#رسم_خوبان
سعید مربی کیوکوشینگ کاراته بود.
در مسابقات استانی رتبه داشت.
یک بار مادرمان به او گفت:
سعید چندسال است که کاراته کار میکنی
و مربی هستی، پس چرا پول جمع نمیکنی؟
در جواب گفت: مادر همین که بچهها را
از کوچه خیابان جمع کنم و به سمت ورزش بیاورم خیلی ثواب دارد. بعد از شهادتش شاگردانش به منزل پدرم میآمدند و
میگفتند آقا سعید شهریه ما را جمع میکرد
و برای بچههای بیبضاعت لباس میخرید.
برادرم دو باشگاه ورزشی داشت.
شاگردان زیادی هم تحت نظر داشت.
از ۱۸ سالگی در مسابقات کاراته مقام آورده بود و در وصیت نامهاش نوشته بود : ورزش را برای اسلام انجام دهید. روزی میرسد که به ورزشکاران احتیاج پیدا میشود.
✍ به روایت خواهر شهید
ولادت : ۱۹ فروردین ۱۳۷۰ اراک
شهادت: ۹ آبان ۱۳۹۴ شمالحلب سوریه
#شهید_مدافعحرم
#سعیــد_مسلمی
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
•
مراسم عروسیمان را
ظهر گرفتیم که به چشم نیاید!
وحرمت داغداریِخانوادهشهدا حفظ شود
آمدیم توی اتاق که ناهار بخوریم ؛
در را بست و پشت آن ایـستاد ،
رو به من ڪرد و گفت :
می دونی که تو این لحظه
دعـای ما مستجـابه ؟
گفتم: آره ولی الان بیا ناهار بخوریم
گفـت : روزه ام !!
گفتم: تو روزِ عروسی روزه گرفتی؟
گفت: روزهی نذره ، گفتم : چه نذری؟
گفت: اینکه همونطور که خدا
منو تو عید غدیر متولد کرد
تو عید غدیر هم مـزدوج کنه ،
حالا من دعا میڪنم تو آمین بگو،
دستم را به دعا بلند ڪردم ...
گفت : خدایا
همونطور ڪه منو
در عید غدیر متولد کردی
ودر عید غدیر مزدوج کردی،
در عید غدیر هم به "شهادت" برسان.
غدیر هرسال که میآمد
منتظرِ خبــرش بودم ...
غدیر آخر که خبر شهادتش را
در سومـار برایم آوردند گفتم :
سالهاست منتظر شنیدنش بودم ...
✍🏻 راوی : همسر شهید
#شهید_حاجعلی_کسایی
#شهادت_عیدغدیر_۱۳۶۶
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
♡ایـنْجابِیْــتُالشُّهَــداســت... 👇🏻
#یاد_شهدا_باصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#ڪلام_شهید
به خواهران و برادرانم
توصـــــیه میڪنـــــم :
به خــدا بیشتر توسل جوئیـد ،
دعــای ڪمیـل ،نمـــاز جمعـه ،
دعــای توسـل را از یـاد نبـریـد و
به نماز اول وقت بیشتر اهمیت دهید.
ولادت : ۱۳٦۰/۱۰/۰۷
شهادت : ۱۳۹۵/۰۸/۲۲
محل شهادت: حلب ؛ سوریه
فرمانده اطلاعات تیپیکم لشکرفاطمیون
مزار : بوستان خورشید ؛ مشهدمقدس
#شهید_جواد_جهانی
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌿#برگی_از_شهدا
🍃میخواستم خانه را برای هیئت آماده کنیم، خسته بودم، دراز کشیدم و خوابیدم، بلافاصله پسرم به خوابم آمد، گفتم: حسن تو رفتی و شهید شدی و من ماندهام با این همه کار، راستی امشب اینجا می مانی برای هیئت؟ پسرم لبخندی زد و گفت: نه پدر جان امشب نیستم، بعد نام یکی از همسایگان محله قدیم ما را برد و گفت: امشب شب اول قبر فلانی است او #حقی گردن من دارد، باید بروم به او سر بزنم و کنارش باشم، گفتم: این شخصی که میگویی از اراذل و ... بود او چه حقی گردن تو دارد؟ گفت: روز تشییع جنازه من هوا بسیار گرم بود مردم همراه پیکر من به سمت خانه آمدند این بنده خدا یک شلنگ آب از خانهاش بیرون انداخت و با یک سینی و چند لیوان به تشییع کنندگان من آب داد او همینقدر گردن من حق دارد، از خواب بیدار شدم و سریع به محله قبلی رفتم، درست بود حجله زده بودند و همان شخصی که پسرم گفته بود آن روز تشییع شده بود.
🌷شهید حسن طاهری🌷
📎 راوی: پدر شهید
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#مداح_بی_سر
هم مداح بود هم شاعر اهل بیت
مے گفت :
« شرمنده ام ڪه
با سَر وارد محشر شوم
و اربابم بے سر وارد شود ..»
بعدِ شهادت . . .
وصیتنامهاش رو آوردند ،
نوشته بود : قـبرم رو
توے ڪتابخونه مسجد المهدے ڪَندم
سراغ قبر ڪه رفتند . . .
دیدند ڪه براے هیڪلش ڪوچیڪه!
وقتے جنازهش اومد،
قبـر اندازه ے اندازه بود
اندازه تنِ بے سرش ...
✍ راوے : حاج ڪاظم محمدی
مداح اهل بیت علیهمالسلام
#شهید_حاجشیرعلی_سلطانی
#مسئولتبلیغات_تیپامامسجاد_فارس
#شهادت_عملیات_فتحالمبین_۱۳۶۱
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh