eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 | 🔻هیچ منیتی در نفس‌اش نداشت.رشید قبل از ازدواج، به عضویت سپاه در آمده بود و در رشته های مختلف غواصی، چتر بازی، دریانوردی، دوره‌های تخصصی ویژه‌ای گذراند و همزمان تا مرحله کارشناسی ادامه تحصیل داد، ادامه خدمت در سپاه پاسداران باعث ارتقاء درجه ایشان تا سرهنگی گردید. ما هیچگونه اطلاعی از فعالیت ها و درجه او در سپاه نداشتیم و هر موقع از او سوال میکردیم که در سپاه چه کار میکنی میگفت: به کار نظافت جارو و تمیز کردن پادگان مشغولم. شهید عبدالرشید رشوند🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
پیامی از شهدا... 🌷شهید هادی ذوالفقاری 💯 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰 | 🔻عبدالکریم اعتقاد داشت، «کار فقط باید برای خدا باشد. کاری که برای خدا باشد، انتظار پاسخش را نداریم. همین که خدا ببیند، کفایت می‌کند. نه دوست داریم کسی جبران نماید و نه به کسی بگوییم تا از آن آگاه شود.» عبدالکریم در منطقه، حتی به جزییات نیز توجه می‌کرد. 📍وقتی برای انجام عملیاتی مجبور می‌شدیم در منزل مردم سکونت یابیم، عبدالکریم روی فرش آن‌ها نمی‌خوابید و نماز نمی‌خواند. پس از عملیات نیز پیگیری می‌کرد تا صاحب آن خانه را پیدا کند و حلالیت بگیرد.» در سوریه وارد منزلی شدیم که حیواناتش از تشنگی در حال تلف شدن بودند. عبدالکریم مسیر بسیار طولانی را از آن منزل تا یافتن آب طی کرد تا برای حیوانات آب تهیه کند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
وقتی نهضت حسینی باشد، قاسم‌ها سبقت می ‌گیرند از هم.... اللهم ارزقنا توفیق الشهاده 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش مهدی هست🥰✋ *زیباترین گُل خانه‌ام چه زود پَر پَر شدی..*🥀 *شهید مهدی محسن رعد*🌹 تاریخ تولد: ۲۳ / ۷ / ۱۳۷۸ تاریخ شهادت: ۳۰ / ۴ / ۱۳۹۶ محل تولد: بعلبک، لبنان محل شهادت: بلندی های عرسال،لبنان *🌹مادرش← در یک دستش مدرک دیپلم و در دست دیگرش لباس‌های نظامی‌اش را گرفته بود🍃مهدی لبخند زد، پدر خندید و من تبسمی کردم🍂اشکهایم ناخواسته جاری می‌شد🥀مهدی گفت: «دوستانم می‌خواهند تک تیرانداز شوند و من هم می‌خواهم بروم.»🕊️ پدرش که به خاطر عمل جراحی نمی‌توانست بنشیند به او گفت: «نمی‌توانم تو رو از این راهی که در پیش گرفتی متوقف کنم🥀خدا خودش ازت محافظت کنه.✨ساکش را که جمع میکردم گفتم دیگه برات چی بزارم؟ گفت: «زیارت عاشورا و قرآن رو فراموش نکن📿پنج جزء رو حفظ کردم می‌ترسم فراموشش کنم»🍃 در اتاقم رفتم و گریه میکردم🥀مهدی وارد شد و گفت: میخواهم در آغوشت باشم🌙آن شب من و پدرش را محکم بغل کرد💞اما زیباترین گل خانه ام چه زود پر پر شدی🥀همرزم← هوا گرم بود و همه تشنه بودند🥀مهدی برای پانسمان زخم یکی از همرزمان رفت که او را عقب بکشد🍂آتش مثل باران میبارید💥به همرزمش گفت صبر کن تو را به عقب میبرم🍃اما در همین حین مهدی به شهادت رسید🕊️همرزمش گریه کنان او را صدا میزد🥀اما او چشمهایش را بست🥀و تشنه همچون شهید کربلا پرواز کرد*🕊️🕋 *شهید مهدی محسن رعد* *شادی روحش صلوات* 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
📓📕📗📘📙📔📒📕 روزگار من (۶۵) گوشی رو گذاشتم ماتم برده بوده ... یه نگاه به مامان انداختم و گفتم مامان عباس برام نامه گذاشته بود...!!!!!!! مامان ـ نامه ی چی؟؟ خب تا حالا دسته کی بوده ؟؟ چطور الان خبرشوو دادن؟؟ زینب میگه عباس قبل اعزامش داده بهش که بعد از شهادت به من بده... بعد زینبم یادش رفته امروز تو خونه تکونی پیداش کرده... مامان ـ ازش نپرسیدی چی توش نوشته ؟؟؟ چرا پرسیدم اما بازش نکرده میگه عباس سفارش کرده خودم بازکنم ... مامان خیلی کنجکاوم ببینم عباس چی برام نوشته والا دخترم منم مثل تو کنجکاو شدم ... خب میخوای چیکار کنی یعنی بری تهران نامه رو بگیری یا کسی برات میاره؟؟؟ نه مامان جان قراره زینب فردا برام پستش کنه... چقدر خوبه اینجوری راحت و بدونه دردسره... یه بوی عمیقی کشیدم ... وااااای عجب بویی میاد ... خیلی گشنمه مامان جونم نمیخوای از غذای خوشمزت بدی ماهم بخوریم 😋😋😋 چرا نمیدم اصلا برای دختر خوشگلم درست کردم بیا بریم سفره رو پهن کنیم بخوریم بزن بریم مامان جونم ... غذای مامان عالی شده بود همچین با اشتها میخوردم نه به اون زرشک پلو که نخورده حالم بهم خورد نه به این قرمه سبزی که از هول خوردنش کم مونده خفه بشم 😂😂😂 زینب صبح نامه رو برد اداره پست تا برام بفرستن ...با تاخیری که داشت نامه فرداش به دستم رسید من که صبح زود رفتم سرکار... مامور پستی نامه رو تقریبا ساعت ۱۰صبح اورد جلو در خونه ...مامان رفت تحویلش گرفت نامه رو باز نکرد تا بیام بعد تموم شدنه ساعت کاریم اومدم خونه ... سلاااااام کسی نیست ماماااان جونم کجااایی ... صدای مامان از اتاق اومد دخترم اینجام دارم لباسارو اتو میزنم ... رفتم پیشش ... سلام به مامان زحمت کش خودم خسته نباشی ... سلامت باشی دخترگلم ... کمک نمیخوای مامان ؟؟ نه عزیزم فقط همین یه مانتو مونده که الانه تموم بشه ... باشه مامان پس من برم لباسامو عوض کنم راستی فرزانه امروز پست برات نامه اورده ... ببین از طرفه زینبه ... جدی ؟!! کوو مامان کجاس ؟ گذاشتمش رو اپن برو بردارش ... با عجله رفتم و نامه رو برداشتم ... مامان میشه اول خودم تنها بخونم ... باشه دخترم... رفتم تو اتاق و درو بستم ... نشستم رو صندلی و پاکت و باز کردم قلب تند تند میزد هیجان زده شده بودم دستام میلرزید ... تای کاغذ و اروم باز کردم و شروع کردم به خوندن ... تا چشمم به دست خط عباس افتاد بغضم ترکید و گریه کردم بنام خالق عشق و زیبایی بنام خالق هست و نیست سلام علیکم. بار الهی . به منه بنده حقیر و گنهکارت رحم کن ، که تو خود رحمن و رحیمی همسر مهربونم ، ای عزیزتر از جانم مرا ببخش و حلالم کن که در این مدت کوتاهه زندگی نتونستم خوشبخت و خوشحالت کنم ، شاید بارفتنم غم و رنجی عظیم بر شانه هایت بر جای گذاشتم که تحمل سنگینی ان برات دشوار باشه از خداوند متعال برات صبر زینبی خواستم که غم و رنجهایت را پشت سر بگذاری شاید وقتی که این نامه رو میخونی دیگه من نباشم ولی یادت باشه همیشه دعاگوت هستم و ازت درخواستی دارم تنها شدن تو در این سن کم برات سخته . فرزانه جان قبل شهادتم از محسن خواستم که طبق سنت پیامبر همدم و مونست باشه و ازت مراقبت کنه چون به غیر از اون کسی رو لایق تو ندیدم خانم گلم محسنم قبل از من عاشق تو بود اما بخاطر من پا پس کشید حالا ازت میخوام که ردش نکنی بخاطر من به این وصیتم عمل کن اینم اخرین درخواستمه فرشته زندگیم اگه میخوای من ناراحت نباشم تو نبود من اصلا گریه و زاری نکن به اینده امیدوار باش و زندگی کن مراقب خودت و ایمانت باش در پناه حق دوستدار همیشگی تو عباس یا علی ما بین خوندن هر خط از نامه اشک چشام مثل بارون رو نامه میریخت 😭😭😭😭😭 خوندنش که تموم شد سفت نامه رو روی قلبم فشار دادمو گریه کردم 😭😭😭😭 مامان متوجه صدای گریه هام شد اما سراغم نیومد خواست که تنها باشم ادامه دارد.... نویسنده 📝 انارگل🌹 📝 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مۍنـــویــسم زتـوڪہ دار و نـدارم شـده اۍ بـیقرارتـــ شدم و صبـرو قــرارم شده اۍ مـن ڪہ بیتاب توأم اۍ همہ تاب وتبم تو همہ دلخوشۍ لیل ونهارم شده اۍ السلام علیک یا ابا صالح المهدی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
یعنی درد... دردے ... یعنے با یڪے شدن... یعنے اثبات اینکه از همه چیزت براے گذشتے... یعنی فقط را دیدی و او را خواستی نه تعریف و را گمنامی یعنی ....... اے کاش همه ے ما گمنام باشیم گمنام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید عباس بابایی❤️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃عباس بابایی، نامش که به گوش آسمان می خورد، از ، بغض می کند. ابرها به یاد شجاعتش می بارند. ستاره ها به یاد پروازهای موفقش می درخشند و ماه به یاد ماه بودنش، حسادت می کند. زمین از تواضعش می گوید و بندگان روی زمین از . اما امثال من که کتاب زندگی اش را میخوانیم، جز کلمه چیزی به ذهنمان نمی آید. 🍃عباس برای ادامه تحصیل به سرزمین امریکا پا گذاشت اما سر بر خاک گذاشته و در هایش برای معبود دعا می کرد سربلند شود در آزمون خدمت به سرزمین . 🍃خلبان قصه در خدا اوج می گرفت و حواسش به بندگان زمینی بود. برای رضای خدا، خدمت کرد و فرشته نجات شد برای و محتاجان. 🍃سابقه ۳۰۰۰ ساعت پروازش نشان می دهد که خودش نفر اول بوده برای عملیات. نه کرد و نه پشت میز نشست. حتی از سفر مکه اش گذشت تا را برقرار کند. نگران خلیج فارس بود و کشتی هایی که از آن می گذرند. خطی از اش درس بزرگی است برای همه."به انقلاب خیلی " 🍃این روزها جای خالی ها به شدت حس می شود. آنان که خالصانه و کار کردند، و آرمان های انقلاب خط قرمزشان بود. راستی چقدر به انقلاب بدهکاریم؟کسی حواسش به خط قرمزها هست؟ ❤️ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ آذر ۱۳۲۹ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ 📅تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدا قزوین 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فرقی نمیڪند شلمچه حلب موصل قدس یا ڪوچه پس ڪوچه های شهر! بسیجی سهمش دویدن پا به پای انقلاب است...!🇮🇷 شادی روح شهداء بسیجی صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دعای نوزدهم صحیفه سجادیه طلب باران.pdf
1.42M
این دعا برای طلب باران از دعاهای صحیفه سجادیه از زبان مبارکه حضرت امام سجاد علیه السلام می باشد لازم به ذکر است که بیایید در این شرایط که ایران که چندین سال است به خاطر کم بارش باران طی سالیان در واقع در وضعیت خاصی هست لطفاً عزیزان بیایید حداقل یکبار در شبانه روز خوانده شود
⚽️ | 🔻 رزمندگان بازی با توپ شان خوب بود. چه توپ جنگی و چه توپ فوتبال... 🔅 فوتبال رزمندگان در دفاع مقدس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
در پارک ملت مشهد وسایل بازی و تجهیزات ورزشی نصب شده 😊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_21879200.mp3
3.75M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۱۶۲ 🎤 استاد 🔸«وظایف منتظران»🔸 🔺قسمت اول 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید مرتضی لبافی نژاد 🌻 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃شهید ،کسی که در آزمون نفر اول شد اما به و مردمش او را مجاب کرد که بماند. در هم کارش درمان محرومان بود و مرهم بود بر روی زخم‌های مردمانش.در دوره دانشجویی‌اش دانشکده را تأسیس کرد و در فعالیت‌های و حضور فعال و کارآمد داشت. 🍃او تنها یک نبود. این را از وصیت‌نامه‌ای که نوشته می‌توان فهمید از دغدغه‌ای که برای تربیت فرزندش بعد خود داشت تا زمانی‌که دستگیر شد و به‌خاطر اینکه او فردی در صحنه و پرتلاش بود نتوانست بیش‌تر از شش ماه او را در زندان نگه دارد و بعد از مدتی او را به جوخه سپردند و او به رسید. او هم که همراه با او به زندان افتاده بود به مدت یک‌سال در زندان ماند... 🍃پس از شهادتش هیچ نام و نشانی از مزارش وجود نداشت تا که ساختمان‌های به دست مردم افتاد، در آنجا اسنادی پیدا کردند که مشخص می‌کرد مرتضی بعد از شلیک چند تیر به دریاچه نمک در قم انداخته شده بود و هیچ خبری از پیکر نبود و امروز به پاس خدمات و و ازخودگذشتگی‌های او برای و ملتش نام و یادش همیشه در دلهامان زنده و در یادهایمان باقی خواهد ماند. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ آذر ۱۳۲۳ 📅تاریخ شهادت : ۴ بهمن ۱۳۵۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : نامشخص 🕊محل شهادت :تهران 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
از اینجا ڪہ‌ من‌ هـستم تا آنجایے ڪہ‌ توهستے فـاصلہ‌ بـسـیـار‌ اسـت‌ امـا... کافیست تو دستم را‌ بگیرے دیـگر فـاصلہ‌اے‌ نمےمـاند اے‌ شـہـید ...💙 شهید احمد مشلب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید سیدمهدی اسلامی خواه سبزواری 🥀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh