#عکس_نوشته📸
#بخشی_از_روایت_زیبای
#مادرمحترم_شهیدنوید🌷
#دست_ادب_به_سینه
#حتی_از_داخل_تابوت
همیشه وقتی از در می آمد و می خواست به من سلام کند، دستش را می گذاشت روی سینه اش و کمی خم می شد. #همیشه که می گویم یعنی وقتی که توی تابوت بود ....
دلم برایش یک ذره شده بود.😭 از زیارت برگشته بود و هنوز ندیده بودمش. گفتم تابوت را از پرده رد کنید و بیاورید سمت من.
می خواهم به نویدم ♥️ زیارت قبول بگویم.
پسرِ رشید من با بدن پاره پاره و زخمی رفته بود پابوس امام مهربانش. با سر بریده به آقایش سلام کرده بود. می شد صاحب خانه تحویلش نگیرد❓
می شد جواب سلامش را ندهد❓
روی زخم های تن پاره پاره اش دست نکشد 😭
چه زیارتی قبول تر از این❗️
تابوت که آمد قسمت زنانه، تا به آغوش من برسد چند بار خم شد و دوباره راست شد.
انگار #پسرم دوباره از در آمده باشد و دست ادب گذاشته باشد روی سینه اش و با لبخند همیشگی اش گفته باشد؛ سَلام اُمّاه
شما چقدر حواستون به پدرومادرتون هست⁉️
#شـღیدانه #نـღویدانه
#شهیدنوید_شهیدمادری
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari