eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
7.9هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#جـانـــــا ❤️ دلـــی ڪه پیـش تو ره یافتــــ بـاز پَــس نـرود ...! هــوایِ گرفتـه یِ عشــــــقِ تو
9⃣5⃣1⃣ 🌷 ❤️🕊 ✍راوی:همسـر شهید 🔰حامد هدیه امام رضا به من بود. 🔸برای زیارت اومده بودیم مشهد، جهت اقامه نماز مرتب به می‌رفتیم و زیارت و دعا می‌خواندیم و برمی‌گشتیم، اما یک‌بار که با تعدادی از اعضای و دوستانم به حرم رفتیم، وقتی که زیارت و دعا و مناجات‌ها را خواندیم و شب زنده‌داری کردیم، تصمیم گرفتیم که تا در حرم بمانیم، صبح زود فهمیدیم که حرم را تا چند دقیقه دیگر عوض می‌کنند، به همین دلیل در حرم ماندیم، خیلی شلوغ بود و در همان شلوغی 2 تا بزرگ آوردند، من یک غنچه از وسط یک تاج گل بیرون کشیدم، دوستانم گفتند «اتفاق خوب و خاصی برای من می‌افتد». همان روز خانواده «حامد» به من در مشهد آمدند. 🔹«حامد» به همراه مادر و عمه‌ها‌ی خود در مشهد به خواستگاریم آمد، این قضیه در همان گیر و دار و درمان پدرم اتفاق افتاد. پدرم خیلی اصولی و قبول نکرد و دلایل خود را تفاوت‌های فرهنگی و نوع آداب و رسوم در و سبک زندگی را عنوان کرد و نیز حتی این نکته را بیان کرد که نحوه دختر‌ها در شهر ما ملک، آب و خانه است و نتیجه گرفت که دختر من به شما نمی‌خورد. 🔸بعد از مدتی که گذشت، «حامد» از مشهد به آمد و پیش برادرم وتمام مواردی را که لازم بود را به گفت و تأکید کرد که می‌خواهم با خواهر شما زندگی کنم و حتی گفت که حاضرم در رفسنجان زندگی کنم. 🔹 وقتی برادرم مسئله را مجددا به پدرم مطرح کرد، پدرم هم یک مهریه سنگینی را طبق آداب و رسوم منطقه خودمان تعیین کرد، تعدادی سکه، سه دانگ خانه، تمتع و سفر ، چند هزار شاخه گل و مبلغی پول که درست یادم نیست، حق سکونت در رفسنجان را نیز پدرم شرط ازدواج ما قرار داده بود و حامد همه را پذیرفت. 🔸در حقیقت پدرم کاری کرد که اگر حامد فقط به یک دلبستگی ظاهری اقدام کرده است پشیمان شود و برود، غافل از آن که مردان خدایی دل در گرو حق دارند و بی‌خودی پا در میدان نمی‌گذارند. اراده آن‌ها و پای در راهی که می‌گذارند استوار است و هرگز نمی‌لغزند. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰🔸🔰🔸🔰🔸🔰🔸🔰🔸🔰 ما كه در محاصره هستيم ! از آسمان غبارآلود چقدر مي بارد اما ديگر لاله ها🌷 تشنه نيستند. آه! از اين همه عطش و آتش 🔥كه بر كام پنجره ها نشسته است ! و دريغ از پروانه و پرواز🕊 كه نگاه زخمي شهر  را پر از خستگي😪 كرده است. ! ما هنوز در هستيم !😔 و تو چه حصار تنگ دنيـ🌎ـا را . 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔔🔔 🔴این روزها میبینیم که کاربرهای دنیای مجازی📱 پر شده از آبجی ها و داداش ها کاش بدانیم بین آنها پرده ی نازکی بیش نیست به نام 👈 که با این الفاظ شکسته میشود💔 ⚫️نکند حریممان در خیابان با اینجا فرقی داشته باشد🚫که دنیای مجازی همان خدای دنیای واقعیست👌 🔵 که در خیابانها رخ از نامحرم میپوشانی!!!و عکست را در مجازی میگذاری به بهانه اینکه داری! ⚪️آیا نشستن تو سر راه و کردن با حجاب برای مردان با گذاشتن عکست در ملع عام فرقی دارد⁉️ ♨️حیا را که نفهمی سیاه هم تورا محجبه نخواهد کرد🚫 🔘رابرت مرداک سیاستمدار اسراییلی:👇 (به زودی را از زنان ایرانی 🇮🇷خواهم گرفت) 🔴خواهرم کمی به خودت بیا برای و حیایت ریخته اند 🔷و اما که چشم از نامحرم میگیری!😊آیا زل زدنت به دختران خیابانی ولذت بردن از آنها با نگاه به فرقی دارد⁉️ 🔶خبرگذار شبکه ای ماهواره ای:👇 (مردان ایران را خواهیم کرد طوری که خودشان زنهایشان را به خیابان بکشند)😔 🔷برادرم توهم به خودت بیا تو هیبت شیران اسلامی بترس از روزی که رخ از تو بگیرد 😔و مجازی هایت به دادت نرسند 🔶پدرت از راه میرسد تا را چک کند سریع حذف چت❌ حذف عکس❌ حذف .....❌ 🔷فکرش را بکن فرشته از راه برسد هرچه پاک کنی همه باقیست📖مکتوب و محفوظ!!! و خوشا بحال آنکه سهمش است😊 ✔️خواهرم ،برادرم منو تو مسلمانیم ✌️ و نخ تسبیحمان 📿 ♨️مواظب مجازی هایت 📲باش 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh