این روزا خیلی نیاز داریم با یه نفر درد و دل کنیم مگه نه؟🤔💔 چه کسی بهتر از یه رفیق... یه رفیقی که به همه حرفات گوش بده و یه جوری کمکت کنه که انگار از اول هیچ مشکلی نداشتی حالا از کجا یه رفیق پیدا کنیم که همه جوره کمکمون کنه تاحالا به این جمله فکر کردی یا اصلا شنیدی که شهدا بهترینن تو رفاقت و هیچ موقع برات کم و کسر نمیزارن؟😯😍 شهید امیر سلیمانی شهیدی هست که اگه باهاش طرح رفاقت بریزی حس میکنی نیاز به هیچ رفیق دیگه ای نداری...🥰🥺 اگه دوست داری بیشتر باهاش آشنا بشی پس وارد کانال داداش شو... با حضور گرم مادر بزرگوار شهید😌❤️ https://eitaa.com/Shahid_amir_soleimanii

❣ سلام امام زمانم ❣ اَلسَلام اِی نورِ فَـوق ڪُلً نـور وارثِ زهرایـیِ قلبِ صبـور بی حضورٺ عاشقـی درمانده گفت: "رَبّنا عَجـّلْ لَنا يَومَ الظهـور" اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج #امام‌ _زمان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh

چشم های یک شهید حتی از پشت قاب شیشه ای خیره به دنبال توست، که به گناه آلوده نشوی... # شهید ابراهیم هادی🕊 #شهیدانه🪴 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh

🎥 بدرقه پیکر ۹ شهید مدافع حرم توسط مردم پایتخت 🔹همزمان با ایام فاطمیه پیکر ۹ شهید مدافع حرم با حضور اقشار مختلف مردم در میدان آیینی امام حسین (ع) بدرقه شد. 🔹هویت پیکر ۷ شهید در روزهای گذشته از طریق آزمایش دی‌ان‌ای شناسایی شده است. 🔹دو شهید دیگر مدتی قبل توسط رژیم صهیونسیتی در سوریه به شهادت رسیده‌اند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh

📌 مرد میدان 🔹 هر‌وقت‌تونستی‌درک‌کنی‌که... ‹داعش‌تو۱۸‌کیلومتری‌کردستان‌بود...› -حاجی‌گفت‌نزارید‌کسی‌خبردار‌شه اون‌موقع‌میفهمی‌‌کی‌بود‌و‌چیکار‌برات‌کرد #حاج_قاسم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh

پیچید عطر یاس بین هر چفیه هر کس پیِ سبقت گرفتن از بقیه آنقدر صورت ها و پهلو غرقِ خون شد تاگشت نام فاو شهر #فاطمیه(س) شهر #فاو عراق بعد از #عملیات_والفجر۸ #یادشهداباصلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh

خاطره ای از شهید بابایی من این خانه را نمی خواهم! #شهید_عباس_بابایی🕊 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh

‍ #خاطرات_شهید ●بچه اولمون قزوين به دنيا اومد. ماه های آخر بارداری رفته بودم قزوين، تا پدر، مادرم مواظبم باشن. در مورد اسم بچه قبلاً با هم حرفامونو زده بوديم. عباس دلش میخواست بچه اولش دختر باشه. ●ميگفت: "دختر دولت و رحمت واسه خونه آدم مياره..." قبل به دنیا اومدن بچه، بهم گفته بود: "دنبال يه اسم واسه بچه مون گرد که مذهبي باشه و تک از کتابی که همون وقتا ميخوندم پيدا کردم: سلما ●تو کتاب نوشته بود، سلما اسم قاتل يزيد بوده. دختری زيبا که يزيد (لعنة الله عليه) عاشقش ميشه. اونم زهر ميريزه تو جامش. ●بهش گفتم که چه اسمی روانتخاب کردم. دليلشم براش گفتم. خوشش اومد. گفت: "پس اسم دخترمون ميشه، سلما گفتم: اگه پسر بود...؟ ●گفت: نه ، دختره. گفتم: حالا اگه پسر بوووود؟؟؟ گفت: حسين…اگه پسر بود اسمشو میذاریم حسین. بچه که دنيا اومد. دزفول بود. ●بابام تلفنی خبرش کرد. اولش نگفته بود که بچه دختره ، گمون میکرد ناراحت میشه. وقته بهش گفت، همونجا پای تلفن سجده شکر کرده بود. واسه ديدن من و بچه اومد قزوين. ●از خوشحالی اينکه بچه دار شده بود. از همون دم در بيمارستان به پرستارا و خدمتکارا پول داده بود. يه سبد بزرگ گلايل و يه گردنبند قيمتی هم واسم خریده بود. دخترم سلما دختر زيبايی بود. پوست لطيف و چشای خوشگلی داشت. عباس يه کاغذ درآورد و روش نوشت: "لطفاً مرا نبوسيد..."خودشم اونقده ديوونش بود که دلش نميومد بوسش کنه. ✍به روایت همسربزرگوار شهید #سرلشکر_خلبان_‌شهید_عباس_بابایی🕊 #سالروز_ولادت🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh