eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم خدمت همه شما عزیزان دعوتنامه ای از طرف شهدا برای یک عزیز دارم کانال شهید نظرزاده به یک ادمین تبادلات نیاز داره تا لطف کنن و تبادلات مارو به دست بگیرن لطفا هریک از عزیزان آمادگی دارند به پیوی بنده اعلام آمادگی کنند
📓📕📗📘📙📔📒📕 روزگار من (۶۴) بعد از تموم شدن نماز شب در حالت نشسته روی سجادم تسبیح رو برداشتمو شروع کردم به ذکر گفتن ... در اخر هم دستمو گرفتم بالا و از ته دلم دعا کردم خیلی دلم گرفته بود کاش تهران بودم میرفتم سر مزار عباس باهاش دردو دل میکردم بهش خبر بابا شدنشو میدادم ولی افسوس که راه دوره ... تو همین خیالات بودم که تلفن خونه زنگ زد اما کسی گوشی رو جواب نمیداد عه مگه مامان نیست پاشدم رفتم تو پذیرایی تا خواستم گوشی رو بردارم قطع شد .. مااماان ... مااامااان ... یعنی مامان کجا رفته قبل نماز که خونه بود ... در باز شد و مامان اومد خونه .. سلام مامان کجا بودی ؟؟ دخترم برای شام قرمه سبزی گذاشتم بوش تو کل ساختمون پیچیده بود ... با خودم گفتم اینجوری که نمیشه شاید پایینی ها یه وقت دلشون بخواد یه بشقابم برای اونا کشیدم بردم بنده خداها خیلی خوشحال شدن چقدرم ازم تشکر کردن ... راستی فرزانه مگه کارم داشتی ؟؟ مامان تو اتاق داشتم دعا میکردم که تلفن زنگ خورد فکر کردم خونه ای جواب میدی بعد که دیدم خبری نشد خودم بلند شدم ... تا خواستم گوشی رو بردارم که قطع شد... خب ندیدی از کجاست کی بوده؟؟؟ چرا دیدم بازم خونه زینب اینا خیر باشه زینب که ظهر با تو حرف زد!!! دخترم یه زنگ بزن دلم شور افتاد ... شروع کردم به شماره گرفتن ... احمد اقا گوشی رو برداشت الوو سلام باباجون... به به سلام عروس گلم دختر خوبم چطوری باباجان ...مامانت خوبه ...خودت خوبی؟؟؟ ممنون بابا خوبیم به خوبیتون ...شماها چیکار میکنید هی شکر خدا دخترم ما هم میگذرونیم اما دلمون برات تنگ شده چند روزی پاشو بیا اینجا ... خب منم دلتنگتونم ان شاالله سر فرصت برنامه میچینم میام راستی بابا شما چند دقیقه پیش زنگ زده بودین اومدم جواب بدم قطع شد؟؟.؟؟ والا دخترم من خبر ندارم تازه از بیرون اومدم گوشی یه لحظه ... پشت خط منتظر موندم چند ثانیه بعدش زینب گوشی رو جواب داد الو سلام فرزانه... سلام ابجی زنگ زده بودی ؟؟ اره زنگ زدم یه کار خیلی مهم باهات دارم فرزاااانه... جانم بگوو حرفت و من واقعا شرمندم یه سهل انگاری در حقت کردم الانم دارم از ناراحتی و دق میکنم ... خب چی شده دختر راحت حرفت و بزن فرزانه اون روز داداشم موقع اعزام بهم یه پاکت نامه داد ازم خواست که اگه یه وقت خبر شهادتش اومد اون نامه رو بهت بدم ...زینب زد زیر گریه وااای فرزانه خیلی شرمندم من یادم رفت نامه رو بهت بدم 😭😭😭 نامه ... از طرف عباس ... برای من 😢 توش چی نوشته زینب ؟؟ نمیدونم چون ازم خواست که خودت بازش کنی حالا چیکار میکنی فرزانه میتونی بیای ... رفتم تو فکر... والا نمیدونم اخه سر کار میرم شاید صاحب کارم اجازه نده زینب ـ خب پس چه جوری میخوای بخونیش ؟؟؟ اووووووم اهااان زینب جان یه کاری کن من ادرس خونه رو با پیام بهت میفرستم برام پستش کن میتونی؟؟. اره .. اره ...چراکه نه فردا این کارو انجام میدم ... دستت درد نکنه ... منو که بخشیدی فرزااانه اره؟؟؟ من مگه ازت دلخور شدم که بخوام ببخشمت دیوونه .... دیگه هم الکی خودتو ناراحت نکن....کاری نداری .... زینب ـ نه ابجی جون ....به مامان سلام برسون چشم عزیزم بزرگیتو خدا حافظ... ادامه دارد.... نویسنده 📝 انارگل🌹 📝 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 📗📘📙📔📕📓📒📘
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون حاج عماد هست🥰✋ *مغز متفکر حزب الله*💫 *شهید حاج عماد مغنیه*🌹 تاریخ تولد: ۱۶ / ۹ / ۱۳۴۱ تاریخ شهادت: ۲۳ / ۱۱ / ۱۳۸۶ محل تولد: صور، لبنان محل شهادت: دمشق *🌹معروف به حاج رضوان،✨ برادرانش جهاد و فؤاد به شهادت رسیدند🕊️و یکی از فرزندانش 'جهاد' سال ۱۳۹۳ در هجوم بالگردهای اسرائیلی به خودرویش💥در بلندی‌های جولان سوریه به شهادت رسید.🕊️حاج عماد مغز متفکر عملیات حزب الله بود💫 او گمنام کار میکرد و دشمن از پیدا کردن و شناختن صورتش کلافه بود🍃۲۵ سال مخفیانه کار میکرد،و تمام نقشه های دشمن را ناکام گذاشت🍃شبی وارد آپارتمانی می‌شود که برخی از رهبران فلسطینی💫 و مسئول یکی از بخش‌های جهادی حزب‌الله💫 و تعدادی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران در آن حضور داشتند🍃پیش از پایان نشست،حاج عماد نشست را ترک می‌کند🕊️و از حاضران می‌خواهد، گفت‌وگوها و هماهنگی‌ها را ادامه دهند🍃 دقایقی بعد صدای انفجار به گوش رسید💥 تمام کسانی‌که در نشست شرکت داشتند، بر این باور بودند که هدف قرار گرفته‌اند💥اما در حیاط جلوی ساختمان، حاج عماد را یافتند🥀که هشت گوی آهنین به بدنش اصابت کرده🥀یکی از گوی‌های آهنین به چشمش خورده🥀و از پشت سرش بیرون آمده بود🥀او به دست عوامل سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی❌ ترور و به مقام شهادت نائل شد*🕊️🕋 *شهید حاج عماد مغنیه* *شادی روحش صلوات*
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عالم‌منتظرِامام‌زمانہ، وَامام‌زمان"عج" منتظرِآدمایی‌که‌بلندبشنو خودشون‌ࢪوبسازن... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤚🌸 🤚❤️ 🤚💐 با چه رویی بنویسم که بیا آقا جان شرم دارم خجلم من زِ شما آقا جان چه کریمانه به یاد همه‌ی ما هستی آه از غفلت روز و شب ما آقا جان 🤲🏻 💐 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهـادت ... اجر کسانی است که در زندگی خود مدام در حال درگیری با و زمانی ڪه نفس سرڪش خود را رام نمودند، خداوند به مزد این جهاد_اڪبر، را روزی آنان خواهد کرد امیر مبارزه با نفس: شهیدابراهیم‌هادی سلام بر پهلوان بی مزار❤️ به شما 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید محمد احمدی جوان🌾 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃چندبار دیگر تقویم را چک می‌کنم، درست بود! انگار ذهنم درست می‌گفت او فرزند بود! سندش جمعه پنجم اسفند بود. مصادف با شب رسول اکرم خانواده احمدی جوان، صاحب طفلی شدند. پدر خانواده بنا بر حدیث و اینکه عید مبعث بود نامش را محمد گذاشت. و از اینجا روزگارِ آغاز می‌شود. 🍃سال‌ها با عجله جلو می‌روند و را با خود می‌برند. بزرگ می‌شود، مرد می‌شود و خودش را وقف کار می‌کند. از تکریم خانواده تا شب‌های که برنامه مفصلی داشتند. محمد همه جوره ایستاده بود، بی‌هیچ گله و شکایتی، فقط برای ! و خدا چه زیبا آنها که از مال‌ها و جان‌ها و می‌گذرند را مژده داده... 🍃محمد هم در این محفل راه داشت. زمانی پرونده‌اش تکمیل شد که هوای در سرش افتاد. نمی‌شد کنترلش کرد. مدام از شرایط آنجا می‌گفت، را می‌خواست! مادر که راضی شد از پی آن برآمد که حلالیت بگیرد. همه می‌دانستند که قرار نیست هر رفتی برگشتی داشته باشد ولی که این قاعده و قانون‌ها سرش نمی‌شد... 🍃حلال کردند و فهمیدند بار دیگر او را به اسم محمد احمدی جوان نمی‌بینند بلکه پیکری خوابیده در را با نام می‌بینند. و قصه در سوریه همین‌گونه رقم خورد. شب جمعه همزمان با تاسوعای حسینی وقت بود. باز هم ! 🍃رزق‌هایی که از این شب‌ها به دستش می‌رسید تمامی نداشت! حالا رزق در این شب و مناسبتی که همیشه برایش از جان مایه می‌گذاشت نصیبش شده بود. چند روز در بستر خوابید و درد کشید، دقیق نمی‌دانم. ولی خوب می‌دانم شب جمعه بود که جام را به کامش ریختند و سند پرواز را به نامش زدند. و امروز سالی است که از پروازش می‌گذرد و امشب نیز شب جمعه‌ است. در شب زیارتی یادمان باش برادر... ♡ ♡ ✍نویسنده : 🥀به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۵ اسفند ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت : ۱۳ آذر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : شهرستان تنگستان 🕊محل شهادت : سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🕊 • مالڪیت آسمان را به نام کسانۍ نوشته اند که دل به زمین نبسته اند ... درست همانند " شھدا " ! 🌱 💯 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
50139-128.mp3
3.1M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۱۶۱ 🎤 دکتر سید محمد 🔸«مظلومیت صاحب الزمان»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh