eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 برشی از کتاب #خدای_خوب_ابراهیم: 🌸 تو اوج درگیری و عملیات بودیم. شرایط خیلی سخت و روحیه نیروهای ما خراب بود. از همه طرف به سمت ما شلیک می‌شد. دشمن حلقه محاصره را کامل کرد. در این شرایط ابراهیم روی بلندی رفت و با صدای بلند فریاد زد: الله اکبر... اشهد ان لا اله الا الله... 🌸 وقتی اذان و نام خدا به گوش ما خورد چنان آرامش پیدا کردیم که گویی هیچ خبری نیست! دشمن هم با شنیدن نوای ملکوتی ابراهیم عقب نشینی کرد. وقتی ابراهیم پایین آمد، یکی از رفقا بهش گفت: خیلی عالی بود. با صدای شما آرامش پیدا کردیم. 🌸ابراهیم یاد‌آور شد که: من نبودم. این یاد خدا بود که آرامش ایجاد کرد: أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ آگاه باش که تنها با یاد خدا دل‌ها آرام و مطمئن می‌گردد. (رعد/۲۸) #شهید_ابراهیم_هادی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✳️ #مستاجرداری شهید مختاربند 🔹من حدود دو سال #مستاجر شهید مختاربند بودم. روز اول كه با ايشان براي مبلغ كرايه صحبت كردم با من شرط گذاشت و گفت: شيخ شرط من این است که اجاره منزل بايد اول ماه آماده باشد. ما شرط ايشان را قبول كرديم. 🔸اما بعضي مواقع با خودم فكر مي‌كردم آقاي مختاربند كه #مسجد چهارده معصوم را مي سازد و از بچه‌های جبهه و جنگ است چرا اينقدر اصرار دارد كه حتما اول ماه بايد پول آماده باشد، براي من تعجب آور بود. 🔹حدود دو سالي ما نشستيم بعد از دو سال جايي را پيدا كرديم و آمديم اثاثيه را بار كرديم. هنگام خداحافظی مرا صدا زد و يك پاكت به دستم داد. تعجب كردم گفتم اين چيست؟ گفت #هديه اي براي خانواده است. 🔸پاكت را باز كردم و ديدم تمام كرايه اين دو سال را جمع كرده و همه را به من برگردانده از طرفي معما برايم حل شد و از طرفي خوشحال شدم كه تمام پولها به من برگردانده شد، بله خداوند مي‌داند توفيق #شهادت را به چه كسي عطا كند. #شهید_حمید_مختاربند🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#شــهیدان هوایی دگـر داشتند ز #غیـرت دلی شـعله ور💓 داشتند #شهیدان که دل♥️ را به دریـا زدند عجـب پشت پایی به دنیـ🌏ـا زدند #شهید_سیدسجاد_خلیلی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘❁﷽❁⚘ ❣ و شهیــدی در این نزدیکے ، رقیبــے مے طلبد برای #سرخـے_خونـش ❣ بانویـــے با #چـادر_مشکے از راه مے رسد. ❣ شهیـد رقیبش را میابد. عجب رقیب رفیقے... #خواهران_شهداییم #شهدایی_شو 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 149 8 🔻 شرط قبولی اعمال ✅ نماز عبادتی هست که اگه قبول بشه سایر اعمال هم قبول میشه و اگه قبول نشه سایر اعمال هم قبول نمیشه. ✔️ اما جالبه که اگه کسی نداشته باشه، همون نمازش هم قبول نخواهد شد...🚫 🌺 امام محمد باقر (ع) می‌فرماید: «اسلام بر ۵ چیز استوار است: نماز، زکات، روزه، حج، ولایت و هیچکدام اهمیت ولایت را ندارند؛ بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ» 📚 اصول کافی / ج ۲ ، ص ۱۸ ⭕️ اگه کسی ولایت نداشته باشه، نمازش هیچ ارزشی نداره، 👈 چون طبق هوای نفسش عبادت کرده.... 🔴 واقعاً چه فایده ای داره که انسان نماز بخونه و عبادت کنه اما خودش رو هم حفظ کنه!😒 💢 در روایات هست که ابلیس، ۶۰۰۰ سال عبادت مقبول داشت و به جایی رسیده بود که با خدا حرف می‌زد و خدا هم با او حرف می‌زد، اما وقتی که به سجده نکرد⚠️ 🌷 خدا به او فرمود: تو اصلاً ایمان نداری! 🔷 خدایا چرا ایمانش رو انکار می‌کنی؟ خب بگو شیطان این راه رو تا آخر نرفته! 🙄 🔸اما خداوند متعال می فرماید: ابلیس اصلاً از اول نیامده است...... ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_58152654.mp3
4.77M
⏯پادكست 🎧با موضوع #سبک_زندگی_منتظران 6⃣ 🎤استاد #ملایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⭕️حسین چند بارز داشت، یکی اش توجهش به بود؛ هر چند که چندان از بیت المال استفاده نکرده بود❌ مثلا وسیله ای خراب می شد، با پول خودش تعمیر می کرد ⭕️یعنی مخارجی که بر عهده ی است، تا حدی که می توانست از جیب خودش💰 می گذاشت! یادم می آید برای دیدن حسین به منطقه ی خانات رفته بودم، غرق کار با رایانه💻 و مرتب کردن نقشه های منطقه بود. ⭕️حسین چند ماه قبل، در منطقه ی پیجی زخمی شده بود؛ با تعجب دیدم همان شلواری👖 را که باهاش زخمی شده بود، رُفو کرده و دوباره به تن کرده بود! 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 1⃣2⃣ 📖خانه پدری ایوب بودیم که برای از حال رفتنش را دیدم. ما اتاق بالا بودیم و ایوب خواب بود😴 نگاهش میکردم. منتظر بودم با هر نفسی که میکشد، سینه اش بالا و پایین برود. تکان نمیخورد، ترسیدم😰 صورتم را جلوی دهانش گرفتم. گرمایی احساس نکردم. 📖کیفم را تکان دادم، ایینه کوچکی بیرون افتاد، جلوی دهانش آیینه بخار نکرد❌ برای لحظاتی فکر کردم مردی را که حالا شده است از دستش دادم. بعد ها فهمیدم از حال رفتنش، یک جور حمله عصبی و از عوارض موج گرفتگی است. 📖دیگر تلاش من برای زنده نگه داشتن ایوب شروع شد✅ حس میکردم حتی در دیوار هم مرا تشویق میکنند و میگویند "عاقبت راهی که انتخاب کرده ای، است. یکبار مصرف غذا میخوردیم. صدای خوردن قاشق و بشقاب🍽 به هم باعث میشد حمله عصبی سراغش بیاید. 📖 که میگرفتش، مردهای خانه و همسایه را خبر میکردم. انها می امدند و دست و پای ایوب را میگرفتند، رعشه می افتاد به بدنش بلند میکرد و محکم میکوبیدش به زمین. دستم را میکردم توی دهانش تا زبانش را گاز نگیرد🚫 📖عضلاتش طوری سفت میشد که حتی مرد ها هم نمیتوانستند انگشت هایش را از هم باز کنند. لرزشش که تمام می شد، شل و بیحال😓 روی زمین می افتاد. انگشت های را از بین دندانهایش بیرون می اوردم. نگاه میکردم به مردمک چشمش که زیر پلک ها ارام😌 میگرفت. 📖مامان جهیزیه ام را توی یکی از دو اتاق خانه جا داد، دیگر چادر از سر زهرا و شهیده نیوفتاد. خیلی مراعات میکرد. وقتی میفهمید از این اتاق میخواهند بروند ان اتاق، چشم هایش را می بست و میگفت: بیایید رد شوید نگاهتان نمیکنم❌ حالا غیر از اقا جون و مامان، رضا و زهرا و شهیده هم شیفته اش شده بودند و حتی او را از من بیشتر داشتند. صدایش میکردند "داداش ایوب" 📖خواستم ساکتشان کنم ک دیدم ایوب نشسته کنار دیوار و بچه ها دورش نشسته اند. ایوب میخواند "یک حاجی بود، یک گربه داشت......" بچه ها دست میزدند و از خنده ریسه میرفتند😄 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 2⃣2⃣ 📖کار مامان شده بود گوش تیز کردن، صدای بق بق یاکریم را که میشنید، بلند میشد و بی سر و صدا از روی پنجره پرشان میداد🕊 وانتی ها که میرسیدند سر کوچه، قبل از اینکه توی بلندگو هایشان داد بکشند "اهن پاره، لوازم برقی...." مامان خودش را به انها میرساند میگفت مریض🤒 داریم و انها را چند کوچه بالاتر میفرستاد. 📖برای بچه های محله هم علامت گذاشته بود. همیشه توی کوچه شلوغ بود. توی همین چندماه تمام های ایوب خودش را نشان داده بود. حالا میشد واقعیت پشت این ظاهر نسبتا سالم❤️ را فهمید. 📖جایی از بدنش نبود که سالم باشد، حتی هایش قفل میکرد؛ همان وقتی که موج گرفتش. وقتی که بیمارستان بود با نی به او اب و غذا میدادند. بعد از مدتی از خدمه بیمارستان خواسته بودند ک با زور فک ها را باز کنند؛ فک از جایش در میرود😔 حالا بی دلیل و ناگهان فکش میشد. 📖حتی وسط مهمانی، وقتی قاشق توی دهانش بود دو طرف صورتش را میگرفتم، دستم را میگذاشتم روی برامدگی روی استخوان فک و میدادم. فک ها ارام ارام از هم باز میشدند و توی دهانش معلوم میشد. بعضی مهمانها نچ نچ می کردند😒 و بعضی نیشخند میزدند و سرشان را تکان میدادند. 📖میتوانستم صدای اخی🙁 گفتن بعضی ها را به راحتی بشنوم. باید جراحی میشد. دندان های عقب ایوب را کشیدند؛ همه سالم بودند. سر یکی از استخوان های فک را هم تراشیدند. دکتر قبل از عمل گفته بود که این جراحی حتما هم دارد و همینطور بود. 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
02-rasme hamsafari.hamed zamani
2.66M
🎧 ✨اینه رسم همسفری ✨بری منو تنها بذاری 🎤🎤 #حامد_زمانی #پیشنهاد_دانلود👌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣از تو دیوانه شدم، تاب ندارم ★در کوی تو آواره شدم، باک ندارم ❣آری آن دیوانه که گویند ★از عشق تو♥️ دیوانه شده و ... 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ مهـــ🌹ــدی جان... اي #عشق! بيا که سينه هامان شد چاک «اين الـنّبأ العـظيم؟»، گـشتيم هـلاک😞 چشمي که تو را نديده باشد #کور است خون شد دل ما💔 «مـتي تـرانا و نـراک» #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بیدار شو #صبح آمد برخیز که خورشید☀️ تویی در عالم ناامیدی امید #تویی در باغ وجود آن گلـ🌷که به روی صبح خندید #تویی #شهید_محمودرضا_بیضایی #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_5093914655680626801.mp3
5.95M
🎧🎧 #حتما_گوش_کنید👆 ✅ عجب صبری خدا دارد 🎤 #حاج_اقا_دانشمند 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
! "پنجشنبه ها" تو رو بیشتر کنار خودم💕 میکنم عطر تَنت میپیچه💫 همه جا قلبم تندتر میزنه💓 برای بغل گرفتن مزارت😔 حنانه و فاطمه خانم دختران 💔 شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویـدئویی از شـهید مـدافع حـرم #شهید_عبدالرحیم_فیروزآبادی در حال نوشتن #وصیتنامه😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠اگر حسین شهید نمیشد جای تعجب بود! 💟 با لبخند مادرانه میگفت بچه‌ی چهارم بود و بهش کوپن ندادن. بهش گفتم ببین حسییین من با هزینه آزاد بزرگت کردم😊 💟پسر آرومی بود همه اذیت کردنش این بود که میگفت میخواد بره سوریه، تا مخالفت و اشکم رو میدید سریع میرفت بستنی میخرید تا از دلم در بیاره 💟از کارهای اردوی جهادیش خبر نداشتم، دستاشو که میدیدم ‌میگفتم، مامان میری کاربنایی میکنی؟؟ بعد از شهادتش لباسای خاکی و اردو جهادیش رو توی یه پلاستیک مشکی زیر تختش دیدم 💟شبی که قرار بود بره سپاه خواب راحتی داشت رفتم بالای سرش توی دلم قربون صدقش میرفتم این خواب راحت رو بعد از شهادتش دیدم، توی دیدار آخر، حس میکردم پلکای حسینم دارن تکون میخورن و ای کاش... 💟 روزهای چهارشنبه تسبیح به دست منتظر شنیدن صدای قفل در بودم (نگاهم به در بود ینی همین موقع‌ها... چشمای خیس مادر) حسینم حتی یک لحظه از جلوی چشمام حتی کمی اون‌ورتر نمیره 💟برام کتاب مادران شهدا رو خریده بود که بخونم که راضی بشم بره سوریه😊 ولی من توان خوندنش رو نداشتم. 💟خواب دیدم خوابی که قرار بود منو برای شهادت پسرم آماده کنه پسر بزرگم گفت مامان برو به اون خانم برای شهادت پسرش روحیه بده نمیدونم چهرشو ندیدم، حس کردم، خودمم بهش گفتم خدابهتون صبر زینبی بده نگاهم بهش بود ولی ندیدم که کیه 💟حسینم رو نزاشتم بره سوریه که شهید بشه خبر نداشتم که شهادت خودش دنبال پسرم میاد پ ن: تو خوب باش شهادت خودش میاد سراغت #شهید_حسین_ولایتی_فر🌷 #شهید_ترور_رژه_اهواز 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#صفحه۱۳۸
صفحہ ۱۳۸ استاد پرهیزگار .MP3
875.6K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه انعام✨ #قرائت_صفحه_صدوسی_وهشتم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh