🌷شهید نظرزاده 🌷
کف اتاق توی یکی ازخانه های گلی #سوسنگرد نشسته بود سه نفر به #زحمت جا میشدند هم #نقشه پهن بود جلوش
✍كلاس هشتم بود. سال چهل و هشت، چهل و نه.
💢 #فاميل دورشان با چند تا بچه ي قد و نيم قد از عراق #آواره شده بود.هيچي نداشتند؛ نه جايي، نه پولي
💢هفت هشت ماه پا پی صندوق دار مسجد لرزاده شده بود. مي گفت« بابا يه #وام بدين به اين بنده خدا هيچي نداره . لا اقل يه #سرپناهي پيدا كنه گناه داره.»
💢حاجي هم مي گفت « پسرجون! وام ميخوايي، بايد يه مقدار پول بذاري صندوق. همين.» آن قدر گفت تا فاميل پول گذاشتند صندوق. همه را بدهكار كرد تا يكي #خانه_دار شد.
#شهید_حسن_باقری🌷
#فرمانده_نابغه_جنگ
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh