#ناراحت_بود
از نگاه غم بارش می شد این رو #فهمید😞
درد دلش باز شده بود
نیمه های شب ، #قدم می زد و زیر لب نجوا می کرد غصه #می_خورد😭
با این حال، حاضر نبود روی #حرف امام حرفی بزنه❌
#امام دوست نداشت به او آسیبی برسه
🚐.... زود خودم رو #رساندم خط🎌
شاد و سرحال بود😅
بین #رزمنده_ها که قرار می گرفت انگار تمام دنیا را به او داده اند.
بلاخره امام راضی #شده بود که به جبهه برگردد.✌️
#شهید_مرتضی_اکبری🌷
#بزرگ_مردان_کوچک
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🏴 #یافاطمہ_س
🕊دستم را بہ پرچمت مےگیرم
شبیہ #رزمنـده_ها
کہ دلِشان گرم بـود
بہ سربند #یازهـرا ...
🌷گرمای دستِ مــادر
گرم مے ڪنـد یخِ دنیـا را....
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh