🦋📿🦋📿🦋📿🦋📿🦋
#بند25
📝بند 25استغفار امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
(از استغفار 70 بندی امیرالمؤمنین "علیه السلام")
🦋اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یَعْقُبُ الْحَسْرَهَ وَ یُورِثُ النَّدَامَهَ وَ یَحْبِسُ الرِّزْقَ وَ یَرُدُّ الدُّعَاءَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ
بارخدایا! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که موجب حسرت و سبب پشیمانی و باعث بند آمدن روزی و رد شدن دعا میشود. پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان
🦋📿🦋📿🦋📿🦋📿🦋
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔴 پاداش کسی که دوست دارد در رکاب قائم باشد
🔹 امام باقر علیه السلام فرمود:
🔺 آیا گمان میكنی كسی كه خود را برای خدا و خدمت به او نگه دارد خداوند برای او فرج و گشایشی قرار نمیدهد ؟
🔹 آری به خدا سوگند خداوند برای او راه خروج و فرج قرار خواهد داد ، خدا رحمت كند بنده ای را كه خود را برای خدمت به ما نگهدارد ، خدا رحمت كند بنده ای را كه نام وامر ما را زنده میكند..
🔺 عرض كردم : اگر قبل از آنكه حضرت قائم را ببینم بمیرم ، چه كنم؟
🔵 حضرت فرمود : اگر كسی از شما بگوید چنانچه حضرت قائم را ببینم یاریش خواهم كرد ، گویا چنین است كه همراه آن حضرت جهاد نموده و همچنین شهید ركاب آن حضرت دو شهادت خواهد داشت...
📚منتخب الأثر ص ۴۹۵ ف ۱۰
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 حضور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در زندگی ما
🎙حجت الاسلام و المسلمین عالی
🌱«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💠 زمان انتخابات که میشد، اگر در جبهه بودند یا در محل سکونتشان تلاش میکردند، دیگران را به مشارکت حداکثری تشویق کنند. از روشهای تبلیغاتی هم گاهی بهره میبردند تا با روشنگری بتوانند دیگران را به انتخاب بهتر سوق دهند. از دیدن برنامههای مناظرات گرفته تا تبلیغ با ماشین شخصی و یا گرفتن مرخصی از جبهه؛ همه اینها نشانه اهتمام جدی شهدایی دارد که در زمان حیاتشان، از این وظیفه شرعی و ملی خود غافل نبودند.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
میدان جنگ با ما بود
میدان انتخابات با شما
#انتخابات🇮🇷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣رضای خدا
شهید حاج #محمدابراهیم_همت🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی حاج آقا دانشمند
🎥موضوع: تنها ارزوی شهید#محسن_حججی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
پرواز کردن سخت نیست...
عاشق که باشی بالت میدهند؛
و یادت میدهند تا #پرواز کنی...
آن هم عاشقانه... ♥️
#سردار جبهه های جنگ،
شهید محمد سخاوتی که عمری راقبل از انقلاب به مبارزه بارژیم ستمشاهی پرداخت وسپس با پیروزی انقلاب شکوهمنداسلامی تا تاسیس سپاه پاسداران وحضورفعال در عرصه های مختلف انقلاب، خصوصا زمان حضور عناصر منافقین خلق، وحفاظت ازشخصیت های انقلاب، نقش افرین کرد تاحضورچشمگیردرعملیاتهای مختلف درجبهه های نبرد جنگ تحمیلی
وسرانجام رسیدن به وصال درعملیات پیروزمند کربلای ۵وپروازی عاشقانه وپرکشیدن باشهادت
شهید#محمد_سخاوتی🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#رمان_ادموند
#پارت_بیستم
صدای ممتد بوق تلفن شنیده میشد اما ادموند همچنان گوشی را در دستش نگه داشته بود. چارهای نداشت جز اینکه به همین مقدار دلخوش باشد، بههرحال عاشق بودن راه و رسمی دارد که اگر بیمحابا وارد آن میشد، ممکن بود معشوق را دلزده و منزجر کند. عاشق تیزهوش راهی را انتخاب میکند که به همان اندازه معشوق را بتواند عاشق کند.
ادموند ساعت 6:20 عصر مادرش را به رستوران گرین وود برد اما از آنجایی که قول داده بود به هیچ عنوان حتی برای آشنایی دادن در آنجا حضور نداشته باشد، از رستوران بیرون آمد و خودرویاش را چند متر آن طرفتر متوقف کرد و به انتظار نشست. رأس ساعت 6:30 ملیکا به همراه پدرش آمد و آقای حسینی هم مانند ادموند در بیرون منتظر او ماند و ملیکا تنها به رستوران رفت.
چون ملیکا یک دختر محجبه بود شناسایی او برای ماری چندان کار سختی نبود، پس بهراحتی او را شناخته و به استقبالش رفت. صحبتهای آنها سه ساعت طول کشید. ادموند ثانیه ها را می شمرد و از کلافگی به رفت و آمد مردم خیره شده بود. در این مدت یکی دو مرتبه با پدرش تماس گرفته و با دل نگرانی از او پرسید که آیا او در جریان موضوع صحبتهای مادرش با ملیکا هست و میداند به او قرار است چه بگوید؟! پدر هم او را ناامید کرده و گفته بود که نمیداند؛ اینقدر هم با تماسهای مکررش رشته افکار او را پاره نکند.
کارهای مقدماتی ازدواجشان انجام شده و صبح جمعه باز هم قبل از اذان ظهر ادموند و ملیکا به عقد هم درآمدند. هردو خانواده از این وصلت بسیار خوشحال و راضی به نظر میرسیدند، مراسم ازدواج آنها درنهایت سادگی در منزل آقای حسینی برگزار شد، درواقع این خواست قلبی هر دو خانواده بود و از انجام آن رضایت کامل داشتند. خانواده حسینی به هزینههای گزاف و ریختوپاشهای افراطی اعتقادی نداشتند، از طرفی خانواده پارکر هم ترجیح میدادند این مراسم بدون سر و صدا برگزار شود تا دیگران دیرتر متوجه اصل موضوع شده و به این ترتیب هم پسر و هم عروسشان در امنیت کامل باشند.
عروس و داماد با جذابیت خاصی مرکز توجه همان جمع کوچک و صمیمی واقع شدند. گاهی اوقات زیبایی در سادگی است، نیازی نیست غرق در زرق و برق و لباسهای فاخر و گران شد تا چشمها را خیره کرد. گاهی میتوان زیبایی را در نگاههای پاک و معصومانه دو دلداده یافت که این عروس و داماد جوان جزء آن دسته بودند. ادموند جذابتر از همیشه، باوقار و متانت مثالزدنیاش و ملیکا زیبا، محجوب و پر از ملاحت و لطافت بر سر سفره عقد نشستند و با هم پیمان زناشویی بستند. البته بیشتر این زیبایی و جذابیت را مرهون لطافت روح و پاکی فطرتشان بودند که در ظاهرشان به تجلی نشسته بود.
ادامه دارد..
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#رمان_ادموند
#پارت_بیستویکم🦋
زمانی که در دهکده با هم قدم میزدند، گاهی با بعضی از همسایگان قدیمی برخورد میکردند که با وجود محجبه بودن ملیکا از احوالپرسی اجتناب کرده و ترجیح میدادند وانمود کنند آنها را ندیدهاند. ملیکا با چنین برخوردهای متعصبانهای آشنایی داشت و بار اولی نبود که چنین رفتاری را از دیگران شاهد بود اما ادموند هرگز نمیتوانست بپذیرد که مردم تا این حد کوتهفکر بوده و بیادبانه با آنها رفتار کنند. در کشوری که داعیه آزادی بیان و عقیده داشت، چنین رفتار سخیفانه ای غیرقابلباور بود.
ملیکا با مهربانی و صبوری خاص خود، دائم به شوهرش دلداری میداد که نباید خود را اذیت کند و از برخورد دیگران ناراحت شود، زیرا در همه جای دنیا هستند مردمان کوتهنظری که به مردمان باایمان و نیک کردار دائم طعنه زده و آنها را مورد استهزاء قرار میدهند.
بعد از ظهرهای فرح بخشی را با هم در کنار برکه فلیت پوند در فصل بهار و لطافت همیشگی طبیعت میگذراندند. کنار برکه در نزدیکی بزرگترین درخت مینشستند، به آن تکیه کرده و ساعتها باهم به گفتگو میپرداختند. آنقدر سرگرم صحبت میشدند که فراموش میکردند هوا تاریک شده است و باید به خانه برگردند. ادموند بهشدت مشتاق دانستن بود.
شنبه 15 اوت 2013، یک روز گرم در نیمههای تابستان، ادموند و ملیکا در خانه مشغول کارهای روزمره بودند و برای فردا که روز تعطیل بود برنامهریزی میکردند. ناگهان صدایی از طبقه پایین به گوش رسید، گویی آقا و خانم ونت وورث با کسانی با صدای بلند گفتگو میکردند، تا ادموند به خود آمد و خواست ببیند که چه اتفاقی افتاده است، کسی زنگ درب آپارتمانش را به صدا درآورد.
با تعجب به یکدیگر نگاه کردند، ادموند برای باز کردن در پیشقدم شد و ملیکا هم به اتاق رفت تا حجاب کند. با وجود فاصله اتاق تا در ورودی خانه، ملیکا به وضوح صدای گفتگوی دو مرد غریبه را با او می شنید، ناگهان قلبش از جا کنده شد. سرآسیمه از اتاق بیرون آمد و دید که به دستهای شوهرش دست بند زده و دارند او را با خود میبردند. به سمت او دوید و پرسید: خدای من! چی شده علی؟! چرا بهت دستبند زدند؟ تو رو کجا دارند می برند؟
- ملیکا، عزیزتر از جانم، به من خوب گوش کن، اصلاً نگران نباش. فقط با آرتور تماس بگیر و بگو که خودش رو بهسرعت به ساختمان مرکزی اسکاتلندیارد برسونه، فعلاً به پدرم هم چیزی نگو، فکر نکنم موضوع مهمی باشه، فقط در حد چند تا سواله، نگران نباش، خب؟! دوست دارم...
ادامه دارد....
📚تالیف #آمنه_پازوکی
🌱با رُمان ادموند همراه باشید تا ابعاد جذاب این زندگی عجیب روشن شود..
#رمان_مهدوی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلاَمُ عَلَى حُجَّةِ الْمَعْبُودِ وَ كَلِمَةِ الْمَحْمُودِ...
🌱سلام بر آن مولایی که آینه ی تمام نمای خداست.
سلام بر او و بر روزی که تمام خلق در آینه وجود او، خدا را به تماشا خواهند نشست...
📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس.
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نهج البلاغه
حکمت 38 - پندهایی ارزشمند به فرزند
وَ قَالَ عليهالسلام لاِبْنِهِ اَلْحَسَنِ يَا بُنَيَّ اِحْفَظْ عَنِّي أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً لاَ يَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ إِنَّ أَغْنَى اَلْغِنَى اَلْعَقْلُ وَ أَكْبَرَ اَلْفَقْرِ اَلْحُمْقُ وَ أَوْحَشَ اَلْوَحْشَةِ اَلْعُجْبُ وَ أَكْرَمَ اَلْحَسَبِ حُسْنُ اَلْخُلُقِ🍂🌼
به فرزندش امام حسن عليه السّلام فرمود: پسرم! چهار چيز از من ياد گير (در خوبىها)، و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، كه تا به آنها عمل مىكنى زيان نبينى: الف خوبىها 1 همانا ارزشمندترين بىنيازى عقل است، 2 و بزرگترين فقر بىخردى است، 3 و ترسناكترين تنهايى خودپسندى است. 4 و گرامىترين ارزش خانوادگى، اخلاق نيكوست
يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ اَلْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ اَلْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ🌼
1 پسرم! از دوستى با احمق بپرهيز، چرا كه مىخواهد به تو نفعى رساند امّا دچار زيانت مىكند. 2 از دوستى با بخيل بپرهيز، زيرا آنچه را كه سخت به آن نياز دارى از تو دريغ مىدارد
وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ اَلْفَاجِرِ فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ
3 و از دوستى با بدكار بپرهيز، كه با اندك بهايى تو را مىفروشد🌼
وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ اَلْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ اَلْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ اَلْقَرِيبَ
4 و از دوستى با دروغگو بپرهيز، كه او به سراب ماند: دور را به تو نزديك، و نزديك را دور مىنماياند
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌱شهید مصطفی چمران:
امام زمان منتظر ظهور است، او میخواهد که هرچه زودتر ظهور کند و ریشه ظلم و فساد را از این عالم براندازد و عدل و داد را به جای آن برقرار سازد.
#امام_زمان ♥️
#شهیدانه 🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#سنگر
كلبہی معراجِ مردان گمنامی که
يك شبه ره صد ساله را پيمودند ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اختصاصی
💐کشف پیکر مطهر شهید در عمق زمین
۱۶ بهمن ۱۴۰۲
جزیره مجنون خیبر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلو ...
میشه گوشی رو بدین امام رضا؟🥺
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
یک انقلاب استثنائی
شهید حاج قاسم سلیمانی:
ما در بدترین و سختترین شرایط، به رهبری امام بزرگترین پیروزی را به دست آوردیم.
این انقلاب تأسیس شد...
🚩 به مناسبت ایام سالروز پیروزی انقلاب اسلامی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🕊
#روزتون_شهدایی ☕️
🌾اگر تیر دشمن
جسم شهدا را شکافت
تیر بدحجابی
قلب آن ها را میدرد
#مدافع_حرم
#شهید_احمد_مشلب 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
دلتنگی_شهدایی 🌱
دل من تنگ تو شد
ڪاش ڪھ پیدا بشوے
ڪھ بیاے و در این تنگے دل جا بشوے
شهید_مصطفی_صدرزاده 💛
شهید_مهدی_صابری ❤️
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh