eitaa logo
شهیده نسرین افضل
581 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
9 فایل
شهیده نسرین افضل پیوسته دعای حضرت امیر (علیه السلام) را بر لب زمزمه می کرد: « الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب. » ادمین خانم هادی دلها : @HADiDelhaO00
مشاهده در ایتا
دانلود
حی علی الصلاة اذان صبح به افق تهران نماز را اول وقت بخوانید و نماز شب یادتان نرود که نماز شب ارتباط خود با خداست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹حاج قاسم سلیمانی: ما فقط به دنبال شنیدن نرویم، برویم به دنبال، واقعا عبرت گیری. در تربیت باید به این موضوع خیلی توجه کنیم، دست آموزی از دفاع مقدس! اداره و اثرگذاری ثابت است، تاکتیک تغییر می‌کند. رهبر معظم انقلاب: هشت سال دفاع مقدسمون، صرفاً یک امتداد زمانی فقط نیست. یک گنجینه عظیمی است که تا مدت های طولانی ملت ما میتواند از او استفاده کند.
تمام این شهدا و رزمندگان راهی را انتخاب کردند که امام حسین(ع) آن را رفته و در این موقعیت حساس کشور،باید حسین وار زندگی کرد و حسین وار جنگید و حسین وار نیز کشته شد چرا که شهادت در منطق ما از عسل شیرین تر میباشد.
💢 تصویری از شهید مدافع امنیت علی قربانی که شب پیش توسط اشرار کوردل به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
امروز ۱۱ آبان‌ماه سالروز شهادت‌ طیب حاج رضایی معروف به حر انقلاب امام‌ خمینی ره بر سر مزار طیب: طیب،تو که عاقبت به خیر شدی؛ دعاکن خمینی هم مثل تو عاقبت به خیر شود ❇️قبر‌ ایشان در صحن حرم عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) شهر ری هست ❇️شهید طیب حاج رضایی به جرم حمایت از قیام امام خمینی با تیرباران رژیم شاه به شهادت رسید. مثل حر ریاحی نامش جاویدان گردید او همچون نامش آزاده بود و این هم چون نامش طیب و طاهر شادی روحش صلوات
: می‌گفت: معنی ایمان را باید در سختی‌ها دریافت و من مفهوم زندگی را در دفاع از اسلام فهمیدم... 🕊🌱
درود بر شهدا 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲ـــــــــوری شهید گمنام سلام خوش اومدی مسافر من خسته نباشی پهلون شهید گمنام سلام پرستوی مهاجرمن صفادادی به شهرمون ______________________ آن کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال خانمان را چه کند دیوانه کنی هردو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند شهدا شرمنده ایم💔 «برای شادی روح شهدا صلوات»
خون زيادی از پای من رفته بود. بی حس شده بودم. عراقی ها اما مطمئن بودند كه زنده نيستم حالت عجيبی داشتم. زير لب فقط می گفتم: يا صاحب الزمان ادركنی هوا تاريک شده بود. جوانی خوش سيما و نورانى بالای سرم آمد. چشمانم را به سختى باز کردم. مرا به آرامی بلند کرد. از ميدان مين خارج شد. در گوشه ای امن مرا روی زمين گذاشت. آهسته و آرام. من دردی حس نمی کردم! آن آقا کلی با من صحبت کرد. بعد فرمودند: کسی می آید و شما را نجات می دهد. او دوست ماست! لحظاتی بعد ابراهيم آمد. با همان صلابت هميشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کرد. آن جمال نورانی، ابراهیم را دوست خود معرفی کرد خوشا به حالش... 📚 سلام بر ابراهیم ۱ / ص ۱۱۸ 🍂🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا