eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
نبودنت نقشه‌ى #خانه را عوض کرده است و هرچه مى‌گردم آن گوشه‌ى #دیوانه‌ى اتاق را پیدا نمى‌کنم احساس مى‌کنم کسى که نیست کسى که #هست را از پا درمى‌آورد. #شهید_محمد_بلباسی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تو میروی و دل ز #دست میرود! مرو، که با تو هر چه #هست می رود ... 📌رفیق شهید اخر شهیدت میکند #شهید_سید_رضا_طاهر 🕊 #شهید_رضا_حاجی_زاده🕊 در تشییع: #شهید_روح_الله_سلطانی 🕊 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
وصیت #شهید_محسن_حججی به بانوان: 🔰همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید، آن زمانی که #حضرت_رقیه (سلام الله) خطاب به پدرش فرمودند: 🔸غصه ی #حجاب من را نخوری بابا جان 🔹چادرم سوخته ⚡️اما به سرم #هست هنوز 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
وصیت #شهید_محسن_حججی به بانوان: 🔰همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید، آن زمانی که #حضرت_رقیه (سلام الله) خطاب به پدرش فرمودند: 🔸غصه ی #حجاب من را نخوری بابا جان 🔹چادرم سوخته ⚡️اما به سرم #هست هنوز 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#دلنوشته📃 نه اینکه حرفی نباشد #هست خیلی هم هست😔 💥اما..... #عاشق ها می دانند دلتنگی💔 به استخوان که برسد می شود #سکوت #شهید_صادق_عدالت_اکبری #شبتون_شهدایی 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣﷽❣ 📚 1 ﺯﻧﺪگی 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد 9⃣2⃣ 🔮او عصبانی شد و گفت: چرا این حرف ها را می زنی⁉️ مصطفی هر روز درجبهه است، چرا این طور می گویی؟ چرا مدام می گویی مصطفی بود، بود؟ مصطفی ! می گفتم: اما امروز شهر دیگر تمام می شود و هنوز خانه اش بودم که تلفن زنگ زد☎️ و گفتم: برو برادر که می خواهند بگویند مصطفی تمام شد. او گفت: حالا می بینی این طور نیست❌ تو داری تخیل می کنی. ۱🔮گوشی را برداشت، من نزدیکش بودم و با همه وجود گوش می دادم که چه می گوید و او فقط می گفت: ، نه! بعد بچه ها آمدند که ما را ببرند بیمارستان گفتند: دکتر زخمی شده💔 من بیمارستان را می شناختم، آنجا کار می کردم، وارد حیاط که شدیم من دور زدم سمت ، خودم می دانستم مصطفی شهید شده🌷 و در سرد خانه است، زخمی نیست. غاده من آگاه بود که مصطفی دیگر تمام شد. 🔮رفتم سردخانه و یادم هست آن وقت که جسدش⚰ را دیدم گفتم: اللهم تقبل منا ، و آن لحظه دیگر همه چیز برای من تمام شده بود😞 آن نگرانی که نکند مصطفی شهید، نکند مصطفی زخمی ..، نکند، نکند. 🔮او را بغل کردم و خدا را دادم به همین خون مصطفی به همين جسد مصطفی♥️ که در آن جا تنها نبود، خیلی جسدها بود که به رفتن مصطفی را از این ملت نگیرد، احساس می کردم خدا خطرات زیادی رفع کرد به خاطر "مرد صالحی" که یک روز قدم زد به این سرزمین به خلوص 🔮وقتی دیدم مصطفی در سردخانه خوابیده و آرامش کامل داشت😌 احساس کردم که او دیگر کرد. مصطفی ظاهر زندگی اش همه سخت بود. واقعأ توی درد بود مصطفی، خیلی اذیت شد، آن روزهای آخر، مسئله بود و خیلی فشار آمده بود روی او، شب ها گریه می کرد😭 راه می رفت، بیدار می ماند. 🔮احساس می کردم مصطفی دیگر نمی تواند تحمل کند دوری را، آن قدر عشق💖 در وجودش بود که مثل یک روح لطیف می خواست در پرواز🕊 باشد. تحمل بهترین جوان ها برایش سخت بود، آن لحظه در سردخانه وقتی دیدم مصطفی با آن سكينه خوابیده، آرامش گرفتم♥️ بعد دیگران آمدند و نگذاشتند پیش او بمانم. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️◽️♦️◽️♦️◽️♦️ منم شبیهِ حضوری که اما نیست 👤 تویی شبیهِ خیالی💭 که نیست اما نازدانه شهید 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷🍃 🍃 🌼•نمیدانم# شھادت 🍂•شرط زیبا 🌸دیدن است ، 🌼•ےا دل 💓بہ دریا🌊زدن⁉️ 🍁•ولےهرچہ 🌼•جز ، 🍁•دل بہ دریا نمیزنند :)❌ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌹شـــــ‌هدا 🌱نـگاه 🌹گاهـے نگراݩ استـــ 🌱گاهـے ناراحتـــ شایـد هم دݪگیـر💓 🌹اما هر چه هیچگاه سایـه ے 🌱چشمهایتاݩ را از برندارید 🌹نـگاهماݩ ڪنید 🌷 🌺🌱 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh