🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 در محضر شهید ڪاری که انجام میدهید، حتی #نایستید ڪه ڪسی بگوید #خسته_نباشید! ازهمان در پشتی بیرون ب
🌾مراسم تشییع شهدا🌷 را خیلی مفصل آن شب تلویزیون📺 پخش کرد. وقتی پخش این مراسم از تلویزیون شروع شد من #زهرا را در بغلم نشاندم و هر دو با هم این مراسم را دیدیم و #اولین_بار زهرا قضیه را از تصاویر تشییع پدرش در تلویزیون فهمید😔
🌾همان موقعی آهی کشید و گفت: مامان #باباشهیدشد؟ که من گفتم بله او شهید شده🕊 خب خیلی سخت بود. اما #خدا کمک کرد. #زهرا هم کم کم با قضیه کنار آمد. اما آه سوزناکی💔 که آن لحظه کشید را #هیچ_وقت فراموش نمیکنم.
🌾هرچند باید بگویم #حاج_حسن کنار ماست💞 و ما اصلا هیچ گاه احساس نمیکنیم که نیست❌ حتی در زمان حیاتش به خاطر ماموریتها خیلی اوقات در خانه نبود ولی الان آن #ماموریتها هم نیست و ما دائم حضورش را در خانه احساس میکنیم😊
✍پ ن: زهرا؛ دختر کوچک شهید تهرانی مقدم در زمان شهادت او، 5 سال و نیماش بود.
#شهید_حسن_تهرانی_مقدم
#پدر_موشکی_ایران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔸ذرهاي به دنيا #دلبستگي نداشت🚫 مثل جوانان اول انقلاب بود. خيلي ساكت و كم حرف بود. #خندههايش حالت تبسم داشت🙂. در عين حال خيلي احساساتي💖 بود.
🔹ميگفت: به من دل نبند💕 من آدمي نيستم تا كهولت سن #با_هم باشيم. ميگفت: من آنقدر در بيابانها و گرماي 60 درجه🌡 ميگردم تا #شهيد_شوم.
🔸در #مأموريتها در گرماي 60 درجه بيابانها از شدت گرما♨️ كلاه حصيريشان ميسوخت😓 ميگفت: دنبال چه ميگرديد من از اين بمبها و نارنجكها💣 دست برنميدارم آنقدر ميگردم تا به مرادم #شهادت برسم☝️
#شهید_اکبر_ملکشاهی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh