساله بود که از دنیا رحلت فرمود. عمر نسبتا طویل آن حضرت و فتوری که در دستگاه خلافت رخ داد که امویان و عباسیان سرگرم زد و خورد با یکدیگر بودند، فرصتی طلایی برای امام به وجود آورد که بساط افاضه و تعلیم را بگستراند و به تعلیم و تربیت و تأسیس حوزه علمی عظیمی بپردازد، جمله «قال الصادق(ع)» شعار علم حدیث گردد، و به نشر و پخش حقایق اسلام موفق گردد. از آن زمان تا زمان ما هر کس از علما و دانشمندان اعم از شیعی مذهب و غیره که نام آن حضرت را در کتب و آثار خود ذکر کردهاند با ذکر حوزه و مدرسهای که آن حضرت تأسیس کرد و شاگردان زیادی که تربیت کرد و رونقی که به بازار علم و فرهنگ اسلامی داد توأم ذکر کردهاند؛ همانطوری که همه به مقام تقوا و معنویت و عبادت آن حضرت نیز اعتراف کردهاند.
🔹شیخ مفید از علمای شیعه میگوید آنقدر آثار علمی از آن حضرت نقل شده که در همه بلاد منتشر شده. از هیچکدام از علمای اهلبیت آنقدر که از آن حضرت نقل شد، نقل نشده. اصحاب حدیث نام کسانی را که در خدمت آن حضرت شاگردی کردهاند و از خرمن وجودش خوشه گرفتهاند ضبط کردهاند، چهار هزار نفر بودهاند و در میان اینها از همه طبقات و صاحبان عقاید و آراء و افکار گوناگون بودهاند.
🔹محمد بن عبدالکریم شهرستانی، از علمای بزرگ اهل تسنن و صاحب کتاب معروف الملل والنحل، درباره آن حضرت میگوید: «هُوَ ذو عِلْمٍ غَزیرٍ، وَ اَدَبٍ کامِلٍ فِی الْحِکمَةِ، وَ زُهْدٍ فِیالدُّنْیا، وَ وَرَعٍ عَنِ الشَّهَواتِ.» یعنی او، هم دارای علم و حکمت فراوان و هم دارای زهد و ورع و تقوای کامل بود. بعد میگوید مدتها در مدینه بود، شاگردان و شیعیان خود را تعلیم میکرد، و مدتی هم در عراق اقامت کرد و در همه عمر متعرض جاه و مقام و ریاست نشد و سرگرم تعلیم و تربیت بود. در آخر کلامش در بیان علت اینکه امام صادق(ع) توجهی به جاه و مقام و ریاست نداشت اینطور میگوید: «مَنْ غَرَقَ فی بَحْرِ الْمَعْرِفَةِ لَمْیقَعْ فی شَطٍّ، وَ مَنْ تَعَلّی اِلی ذِرْوَةِ الْحَقیقَةِ لَمْ یخَفْ مِنْ حَطٍّ.» یعنی آنکه در دریای معارف غوطهور است به خشکی ساحل تن در نمیدهد، و کسی که به قله اعلای حقیقت رسیده نگران پستی و انحطاط نیست.
🔹کلماتی که بزرگان اسلامی از هر فرقه و مذهب در تجلیل مقام امام صادق(ع) گفتهاند زیاد است، منظورم نقل آنها نیست، منظورم اشارهای بود به اینکه هر کس امام صادق (ع) را میشناسد آن حضرت را با حوزه و مدرسهای عظیم و پرنفع و ثمر که آثارش هنوز باقی و زنده است میشناسد. حوزههای علمیه امروز شیعه، امتداد حوزه آن روز آن حضرت است.
🔹سخن در اطراف امام صادق(ع) میدان وسیعی دارد. در قسمتهای مختلف میتوان سخن گفت زیرا اولا سخنان خود آن حضرت در قسمتهای مختلف مخصوصا در حکمت عملی و موعظه زیاد است و شایسته عنوان کردن است؛ ثانیا در تاریخ زندگی آن حضرت قضایای جالب و آموزنده فراوان است. بعلاوه احتجاجات و استدلالات عالی و پرمعنی با دهریین و ارباب ادیان و متکلمان فرق دیگر اسلامی و صاحبان آراء و عقاید مختلف، بسیار دارد که همه قابل استفاده است. گذشته از همه اینها تاریخ معاصر آن حضرت که با خود آن حضرت یا شاگردان آن حضرت مرتبط است شنیدنی و آموختنی است.
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚 بیست گفتار، صفحه 119
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────