🌻🌻🌻فرازی از وصیت نامه شهید؛
خدایا از جمع یارانم جدایم مکن و در مقابل شهدا شرمنده ام مساز، زیرا به عشق شهادت به در خانه ات می آیم.
خدایا در شهادت چه لذتی است که مخلصان توبه دنبال آن اشک شوق می ریزند و این گونه شتابان اند.
🌷شهید حجت الله رحیمی🌷
شهادت: ۱۳۹۰/۱۲/۱۸
#ندای_شهدا💪🏻
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
غفلت.mp3
3.18M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۹۷
🎤 استاد #رائفی_پور
🔸«غفلت»🔸
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✨بسم رب المهدی(عج)
🍃جمعه هارا به انتظار میشناسند، گویا از همان اول هفته چشم هایمان میخِ غروب جمعه شده است. شاید هم همین است درد هزاران ساله ی تو! که فقط جمعه ها را وقف تو میکنیم، تنها غروب اخرین روز هفته است که دلمان تنگ میشود برای نداشته های دنیوی و این اواخرش آن را به نبود تو گره میزنیم...
🍃همین بهانه هاست که از ما مردمانی کوفی ساخته است اما یا صاحب الزمان!
باور کن! شمیمِ عشقِ فرزندان زهراست که مارا تا به حال این چنین سرپا نگه داشته است... باور کن انقدر ها هم معرفتمان کم نشده، فقط کمی غافل شده ایم! کمی دل هایمان را به دنیا گیر داده و زمین گیرِ قفس نفس، پر پر میزنیم در هوای نبود تو...
🍃مولای ما!
اخرین منجیِ مردم غرق در غفلت اخرالزمان! ببخش بر ما کوتاهی هایمان را و مُهر سربازی را بر کارنامه این فرزندان ناخلفت بزن. چشم هایمان را بر دنیا ببند و گوش هایمان را از نوای خویش پر کن. مانند همان زمانی که کنار کعبه المقدس ندا میدهی:« الا یا اَهلَ العالَم ٱنَا المَهدی»
✨من به فدای صدای دل انگیزت یا غریبِ زمان ♥️
✍نویسنده : #اسماء_همت
♡#جمعه_های_انتظار ♡
📅تاریخ انتشار: ۱٢ شهریور ۱۴۰۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔴بوشهر پایتخت مقاومت ......
تصویری از رهبران مقاومت بوشهر علیه استعمار خارجی و خائنان داخلی
#من_فدای_سیدعلی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خاطرات_جبهه
😂😂آخخخخخ کمرم!😂😂
خدا رحمت کند شهید اکبر جمهوری را، قبل از عملیات از او پرسیدم: در این لحظات آخر راستش را بگو چه آرزویی داری و از خدا چه می خواهی؟🤔پسر فوق العاده بذله گویی بود. گفت: با اخلاص بگویم؟ گفتم: با اخلاص بگو. گفت: از خدا دوازده فرزند پسر می خواهم تا از انها یک دسته عملیاتی درست کنم خودم فرمانده دسته شان باشم😁 شب عملیات آنها را ببرم در میدان مینها رها کنم بعد که همه یکی پس از دیگری شهید شدند بیایم پشت سیمهای خاردار خط، دستم را بگیرم کمرم و بگویم: آخ کمرم شکست!🤣🤣🤣🤣
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#امامزمان
در جهان کسی هست
که به تو فکر میکند؛ نگران توست...!!
و از تو برای خود منافعی نمیخواهد...!!
در انجیل او را فرزندآدم نامیدهاند...؛
یهودیها او را ماشیح میدانند..؛
بوداییها او را بوداییپنجم میدانند...؛
و زرتشتیان به او سوشیانت میگویند...؛
و نزد مسلمانان " مهدی" نام دارد....❤️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❤ #عاشقانه_دو_مدافع❤️
#قسمت_چهل_سوم
دوهفتہ بعد از عقدش دوباره رفت...
دلم خیلے هوایے شده بود
اکثرا تو مراسم تشییع پیکر شهداے مدافع حرم شرکت میکردم .
حالم خیلے خراب میشد یاد مصطفي می افتادم
مطمعـݧ بودم کہ شهید میشہ خودمو تو مراسم تشییعش تصور میکردم
اما بخودم میگفتم مصطفے بدوݧ مـݧ نمیپره بهم قول داده هواے منو هم داشتہ باشہ
ایـݧ سرے ۷۵روز اونجا موند .
وقتے کہ برگشت رفتم پیشش و پاپیچش شدم کہ باید هر جورے شده سرے بعد مـݧ رو هم باخودش ببره
اما اوݧ برام توضیح میداد کہ ایراݧ خیلے سخت نیروهاشو میفرستہ اونجا و منو ظاهرا متقاعد میکرد اما فقط ظاهرا
قلبم آروم نمیشد .هر چقدر هم کہ میگذشت مشتاق تر میشدم کہ برم
همش از اونجا ، اتفاقاتے کہ میوفتاد کاراهایے کہ میکردݧ و ... میپرسیدم
خیلے مقاومت میکرد کہ نگہ اما اونقد پاپیچش میشدم کہ بالاخره یچیزایے میگفت
اسماء نمیدونے کہ اونجا چہ مظلومانہ بچہ ها بہ شهادت میرسـݧ ...
علے آهے کشید و ادامہ داد...
مصطفے میگفت بچہ ها کہ شهید میشدݧ تا درگیرے تموم شہ دشمـݧ پیشروے میکرد و توے شرایطے قرار میگرفتیم کہ دسترسے بہ جنازه ها امکاݧ پذیر نبود
بدݧ بچہ ها چند روز زیر آفتاب میموند
بچہ ها هر طور شده میخواستـݧ جنازه هارو برگردونـݧ عقب خیلے ها هم تو ایـݧ قضیہ شهید میشدݧ
بعد از کلے درگیرےو عملیات کہ بہ جنازه میرسیدیم بدناشوݧ تقریبا متلاشی شده بود از هر طرفے کہ میخواستیم برشوݧ داریم اعضا بدنشوݧ جدا میشد
.
بعضی موقع ها هم کہ جنازه شهدا میوفتاد دست دشمـݧ .
چشماش پر از اشک شد و رفت تو فکر میدونستم یاد مصطفے و جنازش کہ برنگشتہ افتاده .
مـݧ هم حال خوبے نداشتم اصلا تاحالا ایـݧ چیزایے و کہ میگفت و نشنیده بودم
چادرم رو کشیدم روسرم و چند قطره اشک از چشمام جارے شد
دیدݧ علے تو اوݧ شرایط .چیزایے کہ میگفت،نبودݧ اردلاݧ و میلش براے رفتـݧ نگران و داغونم کرده بود
ادامہ داد
چادر و از رو صورتم کنار زدم و نگاهش کرد صورتش خیس خیس بود
با چادرم اشکاشو پاک کردم
نگاهم نمیکرد تو حال هواے خودش بود و بہ رو برو خیره شده بود
دلم گرفت از نگاه نکردنش ولے باید درکش میکردم
دستش رو گرفتم و بہ بقیہ ے حرفاش گوش دادم
۶ماه طول کشید تا براے بار سوم بره تو ایـݧ مدت دنبال کارهاے عروسیش بود
یک ماه بعد از عروسیش باز هم رفت
دیگہ طاقت نیوردم دم رفتـݧ رو کردم بهش و گفتم :مصطفے دفعہ ے بعد اگہ منو بردے کہ هیچے نوکرتم هستم اما اگہ نبردے رفاقتموݧ تعطیل
دوتا دستش و گذاشت رو شونہ هام و محکم بغلم کرد و در گوشم طورے کہ همسرش نشنوه گفت:
علے دیر گفتے ایشالا ایندفعہ دیگہ میپرم بعد هم خیلے آروم پلاکشو گذاشت تو جیبمو گفت :اما داداش بامعرفتم میسپرم بیارنت پیش خودم ایـݧ پلاک هم باشہ دستت بہ عنواݧ یادگارے
آخریـݧ بارے بود کہ دیدمش
آخریـݧ بارے بود داداشموبغل کردم
اسماء آخرم مث امام حسیـݧ روز عاشورا شهید شد
بچہ ها میگفتـݧ سرش از بدنش جداشد وجنازش سہ روز رو زمیـݧ موند آخر هم تو مرز تدمر افتاد دست داعش کہ هیچ جوره بر نمیگرده
حالا مـݧ بودم کہ اشکام ناخودآگاه رو گونہ هام میریخت و صورتمو خیس کرده بود
علے دیگہ اشک نمیریخت
میبینے اسماء رفیقم رفت و منو تنها گذاشت
از جاش بلند شد رفت بیروݧ
بعد از چند دیقہ مـݧ هم رفتم
کهف شلوغ شده بود
علے و پیدا نمیکردم
گوشے و برداشتم و بهش زنگ زدم.
چند تا بوق خورد باصداے گرفتہ جواب داد
الو؟؟
الو کجایے تو علے؟؟
اومدم بالاے کوه اونجا شلوغ بود
باشہ مـݧ هم الاݧ میام پیشت
ݧ اسماء جاݧ برو تو ماشیـݧ الاݧ میام
إ ݧ علے میخوام بیام پیشت
خوب پس وایسا بیام دنبالت
باشہ پس بدو.
گوشے رو قطع کرد .
۵دیقہ بعد اومد
دستم وگرفت از کوه رفتیم بالا خیلے تاریک بود چراغ قوه ے گوشیو روشـݧ کرد
یکمے ترسیدم ،خودمو بهش نزدیک کردم و دستشو محکم تر گرفتم
یکمے رفتیم بالا روے صخره نشستیم
هیپچکسے اونجا نبود
تمام تهراݧ از اونجا معلوم بود
سرموبہ شونہ ے علے تکیہ دادم هوا سرد بود
دستش رو انداخت رو شونم
آهے کشیدو ایـݧ بیت و خوند
مانندشهر تهران شده ام..
باران زده ای ک همچنان الودست..
ب هوای حرمت محتاجم..
بعد هم آهےکشید و گفت انشا اللہ اربعیـݧ باهم میریم کربلا...
.
.
ادامه دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوون تا ڪی میخوای گناه ڪنی؟
#استاد_دانـــــشمند
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
﷽
#ســــلام_امام_زمانم
بایــــد ڪمے#خلوتــــــ ڪنم با حــال زارم😭
مــن از هــرآنچــه غــیر تــو، دلشــوره دارم😢
بــاید ڪمے در#خــویشتن آوار گــردم
تــا تــو بــسازے هــرچــه را در سیــنه دارم😔
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می نالند همه از
غروب #جمعه ها
و من از صبح شنبه های
بدون تو...
#آغازیبدوناو
#پسرفاطمه ♥️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♡به نام خداوند تبسم♡
🍀عین. شین .قاف ،میشود #عشق!
سه حرفی که برای هرکس یکجور معنا میشود.
🍀برای من و امثال من، معنای دقیقی ندارد و مشخص نیست ما در این سه حرف به دنبال چه هستیم، اما می شناسم آنهایی را که این سه حرفی برایشان در چهار حرف دیگر معنا میشود.
عشق، در #حسین(ع) معنا میشود!
و حسین معنی #آزادیست و مریدان او هم آزاده اند.🌹
🍀 #آزاده های عاشقی که بار دیگر به میدان آمدند تا ثابت کنند اگر هزاروچهارصدسال پیش نبودند که به ندای #هَل_مِن_ناصِرٍ_یَنصُرُنی اربابشان #لبیک بگویند، حال هستند و به ندای #عقیله_بنی_هاشم لبیک میگویند❤
🍀در قاموس مریدان حسین، همین بس که غیرتشان ریشه در #غیرت #عباس_ابن_علی دارد ، #صبر و مقاومتشان ریشه در صبر #حضرت_زینب(س) و آزادگی شان را هم از #حسین_بن_علی دارند.
#قدیر هم یکی از مریدان حسین بود که پایان دفتر زندگی اش را متفاوت رقم زد. عشق را در حسین(ع) معنا کرد و راه حضرت عشق را گرفت تا به آخر رسید.
به #جنون رسید.
🍀مگر نه اینکه شرط عاشقی جنون است.
او مجنون بود و عشقی منتهی به #نور را در خود پرورید.
اصلا گویی از ابتدا چشم گشوده بود تا در نور خلاصه شود.
چه مبارک #ولادتی.
چه #نورانیتی.😍
🍀آری! همین است.
{حا یا سین نون؛ تلک آیات الجنون}
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🍃به مناسبت سالروز #تولد #شهید_قدیر_سرلک
📅تاریخ تولد : ۱۳ شهریور ۱۳۶۳
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۲ شهریور ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای ده امام پاکدشت
🕊محل شهادت : حلب، سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تلنگر❗️
🏴ایاممحرمتوۍهیئتومسجدبه
ڪسۍڪہظاهرشباشمافرقداره
مجرمانہوتحقیرآمیزنگاهنڪنید❌
یہتسبیحبگیریندستتون📿
باخودتونتڪرارڪنین⇓
[امامحسینعلیهالسلامفقطبرای
مذهبۍهانیست]🖐🏻
حواستونبهدلِمهمونهایارباب
باشه💔!
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
ظهور.mp3
3.69M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۹۸
🎤 استاد #رائفی_پور
🔸«ظهور»🔸
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🦋🍃✨
. مواظبباشیدڪہ
. درصحنہےامتحانالهےمردودنشوید
. وشرمساردرقیامتنباشید
. ڪہپاسخندهیدچرامقدمہے
. ظهورولےوحجتخدارافراهمنڪردید؟
#شہید_محمد_حسین_فاضلے♥️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✨بسم رب الحسین
قلم، باز هم معطر به نام شهیدی شده که عِطر خدارا با خود داشت. سردار بود اما نَفْس خویش را حبس کرده بود تا مبادا سرکشی کند در برابر پروردگار. میان اسم و رسم دنیا، تنها چشم دوخته بود به نام مقدس «خادم الحسین» و برایش افتخاری بود نوکریِ این خاندان عظیم الشأن♥️
🍃اصلا سنگ محک تمامی کارهایش رضای خدا و اهل بیت بود! همچون زمانی که به همسرش گفت:« اگر شهید شدم، این دو دست لباسم را تحویل سپاه بده تا حقی از بیت المال، به گردن من نماند.»
🍃خود میدانست در این دنیا جا نمیشود و روح نامحدودش پرواز در اسمان را طلب میکند! گمان میکنم آنقدر درد اسارت قافله ی حسین(ع) را به جان خرید که خود نیز اسیر شد به دست مزدوران زمان! نهایت، همانی شد که میخواست و عاقبت به دست مادر سادات گلچین شد! به آغوش #خدا مشتاقانه پر کشید و در تاریخ ایرانمان جاودانه شد!
🍃شهیدِ جان، شمایی که در بند اسارت آزاد ترین بودی! رهایمان کن و مارا همچون حرّ در مقابل مهدیِ فاطمه(س) روسفید کن.
✍نویسنده: #اسماء_همت
♡ #شهید_نادعلی_رضایی_مالیدره ♡
📅تاریخ تولد : ۱۰ تیر ۱٣٣٧
📅تاریخ شهادت : ۱۱ شهریور ۱٣۶۵
📅تاریخ انتشار : ۱۳ شهریور ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : مریوان
🥀مزار شهید : مازندران
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
داستان کوتاه✍⚘
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ :
ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ
ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ ..
ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ
ﻧﻬﺎﺩ.
ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ...
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ
ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !!
ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ :
ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﻴﻜﻪ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ
ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ ...
ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ
ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ،
ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵﻛﻨﻲ♥️🌱
ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ
ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ "
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ :
ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﺪﺍﺳﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﺁﻥ.💛
ﻣﺎﻫﻴﺎﻥ ﺍﺯﺁﺷﻮﺏ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﻜﺎﻳﺖ ﺑﺮﺩﻧﺪ،💌
ﺩﺭﻳﺎﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪ ﻭﺁﻧﻬﺎﺻﻴﺪ ﺗﻮﺭ ﺻﻴﺎﺩﺍﻥ ﺷﺪﻧﺪ.💌
ﺁﺷﻮﺑﻬﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ.💌
ﺍﺯﺧﺪﺍ،ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ،💌
ﻧﻪ ﺩﺭﻳﺎﻱ ﺁﺭﺍﻡ.💌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#ذڪر_صلوات🌿
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید کمیل صفری تبار🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃در #خرداد متولد شد، تا زودتر از تابستان به قلبِ خانواده گرما ببخشد... پسری متولدِ هشتمین روزِ خردادماه⚘
🍃پدر عاشق چمران بود و جنگ های نامنظمش و دل سپرده به طنینِ روح نواز دعای کمیل در جبهه ها...پس نامش را در شناسنامه #مصطفی گذاشتند و بر زبان خواندند کمیل❤️
🍃خو گرفته با هیئت و #اشک رشد کرد و بزرگ شد...دیپلم گرفت و در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل داد اما چیزی از عشقش به #دانشگاه_امام_حسین (ع) کم نشد. سرانجام در ماهِ دوم آموزشیِ سربازی جذب س.پاه شد.
🍃برای کمیل اما اینجا پایانِ راه نبود...حالا همه تلاشش رفتن به یگانِ ویژه #صابرین بود. میخواست در بالاترین قله خدمت بایستد و جان فشانی کند. عضو صابرین شد و عاشقانه خدمت میکرد.
🍃آرزوی شهادت به دل داشت...در زیباترین لحظات زندگی اش هم #شهادت را طلب میکرد🕊
🍃خبر رسید گروهِ #پژاک پا درون کشور گذاشته...یگانِ صابرین برای کوتاه کردن دستِ متجاوزان راهی غرب شدند. و در این میان کمیل و چندین تن از همرزمان آماده #پرواز بودند...🕊
🍃به تاسی از #مادرِ_بی_نشان(س) تیر به پهلویش نشست و روح از تنش پر کشید. کمیل، مدافع وطن شد🇮🇷
🍃امروز هم برای این وطن، مدافعانی #سفید_پوش قد علم کرده اند تا حافظِ جانِ مردم سرزمینشان باشد👨⚕
#شهادتت_مبارک، مدافع وطن⚘
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_کمیل_صفری_تبار
📅تاریخ تولد : ۹ خرداد ۱۳۶۷
📅تاریخ شهادت : ۱۳ شهریور ۱۳۹۰
📅زمان انتشار : ۱۳ شهریور ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بابل
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh