eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
آگاهانہ‌انټخاب‌مےکند☝️🏻 شجاعانہ‌مےجنگد😎 غریبانہ‌زندگےمیکند🙃 ونہایټامظݪومانہ‌شهیدمےشود...🕊 بسے‌زیبـا✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
همـہ مے گویند:خــوش بحـال فلانے شد اما هیچ ڪس حواســــش نیست ڪه فلانے براۍشهید شدن شهیـد را یاد ڱرفت.🙂🌱 🦋 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید علیرضا اشرف گنجوی 🥀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃عشق را گم کرده ایم، در دنیای واقعی دستمان خالی از عشق است، در پستوی فضای مجازی به دنبالش منزل به منزل می گردیم و همچون سراب در کویر، به مقصود نمی رسیم. 🍃عشق را می توان در میان انسان هایی که با تمام وجود آنرا حس ، تجربه کرده و عاشق شده اند، پیدا کرد. علیرضا نمونه بارز یک انسان عاشق پیشه است. زمینی را تجربه کرد و همسرش نردبانی شد برای رسیدن به عشق الهی... در میان محبت ریشه زده در وجودش که روز به روز با حضور همسرش بیشتر می شد، خاک جبهه و صدای توپ و تانک بهانه شد برای رسیدن به عشق حیقیقی... 🍃دلتنگی هایش برای ملیحه را بر روی صفحات کاغذ در پناه سنگر می نوشت و چشم های منتظرش را به بهای ملیحه و فرزندش، امید وصال میداد. عاشقی ذره ذره تمام وجودش را فرا گرفت آنقدر که پیکرش ۲۴ سال در خاک جبهه به حرمت عشق به امانت ماند. 🍃شاید هم درد فراق از همسر و بچه ها را تاب تحمل نداشت که بعد از ۲۴ سال در سالگرد شهادت، پیکرش برگشت و سنگ سرد مزار، مرهم داغ هجران شدو قرارگاه دلتنگی های دو عاشق... هنوز هم عشق در این حوالی هست. پاک و زلال، همچون عشق علیرضا و ملیحه♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۵ فروردین ۱٣۴۱ 📅تاریخ شهادت : ٢٧ تیر ۱٣۶۶ 📅تاریخ انتشار : ٢٧ تیر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : تپه سومار 🥀مزار شهید : سراسیاب فرسنگی کرمان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
استاد ناصری: چه بسیار افرادی را که خاک در برگرفته؛ در حالی که می خواسته اند خوب بشوند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹 سلام_بر_ابراهیم 🌹🍃 🍃بیست و سوم🍃 راوے:خاطرات شهيد رضا هوريار 💠ارديبهشت سال 1359 بود. دبير ورزش دبيرستان شهدا بودم. در كنار مدرسه ما دبيرستان ابوريحان بود. ابراهيم هم آنجا معلم ورزش بود. رفته بودم به ديدنش. كلي با هم صحبت كرديم. شيفته مرام و اخلاق ابراهيم شدم. آخر وقت بود. گفت: تك به تك واليبال بزنيم!؟ خنده ام گرفت. من با تيم ملي واليبال به مسابقات جهاني رفته بودم. خودم را صاحب سبك ميدانستم.حالا اين آقا مي خواد...! گفتم باشــه. توي دلم گفتم: ضعيف بازي ميكنم تا ضايع نشه! سرويس اول را زد. آنقدر محكم بود كه نتوانستم بگيرم! دومي، سومي و... رنگ چهره ام پريده بود. جلوي دانش آموزان كم آوردم! ضرب دست عجيبي داشت. گرفتن سرويسها واقعًا مشكل بود. دورتا دور زمين را بچه ها گرفته بودند. نگاهي به من كرد. اين بار آهســته زد. امتيــاز اول را گرفتم. امتياز بعدي و بعدي و... . ميخواست ضايع نشم. عمدًا توپ ها را خراب ميكرد! 🍃رســيدم به ابراهيم. بازي به دو شد و آبروی من حفظ شد! توپ را انداختم كه سرويس بزند. توپ را در دســتش گرفت. آمد بزند که صدائي آمد. الله اكبر... ندای اذان ظهر بود. تــوپ را روي زمين گذاشــت. رو به قبله ايســتاد و بلندبلند اذان گفت. در فضاي دبيرستان صدايش پيچيد. بچه ها رفتند. عده اي براي وضو، عده اي هم براي خانه. او مشــغول نماز شــد. همانجا داخل حياط. بچه ها پشت ســرش ايستادند. جماعتي شد داخل حياط. همه به او اقتدا كرديم. نماز كه تمام شــد برگشت به سمت من. دست داد و گفت: آقا رضا رقابت وقتي زيباست كه با رفاقت باشد. 🔺سردار ورزشكار، رضا هوريار قبل از انقلاب به همراه تيم واليبال ناشنوايان به مسابقات جهاني رفت وقهرمان شد (هرچند ناشنوا نبود!) رضا در كربلاي پنج به ياران شهيدش پيوست.🔺 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مگه فراموشم میشه.mp3
4.45M
┄━•●❥ ﷽ ❥●•━┄ مگه فراموشم میشه روزای تلخ زندگیم😭 مگه فراموشم میشه خاطره های بچگیم😭 💔دیدم با چشمام... 🏴🏴 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان خورشید تابه کی به پس ابرها نهان عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان سلام امام زمانم ✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
پرواز کردن سخت نیست... عاشق که باشی بالت می‌دهند؛ و یادت می‌دهند تا کنی... آن هم عاشقانه... :)♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید سید محمد موسوی مناسب برای و 🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃در نیمه آغوش زمین گرم از حضورش شد. خدا چند صباحی امانتی عنایت کرد، تا در وقت مقرر آن را پس بگیرد🌹 🍃از ذریه پاکِ بود و عاشق اهل بیت علیهم‌السلام. هر چه بزرگتر می‌شد، هم در او رشد می‌کرد و روحش بیش از پیش شیفته می‌شد🕊 🍃در درس خواند و مُلَبَس به لباسِ جدش رسول‌الله شد...تبلیغ دین می‌کرد و 🙂 🍃در ایام امتحانات بار سفر بست! در جواب پدر که فرمود: بعد از امتحانات برو! با صلابت گفت: نه، الان در خطر است ونیاز به حضور رزمندگان در جبهه مقاومت اسلامی است. مگر ما از آنها که می‌جنگند عزیزتریم؟ و رفت... 🍃آخرین اعزامش در ماه مبارک رمضان بود اما قبل از آن و همسرش را به مادر سپرد و راهی شد. می‌گفت: این بچه خدا را دارد.امروز هم دقیقا و عاشورا تکرار شده است😞 🍃روز نماز را در حرمین عسکریین علیهم السلام اقامه کرد. دو سه روز بعد، در حالی که با چند تن از همرزمانش برای کمک‌رسانی به رزمندگان اسلام، راهی شده بودند، ماشینشان مورد حمله ها واقع می‌شود. 🍃پس از طی مسافتی با پایِ پیاده،در اثر کاشته شده در روستای "المزرعه" از توابع شهر "بیجی" در استان "صلاح‌الدین" عراق بال به سوی آسمان گشود. پس از عاشقی های بسیار، در آغوش ملکوتیان آرام گرفت. ، اِبنِ فاطمه (سلام‌الله‌علیها)🕊 ✍️نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۵ بهمن ۱۳۶۹ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ تیر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ٢٧ تیر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : قم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨°•"♥️"•°✨ عشق که تــــو باشی مگر می شود پروانه نشد و دورت نچرخید عشق که تــــو باشی مگر می شود که در غم دوری ات مثل شمع آب نشد 🌹✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اللّهم عجّل لولیک الفرج بحق زینب س✅ 🤲 ✨یا زهرا سلام الله علیها✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
Nokteye-Nab-www.Ziaossalehin.ir-33.mp3
2.73M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت۵۱ 🎤 حجت‌الاسلام دکتر 🔸«درد من و درمان من»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
     ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ قافله سالار داره میاد... 💔 سالروز حرکت امام حسین(ع) از مکه بسوی کربلا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⇠صنماباغمِ‌عشقِ‌توچه‌تدبیر‌ڪنم؟!🙃⇢ شادے‌روحشون‌یھ‌صلواٺ‌ِ‌حاج‌قاسم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
به نقل از همسر بعضی از روزهای تلفن📱 همراهش خاموش بود❌. وقتی دلیلش رو می پرسیدم می گفت: 🗣 ارتباطم را با دنیا میکنم تا کمی زمانم را برای امام زمانم اختصاص بدم .😍 اینکه چطوری میتونم برای ایشان مفید باشم😊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
یکی از بود ،،، داعشی ها دورش کردن تا تیر داشت با تیر جنگید تیر تموم شد سنگ تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش ... همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود .. خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد ولی یک لحظه سرشو از ترس پایین نیاورد.... تشنه بود آب جلوش می ریختن رو‌زمین .... فهمیدن حاج قاسم توی منطقس ... برا این که روحیه حاج قاسم روخراب کنن بیسیم رضا اسماعیلی گرفتن جلو دهن رضا و چاقو گذاشتن زیر گردنش کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم ... ببین اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید .. ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چندتا کلمه می گفت ..‌ اصلا من آمدم جونم بدم اصلا من آمدم فدابشم برا حضرت زینب اصلا من آمدم سرم رو بدم یا علی یا مولا یا زهرا .....😭😭😭😭😭 میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد که پشت بیسیم گوش می داد .... بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن ‌برا حاج قاسم 😓😓 رای به نااهلان و دنیاطلبان لگدمال کردن خون شهداست...✅ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
عاقبت بخیری یعنی همین که هرکجا پرچم فتح بالا رفت، نام تو در میان باشد... عاقبت بخیری یعنی همین مردانگی آمیخته با محبت و تواضع، همین اخلاص بی‌ریا، همین تلاش بدون هیاهو، همین حبّ دیده نشدن و گمنامی، که آخرش دست آدم را میگیرد و به همه عالم نشان میدهد...و خوشا به آن آخرش... خوشا... ✍ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌹 سلام_بر_ابراهیم 🌹🍃 🍃بیست و چهارم🍃 راوے:جمعي از دوستان شهيد 💠محور همه فعاليت هايش نماز بود. ابراهيم در ســخت ترين شرايط نمازش را اول وقت ميخواند. بيشــتر هم به جماعت و در مســجد. ديگران را هم به نمازجماعت دعوت مي کرد. مصداق اين حديث بود كه اميرالمؤمنين مي فرمايند: 🍃 هر که به مسجد رفــت و آمد کند از مــوارد زير بهره مي گيرد: "برادري کــه در راه خدا با او رفاقت کند، علمي تــازه، رحمتي که در انتظارش بوده، پندي که از هلاکت نجاتش دهد، سخني که موجب هدايتش شود و ترک گناه" 🌹ابراهيــم حتــي قبل از انقــلاب، نمازهاي صبح را در مســجد و به جماعت ميخواند. رفتار او ما را به ياد جمله معروف شهيد رجائي ميانداخت؛ ✨به نماز نگوئيد کار دارم ، به کار بگوئيد وقت نماز است.✨ بهتريــن مثال آن، نمازجماعت در گود زورخانــه بود. وقتي كار ورزش به اذان مي رسيد، ورزش را قطع مي کرد و نماز جماعت را بر پا مي نمود. بارها در مسير سفر، يا در جبهه، وقتي موقع اذان مي شد، ابراهيم اذان ميگفت و با توقف خودرو، همه را تشويق به نماز جماعت مي کرد. صداي رساي ابراهيم و اذان زيباي او همه را مجذوب خود مي کرد. 🔺او مصداق اين کلام نوراني پيامبــر اعظم بود که مي فرمايند: "خداوندوعده فرمــوده؛ مؤذن و فردي که وضو مي گيرد و در نماز جماعت مســجد شرکت مي کند، بدون حساب به بهشت ببرد" ▪️ابراهيم در همان دوران با بيشتر بچه هاي مساجد محل رفيق شده بود. او از دوران جواني يک عبا براي خودش تهيه کرده بود و بيشــتر اوقات با عبا نماز ميخواند. ٭٭٭ 💠سال 1359 بود. برنامه بسيج تا نيمه شب ادامه يافت. دو ساعت مانده به اذان صبح کار بچه ها تمام شد. ابراهيم بچه ها را جمع کرد. از خاطرات كردستان تعريف ميکرد. خاطراتش هم جالب بود هم خنده دار. بچه هــا را تــا اذان بيدار نگه داشــت. بچه ها بعد از نمــاز جماعت صبح به خانه هايشان رفتند. 📿ابراهيم به مسئول بسيج گفت: اگر اين بچه ها، همان ساعت ميرفتند معلوم نبود براي نماز بيدار مي شدند يا نه، شما يا کار بسيج را زود تمام کنيد يا بچه ها را تا اذان صبح نگهداريدكه نمازشان قضا نشود. ٭٭٭ 🍃ابراهيم روزها بسيار انسان شوخ و بذله گويي بود. خيلي هم عوامانه صحبت مي کرد. ً قبل از سحر بيدار بود و مشغول نماز شب مي شد. تلاش هم اما شب ها معمولا مي کــرد اين کار مخفيانه صورت بگيرد. ابراهيم هر چه به اين اواخر نزديک مي شد. بيداري سحرهايش طوالني تر بود. گويي ميدانست در احاديث نشانه شيعه بودن را بيداري سحر و نماز شب معرفي کرده اند. 💠او به خواندن دعاهاي كميل و ندبه وتوســل مقيد بود. دعاها و زيارتهاي هر روز را بعد از نماز صبح مي خواند. هر روز يا زيارت عاشورا يا سلام آخر آن را مي خواند. هميشــه آيه را زمزمه مي كرد. يكبار گفتم: آقا ابــراهیم اين آيه براي محافظت در مقابل دشمن است، اينجا كه دشمن نيست! ابراهيم نگاه معني داري كرد وگفت: دشــمني بزرگتر از شيطان هم وجود دارد!؟ ٭٭٭ 🍃يكبار حرف از نوجوان ها واهميت به نماز بود. ابراهيم گفت: زماني كه پدرم از دنيا رفت خيلي ناراحت بودم. شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا نماز نخواندم و خوابيدم. به محض اينكه خوابم برد، در عالم رويا پدرم را ديدم! درب خانه را باز كرد. مســتقيم و با عصبانيت به ســمت اتاق آمد. روبروي من ايستاد. براي لحظاتي درست به چهره من خيره شد. همان لحظه از خواب پريــدم. نگاه پدرم حرف هاي زيادي داشــت! هنوز نماز قضا نشــده بود. بلند شدم، وضو گرفتم ونمازم را خواندم. 🍃از ديگر مسائلي که او بسيار اهميت ميداد نمازجمعه بود. هر چند از زماني که نمازجمعه شکل گرفت ابراهيم درکردستان و يا در جبهه ها بود. ابراهيم هر زمان که در تهران حضور داشت در نمازجمعه شركت ميكرد. ميگفت: شما نميدانيد نمازجمعه چقدر ثواب و برکات دارد. امام صادق 7ميفرمايند: "قدمي نيســت که به سوي نمازجمعه برداشته شود، مگر اينکه خدا آتش را بر او حرام ميکند. " 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تیزر مستند خاطرات موتورسیکلت: 💠 ماجرای لات ها و تیغ کش هایی که پا به رکاب شهید چمران شدند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا