📝#زندگینامه_شهدا
#عبدالحمید در سال ۱۳۴۰ 📆در محله سردزک #شیراز چشم به جهان گشود . از کودکی روح زلالش از چشمه ساز نیاز و نیایش #سرریز بود و عشق 💓به ائمه و اهل بیت با وجود او آویخته بود .
♨️فعالیت های #سیاسی و انقلابی خود را از نوجوانی و از مسجد🕌 آقا بابا خان شیراز آغاز نمود .
زاهد ، عابد ، #تواضع و فروتنی از ویژگی بارز و اخلاقی وی بود .
♨️با شروع ☄جنگ به جبهه رفت و در عملیات های #رمضان ، خیبر ، فتح المبین و... شرکت نمود و بارها زخم💔 براندامش نشست ولی هرگز از رسالت و نشر فرهنگ عظیم #شهادت دست بر نداشت .
♨️عید الحمید که #مسئول آموزش و عقیدتی ۱۹ فجر بود ، در چهارم دی ۱۳۶۵ در کربلای ۴ پیکرش در خاک و خون غلتید....⚡️
سردار
#شهیدعبدالحمید_اکرمی 🌷
📕 سایت نوید شاهد
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
☆بسم ربّ الزهرا(س)☆
🍃عشق #اهلبیت(ع) در بندبند وجودش و او را مجنون و شیدا کردهبود. این را از تلاشهایش برای رفتن هم میشد فهمید. وقتی دید نمیتواند از #بندرعباس اعزام شود، خود را به پایگاه بسیج #سیستانوبلوچستان رساند. از آنجا به تهران و بعد به دمشق رفت.
🍃صبح روزی که از خانوادهاش خداحافظی کرد، میدانست دیگر برگشتی در کار نیست، اما آنقدر آرام و مطمئن بود که گویی به #ضیافتی خاص دعوت شدهاست. واقعیت هم همین بود. در میدان #سوریه سفرهای گسترده شدهبود برای بندگانی که زمین برای روح بلند آنان کوچک بود.
🍃در شام #۱۲صفر، در عملیاتی که در #حلب رقم خورد، عبدالحمید با تهذیب و #مجاهدت هایی که در طول عمرش انجام دادهبود، به بلندای اهدافش رسید.*
🍃با آمدن #آقا به خودش میآید و سریع روی پاهایش میایستد. اشکی از گوشه چشمش میجوشد و گونهاش را خیس میکند. هنوز هم باورش برایش سخت است. یاد قول #عبدالحمید میافتد: آن روز در بندرعباس گفت تو یکبار دیگر آقا را میبینی. من قول میدهم. و او اکنون با دو یادگار همسر #شهیدش در چند متری #رهبر ایستادهاست. جایی که حتی در خواب هم خودش را آنجا نمیدید.
*امام علی(ع): بر بلندای اهداف نرسند، مگر کسانی که اهل #تهذیب(نفس) و مجاهدتاند.
✍نویسنده : #محدثه_کربلایی
🍁به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_عبدالحمید_سالاری
📅تاریخ تولد : ۱۳۵۵
📅تاریخ شهادت : ۳ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : هرمزگان
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز_شهادت #شهید_عبدالحمید_سالاری 🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
☆بسم ربّ الزهرا(س)☆
🍃عشق #اهلبیت(ع) در بندبند وجودش و او را مجنون و شیدا کردهبود. این را از تلاشهایش برای رفتن هم میشد فهمید. وقتی دید نمیتواند از #بندرعباس اعزام شود، خود را به پایگاه بسیج #سیستانوبلوچستان رساند. از آنجا به تهران و بعد به دمشق رفت.
🍃صبح روزی که از خانوادهاش خداحافظی کرد، میدانست دیگر برگشتی در کار نیست، اما آنقدر آرام و مطمئن بود که گویی به #ضیافتی خاص دعوت شدهاست. واقعیت هم همین بود. در میدان #سوریه سفرهای گسترده شدهبود برای بندگانی که زمین برای روح بلند آنان کوچک بود.
🍃در شام #۱۲صفر، در عملیاتی که در #حلب رقم خورد، عبدالحمید با تهذیب و #مجاهدت هایی که در طول عمرش انجام دادهبود، به بلندای اهدافش رسید.*
🍃با آمدن #آقا به خودش میآید و سریع روی پاهایش میایستد. اشکی از گوشه چشمش میجوشد و گونهاش را خیس میکند. هنوز هم باورش برایش سخت است. یاد قول #عبدالحمید میافتد: آن روز در بندرعباس گفت تو یکبار دیگر آقا را میبینی. من قول میدهم. و او اکنون با دو یادگار همسر #شهیدش در چند متری #رهبر ایستادهاست. جایی که حتی در خواب هم خودش را آنجا نمیدید.
*امام علی(ع): بر بلندای اهداف نرسند، مگر کسانی که اهل #تهذیب(نفس) و مجاهدتاند.
✍نویسنده: #محدثه_کربلایی
#شهید_عبدالحمید_سالاری
📅تاریخ تولد : ۱۳۵۵
📅تاریخ شهادت : ۳ آذر ۱۳۹۴
🥀مزار شهید : هرمزگان
🕊محل شهادت : سوریه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
اخلاقیات و ساده زیستی شهید دکتر عبدالحمید دیالمه : وقتی دیگران ندارند درست نیست ما جنس گرون بخریم
مادرش رفته بود بازار و خیار گرون قیمت خریده بود
وحید گفت: درست نیست وقتی مردم ندارند ما خیار گرون بخوریم
یه خیار برداشت و چهار قسمت کرد
به هر نفر یک تکه داد و گفت: اینطوری بخورید…
… می رفت زندان اوین و به بچه های گروه فرقان آموزش دینی می داد
بعدها خیلی از اون بچه ها رفتند جبهه و شهید شدند…
💠خاطره ای از زندگی شهید دکتر #عبدالحمید « وحید » دیالمه💠
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh