eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
به نماز هم وقتی قیام میکنی، سرت را پایین بگیر. این از ویژگیهای رفتار قمر بنی هاشم‌ است. وقتی نزد بزرگی میروی متواضع باش. 🌴امام حسین علیه السلام 🌴انی احب الصلاة 🌷من به عشق می ورزم اول وقت سفارش 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توسل رهبران مقاومت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🎥 یا فاطمة الزهراء (س) 🏷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
آن روزها که دشمن به "جانمان" حمله کرد، ما را خود کردند.  نکند این روزها که دشمن به "نانمان" حمله کردہ است شرمندہ شویم.🥀 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
「🌷」 ‌… مثل آیه های قرآن مقدسند❣ تقدس آیه های قرآن📖 به این است که حکایت از حق دارند و شهدا نیز…‌! ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی_آنلاین_عشق_قیمت_نداره_نریمانی.mp3
5.99M
🌟یه کم حرف دارم من 🌟بااینکه بعضی از طعنه‌ها گفتن نداره 🎤 👌 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نمک‌شناسیِ حقِ این است که در راهی که آن ها باز کرده‌اند، حرکت کنیم 🚶‍♂ 🌙 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
YEKNET.IR - shoor 3 - fatemie2 1401 - eslam mirzaei.mp3
5.53M
🌷 🍃خدایا شهیدانم 🍃خدایا خجل از روی یارانم 🎙 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔎⃟🗞¦⇢ 👈اگه 1 نفر100هزارتومن بهمون‌ بده تا آخر عمر یادمون‌ می مونه🔍 تاعمرداریمـ‌خودمونو مدیونش‌می دونیم 💥اما‌ 'جونشون'رو‌‌برامـون دادن و خیلی ازحرفاشون‌رو‌زمین‌مونده😔 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷کفن را باز نکردند. ریحانه پرسید «اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه؟» آرام در گوشش گفتم « این پیکر بابامهدی است.» یکهو دلش ترکید و داد ‌زد «این بابا مهدی منه؟» از صدای گریه‌های ریحانه مردم به هق هق افتادند. ▫️دوباره در گوشش گفتم «ریحانه جان یک کار برای من می‌کنی؟» با همان حال گریه گفت «چه کار؟» بوسیدمش و گفتم «پاهای بابا را ببوس.» پرسید «چرا خودت نمی‎بوسی؟» گفتم «همه دارند نگاهمان می‎کنند. فیلم می‎گیرند. خجالت می‎کشم.» گفت «من هم نمی‎بوسم.» ▫️یک نگاهی توی صورتم کرد. انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید. سرش را بلند کرد و دوباره بوسید. آمد توی بغلم و گفت:مامان از طرف تو هم بوسیدم. 🔻یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد. به برادرم التماس کردم ببردش. گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟اگر می‌دید طاقت می‎آورد؟ نه، به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد. همه حواسم به ریحانه بود و از مهرانه غافل بودم. 🌷شهید مدافع حرم 🌹 خدایا مارامدیون فرزندان شهدا نگردان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh