eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32.1هزار عکس
9.9هزار ویدیو
222 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 1⃣ 🔻شروع جنگ ✨31 شهریور 1359 بود. رئیس جمهور عراق با توجه به اوضاع نابسامان و آشفته ی سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران از یک طرف و حمایت های همه جانبه نظام سلطه از سوی دیگر، قرارداد 1975 موسوم به الجزایر را رسما نقض نمود. او بر طبل جنگ نواخت و به خاک جمهوری اسلامی ایران حمله کرد. بی ثباتی فضای سیاسی کشور در پی اقدامات خرابکارانه ضد انقلاب و ترورهای گسترده ی شخصیت های انقلابی و عالی رتبه ی نظام توسط منافقین، اوضاع کشور را به شدت بحرانی کرد. این شرایط و عوامل دیگر باعث شد در همان روزهای اول جنگ، ارتش بعث عراق چهار نعل بتازد و خاک وسیعی از کشور را اشغال نماید. ✨اما سران استکبار و رییس‌جمهور عراق از نقش و نفوذ رهبری ایران و قدرت ایمان و اراده ی مردم ما غافل بودند. همین غفلت آنان را به یک اشتباه راهبردی انداخت و در توهم پیروزی فرو برد! در چنین شرایطی، باید ناگریز برای بقای حکومت، به یکی از دو راه حل یارگیری سیاسی و یا تسلیم شدن متوسل شد. اما امام خمینی هوشیارانه با اتکا به خداوند و اعتماد به جوانان و مردم غیرتمند ایران و با علم به سختی ها و امتیازات بالقوه، راه سوم را با رویکرد جدیدی برگزید. رویکردی که سرمایه آن، جنگیدن با الهام از قیام خونین و جاوید عاشورا و مقاومت و دفاع در سایه ی عزت و غرور دینی بود. جنگیدنی که چه در آن بکشند و چه کشته شوند پیروزند. ✨رزمندگان و جان بر کف اسلام در مقابل این تهاجم ایستادند و سرانجام بخش هایی از مناطق اشغالی را آزاد کردند. با برکناری خائنان همچون بنی صدر از راس امور، انسجام نیروهای مردمی بیشتر شد. و مناطق آشغالی یکی پس از دیگری به دست غیورمردان سپاه اسلام فتح شد. امام از جان فشانی فرزندان خود راضی و فتح شان را فتح الفتوح خواند و دست و بازویشان را از دور بوسید و بر آن بوسه افتخار کرد. دشمن که با غرور خاصی جنگ را شروع کرده بود، حالا سرگردان در باتلاق زیاده خواهی خود به سختی دست و پا می زد. کارشناسان جنگی دنیا با حیرت عجیبی به توانایی نیروهای ایرانی خیره شده بودند. آنان از درک قدرت ایمان رزمندگان غافل بودند. ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 2⃣ #قسمت_دوم 🔻هدف عملیات والفجر مقدماتی ✨دشمن در سال
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 3⃣ 🔻انتخاب فکه جنوبی برای عملیات ✨برای تعیین محل عملیات جلسات متعددی با حضور فرماندهان عالی رتبه ارتش و سپاه برگزار شد. هر دو نیروی نظامی بر روی منطقه فکه اتفاق نظر داشتند. و بالاخره فکه جنوبی بدلیل شنزار بودن و رملی بودن زمینش می توانست ارتش عراق را در محاسبات حمله ایران به اشتباه بیاندازد انتخاب شد. این اشتباه راهبردی می توانست کمبود نیروهای خودی و تجهیزات را تا حدی جبران کند. ✨فکه آسمانی ترین و خاکی ترین منطقه ای بود که برای میزبانی این عملیات انتخاب شد. بسیاری از بسیجیان، و حتی آن ها که دوران حماسه را ندیدند و سال ها بعد قدم بر خاک فکه قدم نهادند، این اعتقاد را دارند که؛ همانطور که راز انتخاب سرزمین کربلا برای آن حماسه عظیم، تاکنون به صورت کامل برای اهل راز مکشوف نشده، شاید سر انتخاب این نقطه از زمین نیز حکایتی دیگر داشته باشد!! ✨جدای از جغرافیای نظامی منطقه، فکه دارای یک عظمت و جایگاه ویژه ای است. رمل های تشنه ی فکه بی ارتباط با خاک تفتیده و سوزناک کربلا نیست. تنها خون شهدای مظلوم توانست به آن ها ارزشی غیرقابل توصیف دهد. سرزمین فکه با رمل های سوزان خود چنان ارزشی یافت که خاک مقدسش سجده گاه فرشتگان و ملکوتیان و زینبیان گردید. 👈 ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 4⃣ #قسمت_چهارم 🔻شناسایی عملیات ✨شناسایی در میان رمل ه
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 5⃣ 🔻شب های دوکوهه ✨اردوگاه نیروهای خودی آکنده از شور و نشاطی وصف ناپذیر بود. هر یک از نیروها، خود را در آستانه امتحانی عظیم می دید. راهپیمایی طولانی در مسافت های 40 تا 45 کیلومتری همراه با همه ی تجهیزات نظامی و حمل مهمات، در کنار این تمرینات سخت جسمانی، روح نیروها نیز در کوره ی تقوا آب دیده می شد. دعاهای کمیل و توسل و سینه زدن های عاشورایی دو کوهه، تنها نیروی محرکه و دلخوشی رزمندگان اسلام پس از خستگی و کوفتگی های بدن و پاهایشان بود. کمتر کسی پیدا می شد که از جراحت پاهایش ناراحت باشد. ✨همیشه بعد از پیاده روی طولانی و هنگام مراجعت به دو کوهه ، تازه یک عشق بازی عاشقانه آغاز می شد. بعضی ها به عشق گمنانی، آرام آرام در حالی که پتو به سر گرفته بودند، قدم به صبحگاه دو کوهه گذاشته و در دریای بیکران اخلاص و گمنامی، غسل طهارت و پاکی می کردند. آنان زنگار جان شسته و خلوتی عارفانه را با معبود آغاز می کردند. بسیجیان مظلوم امام، از گناهان گذشته نادم و پشیمان بوده، استغفار می کردند و در طلب وصال محبوب می سوختند. همه دنیایشان شده بود گمنامی! ✨آرزوهایشان بر خلاف مردم شهر، رنگی دیگر گرفته بود. آنان مجنون وار در جست جوی محبوب، خود را آواره ی صحرا عشق و بلا کرده بودند و از این آوارگی لذت می بردند. در زندگی شان دنیا و آرزو های کوچکش جایگاهی نداشت. همه ی آرزویشان وصال محبوب بود، آن هم با چهره ای که از خون سرشان خضاب شده بود. ✨منطق عجیبی بر زندگی شان حاکم بود. در آن منطق، هر که عاشق حسین علیه السلام بود آرزوی شهادتی حسین گونه می کرد. در آن گونه که در هنگام شهادت سری در بدن نداشته باشد. هر که در دام عشق مادر سادات می سوخت، طلب درک شکستن پهلو می کرد! هر که عاشق سقای تشنه کامان، حضرت عباس بود، تمنای بی دستی و ... عجب روزگاری بود. هیچ کس با عقل دنیایی خود نمی تواند آن روزها و شب ها را تصور کند. آن ایام گفتنی و شنیدنی نیست. چشیدنی و دیدنی بود. ✨مدینه ی فاضله ای که عرفا از آن یاد می کردند و می گفتند در دنیای مادی به وجود نخواهد آمد، ما به چشم خود دیدیم. نیمه شب که بیدار می شدی فکر می کردی که بچه ها نماز جماعت می خوانند! اما هنوز ساعتی تا اذان صبح مانده بود. همه بیدار بودند. چشم ها از خوف خدا بارانی و... انسان تعجب می کرد که این بسیجی ها کی استراحت می کنند؟ روحیه شهادت طلبی، اراده ی پولادین و اطاعت پذیری محض از شاخصه های ممتاز رزمندگان سلحشور اسلام در آستانه ی نبرد والفجر بود. عملیاتی که بعدها به والفجر مقدماتی تغییر نام یافت. 👈 ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 6⃣ #قسمت_ششم 🔻آمادگی ✨برای این عملیات تنها کسانی فیض
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 7⃣ 🔻حرکت ✨قبل از حرکت، برادر ثابت نیا فرمانده گردان کمیل، شرایط را بار دیگر شرح داد. ما متوجه شدیم که گردان کمیل باید حتی المقدور بدون درگیری با کمین ها، از موانع و میادین مین و کانال ها عبور کرده و پس از رسیدن به پشت جاده آسفالت، در آنجا خاکریز زده و پدافند کند. عصر گردان کمیل از درب دیه حرکت کرد و به جایی به نام تک درخت رسید. برادر حاجی پور در آنجا برای گردان ها صحبت کرد. ✨بعد صحبت های برادر حاجی پور، ابراهیم هادی روضه خواند. صدای محزون و دل انگیزش عطر نام سیدالشهداء علیه السلام را در معرکه ی جنگ پخش کرد. او غریبانه و با سوز عجیبی می خواند: امان از دل زینب سلام الله علیها، چه خون شد دل زینب! ابراهیم از وفاداری یاران ابی عبدالله علیه السلام خواند و از اسارت عمه ی سادات! حال بچه ها دگرگون شده بود. در پایان روضه. با صدای محزون و پر صلابتش رو به بچه ها گفت: «بچه ها امشب یا به دیدار یار می رسید یا باید مانند عمه ی سادات، اسارت را تحمل کنید.» ✨بلافاصله نیروها از جا بلند شدند حرکت گردان ها آغاز شد. باید مسیر نه کیلومتری را طی می کردیم، آن هم در رمل ها با تجهیزات کامل نظامی و حمل پل های پیش ساخته سنگین. این آزمون اراده و قدرت ایمان بود. قرار بود در جای دیگری برای نماز توقف کنیم اما اعلام شد که دیر شده و همین طور در حال حرکت هستید نماز مغرب و عشا را بخوانید. در حال حرکت همه نیت کرده و نماز را آغاز کردند. از ستون نیروها زمزمه سوره حمد و توحید بر فضا حاکم شده بود. عجب نمازی بود. انسان احساس می کرد که تمام عرشیان به تماشای عشق بازی این یاران آخرالزمانی، با پروردگار نشسته اند. ✨موقع حرکت بهمون گفتن ممکنه دو روز به شما تجهیزات و تدارکات نرسد. برای همین بیشتر نیروها، جیره جنگی و چندین خشاب و نارنجک اضافه با خود برداشتند. خاک های رملی فکه باعث خستگی نیروها شد. همین خستگی باعث شد تا برخی نیروها پل ها، تجهیزات و اورکت، پتو، جیره غذایی خود را در میانه راه رها کنند تا بر خستگی غلبه کرده و سبک بارتر به راه خود ادامه دهند. 👈 ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 8⃣ #قسمت_هشتم 🔻اولین درگیری ✨گردان به آهستگی و در سکو
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 9⃣ 🔻آغاز عملیات ✨از میدان مین عبور کردیم. کل مسیر پر از تپه های رملی کوچک و بزرگ بود. اما دو تپه رملی، از بقیه بزرگتر بودند که در شناسایی ها به تپه های دوقلو معروف شده بودند. شروع کار ما ار آنجا بود. درست بعد از این تپه ها بود که اولین کانال، برای جلوگیری از پیش روی ما قرار گرفت. حدود پانصد متر مانده بود به تپه های دوقلو، درست در ساعت نه و سی دقیقه ی شب یکشنبه هفدهم بهمن ماه 1361 از پشت بیسیم رمز عملیات اعلام شد. شیپور جنگ به صدا درآمد، همان شیپوری که شهید چمران، آن را معیار شناختن مرد از نامرد می دانست. ✨کار حسینی در پیش بود. فرزندان خمینی بعد از پیروزی در جهاد اکبر، آماده ی جان بازی در جهاد اصغر، در میدان کارزار بودند. و چه سهل است آن جهادی که از بزرگ به کوچک می رسد. آنجا به خوبی می دیدیم که راه صدساله تکامل، برای فرزندان امام مهربان امت، یک شبه طی می شد. سوز سرمای بهمن ماه توی صورت ما می خورد، اما هیجان و اضطراب عملیات، زمانی برای فکر کردن درباره ی سرما باقی نمی گذاشت. بچه ها به زیر تپه های دوقلو رسیدند. بعثی های مستقر در تپه های از قبل منتظر گردان کمیل بودند! آنها بکباره منوّر زدند و فضا همانند روز روشن شد. ✨معرکه ای برپا شد. دوشکاهای دشمن حسابی از بچه ها تلفات گرفت. اگه شجاعت آر پی جی زنها نبود، بچه های گردان کمیل همان جا قتل عام می شدند. در میان تعدادی از آنها هم شهید شدند. عده ای نیز سنگرهای دشمن را به تصرف درآوردند. بقیه نیروها هم با درایت فرمانده گردان، برادر محمود ثابت نیا، توانستند بدون درگیری تپه دوقلو را دور بزنند و مسیر را ادامه دهند. این هنرمندی فرمانده شجاع و کاردانی مثل ثابت نیا بود که همه نیروها درگیر نشوند. هدف او رسیدن به کانال ها بود. به همین خاطر فقط یک دسته نیرو در کنار تپه های دوقلو نگه داشت و بقیه را همراه خود برد. 👈 ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 0⃣1⃣ #قسمت_دهم 🔻موانع ✨تپه های دوقلو را دور زدیم، رسی
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 1⃣1⃣ 🔻کانال اول ✨اولین کانال مرزی فکه حدود صد کیلومتر از شرهانی تا چزابه و دارای پنج تا شش متر عرض و سه تا چهار متر عمق بود. این کانال با سه ردیف سیم خاردارهای حلقوی، نبشی های نوک تیز و مین های والمری مسلح بود. کسی جرات ورود به این کانال را نداشت. در اطراف کانایل تعدادی بشکه آتش زا یا همان فوگاز درون زمین جاسازی شده بود. انفجار این بشکه ها تا شعاع بیست متری زبانه می کشید و نفرات را کاملا می سوزاند. خاک کف کانال هم از جنس رس بود که بخاطر بارندگی در زمستان تبدیل به گل و لجن شده بود. عبور از کانال بدون پل بسیار سخت و دشوار بود. همینطور به کانال و موانعش نگاه می کردم و می گفتم خدای من چه باید کرد؟ ✨بچه ها به سختی پل را روی کانال قرار دادند. بچه ها شروع به عبور از روی پل کردند. هنوز چند نفر رد نشده بودند که بخاطر خیس خوردگی لبه جلویی کانال، پل حدود یک متر به داخل کانال سقوط کرد و چند نفر به داخل کانال افتادند و لای سیم خاردارها گیر کردند. عجب اوضاعی بود. سرما، گلوله ها و خمپاره هایی که به سوی ما می آمد، کم شدن تعداد نفرات و ... واقعا کار سخت شده بود. ✨سقوط پل کار را سخت کرد، مانده بودیم چه کنیم. ابراهیم هادی دید ممکن است بچه ها قتل عام شوند، به همین خاطر رفت سمت لبه جلویی پل ایستاد و به بچه ها گفت بیایید. وقتی آنها به انتهای پل می رسیدند، ابراهیم با گرفتن فانسقه نیروها، به سرعت آنها را به سمت بالا هل می داد و از روی پل که سقوط کرده بود عبور می داد. یکی از جاهایی که بدن ورزیده ابراهیم کارساز شد همین جا بود. 👈 ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh