🌷یا شهید🌷
🌸 کنار سفره همیشه می دیدم سید محمد سر صحبت را باز می کند تا دیگران غذا خوردن را شروع کنند. اگر می دید غذا کم است، یا نمی خورد یا خودش را با تکه نانی چنان سر گرم می کرد که انگار دارد غذا می خورد.
از طرف دیگر، اهل تهجد و نماز شب بود. خیلی نماز شب و سجده هایش را دوست داشت. یک روز با سید محمد صحبت می کردم. گفت: فلانی می دونی من دوست دارم چه جور شهید بشم!
گفتم: تو قرار نیست شهید بشی باید خدمت کنی!
خندید و گفت من سجده را خیلی دوست دارم. دوست دارم رو به قبله، در حالت سجده شهید بشوم!
مدتی بعد در عملیات والفجر 8، من شیمایی شدم، سید محمد هم از ناحیه پا مجروح شد. بعد از حدود دو ماه بستری بودن در تهران به شیراز منتقل شدم. سراغ دوستان را گرفتم، شنیدم زخم پای سید محمد هم عفونت کرده و شیراز است.
روز بعد خودش برای دیدنم امد. رنگ و رویش زرد شده و بسیار لاغر شده بود. از دهنم بیرون پرید که در منطقه نیاز به نیرو دارند و من دارم می روم.
گفت منم میام!
گفتم تو که وضع جسمیت خوب نیست، مادرت هم که جز تو کسی را ندارد. بمان بعد بیا...
روز بعد به منطقه برگشتم. اولین نفری را که در پادگان شهید دستغیب اهواز دیدم سید محمد بود. گفتم مگه قرار نشد تو نیای؟
گفت وقتی به نیرو نیاز است، نمی گن سید رضا بیاد، سید محمد نیاد، همه باید بیاییم پای کار...
سید محمد به خط تاکتیکی لشکر در فاو رفت. چند روز بعد خبر شهادتش امد. از بچه ها نحوه شهادتش را پرسیدم. گفتند در تاریکی شب، در حالت سجده و رو به قبله شهید شد...
👆به روایت سید رضا جعفری
🌷🌸🌷
هدیه به دانشجوی شهید سید محمد شعاعی صلوات،،شهدای فارس
#مدیون_شهدا_هستیم
نامه شهید عباس دانشگر به همسرش🌹
سلام. این نامه را در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵مینویسم. میگن آدما دو دسته اند؛ یا زنده اند یا مرده.
زنده هاشون دو دسته اند؛ یا خوابند یا بیدار.
بیدارا شون دو دسته اند؛ یا معمولیاند یا عاشق.
عاشقهاشون دو دسته اند ؛ کسانی که فقط لاف عشق و می زنند و اداشو در میارن، که همیشه تا آخر باهات نمیان و کسایی که واقعاً عاشقن!
کسایی که واقعا عاشقند، فقط یه دستهاند:.
کسایی که زندگیشون طعم مهربونی و رابطه شون بوی صداقت میده .
بیا با هم تلاش کنیم تا عاشق بشیم!
🦋🦋🦋
برگرفته از کتاب "آخرین نماز در حلب"
زندگی نامه شهید عباس دانشگر .
🇮🇷 کانون فرهنگی شهیددانشگر
#مدیون_شهدا_هستیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتند که عاشقی و دیوانه نهای
در باب خیال و خم ابروی که ای
گفتند بگو ؛ به قصد قربت گفتم
سید علی الحسینی الخامنهای
#رهبرانه❤️
سجده هاے طولانی و ناله ها و اشڪ هایت زبانزد بود..
اے عارف بالله تو با خدایتـ چه گفتی که خدایی شدے..
🌷سـردار #شهید_مهدیخوشسیرت
#مدیون_شهدا_هستیم
چه بسا گمراهانی
که لیاقتِ شهادت پیدا کردند
و چه بسا مدعیانی
که غرقِ در معصیت شدند!..🥀
#خادمین_شهدا
#مدیون_شهدا_هستیم
📌 جوان مازندرانی بشارت شهادت خود را از امام زمان(عج) گرفت
🔷️ محمد ابراهیم در سال ۱۳۴۱ در یکی از روستاهای تنکابن به دنیا آمد و در همان دوران کودکی به شهرستان چالوس مهاجرت کردند
◇ در همان دوران مدرسه به ورزش های مختلف روی آورد و قهرمان آموزشگاهی، استانی و کشوری و سپس عضو تیم ملی کشور در رشته وزنه بردای شد
◇ با توجه به اينکه چهره جوان و قهرمان نامی شهر چالوس بود در فعالیت های پیروزی انقلاب اسلامی در این شهر نقش موثری داشت
◇ با شروع جنگ ، ورزش قهرمانی و تیم ملی را رها و به عضویت سپاه پاسداران نوشهر و چالوس در آمده و عازم جبهههای غرب در مریوان شد
◇ محمدابراهیم نقش موثری در پایان دادن به غائله منافقین در آمل داشت و همواره در مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور حضور داشت
◇ فردای روز ازدواج به همراه همسرش پس از زیارت امام رضا(ع) ، شهر اهواز را برای زندگی انتخاب کردند
◇ در ۹ اردیبهشت سال ۶۲ به همراه همسرش در راه برگشت از مسیر آبادان ، هر دو به فیض شهادت نائل آمدند
🔻 محمد ابراهیم در جواب نامه همسر شهیدهاش که نوشته بود: "خوشحالم همسرم سرباز امام زمان(عج) هست" ، نوشت: "سرباز امام زمان(عج)، آن بسیجی است که جمجمهاش را به حق عاریه میدهد"
◇ یکبار محمدابراهیم به مادرش گفته بود: همین الان حضرت ولی عصر (عج) تشریف آورده بود در اتاقم و با هم صحبت کردیم و آقا مرا به عنوان سرباز اسلام بشارت شهادت دادند
#سردار_شهید_محمدابراهیم_موسیپسندی
#مدیون_شهدا_هستیم
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
Shie.mp3
7.04M
شیعه رو دارن میکشن تودنیا
مـــــــــهدی بیا
حاج میثم مطیعی
اللهم عجل لولیک الفرج
الــــــــــــتماس دعای فرج
#مدیون_شهدا_هستیم
#کانال_کمیل_هنوز_هم_زنده_ست
باسلام
هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم
🌷 معلم بسیجی شهید محسن پورقاسمی
♦️ اولین شهید خانواده
🌷 تولد ۲ آبان ۱۳۴۰ شهریار استان تهران
🌷 شهادت ۱۵ آبان ۱۳۶۲ منطقه عملیاتی پنجوین عراق
🌷 سن موقع شهادت ۲۲ سال
🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد
✍ بخشهایی از وصیتنامه این شهید عزیز
✅ سلام بر تو ای تشنه لب کربلا، به رگهای خونین گلویت سوگند که راهت را ادامه خواهیم داد و به یاری خدا اول کربلا و بعد قدس را آزاد خواهیم کرد
✅ ای حسین جان، تمام زندگی و دین و شرف ما، مدیون حماسه آفرینی های شماست، اسلام باشهادت تو ای رهبر آزاد مردان جهان زنده است، اگر نبود شهادت شهدای کربلا الان اثری از اسلام و شیعه نبود
✅ اسلام را این خونها در طول تاریخ زنده کرده است و هر کس بخواهد مسلمان باشد باید طالب شهادت باشد و از شهادت نترسد چون اسلام مکتب خون و قیام است و تا دنیا باقی است اسلام با کفر در ستیز خواهد بود و حتی در سخت ترین شرایط هم با کفر سازش نخواهد کرد.
✅ دعا و استغفار را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست. همیشه به یاد خدا باشید و خالصانه برای او حرکت کنید
✅ نیتهای خود را خالص کنید، چون خلوص یکی از ارکان ایمان است، اگر نیت برای غیر خدا باشد هیچ کاری ارزش ندارد
🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان میباشد و این شهید عزیز فاتحه با صلوات
🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
#مدیون_شهدا_هستیم
#نماز_شب
💠آیت الله مظاهری؛
🔸مسلمانان برای درک فضيلت اين عبادت عظيم[نمازشب]، باید اوّل شب را به استراحت بپردازند و خود را برای شب زندهداری در دل شب آماده کنند.
🔸 ولی متأسّفانه در زمان ما، برخی از افراد عکس آن عمل میکنند؛ به گونهای که رسم شده است از اذان مغرب و عشاء تا نیمۀ شب بیدار باشند و از نصف شب تا صبح بخوابند.
🔸دستور اسلام که در قرآن مجید و روایات شریف اهل بیت آمده و سيرهٔ پيامبر اکرم صلی الله و اهل بيت نيز بر آن استوار بوده است، استراحت در دو سوّم اوّل شب و بيداری در يک سوّم ديگر از شب ميباشد:
«... يَنَامُونَ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ فَإِذَا ذَهَبَ ثُلُثَا اللَّيْلِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ فَزِعُوا إِلَي رَبِّهِمْ رَاغِبِينَ رَاهِبِينَ طَامِعِين...»
📚من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 481
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
حی علی الصلاة
در قنوت عاشقانه ات
چه دیده ای که عالم را
به طواف دستهایت کشانده ای
التماس دعا ای شهید ....
#سردار_دلها 💔
اذان صبح به افق تهران
التماس دعای فرج و شهادت
#کانال_کمیل
🌷#همسرشهید
حرم امام رضا که رفتیم، با برنامه ریزی سپاه بود اما ما فقط یک ساعت در حرم بودیم. آقانوید خیلی امام رضایی بود.
پیکر آقانوید که به مشهد آمد، گفتند تابوتشان را ایستاده بگیرید تا سلامی به حضرت رضا علیه السلام بدهد.
با خودم گفتم خوش به حالت آقانوید؛ آخرین سلام را هم با بدن بی سر به آقا دادی. حس کردم که اگر جای آقانوید بودم، می گفتم که دیدید آخر من هم فدایی مادرتان شدم؟
بعد که پیکرشان را خواستند از حرم بیرون ببرند، یک بنده خدایی گفت اگر می شود، بگذارید همسرش چند دقیقه با پیکر، تنها باشد.
من آن لحظه فقط به آن فکر بودم که این مراسم مثل مراسم من است، نکند آقانوید غصه بخورد. گفتم: من همیشه دوست داشتم در مراسمم شهدا باشند و ائمه نظر کنند.
این بهترین مراسمی بود که توانستی برای من بگیری. من از تو راضی ام. فقط برای من دعا کن.
یعنی شما بودید و پیکر آقانوید و امام رضا علیه السلام...
همسر شهید: بله؛ آقانوید هم با چهره خندانی که روی عکس تابوتش بود، به من نگاه می کرد. بعد از آن پیکر را بردند.
من یک ساعت در هتل خوابیدم و دقیقا صحنه های تشییع را دیدم که آقانوید هم کنار من بود.
دستم را گرفته بود و گفت: هر کاری داری بگو برایت انجام بدهم. دوست داری برایت چه کار بکنم؟ نشان داد که در همه آن لحظات کنارم بوده.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#نوید_صفری
#مدیون_شهدا_هستیم
ا❤️❤️ 💚💚 ❤️❤️
ا❤️ 💚 ❤️
میدونستی نشان ذوالفقار
ا❤️❤️ 💚💚 ❤️❤️
ا❤️ 💚 ❤️
به عنوان عالی ترین
ا❤️❤️ 💚💚 ❤️❤️
ا❤️ 💚 ❤️
نشان نظامی ایران
ا❤️❤️ 💚💚 ❤️❤️
ا❤️ 💚 ❤️
در تاریخ جمهوری اسلامی
ا❤️❤️ 💚💚 ❤️❤️
ا❤️ 💚 ❤️
تاکنون فقط به
ا❤️❤️ 💚💚 ❤️❤️
ا ❤️ 💚 ❤️
قاسم سلیمانی
ا❤️❤️ 💚💚 ❤️❤️
ا❤️ 💚 ❤️
اعطا شده است.
ا❤️❤️ 💚💚 ❤️❤️
ا❤️ 💚 ❤️
#مدیون_شهدا_هستیم
🌸گل سرسبد
در فامیل به گل سر سبد معروف بود، چه به
زیبایی ظاهر چه از لحاظ اخلاق و انسانیت و چه از نظر احترام به والدین، همیشه زبانزد فامیل بود.
💞راوی: مادر شهید
#شهیدسجادفراهانی 🌹
#مدیون_شهدا_هستیم
🍀
ابراهیم میگفت:
- من دوست دارم
در نبرد با اسرائیل
#شهید شوم.. :)
#شهیدابراهیمهادی🕊
#ما نایبان ابراهیم هستیم در نبرد با اسرائیل ✌️🇮🇷تا پای جان و نوشیدن شهد شهادت🕊🌷
#مدیون_شهدا_هستیم
#کانال_کمیل_هنوز_هم_زنده_ست
التماس دعای فرج و شهادت یا علی مدد
🍀
🕊🌹:)
#شهید_یعنی...
بهش گفتن
#آقا_ابراهیم...
چرا جبهه رو ول نمیکنی بیای دیدار #امام_خمینی؟
گفت ما امام رو برای اطاعت میخوایم
نه برای تماشا:)
شادی روح امام(ره) و شهداء #صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وعَجّلفَرَجَهم🌹
#مدیون_شهدا_هستیم
#کانال_کمیل_هنوز_هم_زنده_ست
🚩اخلاق و رفتار #شهیدتهرانی_مقدم:(1)
🌹بعد از شهادت ایشان، آقا که به منزل ما تشریف آوردند و سه ربع، از یک ساعت را از شخصیت حاج حسن صحبت کردند و فرمودند: حاج حسن در کار خودش آنقدر سریع و تند پیش میرفت که بعضی مواقع من او را نگه میداشتم و مانع میشدم که جلوتر نروید...به نقل از خانواده ایشان
🌹در كارهایش خیلی منظم بود. هیچ وقت چیزی را جا نمیگذاشت. خیلی رئوف بود، یك داد سر كسی نمیزد، به اطرافیانش بسیار محبت میكرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نكنید، اما میآمد من را میبوئید و میبوسید، مثل كسی كه گلی را بو میكند، من را میبویید. میگفت همهی افتخار من این است كه مادری فداكار مثل تو دارم. به من میگفت هر چیزی كه لازم داری و میخواهی به من بگو و چرا به بچههای دیگرت میگویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذرهای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یك پسر هجده ساله، شیرین زبان وخندان بود...ایشان چند خوبی داشت كه من در آن شبی هم كه حضرت آقا زحمت كشیدند و به منزل ما تشریف آوردند، وقتی از من خواستند كه دربارهی خصوصیات پسرم صحبت كنم، همین خوبیها را گفتم. یكی اینكه به شركت در نماز جمعه پایبند بود. من یاد ندارم كه نماز جمعهی ایشان ترك شده باشد. دیگر آن كه عصرهای جمعه كه معمولاً فرزندان ونوهها و عروسهایم هم در منزل ما بودند، او هم میآمد و دعای سمات میخواند. بعد از دعای سمات، حدیث كساء را میخواند و خیلی خوب تفسیر میكرد. حسن آقا همیشه موفق بود. در زندگی ذرهای از كمك به مستضعفان غفلت نمیكرد. از دعا و اشك برای حضرت سیدالشهدا (ع) جدا نمیشد. حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی میكرد در هر جایی كه هست، نماز جماعت تشكیل بدهد. امام جماعت محل كارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبحها یك ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند میشد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ میخواند. بعد برای ورزش یا پیادهروی میرفت بیرون. روزش را اینطور شروع میكرد... راوی: مرحومه فاطمه جلیلی، مادر شهیدان تهرانی مقدم
🌹حاج حسن آقا هر وقت به دیدن مادر میآمد، دست او را میبوسید و میگفت اینجا بهشت است! همهی ما را هم توصیه میكرد دست مادرمان را ببوسیم؛ ما افتخار نوكری مادرمان را از حاج حسن آقا یاد گرفتیم...
برادر شهید، حاج محمد
🌹پدرم فردي نظامي بود اما ما اطلاع زيادي از كار آن نداشتيم. چون كار را با تمام سختی و مصائبش در پشت در خانه می گذاشت و تنها با عنوان پدري دلسوز وارد خانه می شد. اين يكي از ويژگي هاي عالي پدرم بود كه تا زمان شهادت وي، سختي كار و فشار محيط كارش را به منزل منتقل نكرده بود. تواضع و اخلاص پدر از ويژگي هاي منحصر به فرد او بود. برايم جالب بود كه بعد از شهادت پدرم فهميدم در طول زندگي اش، گروه هاي سني متفاوتي را در جبهه و هم پشت جبهه تحت تاثير رفتارش قرار داده. اين را از صحبت هاي متفاوت افراد و بعد از شهادت وي متوجه شدم... نماز اول وقت برای پدرم در حکم اوجب واجبات بود. تحت هیچشرایطی نماز اول وقتش قضا نمیشد. اگر امکانش بود، خودش را به مسجد میرساند. اگر نه، هرجا که بود (تأکید و تکرار میکند: «هرکجا که بود») بهسرعت گوشهای مشغول نماز میشد. در مسافرتها، همیشه زیراندازی پشت ماشین داشتیم که رأس اذان، آن را کنار جاده پهن میکردیم و همراه پدر به نماز میایستادیم. نماز جمعه هم رکن دیگر خانهی ما بود. برای پدر این که ما به نماز جمعه نرویم، بههیچوجه تعریفشده نبود. هرطور بود، هرجمعه همگی به مراسم نماز جمعه میرفتیم. تا یاد دارم، این سنت در خانهمان بوده است... همیشه میگفت: کاری که ما میکنیم خیلی حساس است و اهمیت دارد و اصلاً صرف ایران نیست که از این کار استفاده کند. اعتقاد داشت این موشکها در واقع اختراع شیعه است و میگفت: میخواهم روی این موشکها بزنم «ساخت شیعه» و به اذن خدا و کمک اهل بیت کاری خواهیم کرد که آیندگان خواهند فهمید چقدر اهمیت دارد. در جواب بچهها که از او میپرسیدند: چرا بابای همه را تلویزیون نشان میدهد، اما شما را نشان نمیدهد؟»... هیچ وقت نمیگفت که همه این کارها، کار ماست، تنها چیزی که این اواخر میگفت، این بود که: ما کاری داریم میکنیم که امیدواریم به واسطه آن مقدمات ظهور را فراهم شود، وقتی حضرت بقیة الله تشریف بیاورند، شاید از این ابزار استفاده کنند. اگر شما صبور باشید، در اجرا این کار شریک خواهید بود و ما از این حرفها انرژی زیادی میگرفتیم... به نقل از همسر و فرزندان ایشان
#کتاب_ذوالفقارولایت #ناصرکاوه
🚩اخلاق و رفتار #شهیدتهرانی_مقدم:(2)
🌹ايشان سرلشكر، دانشمند، موسس توپخانه و موشكي، داراي مدال فخر و مهندسی از همان سال هاي ابتداي جنگ، چيزي كه در وجودش خيلي بارز بود ،كارها را براي خدا انجام می داد. هر عملي كه انجام می داد و ديگران را نیز به آن توصيه می كرد. وقتي به چهره ايشان نگاه می كردي، نگاه به يك انسان نوراني می كرديم. مطمئن بوديم كه ايشان از خواص بندگان خداوند است. به ما توصيه میكرد که هر كاري كه می كنيد به خاطر خدا باشد و خودشان هم به اين حرف عمل می كردند. ايشان انساني چند بعدي بودند. ما آدم هاي خوب بسيار داريم، اما نکته مهمی که ما باید توجه کنیم در رفتار وخصوصیات فردی این برادران عزیز فرمانده، که بعضی ها زنده اند و بعضی ها شهید شده اند بحث جایگاه ها بود که چه کسی فرمانده و چه کسی جانشین شود.در حاج حسن این بحث ها مطرح نبود در آن زمان شهید شفیع زاده مسئول ادوات در آبادان بود و حاج حسن جوانی بود که آمده بود جزو نیروهای تحت امر ایشان بود، بعد از مقطعی ایشان ارتقاء پیدا می کردند و شفیع زاده مجروح می شود، حاج حسن می شود فرمانده، و بعد که شفیع زاده برمی گردد، می شود جانشین. این جریان در طول جنگ و بعد از آن بین مسئولین اتفاق می افتاد. این نمونه را در شفیع زاده و مقدم دیدم که برایشان ذره ای تفاوت نمی کرد،که چه کسی مسئول باشد. ما باید از این صحنه ها درس بگیریم...
اكثراً تك بعدي هستند. انسان چند بعدي مثل ايشان كه در همه بخش ها متمايز تر از ديگران باشند، كمتر ديده می شود. حسن مقدم، توکل عجیبی به خدا داشت و هر جا گیر می کرد توسل به خدا می کرد و راه را باز می کرد هیچ وقت ندیدیم جایی متوقف شود.حسن مقدم در اوج ورزش وقتی به وقت نماز برخورد می کرد ورزش را تعطیل و نماز اول وقت را می خواند. حتی در بالای ارتفاعات البرز در نقاطی که 1 متر برف بود در سرما و یخبندان روی برف می ایستاد و نمازش را می خواند. شهید مقدم در رعایت اخلاق سرآمد بود.حسن يك جاذبه خاصي در ارتباط با نيروهايش داشت به جرأت می توانم بگويم يكي از كساني كه هرگز ادعا نداشت، وكبر و غرور بر او فائق نشد، هميشه اهداف نظامي و اهداف كاري را در نظر می گرفت. كسي كه واقعاً در خودسازي خيلي موفق بود... حاج حسن فردي بود كه بسيار آرامش داشت، وقتي صحبت می كرد اصلاً اين جوري نبود كه با كسي كه صحبت می كند تندي كند، خيلي آرام بود. ايشان به مسائل بيت المال خيلي اهميت می دادند...
🌹روی تمام موشکها آیه شریفه و مارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی.را مینوشت و به این موضوع #اعتقاد قلبی داشت.همه #موشکها را با وضو وتوسل شلیک میکرد.البته تخصص هم داشتند اما در نهایت میگفتند: خدایا ما به عنوان وسیله عمل میکنیم و تو هستی که ما را به هدف میرسانی. در توپخانه دیده بان میگفت مثلا فلان جا را بزن، میگفتند بغلش مدرسه است ممکن است آنجا بخورد...اما حسن میگفت: ما رمیت, رو مگه بلد نیستی؟... بخوان و بزن. و موشکها درست به هدف میخورد این تو نبودی انداختی بلکه خدا انداخت... میگفت زمین محل جمع کردن ثواب است... خیلی سخت است که انسان بخواهد در مورد کسی اینطور با قطعیت صحبت کند مگر اینکه مدت زیادی را با او زندگی کرده باشد. بنده حدود سی سال با حسن بودم و حتی یکبار ندیدم او برای نمازش وضو بگیرد چون دائم الوضو بود و می گفت نباید بدون وضو بر روی زمین خدا راه رفت. می گفت زمین جای جمع کرده ثواب است... حاجحسن، بسیار اهل روضه و نماز جماعت و نماز جمعه بود. اعتقاد داشت که ما باید کارهایی را که کسی نتوانسته انجام دهد را به نتیجه برسانیم. همیشه به جوانان میگفت که ما با بقیه هیچ فرقی نداریم آمریکا، اروپا و کشورهای دیگری که فعالیت علمی دارند هیچ فرقی با ما ندارند. حتی ما یک ویژگی و امتیاز داریم که آنها ندارند. ما توسل به اهل بیت(ع) را داریم و آنها ندارند. آنها اگر با هزار بار آزمایش و کار بتواننند به نتیجه برسند ما با توسل میانبر زده و زودتر به مقصد میرسیم. وقتی آنها توانستند ما هم میتوانیم. اگر آنها نتوانستند یعنی راهی داریم برای آنکه ثابت کنیم ما میتوانیم از این مسیر کار را انجام دهیم...
🌹هر کس با او آشنا می شد فکر می کرد صمیمی ترین دوستش است، از مسئولین بلند پایه تا مسئولین پایین و از سردار تا سرباز همه به او می گفتند حسن آقا، و این اوج صمیمیت افرادی بود که او را می شناختند. ايشان در رعايت اخلاق سرآمد بود. هر كس كه با ايشان آشنا می شد فكر می كرد ايشان بهترين و صميمي ترين دوست اوست. ايشان در سطح فرماندهان تراز اول جنگ بود. حاج حسن شهيدي بزرگوار بودند كه تمايل داشت گمنام باشد و گمنام از بين ما برود. ايشان از همان ابتدا تمايل به گمنام بودن داشتند و به جز گروهي از خواص سپاه كسي ايشان را نمی شناختند... سردار امیرحاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه
#کتاب_ذوالفقارولایت #ناصرکاوه
#مدیون_شهدا_هستیم
یک روز بی مقدمه پرسید:
صدفی! می خوای عاقبت به خیر بشی؟
فوری جواب دادم : معلومه حاجی ! چرا نخوام.
انگار که بخواهد یک گنج را دو دستی بگذارد توی بغلم با اشتیاق گفت : زیارت عاشورا بخون
من از زیارت عاشورا خیلی چیزا گرفتم .
اگه می تونی هر روز بخون ، نمیتونی هفته ای یه بار بخون ، نمیتونی ماهی یه بار بخون.
حاجی ! من مداحم ،زیاد زیارت عاشورا میخونم .
دستی روی شانه ام زد : نه اونا که برای مردم میخونی
تنهایی بشین توی خلوت برای خودت بخون
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#عاقبتتان_شهدایی...🌹
#مدیون_شهدا_هستیم