🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 دیدار فرزند خردسال #شهید_محمد_بلباسی با پیکر پدر در حرم رضوی 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌻🍃
#با_شہدا🌈
💢مـردم #عزیـزآگاه باشیـداڪنون دشـمن بانقاب اسلݪام بہ #میداݩن مبارزه آمـده اسٺ واین اتـفاق ریشہ تاریخۍ دارد...👆🏻🌹🌿
#شہید_محمد_بݪلباسۍ🌷
{اللهم عجّل لولیک الفرج}
شهدا را با #صلواتی یاد ڪنید✨🍃
📅تولݪد : 1358
شہادٺ: 1395
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌹#با_شهدا|شهید امیر لطفی
✍️ پابوس مادر
خیلی دوست داشتنی بود. اگر ذرهای از او دلخور و ناراحت میشدم به هر طریقی دلم رو به دست میآورد، حتی پشت پاهامو میبوسید، هر روز صبح وقتی میخواست بره اداره میومد و پای منو میبوسید. یک بار خواهرش این اتفاق رو دید و به مـن اشـاره کرد و گفت دیدی چه کار کرد مادر؟
گفتم بله، کارِ هر روزش هست، من خودمو به خواب میزنم یک وقت خجالت نکشه.
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
🌹#با_شهدا|شهید مسعود آخوندی
✍️ تک پسر
▫️تک پسر خونه بود و دانشجوی مکانیک. برای اینکه جبهه نره، خانوادهاش خونه بزرگشون رو فروختند، پولش رو ریختند بـه حسابش تـا بمونه و کارخانه بزنه و مدیریت کنه.
بار آخری بود که میرفت جبهه. توی وسایلش یـه چک سفید امضـاء گذاشت و یه نامه که نوشـته بود: برگشتی در کار نیست. این چک رو گذاشتم تا بعد از من برای استفاده از پولی که ریختین توی حسابم بـه مشکل برنخورید...
📚 مجموعه تاریخی فرهنگی مذهبی تخت فولاد اصفهان
🌻🕊هدیـهبهارواح مطـهرشهـدا🌹صلــوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌹#با_شهدا|شهید حسن آبشناسان
✍️ بدون تکلف
▫️زندگی مشترک ما، رنگ سادگی و معنویت داشت. مراسم اولیه، بدون تکلف و با رعایت مسائل اسلامی برگزار شد و مدت کوتاهی پس از پایان مراسم عقد، حسن به اهواز رفت. من نیز، در پایان امتحانات به او پیوستم و زندگی خود را در ۲ اتاق کوچک اجارهای، آغاز کردیم. یکی از اتاقها، به وسایل شخصی اختصاص یافت و اتاق دیگر با یک فرش و چند صندلی ساده، تزیین شد. قسمتی از اتاق نیز به عنوان آشپزخانهای با یک چراغ خوراکپزی و مقداری ادویهجات، مورد استفاده قرار گرفت. آن زمان، روزگار را در مضیقه شدید مالی، سپری میکردیم و مشکلات زیادی داشتیم تا جایی که گاهی اوقات، برای تأمین هزینههای زندگی، مبلغی را قرض میکردیم.
📚 کتاب خاکیها
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌹#با_شهدا|شهید مدافع حرم محمد کامران
✍️ عروسی بدون گناه
▫️دوست نداشت جشن عروسی برگزار کنیم. دوست داشت بدون گناه بریم سر خونه زندگیمون. دلایل خودش را هم داشت که از نظر من دلایل بدی نبود هر چند رضایت محمد هم برایم شرط بود. آنقدر ذوق شروع زندگی را داشتیم که به سرعت وسایلمان را چیدیم و خیلی زود برای سفر آماده شدیم. چون جشن نگرفتیم، ولخرجی کردیم و سفرمان به مشهد هوایی بود. آن هم دو هفته! حسابی ریخت و پاش کرده و عروسیمون بدون گناه انجام شد.
📚 راوی: همسر شهید مدافع حرم محمد کامران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#با_شهدا
🌷 شهید حسن باقری
🔷اگرازدستِکسۍناراحتهستید
دورڪعتنمازبخوانیدوبگوئید:
خدایا،اینبندھۍتوحواسشنبود!
منازاوگذشتم،توهمبگذر
#گذشتداشتهباشیم🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh