eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁اول پاییز🍂 بود و در کلاس 🌱دفتر📖 خود را معلم باز کرد 🍁بعد با نام مهربان 🌱درس اول آب💧 را آغاز کرد 🍁گفت آب داد و بچه ها 🌱یک صدا گفتند بابا آب داد 🍁 اما لبانش بسته ماند 🌱گریه کرد 😭و صورتش را تاب داد 🍁او ندیده بود بابا را ⚡️ولی 🌱 او را دیده در قابی سپید 🍁یادش آمد مادرش یک روز گفت 🌱دخترم بابای پاکت شد 🌷 🍁مدتی در فکر بابا غرق بود💭 🌱تا که دستی اشک😢 او را پاک کرد 🍁بچه ها خاموش ماندند و کلاس 🌱آشنا شد با سکوتی و سرد 🍁دختری در گوشه ای آهسته باز 🌱گفت آب داد و داد نان 🍁شد معلم گونه هایش خیس و گفت 🌱بچه ها داد جان😭 🍁بعد روی تخته سبز کلاس 🌱عکس چندین لاله زیبا 🌷کشید 🍁گفت درس اول ما بچه ها 🌱درس ایثار و وفا ، درس 🍁مشق شب را هر که با بابای خود 🌱باز بابا آب داد و نان نوشت 🍁دخترک ⚡️اما میان دفترش 🌱ریخت اشک😭 و “ ” نوشت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
😔 🍁ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ 🍂ﺩﻓﺘﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ 🍁ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ 🍂ﺩﺭﺱ ﺍﻭﻝ ﺁﺏ💧 ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩ 🍁ﮔﻔﺖ ﺁﺏ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ 🍂ﯾﮏ ﺻﺪﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺑﺎﺑﺎ ﺁﺏ ﺩﺍﺩ 🍁ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺍﻣﺎ ﻟﺒﺎﻧﺶ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﺎﻧﺪ😢 🍂ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺗﺎﺏ ﺩﺍﺩ 🍁ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ ﻭﻟﯽ 🍂ﻋﮑﺲ📸 ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺩﺭ ﻗﺎﺑﯽ ﺳﭙﯿﺪ 🍁ﯾﺎﺩﺵ ﺁﻣﺪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮔﻔﺖ 🍂ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﭘﺎﮐﺖ، ﺷﺪ 🍁ﻣﺪﺗﯽ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ💭 ﺑﺎﺑﺎ ﻏﺮﻕ ﺑﻮﺩ 🍂ﺗﺎ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﺍﺷﮏ😭 ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ 🍁ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﮐﻼﺱ 🍂ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪ ﺑﺎ ﻭ ﺳﺮﺩ 🍁ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﺎﺯ 🍂ﮔﻔﺖ ﻭ ﺩﺍﺩ ﻧﺎﻥ 🍁ﺷﺪﻣﻌﻠﻢ ﮔﻮﻧﻪﻫﺎﯾﺶ ﺧﯿﺲ😭ﻭﮔﻔﺖ 🍂ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺩﺍﺩ ﺟﺎﻥ❣ 🍁ﺑﻌﺪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﺒﺰ ﮐﻼﺱ 🍂ﻋﮑﺲ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻻﻟﻪ ﺯﯾﺒﺎ🌷 ﮐﺸﯿﺪ 🍁ﮔﻔﺖ ﺩﺭﺱ ﺍﻭﻝ ﻣﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ 🍂ﺩﺭﺱ ﺍﯾﺜﺎﺭ ﻭ ﻭﻓﺎ ، 🍁ﻣﺸﻖ ﺷﺐ ﺭﺍ ﻫﺮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺧﻮﺩ 🍂ﺑﺎﺯ ﺁﺏ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻧﺎﻥ ﻧﻮﺷﺖ 🍁ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﻓﺘﺮﺵ📖 🍂ﺭﯾﺨﺖ ﺍﺷﮏ ﻭ ﺑﺎﺑﺎﺟﺎﻥ ﻧﻮﺷﺖ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh