🍃🌷🌿🌹🍃🌷
🌿🌹🍃
🌷
🌿
میگفت میخواهم جوری شهید شوم که نیاز به کفن نداشته باشم!عاشق روضه حضرت عباس(ع) بود... میگفت: آدم تو خونش روضه بگیره ، روضه عباس(ع) حتی اکر فقط پنج نفر شرکت کنند.
روضه عباس(ع) دیوانه اش می کرد... جوری التماس کرد که در محرم سال گذشته بعد از انفجار ماشینش در حلب سوریه بی دست ، اربا اربا به شهادت رسید...عاشقِ عباس باید هم کوه غیرت باشد ، باید فدایی زینب باشد، باید فانی در حسین باشد.شهیدِ ابالفضلی ، در محضر ارباب یاد ما هم باش...
شهید روح الله قربانی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
°•🦋⃝⃡❥•°
میگفت: در زندگی آدمی موفقتر است
کہ دربرابر عصبانیت دیگران صبور باشد
و ڪار بیمنطق انجام ندهد!
و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود..🍃"
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♡ بسمِ ربِّ شهدا♡
🍃متولد بهاری و مثل #بهار، سبز، زیبا، با نشاط و جاودان. وارثِ نامِ عموی #شهیدت شدی، علیرضا
و آرزو میکردی روزی نامَت، در سایه سارِ واژه شهید بر قلب سنگ حک شود.
🍃به همسرت میگفتی، "فکر کن روزی اسم مرا روی سنگ مزار حک کنند" و مستانه میخندیدی. میگویند، شهدا در قهقهه مستانه شان"عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونند" و تو از همان ابتدا جای خود را بر سفره پروردگارت مشخص کرده بودی😌
🍃موقع رفتن به همسرت گفتی،
"اینجا کربلاست...امروز #عاشوراست و #حسین (ع)، ندای "هل مِن ناصِر..." سر داده است و تو چه زیبا به این ندا لبیک گفتی...
🍃تو و رفقایت بی شباهت به ارباب و یارانش نیستید...چون ۷۲ تن به عشق #حسین جنگیدید و همچون آنها در کربلای خانطومان سر بر زانوی ارباب سلام آخر را زمزمه کردید🌺
🍃بدن مطهر اربابتان، چند روز زیر آفتابِ سوزان کربلا بود و بدن شما چند سال زیر آفتابِ #خانطومان. حالا دیگر همه با شنیدن نامِ خانطومان به یاد شما و رشادتهای شما میافتند.
🍃چند سال بعد محض آرامشِ قلبِ مادرت، دلگرمی همسر و پسرت پیکرت به آغوش خانواده بازگشت و چه سخت بود آخرین دیدار محمدامین و پدر...
🍃جاودانی، چون آسمانی شدنت هم در بهار است...در ماه عاشقان، اردیبهشت❤️
#تولدت_مبارک، بابایِ محمدامین♡
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
☘️به مناسبت سالروز #تولد #شهید_علیرضا_بریری
📅تاریخ تولد : ۳۰ فروردین ۶۶. بابلسر
📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۹۵. کربلای خانطومان
🥀مزار شهید : گلزار شهدای بابلسر
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #اربعین #کربلا #مشهد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰 #سیره_شهدا | #فرمانده_دلسوز
🔻جسم نحیف فرمانده گردان تکه پاره شده بود! مگر نه این که جسم گردان، جسم فرمانده آن است و جان فرمانده جان تک تک بچههای گردان! نیمی از بچههای گردان مقداد در وسط میدان، روی رملهای فکه مانده بودند. حالا فرمانده چگونه میتوانست پیر نشود! آن هم فرماندهای مثل محمدرضا...
💠عملیات والفجر مقدماتی بود! محمدرضا باقیمانده گردان را زود به عقب انتقال داده و آن گاه خود به معرکه بازگشته و سر و گوشی آب داده بود. میدان مین باز در چنگ دشمن بود. شهیدان در وسط میدان افتاده بودند. محمدرضا انگار فرزندان خود را در وسط نیروهای دشمن جا گذاشتهبود.
🔆 طاقت نیاورد، همان لحظه به اردوگاه بازگشت و یک دسته نیروی از جان گذشته تجهیز کرد. او خود راهی به قلب دشمن گشود و دسته را تا وسط میدان هدایت کرد. هر رزمنده با دلهره و اضطراب، پیکر شهیدی را به دوش کشیده و به عقب انتقال داد. شب بعد نیروها به نصف تقلیل یافتند و شبهای بعد … در آخر محمدرضا تنها ماند. اما تا انتقال آخرین پیکر شهید به عقب، باز نایستاد!
رفیق شفیق شهید همت
🌷شهید محمد رضا کارور🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰 #سیره_شهدا | #بخشندگی
🌟تیکه کلامش این بود: خدا بزرگه میرسونه...
یه نیسان داشت که با اون روزیشو در می آورد پشتِ دخلِ نان بربری هم می رفت تا اگه مستمندی رو میشناسه نان مجانی بهش بده...
عجیب دست و دلباز بود و اگه مستمندی رو می دید هر چی داشت بهش می بخشید، فکر نمی کرد شاید یه ساعت بعد خودش بهش نیاز پیدا کنه
گاهی یه روز کلی با نیسانش کار می کرد اما روز بعد پول بنزینشو از من میگرفت!!
ته و توی کارشو درمی آوردم می فهمیدم کل پولو بخشیده...
🌷شهید مجید قربانخانی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
هر لذتی که ...
لذت دیدار تـ❤️ـو ؛
نمی شود
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#یادبود | #دفاع_مقدس
کاش می دانستم
به چه می اندیشی
كه چنین گاه به گاه
میسرانی بر چشم
غزل داغ نگاه
می سرایی از لب
شعر مستانه آه
كاش میدانستی
به چه می اندیشم
كه چنین مبهوتم
من فقط جرعه ای از مهر شما نوشیدم
با شما ترجمه عشق خدا را دیدم...
#صبحتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh